سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

شبانی (۵)
(نیایش)


وحید داور


• در اورشلیم برین ام
سریر بلندی ست
که دوستان ام برای مان
با آب رعد و آتش باران تراشته ند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۵ اسفند ۱٣۹۴ -  ۱۵ مارس ۲۰۱۶


 
در اورشلیم برین ام
سریر بلندی ست
که دوستان ام برای مان
با آب رعد و آتش باران تراشته ند
و پایه های یخین اش از صدای عبور مهمانداران و چرخ دستی ها
نمی شکند

ای آسمان پرفرشته ی بی خلبان
ای ابرهات یک رشته باد یک پشته برف
وقتی که چرخیدی و باز از قرن های قرن گذشتی
عقد مرا با مادرم ببند
و دست هامان را جایی به دست هم بسپار
که لای چمن های اش
نه سکه افتاده باشد و نه پاره ی زنجیر طلا
آن جا بهل که تاج بسازم با اسطوخودوس و
از بال سنجاقکان خشکیده بر خار انار
سندل به پای اش ببافم
آنک عروس من!
آنک عروس من!


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست