یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۹ فروردين ۱٣۹۵ -  ۱۷ آوريل ۲۰۱۶


• تصمیم درست روحانی
تصمیم درست روحانی، عنوان سرمقاله روزنامه شرق اشت به قلم محمدعلی سبحانی مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت خارجه که متن آن به شرح زیر است:
«رئیس‌جمهور اسلامی ایران پیش از سفر به استانبول برای شرکت در اجلاس سران کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی، پیام مشخصی برای کشورهای مختلف داشت و نسبت به رفع اختلافات در دنیای اسلام، ایجاد وحدت و انسجام در میان کشورهای اسلامی و مخصوصا در زمینه مبارزه با تروریسم ابراز امیدواری کرد. در سخنان دکتر روحانی، یک نکته کلیدی وجود داشت که تا زمانی که کشورهای منطقه همکاری نکنند مشکل افراطی‌گری و تروریسم حل‌وفصل نخواهد شد. با توجه به برخی زمزمه‌ها مبنی‌بر احتمال حضورنیافتن رئیس‌جمهور در این اجلاس مهم، اصل این سفر را باید ناشی از دیپلماسی فعال و پرهیز از انفعال در سیاست خارجی دولت یازدهم ارزیابی کرد. معنا ندارد در اجلاسی مانند اجلاس سران کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی که در فواصل زمانی نسبتا طولانی برگزار می‌شود و درباره مباحث منطقه و جهان اسلام بحث و تبادل‌نظر صورت می‌گیرد، کشور مهمی چون ایران در بالاترین سطح شرکت نکند چراکه منافع ملی ما چنین اقتضایی دارد. همچنین پیام مشخص برای کشورهایی نظیر عربستان و متحدان او در مورد نبود راهی جز گفتگو و همکاری در منطقه، موضع بحق کشورمان در این حوزه را تقویت خواهد کرد. واضح است که اختلاف‌نظرها درباره مسائل خاورمیانه، بسیار زیاد است. اساسا نگاه ایران به منطقه و مسائل عراق، سوریه، لبنان و یمن با دیدگاه کشورهای عرب حوزه خلیج‌فارس، دو زاویه متفاوت دارد. دو راه پیش‌روی ایران است؛ از دیپلماسی محدود رسانه‌ای فعلی استفاده کرده و با فشار به کشورهای عربی، آنها را به پذیرش اشتباه خود ترغیب کنیم و اگر چنین اتفاقی رخ داد آنگاه پای میز مذاکره برویم. این روش برای شرایط امروز منطقه و دیدگاهی که برخی از کشورهای عربی دارند، پاسخ‌گو نیست. راه دوم، رهانکردن مسائل منطقه و تداوم درگیری‌های نیابتی، قومی و طایفه‌ای است که معلوم نیست به کدام سمت‌وسو برود؟ پس باید بنشینیم و با حفظ مواضع اصولی، نقاط مشترکی را بیابیم. به نظر نمی‌رسد فرصت استثنایی در این اجلاس برای گفتگو با مسئولان سعودی پدید آید اما تجربه دیپلماتیک شخصی نگارنده، روزنه امیدی را باقی می‌گذارد. معمولاً این‌گونه اجلاس‌ها فرصت مناسبی است که به شکل اتفاقی یا از طریق واسطه‌ها، برخی گفت‌وگوها شکل گرفته و به نقطه امیدوارکننده‌ای برسد. به یاد دارم رئیس‌جمهور دوران اصلاحات به اجلاسی بین‌المللی دعوت شده بود و ما برنامه قبلی برای دیدار با رئیس‌جمهور الجزایر نداشتیم. تلاش‌هایی برای بهبود روابط صورت گرفته بود اما امیدی نبود. در آن اجلاس فرصتی پیش آمد تا رئیس‌جمهور اسلامی ایران با آقای بوتفلیقه که به‌تازگی رئیس‌جمهور شده بود گفتگو کنند و پس از آن در فرصت مناسبی، روابط بهبود یافت. ممکن است درباره عربستان دیدگاه‌های دیگری هم در کشور وجود داشته باشد اما وقتی دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران بر کاهش تنش‌های منطقه‌ای و حل مسائل از طریق سیاسی استوار است، دلیلی برای طرح این دیدگاه‌ها وجود ندارد. در ماجرای برجام هم وقتی از منتقدان سوال می‌شد چه راهی برای خروج از تحریم‌ها و فشار دارند، پاسخی نداشتند. با توجه به ایجاد درک نسبی در جهان درباره نبود راه‌حل غیرسیاسی برای موضوع سوریه و حضور ایران و عربستان در اجلاس‌های بین‌المللی در‌این‌باره، این امیدواری وجود دارد که عربستان هم این روش را برای حل مشکلات بپذیرد.
می‌دانیم عربستان دارای دولتی متمرکز است و تصمیم‌گیری در دایره بسته‌ای صورت می‌گیرد. به‌ویژه امروز که پادشاه جدید این کشور، دیدگاهی متفاوت با پادشاه قبلی این کشور دارد. به همین دلیل عربستانی‌ها، از نفت و فوتبال گرفته تا سوریه و یمن، به‌دنبال تقابل با ایران هستند و مسائل را با یکدیگر مخلوط کرده‌اند. با‌این‌حال این کشور آبروی خود را در یمن گذاشته اما نتیجه‌ای نگرفته است پس باید سعی کنیم عربستان زودتر این مسئله را درک کند. امروز دیدگاه جامعه بین‌المللی و ایران به هم نزدیک‌تر است تا دیدگاه جامعه بین‌المللی و عربستا‌ن‌سعودی. اگر مشکلات در منطقه حل نشود، مسیر توسعه برای همه کشورها دشوارتر خواهد شد. حتما انفجار تروریستی در استانبول، سایر پایتخت‌های منطقه را هم تهدید خواهد کرد پس همه باید به این نقطه مشترک برسند که این تحرکات باید در نطفه خفه شود و راهی جز حداقلی‌دیدن اختلافات و نشستن بر سر میز مذاکره وجود ندارد. اگر همه منتظر عقب‌نشینی طرف مقابل در دیدگاه‌ها و عملکرد منطقه‌ای خود باشند شاید افتادن منطقه به ورطه خطرناک جنگ و تنش، هیچ‌گاه مجال مذاکره و گفتگو را فراهم نکند. حضور دکتر روحانی در این اجلاس، حتما فرصتی مغتنم است به شرط آنکه طرف‌های دیگر هم درک درستی از وخامت شرایط فعلی خاورمیانه داشته باشند.»

• غلبه حاشیه بر متن در جهان اسلام
غلبه حاشیه بر متن در جهان اسلام، عنوان یادداشتی است در روزنامه وقایع اتفاقیه به قلم علی خرّم کارشناس سیاست خارجی که متن آن در پی آمده است:
«تعارض‌های ادامه‌دار ایران و عربستان در سیاست‌های منطقه‌ای، خود را در جریان نشست کشورهای همکاری اسلامی نیز نشان داد. البته در ابتدا باید این پرسش را مطرح کرد که آیا سازمان همکاری‌های اسلامی قادر است در محتوا و در زمینه اقدامات مشترک کشورهای اسلامی گام بردارد یا خیر که جواب منفی است. به‌‌این‌معنا که سازمان همکاری‌های اسلامی به جای اینکه در اجلاس‌های خود به رفع چالش‌ها و مشکلات کشورهای اسلامی بپردازد، به محلی برای سوءاستفاده برخی از کشورها مانند عربستان سعودی تبدیل شده است. این وضعیت باعث شده تا مقامات سعودی در ماه‌های اخیر با انجام برخی یارگیری‌های منطقه‌ای تلاش کنند تا به مقابله با ایران بپردازند و از‌این‌طریق نقش و نفوذ خود را افزایش دهند. سعودی‌ها با چنین اقداماتی به دنبال این امر هستند که قدرت‌گرفتن مجدد ایران در منطقه که بعد از توافق هسته‌ای وارد مرحله جدیدی شده است را کنترل و متوقف کنند. در‌نتیجه آنها با رخنه در میان کشورهای عضو سازمان همکاری‌های اسلامی، باعث شده‌اند تا حاشیه بر متن غلبه پیدا کند؛ به‌عبارت‌دیگر کشورهای اسلامی با کنار‌گذاشتن اصل موضوع یعنی حل‌و‌فصل مشکلات جهان اسلام به حاشیه روی آورده و بر اختلافات داخلی با ایران تأکید می‌کنند. البته اقدام عربستان در ضدیت با رویکردهای ایرانی مختص به اجلاس کنونی در استانبول نیست. آنها پیشتر نیز با کمک‌های مالی به مصر، این کشور مهم شمال آفریقا را به جمع همراهان خود اضافه کرده بودند. علاوه‌بر‌این در تلاش هستند تا ترکیه را نیز به سیاست‌های ضد‌ایرانی خود وارد کنند. مقامات سعودی پیشتر نیز برخی کشورهای حاشیه خلیج‌فارس را در مخالفت با رویکردهای ایرانی دور یکدیگر جمع کرده بودند. در‌هر‌حال ما اکنون با چنین وضعیتی مواجه هستیم و عربستان با پول به طرفی می‌رود که دولت‌های منطقه را علیه منافع ایران بشوراند. عربستان در بیش از یک‌و‌نیم سال گذشته تلاش کرده است تا با قدرت دوباره احیا‌شده جمهوری اسلامی مقابله کند. بعد از اینکه امیدواری‌های این کشور در زمینه پرونده هسته‌ای ایران با موفقیت همراه نبود، آنها تلاش کردند با استفاده از حداکثر ابزارهایی که دارند، در مسیر منافع ایران به چالش‌آفرینی بپردازند. بدون‌تردید در مدت اخیر ما شاهد عصبیت عربی هستیم که علیه ایران قوت گرفته است؛ البته باید اشاره کرد که برخی مسائل داخلی مانند حمله به سفارت عربستان در تهران، بهانه را به دست سعودی‌ها برای بیشتر‌کردن تعارض‌های خود با ایران داد. به‌‌هر‌حال سران سعودی در مقطع کنونی در تلاش هستند تا بازیگردانی در منطقه را به نفع خویش به پیش ببرند و این در حالی است که این کشور در سال‌های اخیر در حوزه‌های مختلفی رقابت را به ایران واگذار کرده است.»

• چشمان بسته سازمان همکاری‌های اسلامی
چشمان بسته سازمان همکاری‌های اسلامی، عنوان یادداشتی است در صفحه اول روزنامه اعتماد به قلم حجت‌الله جودکی رایزن اسبق فرهنگی ایران در مصر که متن آن در پی آمده است:
«سیزدهمین نشست سران کشورهای اسلامی در حالی از امروز در استانبول ترکیه آغاز خواهد شد که جهان اسلام از مشکلات بسیاری رنج می‌برد. در حالی که بیش از پنج سال است بحران سوریه تداوم یافته است، شاهد گسترش بحران تروریسم و افراط‌گرایی به سایر کشورهای اسلامی مانند عراق و یمن هستیم. در کنار آن نیز برخی کشورهای مسلمان دچار اختلافات شدیدی هستند و این اختلاف نیز بر بحران‌های موجود سایه انداخته و به تداوم آنها منجر شده است. در این شرایط، ممکن است برای بسیاری از فعالان و کارشناسان این سوال مطرح شود که سازمان همکاری‌ اسلامی که با هدف همکاری میان کشورهای اسلامی و نزدیکی میان آنها تشکیل شده است، چه اقدامی برای کاهش اختلافات و از بین بردن بحران‌ها انجام داده است؟ و سوال دیگر این است که در شرایط موجود، آیا می‌توان از کارآمدی آن سخن گفت؟ در پاسخ به این سوالات، من اعتقاد دارم که سازمان همکاری اسلامی نه تنها اقدامی مشخص و کارا در رابطه با حل و فصل بحران‌های منطقه‌ای انجام نداده است، بلکه حتی در برخی موضوعات مانند بحران سوریه و یمن نیز چشمان خود را بسته است. من اعتقاد دارم که سازمان همکاری اسلامی از ابتدای شروع به کار، از یک ساختار و نظام منسجم و کارآمد برخوردار نبوده و همین ناکارآمدی را هم در سال‌های قبل به اثبات رسانده است، پس اکنون نیز نمی‌توان این انتظار را داشت که با این ساختار کهنه و ناکارآمد، انتظار بهره‌وری بالا و حل و فصل بحران‌ها و مسائل جهان اسلام را داشت. این سازمان از ابتدای شروع کار خود اهدافی را در نظر گرفت که از جمله آنها همکاری مشترک کشورهای اسلامی با یکدیگر بود اما تا به امروز نشانی در جهت پیگیری آن اهداف نمی‌بینیم و در بیشتر مواقع، کشورهای عضو به جای همکاری به رقابت و حتی دشمنی با یکدیگر پرداخته‌اند. همچنین این سازمان به جای نگاه برابر به تمامی اعضا، بیشتر تامین‌کننده منافع برخی از اعضای خود است. هم‌اکنون نیز سازمان همکاری اسلامی تحت سیطره و نفوذ عربستان سعودی است که شاید علت اصلی آن حجم بالای پول‌هایی است که عربستان به بدنه این سازمان تزریق می‌کند.
سیزدهمین نشست سران کشورهای اسلامی در حالی از امروز در استانبول ترکیه آغاز خواهد شد که جهان اسلام از مشکلات بسیاری رنج می‌برد. در حالی که بیش از پنج سال است بحران سوریه تداوم یافته است، شاهد گسترش بحران تروریسم و افراط‌گرایی به سایر کشورهای اسلامی مانند عراق و یمن هستیم. در کنار آن نیز برخی از کشورهای مسلمان دچار اختلافات شدیدی هستند و این اختلاف نیز بر بحران‌های موجود سایه انداخته و به تداوم آنها منجر شده است. در این شرایط، ممکن است برای بسیاری از فعالان و کارشناسان این سوال مطرح شود که سازمان همکاری‌ اسلامی که با هدف همکاری میان کشورهای اسلامی و نزدیکی میان آنها تشکیل شده است، چه اقدامی برای کاهش اختلافات و از بین بردن بحران‌ها انجام داده است؟ و سوال دیگر این است که در شرایط موجود، آیا می‌توان از کارآمدی آن سخن گفت؟ در پاسخ به این سوالات، من اعتقاد دارم که سازمان همکاری اسلامی نه تنها اقدامی مشخص و کارا در رابطه با حل و فصل بحران‌های منطقه‌ای انجام نداده است، بلکه حتی در برخی از موضوعات مانند بحران سوریه و یمن نیز چشمان خود را بسته است. من اعتقاد دارم که سازمان همکاری اسلامی از ابتدای شروع به کار، از یک ساختار و نظام منسجم و کارآمد برخوردار نبوده و همین ناکارآمدی را هم در سال‌های قبل به اثبات رسانده است، پس اکنون نیز نمی‌توان این انتظار را داشت که با این ساختار کهنه و ناکارآمد، انتظار بهره‌وری بالا و حل و فصل بحران‌ها و مسائل جهان اسلام را داشت. این سازمان از ابتدای شروع کار خود اهدافی را در نظر گرفت که از جمله آنها همکاری مشترک کشورهای اسلامی با یکدیگر بود اما تا به امروز نشانی در جهت پیگیری آن اهداف نمی‌بینیم و در بیشتر مواقع، کشورهای عضو به جای همکاری به رقابت و حتی دشمنی با یکدیگر پرداخته‌اند. همچنین این سازمان به جای نگاه برابر به تمامی اعضا، بیشتر تامین‌کننده منافع برخی از اعضای خود است. هم‌اکنون نیز سازمان همکاری اسلامی تحت سیطره و نفوذ عربستان سعودی است که شاید علت اصلی آن را در حجم بالای پول‌هایی دانست که عربستان به بدنه این سازمان تزریق می‌کند.
با این حال، عقب‌ماندگی و کمتر توسعه‌یافتگی کشورهای اسلامی نیز در ناکارآمدی سازمان همکاری اسلامی نیز تاثیرگذاشته است. به طور مثال‌، ما اکنون شاهد اختلافات شدید بریتانیا با اتحادیه اروپایی در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی هستیم ولی آنها صرف اختلاف به تضعیف و جدایی اتحادیه اروپایی نمی‌پردازند و تلاش می‌کنند تا از طریق سازوکارهای دیپلماتیک و در چارچوب گفتگو به حل و فصل مسائل بپردازند اما متاسفانه این مساله در میان اعضای سازمان همکاری اسلامی دیده نمی‌شود و با کوچک‌ترین اختلاف، در جهت حذف و تضعیف یکدیگر می‌کوشند که به طور مثال، پس از بروز بحران در روابط تهران و ریاض، مسئولان عربستانی به جای گفتگو و تلاش برای مفاهمه به قطع روابط دیپلماتیک دست زدند و از طریق نهادهای منطقه‌ای و بین‌المللی در تلاش هستند تا ایران را محکوم کنند.
مجموعه این مسائل و اختلاف در نهایت منجر به این شده است تا سازمان همکاری اسلامی دچار دگردیسی‌های شدید شده و از اهداف نخستین خود دور شود. در واقع اختلافات موجود در جهان اسلام موجب شده تا آرمان قدس و آزادسازی فلسطین به بوته فراموشی سپرده شود و طرفین به جای پرداخت به آن، به درگیری و رقابت با یکدیگر بپردازند.»

• یک معادله چند مجهولی
یک معادله چند مجهولی، عنوان یادداشت صفحه اول روزنامه‌ همشهری است به قلم حسین رویوران کارشناس مسائل خاورمیانه که نویسنده در آن نوشته است:
«نشست سازمان همکاری‌های اسلامی که به میزبانی ترکیه در حال برگزاری است را می‌توان از ابعاد مختلفی بررسی کرد. این نشست از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. وزیر خارجه کشورمان هم که به این کشور سفر کرده است، دیدگاه‌های جمهوری اسلامی ایران را در این نشست ارائه داده و حسن روحانی، رئیس جمهور کشورمان هم عصر دیروز عازم استانبول شد. حضور همزمان ملک سلمان پادشاه سعودی و حسن روحانی رئیس جمهور کشورمان در این نشست، گمانه زنی‌های زیادی درخصوص نقطه شروع حل و فصل اختلاف میان ۲ کشور را شکل داده است که در این نوشتار به این موضوع اشاره می‌کنیم. کشورهای زیادی مثل ترکیه و پاکستان در این مدت که اختلافات میان ایران و عربستان جدی شده است، موضع میانجیگری و حل و فصل موضوعات اختلافی را مطرح کرده‌اند که بعید نیست در حاشیه این نشست هم این موضوعات پیگیری شود، اما باید دانست که اختلافات میان ایران و عربستان جدی‌تر از ظاهر اخباری است که به دست می‌رسد و در واقع به یک معادله چند مجهولی تبدیل شده است. جمهوری اسلامی ایران بر پایه نظام مردم سالاری که دارد یک الگویی از حکومت اسلامی ارائه داده است و از بسیاری از ارزش‌ها مثل حمایت از مظلوم، مبارزه با ظلم و استکبار و آزادیخواهی دفاع می‌کند که حکومت سعودی اینگونه نمی‌اندیشد. اختلافات میان جمهوری اسلامی ایران و حکومت پادشاهی سعودی در گذشته به صورت ژئو پلیتیک و ژئو استراتژیک بود اما امروز این اختلافات به عرصه ژئواکونومیک و ژئو‌کالچر هم بروز و ظهور پیدا کرده است. تلاش سعودی‌ها در رابطه با کاهش قیمت نفت و پیگیری ضربه به ایران و روسیه از این طریق را می‌توان نمونه‌ای برای موضوعات مذکور دانست. کلید حل این بحران در موضوع تروریسم است:
الف) شکل‌گیری و پیشبرد اهداف داعش و گروه‌های تروریستی موضوعی است که امروز همه می‌دانند با حمایت غرب و حکومت عربستان سعودی دنبال می‌شود. حمایت مالی و همچنین حمایت کامل تبلیغاتی از این گروه‌ها توانست بسیاری از اهداف تروریست‌ها را به مراحل اجرایی خود برساند و امروز چندین کشور مستقیماً مهم‌ترین معضل داخلی‌شان، دست و پنجه نرم کردن با گروه‌های تروریستی است. امروز اما تروریست تهدیدی برای کل کشورها شده است و دوست و دشمن نمی‌شناسد، خود سعودی‌ها نیز می‌دانند که این گروه‌ها برای آنها هم تهدیدی جدی شده‌اند، ما نیاز به یک اتحاد با همه کشورهای اسلامی برای مبارزه با تروریسم داریم. کشورهای دنیا یا اتحاد ایدئولوژیک دارند که بدیهی است ایران و عربستان در این مقطع به این راه حل دست پیدا نخواهند کرد اما امکان یک اتحاد دیگر میان ۲ کشور وجود دارد و آن هم اتحاد در برابر یک تهدید مشترک است. این اتحاد هم اگر چه نیاز به حل این معادله پیچیده اختلافات میان ایران و عربستان دارد اما در دسترس است. البته همان‌طور که گفته شد، نیاز به تصمیمات مهم از سوی عربستان سعودی دارد؛ تصمیماتی بزرگ که تفکرات وهابی و تکفیری در آن جایی نداشته باشد.
ب) بحث دیگری که درخصوص موضوع تروریست و علل شکل‌گیری آن و همچنین راه‌های نابودی آن باید در نظر گرفت، ارتباط میان تروریست و اسرائیل است. اسرائیلی‌ها امروز بیشتر از هر روز دیگر خوشحالند، زیرا دیگر کشورهای اسلامی با آنها مبارزه نمی‌کنند. امروز بسیاری از کشورهای اسلامی درون خودشان با معضل بزرگی روبه‌رو هستند که دیگر فرصت مبارزه با اسرائیل به آنها دست نمی‌دهد. از سوی دیگر امروز از ترکیه و عربستان سعودی خبرهایی به گوش می‌رسد که این دو کشور در پشت پرده، اختلافات میان کشورشان با اسرائیل را کنار گذاشته‌اند و حتی قراردادهایی میان آنها و اسرائیل برقرار شده است که بوی سازش می‌دهد. از سوی دیگر حمایت‌های رژیم صهیونیستی از کشورهایی که حامیان علنی تروریست هستند نیز نظریه اتحاد تروریست‌ها و اسرائیلی‌ها را تقویت می‌کند. اسرائیل امروز خوب می‌داند که اگر جریان تکفیری و تروریستی از میان برداشته شود، نوبت مبارزه با او فرا می‌رسد؛ به همین دلیل بدیهی است که از این موضوع با اختلاف افکنی میان کشورهای مسلمان بهره ببرد.»

• سازمان همکاری اسلامی معلق در میان همگرایی یا تفرقه
سازمان همکاری اسلامی معلق در میان همگرایی یا تفرقه، عنوان یادداشتی است در صفحه اول روزنامه جام جم به قلم دکتر صباح زنگنه نماینده پیشین ایران در سازمان همکاری اسلامی که نویسنده در آن نوشته است:
«سازمان همکاری اسلامی با شعار صدای جمعی جهان اسلام به‌منظور حمایت و دفاع از حقوق مسلمانان در چارچوب صلح و امنیت بین‌المللی در سال ۱۹۶۲ تاسیس شد. این نهاد که ۵۷ عضو از چهار قاره جهان دارد، یکی از بزرگ‌ترین نهادهای بین‌المللی و دارای نمایندگان دائم در سازمان ملل و اتحادیه اروپا بوده که هر سه سال یک بار تشکیل جلسه می‌دهد.
تشکیل سازمان همکاری‌های اسلامی به‌منظور همبستگی بین کشورهای اسلامی و بویژه حمایت از فلسطین اشغالی و قدس شریف، مراحل گوناگونی را از سر گذراند و با وجود آن‌که جمهوری اسلامی ایران ازجمله پایه گذاران این سازمان محسوب می‌شود، به‌دلیل دخالت‌ها و نفوذ برخی کشورها از نقش‌آفرینی برخوردار بوده است. این سازمان در مدت کوتاهی که مسائل قدس و فلسطین حاد بود، توانست نهضت‌هایی را تشکیل دهد و به همکاری‌های بین کشورها در حمایت از مردم فلسطین کمک کند، اما در بقیه دوره‌ها در حالتی از انفعال به سر برده و اکنون موضوع فلسطین کمتر در صدر فعالیت‌ها واهتمام این سازمان قرار دارد.
البته برخی کشورهای عضو سازمان در برخی مقاطع مانند موضوع جنگ بوسنی و هرزگوین، توانستند نقش موثری در این زمینه ایفا کنند، اما پس از آرام شدن درگیری‌ها در یوگسلاوی سابق و تقسیم آن، سازمان او.آی.‌سی چندان پیگیر مسائل این منطقه نشد. در توسعه همکاری‌های اقتصادی، ترکیه ریاست کمیته دائم اقتصادی و تجاری سازمان همکاری اسلامی را به‌عهده دارد که این فعالیت نیز در شرایط سیاسی مختلف در سال‌های گوناگون دچار افت وخیز شده است. در بخش سیاسی، بعد از این‌که دبیرکلی سازمان به فردی با ملیت سعودی داده شد، عملا سازمان، به‌طور کامل در اختیار عربستان قرار گرفت و این کشور با برخورداری از امتیاز میزبانی دبیرخانه در جده عملا تمامی جریانات را به نفع سیاست‌های خود جهت داد و حتی اقدام به خارج کردن کشورهای عضو مانند سوریه یا ندادن روادید به کشورهای عضو کرد و عملا عامل حضور کمرنگ آنان در معادلات منطقه‌ای شد.
اکنون در آستانه سیزدهمین اجلاس سران سازمان همکاری اسلامی در استانبول ترکیه، این سازمان در برابر آزمون بزرگی قرار گرفته که آیا به‌سوی تقویت همبستگی بین کشورهای اسلامی حرکت خواهد کرد یا این‌که تفرقه در جهان اسلام یا بی‌اثر شدن نقش خود را پی خواهد گرفت. هرچند اجلاس استانبول می‌تواند در جهت همگرایی اسلامی، گام‌های مهمی بردارد، اما چنانچه شاهد ادامه اعمال سیاست‌های یکجانبه عربستان در سازمان همکاری‌های اسلامی باشیم، باید اعتراف کرد که این سازمان روندی به‌سوی نابودی را در پیش گرفته است.»

• ارواح سایس‌پیکو در کالبد خونین خاورمیانه
ارواح سایس‌پیکو در کالبد خونین خاورمیانه عنوان یادداشتی است در صفحه اول روزنامه مردم‌سالاری به قلم ارسلان عبدالله‌پور که متن آن در پی آمده است:
«شاید نام‌های مارک سایکس (۱٨۷۹-۱۹۱۹ mark sykes: ) و فرانسوا ژرژ پیکو(۱٨۷۰-۱۹۵۱ francois georges picot:) در چند ماهه اخیر بیشتر از سایر سیاستمداران کهنه کار که هم اکنون در قید حیات نیستند به گوش رسیده باشد علت آن نیز بر کارشناسان سیاسی عموماً و به ویژه برای ساکنین خاورمیانه کاملاً محسوس و ملموس است این دو نفر به عنوان نمایندگان کشورهای بریتانیا و فرانسه بعد از جنگ جهانی اول دست به اقدامی‌ناجوانمرادنه زدند به صورتی که قلمرو امپراتوری شکست خورده عثمانی را با خط کش به چند قسمت تقسیم نمودند‌؛ با این خط‌کش و به درازای ارواح ناپاکشان مرزهایی را به وجود آوردند که خط‌های قرمز آن از قلوب میلیون‌ها نفر از ساکنین کشورهای منطقه از سال ۱۹۱۶ تا کنون عبور نموده است. همانطور که می‌دانیم قراردادی که فیمابین نمایندگان دو قدرت استعماری (بریتانیا و فرانسه) و با اطلاع روسیه امضا گردید به قرارداد سایس پیکو معروف گشت قراردادی که منشاء جنگ و خونریزی، تفرقه، کشتار و خرابی‌های بسیاری در ساختارهای اقتصادی، جغرافیایی و تاریخی و حتی اتنیکی منطقه بوده است در جریان این قرارداد سایکس و پیکو کشورهایی را تقسیم و کشورهایی را بالاجبار تشکیل دادند و از رهبرانی حمایت کردند که بویی از مهربانی و انسانیت نبرده بودند‌. از صدام‌حسین در عراق گرفته تا سایر رهبران عرب حاکم بر کشورهای متنوع و متکثر به اصطلاح عربی. نگاهی کوتاه به حوادث و بحران‌های موجود در این کشورها دلیل محکم برای این کار ناجوانمرادنه آنهاست. خسارات جانی و مالی تحمیل شده بر ایران در جریان هشت سال دفاع مقدس، جنگ اول و دوم خلیج‌فارس و سرنگونی صدام حسین، جنبش‌های به انحراف کشیده شده بهار عربی، بحران داخلی در ترکیه، جنگ داخلی یمن و بحرین، بحران خونین سوریه که کشتار و آوارگی میلیونها انسان آن را به شاه جنگ بحران‌های موجود تبدیل نموده است بحرانی که اگر به موقع و به درستی حل و فصل می‌شد و قربانی مجدد منافع قدرت‌های غربی و شرقی نمی‌شد شاید داعشی به این قدرت پیدا نمی‌شد و شاید هم حرکت‌های تروریستی در کشورهای اروپایی نیز وقوع نمی‌یافت این جنگها و ده‌ها جنگ کوچک و بزرگ دیگر می‌تواند همه از نتایج نحس این توافق‌نامه به حساب‌اید هرچند عوامل درونی و بیرونی کشورهای درگیر جنگ نیز در این میان دخیل بوده‌اند. این بدان معناست که منطقه حاصلخیز و غنی خاورمیانه در طول یکصد سال پس از آن توافق نامه مرتب درشرایط جنگ به سر برده است و جنگ به محور حیات اجتماعی انسان‌های این منطقه تبدیل شده است و اینطور که پیداست سایه جنگ بر سرمنطقه همچنان خودنمایی می‌کند به گفته هنری کسینجر کهنه سیاستمدار آمریکایی« صدای جنگ همچنان می‌آید و اگر کسی نمی‌شنود کر است».
