اتفاقا"، اینگونه، ایران نیز می تواند سوریه ای دیگر شود
سعید معمارحسینی
•
اصلاح طلبان و دلواپسان ما برای امنیت و آرامش و سوریه ای نشدن، یک شانس بیشتر ندارند و آن فقط با برپایی کمپین های اعتراضی و مطالباتی با پیگیری های جدی، میسر خواهد بود. تضمین مسالمت آمیز بودن این اعتراضات در گرفتن مجوز و آزادی ایجاد و تشکیل تشکلات واقعی صنفی، مدنی و ....برای مردم میهنمان است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۹ اسفند ۱٣۹۴ -
۱۹ مارس ۲۰۱۶
نه همگی، که بخش قابل توجهی از آنانی که روبان اصلاح طلبی را به گزاف بر پیشانی خود زده اند، و آن بخش از اپوزوسیونی که خود را پیروز انتخابات می دانند، اکنون خود را مقابل دو جبهه احساس می کنند. آنان آنقدر که از جبهه کار، زحمت، محرومان و زحمتکشان کشور و جنبش های حق طلبانه آنها بیم و واهمه دارند، از جبهه اصولگرایان حتی رادیکال آن ندارند. از هر حرکت اعتراضی حتی مسالمت آمیز در جهت مطالبه حقوق، از فعالیتهای حقوق بشری و آزادی خواهی و ... هراس به دل راه میدهند. آنان اگر شهامت مخالفت علنی و آشکار با همه ی این ها را نداشته باشند، از مقابلشان ساکت و بی سروصدا رد می شوند. هیچ خبر و گزارشی در سایت های رسانه ای و اینترنتی خویش از اعتراضات و مبارزات زحمتکشان و محرومان و تصویب قوانین ضدآنها انعکاس نمی دهند. از اعدام های فله ای جوانان کشور و فقر و گرسنگی و فلاکت مردم هیچ سخنی بر زبان نمی رانند. آنان حتی اخبار اعلام حمایت سندیکاها و تشکلات بین المللی و جهانی گوناگون کارگری در جهان را از نمایندگان کارگران زندانی در ایران را منتشر نمی کنند. هیچ خبری از احکام صادره دادگاه ها علیه فعالین صنفی، مدنی و حقوق بشری و ... را انعکاس نمی دهند.
آنان به مرور از وعده ها و تبلیغات بهتر شدن وضعیت معیشتی مردم فاصله می گیرند و آنرا نیز با سکوت برگزار می کنند. اگر هم بالاجبار سخنی باید بگویند آن را به آینده دور و تغییر قوانین و توسعه صنایع و سرمایه گذاری های خارجی و ایجاد مشاغل و .... حواله می دهند، که با یک آگاهی اقتصادی نه زیاد تخصصی، می شود دریافت که در بهترین شرایط و بدون وجود و ایجاد موانع (که ماشاالله در کشور ما یکی دوتا نیستند) تحقق این امر دهه ها به طول می انجامد. اینان اکنون ناگزیر روی جلوگیری از بدتر شدن اوضاع و جلوگیری از سوریه ای شدن ایران تمرکز کرده اند.
تعریف جدیدی از اصلاح طلبی را عرضه کرده اند و روی آن تبلیغات و کار گسترده انجام می دهند و برایش پافشاری می کنند. آنان اصلاح طلبی را با دنباله روی از جناح های حکومتی با کارنامه های قتل و تجاوز و شکنجه و جنایت، با سکوت، تمکین، سر به زیر افکندن و ... تعریف میکنند. مخالفان را چپ نق زن و بی ریشه نامگذاری میکنند. هرگونه تلاش و منش دیگر را تلاش ناآگاهانه یا آگاهانه برای سوریه ای شدن، مینامند.
آنان ناگفته می گویند حفظ دیکتاتوری موجود، فعلا تنها راه نجات ایران از سوریه ای شدن است. می گویند شکاف بین مخالفان و مردم با دولت و حکومت باید پر شود، در غیر اینصورت ایران سوریه می شود و تنها راه آنرا تمکین و سکوت در برابر بی عدالتی های نظام میدانند.
