نمایش دیگری از انتخابات و پیآمد های آن - محمدحسین یحیایی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲۰ اسفند ۱٣۹۴ -
۱۰ مارس ۲۰۱۶
نمایش انتخاباتی که از ماه ها پیش در اتاق فکر رژیم تهیه، تنظیم و آماده شده بود از سوی بازیگران کهنه کار و کارآموزان تازه کار به اجرا درآمد و در ظاهر با رضایت بازیگران، نویسندگان و تهیه کنندگان آن به پایان رسید، هرچند برخی از تماشاگران عاجز از درک واقعی و هدف نهایی نمایش به گفتگو پیرامون آن پرداخته و هنوز هم ادامه می دهند، گویا رژیم جمهوری اسلامی با این انتخابات به شدت مهندسی شده در مسیر دیگری قرار گرفته و از گذشته خونبار خود دست شسته، تسلیم اراده مردم شده است، در حالیکه بار دیگر با کاربرد تکنیک و تاکتیک جدید با واژه های گنگ، نامفهوم و گمراه کننده که بسیار ماهرانه و زیرکانه برای انحراف روانی و رفتاری جامعه انتخاب شده بود بار دیگر به اهداف خود دست یافت. رژیم درمانده و ناتوان از حل بحران های شدید اقتصادی و اجتماعی از ماه ها پیش برای گرم کردن تنور این انتخابات و انحراف افکار عمومی از چالش های مهم اقتصادی و اجتماعی بویژه بی تفاوتی عمومی نسبت به نمایش انتخابات و دیگر برنامه های حکومتی دست بکار شد، با برنامه ای حساب شده نخست شیخ حسن روحانی مرد امنیتی خود را، که سال ها در مدیریت کلان رژیم فعال بود و به شدت به بازار آزاد و پیوند با نظام سرمایه داری جهانی اعتقاد داشت را در مسند اجرایی کشور قرار داد، زیرا بازیگران رژیم که سال ها است، سایه استبداد را بر میهن گسترده اند به این نتیجه رسیده بودند که با کاهش درآمد های نفتی و بن بست های اقتصادی در سایه تحریم ها از بیرون و دزدی و چپاول همراه با کاهش شدید تولید و رکود با تورم بالا از درون، دیگر قادر به ماجراجویی ، جاه طلبی و لجبازی های کودکانه و... نیستند و باید سیاست دیگری با تیم های جدید اقتصادی و دیپلوماسی اتخاذ و بکار برند تا هم با شرکت مردم در انتخابات مشروعیت خود را نشان دهند و هم مسیر جدید خود را در پیوند با نهاد های جهانی بویژه بانک جهانی و صندوق بین المللی پول هموار سازند. بنابرین تهیه و پیشبرد نمایش انتخابات از همان موقع با واژه نامفهوم « نرمش قهرمانانه » از سوی رهبری رژیم آغاز شد. مجلس نهم با همه بی کفایتی و گوش به فرمانی خود قادر به پیشبرد این سیاست جدید نبود، نفرات شناخته شده آن بیش از حد مورد نفرت مردم بودند، باید افراد دیگری که زیاد هم شناخته شده نباشند و تردید مردم را در جهت مثبت و منفی برانگیزند، گزینش شده با یاری و کمک افرادی که خود را ستون خیمه انقلاب می نامند، در روز های نزدیک به انتخابات معرفی شوند، همه ارگان ها و نهاد های انتخابی و انتصابی رژیم در این راستا آماده شده به اجرای نقش پرداختند.
حسن روحانی که بیش از نیمی از دوره ریاست جمهوری خود را پشت سر گذارده و هیچ اقدامی در راستای بهبود اوضاع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی انجام نداده، حتا در اجرای قانون اساسی و نظارت بر اجرای آن از سوی نهاد های دیگر هم ناتوان مانده، با نگاه به پیش به نتیجه این انتخابات نظر دوخته، بگونه ای وانمود می کرد که با شرکت مردم در این انتخابات شرایط دیگری پیش خواهد آمد و اوضاع اقتصادی و سیاسی بهبود خواهد یافت. از این رو انتخابات ۷ اسفند ماه ۱٣۹۴ را سرنوشت ساز می خواند. ولی بی تفاوتی مردم نسبت به این گفتار آشکار بود که این خود مایه نگرانی رژیم شده بود. به هر رو، وقت ثبت نام داوطلبان هر دو مجلس خبرگان رهبری و شورای اسلامی فرارسید و نگرانی از رد صلاحیت ها که بیشتر بخشی از خود نمایش بود، آغاز شد. زیرا رهبری با کادر قدرتمندش در همکاری نزدیک با وزارت کشور و شورای نگهبان در گزینش و چیدمان افراد نقش بسیار پر رنگی داشتند. بیش از ۱۲ هزارو ۱۲٣ نفر برای مجلس شورای اسلامی و ٨۰۱ نفر برای مجلس خبرگان رهبری ثبت نام کردند. هیئت اجرایی که زیر نظر دولت عمل می کند با استعلام چهارگانه از وزارت اطلاعات، دادگستری، نیروی انتظامی و ثبت احوال ۹۰ درصد داوطلبان نمایندگی را تائید و به شورای نگهبان ارجاع داد، در حالیکه می دانست شورای نگهبان چگونه رفتار خواهد کرد، در نهایت هدف هردو ایجاد شور و هیجان در جامعه ماتم زده و بی تفاوت به این بازی های سیاست بازان و فریبکاران بود. شورای نگهبان با رد صلاحیت در مجلس خبرگان رهبری، در برخی از استان ها رقابت را از میان برد و تنها یک نفر را معرفی کرد و در برخی دیگر رقابت بین دو نفر مطرح شد و تنها در تهران و چند استان دیگر تعداد نفرات بیشتر بودند ( تهران ۱۷۶، اصفهان ۶۱ و آذربایجان شرقی ۴۶ ). به دنبال آن بیش از نیمی از داوطلبان نمایندگی در مجلس هم رد صلاحیت شدند، که در میان آنان افراد سرشناس اصلاح طلب فراوان بودند، در نتیجه تعداد زیادی از افراد ناشناخته برای جامعه و شناخته شده برای رژیم باقی ماندند. رهبری همراه با بازیگران کهنه کار و دولت به اصطلاح اعتدال و امید هم همین نتیجه را می خواستند، حال باید بازی را طوری پیش می بردند که هیجان را به اوج خود برسانند، نامه نگاری و اعتراض ها به شورای نگهبان شروع شد، سخنگوی شورای نگهبان هم زبان به گلایه از عملکرد دبیر آن گشود. شورای نگهبان هر چند روز یک بار تعدادی از رد صلاحیت شده ها را تائید صلاحیت کرد و این بازی را تا آخرین روز ادامه داد. بازیگر اصلی در نمایش هاشمی رفسنجانی و روحانی بود، نزدیکان هاشمی، حتا حسن خمینی نوه روح اله خمینی هم رد صلاحیت شده بود، که به سرعت مورد استفاده و استقبال بازیگر نقش اول قرار گرفت. هاشمی و روحانی خوشحال از رد صلاحیت اصلاح طلبان شناخته شده و مطرح در جامعه، لیست مورد نظر و توجه خود را مطرح و پیش راندند. هاشمی رفسنجانی بازیگر اصلی رژیم در همه دوران که در همه جنایات ( سال های نخست انقلاب، ادامه جنگ، کشتار دهه ۶۰، ترور و قتل های زنجیره ای ) شرکت و یا سهم داشته و اقتصاد کشور را زیر نام سازندگی ویران کرده، تورم را به بالای ۵۰ درصد رسانده بود، بار دیگر در کسوت ناجی و راهنما در جامعه استبداد زده، ظاهر شد و افرادی مانند محمدی ری شهری، دری نجف آبادی و برخی دیگر را که هرگز از خاطره و حافظه مردم بویژه خانواده هایی که عزیزان خود را از دست داده اند، زدوده نخواهند شد، در لیست ۱۶ نفره خبرگان قرار داد، و با تردستی و زرنگی وارد مجلس خبرگان کرد. این بازیگر همه دوران در جمهوری اسلامی، بگونه ای عمل کرد که وجدان و مسئولیت اخلاقی جامعه را به گروگان گرفت. رفسنجانی در معرفی خود برای انتخاب در مجلس خبرگان بیانیه ای هم صادر کرد و در آن نوشت: پس از سال ها مسئولیت های انتخابی و انتصابی یک بار دیگر و شاید آخرین بار خود را در معرض آرای مردم بزرگوار می گذارم تا هم وزن عملکرد و هم میزان درستی و نادرستی مواضع خود را در ترازوی اندیشه های عام بسنجم و هم.... در این میان حسن روحانی هم در نشست خبری خود گفت: بسیار خوشحالم، معتدلین انتخاب شدند و این نشان می دهد که مردم ما میانه روی را انتخاب کرده اند. در هر دو این بیانات تزویر و ریا مشاهده می شود، آنان خشنود و خوشحال از اجرای این نمایش دلبستگی خود را به رژیم نشان دادند، دیگر سخنی از اوضاع به شدت تیره و تار اقتصادی و قلع و قمع شورای نگهبان بر زبان نیآوردند.
انتخابات ۷ اسفند به پایان رسید، تعدادی به نام اعتدال، اصلاح طلب، اصولگرا و مستقل وارد مجلس شدند، هرچند تعداد زیادی از آنان برای مردم ناشناخته و یا ناشناسند، ولی برای رژیم شناخته شده اند، آنان از مدت ها پیش زیر نظر بوده، دوره کارآموزی گذرانده، وفادار و دلداده رژیم اند، بنابرین دست دولت روحانی را برای ریاضت اقتصادی باز خواهند گذاشت، هنوز چند روزی از پایان این بازی نگذشته است که حداقل دستمزد ها مشخص شد، این مبلغ از ۷۱۰ هزار تومان به ٨۱۰ تومان افزایش یافت، با محاسبه ۱۲ درصد تورم سالانه، که افزایش دستمزد با ۱۴ درصد، یعنی ۲ درصد بیشتر از میزان تورم، حال باید از این دولت اعتدال و امید پرسید، براستی میزان افزایش قیمت ها در مواد غذایی که برای ادامه زندگی ضرورت دارند، ۱۲ درصد بوده است؟ شما با کدام وجدان به این محاسبه رسیدید؟ در کشوری که حجم نقدینگی از ۹۵۰ هزار میلیارد تومان گذشته و کسری بودجه آن بنا بگفته ریاست تیم اقتصادی دولت بیش از ۵۰ هزار میلیارد تومان است، و هیچکدام از بودجه های عمرانی اجرایی نشده، شهرک های صنعتی تعطیل و یا در بهترین حالت با ٣۰ درصد ظرفیت کار می کنند، سایه رکود بر همه حوزه های اقتصادی حاکم شده، آیا می توان با این حداقل زندگی کرد و ادعا نمود که میزان تورم به ۱۲ درصد کاهش پیدا کرده است؟. بدون شک رکود گسترده در اقتصاد به کاهش قیمت برخی کالا ها منجر شده، ولی افزایش قیمت در برخی اقلام مصرفی بویژه مواد غذایی را می توان از گزارش های بانک مرکزی و یا مرکز آمار کشور دریافت کرد. علی ربیعی وزیر کار و نمایندگان سندیکا های زرد و وابسته به رژیم نمی توانند، کارگران و زحمتکشان کشور را نمایندگی کنند و مشکلات معیشتی آنان را بر زبان آورند..
روحانی و شرکا در آروزی مجلسی بودند که بتوانند سیاست های ریاضتی و به شدت خشن خود را در اقتصاد پیش ببرند. آنان در راستای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول مسیری را طی خواهند کرد که برخی از کشور های دیگر مانند، ترکیه، اندونزی، مالزی و... در دهه ۹۰ و یا هزاره سوم پیموده اند. برای جذب سرمایه های خارجی و مشارکت آنان در اقتصاد کشور به هر اقدامی دست خواهند زد و هر امتیازی را خواهند داد. برای تشویق صادرات مصرف داخلی را تا سرحد گرسنگی کاهش خواهند داد. صنایع و موسسات ملی و وابسته به دولت را به سرعت به بخش خصوصی ( خودی ها ) واگذار خواهند کرد. هزینه های عمومی را کاهش خواهند داد، و دیگر اقداماتی که برای کارگران، زحمتکشان و تهیدستان جامعه فاجعه بار خواهد بود. بنابرین پیآمد این انتخابات که بر اساس دروغ و فریب پایه گذاری شده بود برای جامعه خصران بیشتر، فقر گسترده تر، فاصله طبقاتی عمیق تر و... به بار خواهد آورد.
|