آنان یا نمیدانند یا آگاهانه منکر می شوند که اصلاح طلبی یک تفنن رسانه ای و انتخاباتی نیست. اعتراض و تلاش برای تغییر، ذات لاینفک اصلاح طلبی است. آنان رفقای ما را به خاطر پافشاری برای اعتراض به تعیین حداقل دستمزد کارگران، متهم به تلاش برای سوریه ای شدن می کنند. در پاسخ می گویند باید در انتخابات شرکت می کردید، وقتی شرکت نکردید، حق اعتراض هم ندارید. یعنی دفاع از حقوق زحمتکشان همانقدر خطرناک و انحرافی است که عدم شرکت در انتخابات بوده است.
آنکه واقعا از سوریه ای شدن ایران بیم و هراس دارد و آنرا بهانه و سپری برای حفظ وضعیت موجود و حفظ بستر مناسب کنونی برای امنیت کسب و کار خویش و درآمد های کلان حاصل از آن نمی کند، میداند که باید طور دیگری عمل کند. آنکه هراس واقعی دارد، می داند که برای آرامش و جلوگیری از آشوب های اجتماعی و قهر ملت از دولت و احتمالاً فراهم شدن بستر برای سوریه ای شدن، باید وارونه عمل کرد.
اگر اصلاح طلبی در ایران شانسی داشته باشد، آن در مبارزه و تلاش عمومی برای احقاق حقوق اولیه محرومان و زحمتکشان میهنمان، در تلاش و مبارزه برای رفع تبعیض از ملیت های ساکن کشور، در تلاش و مبارزه برای انتخابات آزاد و آزادی ایجاد تشکلات صنفی و مدنی و ... خواهد بود. اگر چنین جنبش اصلاح طلبی هنوز وجود دارد، هر آنقدر که در این امر کوتاهی کند، مردم میهنمان را هر چه بیشتر به سمت شورش ها و جنبش های طبقاتی، منطقه ای و ملی و. ... و در نهایت، احتمالاً سوریه ای شدن نزدیک تر کرده است. اصلاح طلبان کنونی ما و آن بخش از اپوزیسیون که با آنان همراهی بی چون و چرا پیشه کرده اند با این منشی که در پیش گرفته اند، به اندازه مستبدان نظام در این امر مسئول و شریک خواهند بود.
هنوز مجلس دهم و مجلس خبرگان جدید شروع به کار نکرده و برای رای دهندگان معلوم نیست که جایگزینی مثلث "دره" (دری نجف آبادی. ری شهری . هاشمی) با مثلث "جیم" چه تغییراتی در روندها و سمتگیری حکومت خواهد داشت، ولی آنچه مسلم است، عناصر رای دهنده در انتخابات، از یک خانواده نبودند. به نطر من در آینده نه چندان دور، عناصر این کاتاگوری به طیف های گوناگون از جمله طیف مأیوس و ناامید تقسیم شده و خواهد شکست. در سوی دیگر نزدیک به چهل درصد مردم کشورمان در انتخابات شرکت نکردند. بخش اعظم رای ندهندگان را طیف ناامید از تمامی جناح های حکومتی، بر حسب تجربه تلخ خویش از دولتها و مجلسین اصلاح طلبان و اصول گرایان و دو سال اخیر اعتدال تشکیل میداد. بخش قابل توجهی از طیف رای دهندگان نیز دیری نخواهد پایید که ملزوما به صف اینها خواهند پیوست. چرا که این دولت و ترکیب مجلس جدید، نه برنامه اش را دارند و نه انگیزه اش را که بتوانند و بخواهند که جهت و سمت آتیه، نظام را برای مرتفع ساختن مشکلات محرومان و زحمتکشان میهنمان تغییر دهند.
بدینگونه کشور ما بار دیگر با اکثریت مخالف خشونت مواجه خواهد بود. اصلاح طلبان و دلواپسان ما برای امنیت و آرامش و سوریه ای نشدن، یک شانس بیشتر ندارند و آن فقط با برپایی کمپین های اعتراضی و مطالباتی با پیگیری های جدی، میسر خواهد بود. تضمین مسالمت آمیز بودن این اعتراضات در گرفتن مجوز و آزادی ایجاد و تشکیل تشکلات واقعی صنفی، مدنی و ....برای مردم میهنمان است. در غیر اینصورت یا باید مردم و زحمتکشان میهنمان را سرکوب کنند یا توسط آنان سرکوب شوند.
|