کارشناسان معتقدند که زمان قرارداد سایس پیکو پس از یکصد سال به پایان رسیده و مرزبندی‌های موجود که به غیر‌جنگ و خونریزی چیزی را عاید ساکنین آن ننموده است احتمالاً دچار تغییر شود، ملیت‌ها و اقلیت‌های زیردست ساکن درون مرزهای طراحی شده را که تا کنون با زور اسلحه درکنار هم به زندگی کردن وادار شده‌اند برای ادامه حیات شان بایستی در این منطقه در خاورمیانه‌ راه دیگری پیدا کرد شاید تقسیم و مشارکت در قدرت و همزیستی‌های مسالمت‌آمیز یکی از آن راه‌ها باشد. تکیه و تاکید بر حفظ وضع موجود با شیوه حکومتداری کنونی مشوق و امید‌دهنده مناسبی برای روزهای خوب خاورمیانه نمی‌تواند باشد حتی می‌تواند تقابل‌های بیشتری مابین ملیت‌های موجود به وجود آورد و چنانچه با درایت و هوشیاری و تعامل و انعطاف بیشتری از سوی حاکمان روبرو نشود و طرح جدیدی ارائه نگردد چه بسا با سرعت بیشتری منطقه رو به نابودی خواهد رفت. می‌توان گفت اگر بزرگترین امتیازات را به معترضین چند ساله اخیر در کشورهای بحران خیز می‌دادند بهتر از کوچکترین خسارات ناشی از این بحرانها می‌بود چیزیکه حاکمان آن کشورها از آن غفلت نمودند و جای پشیمانی برایشان باقی نگذاشت.
جالب اینجاست داعشی که توانست مرزهای ساختگی سایس پیکو را در بین عراق و سوریه بهم بریزد، اقتدار قدرت‌های غربی و حکومت‌هایی که سایس و پیکو آنها را نمایندگی می‌کردند به چالش بکشد، با حرکت‌های تروریستی و جنایاتی که در کشورهای غربی انجام داده جنایات خود را در این منطقه تکمیل نماید و با اینکه حملات هوایی هم پیمانان آمریکا نتوانسته آنها را از پای درآورد و با این اقدامات توانست قدرت خود را به رخ کشورهای قدرتمند دنیا بکشد ولی خود داعش مقهور مبارزات مردم در کوبانی سوریه و سنجار و برخی مناطق دیگر عراق شد ولی متاسفانه زنگ خطری در جریان مذاکرات اخیر پیرامون حل بحران سوریه برای مردم خاورمیانه به صدا درآمده و ممکن است مردم منطقه دوباره دچار مطامع قدرت‌های دخیل در این امر شوند جاییکه ترکیه بر روند مذاکرات و مشارکت گروه‌های سیاسی به دنبال منافع خود بوده و از مشارکت نمایندگان واقعی مردم سوریه در جریان مذاکرات جلوگیری و کارشکنی می‌نماید که لازم است در این رابطه مردم داغدیده سوریه و سایر مدافعان حقوق بشر از بوجود آمدن قرارداد دوم سایس پیکو جلوگیری نمایند. می‌ماند بگوییم آیا با این همه بحران که دامنگیر بشریت در این منطقه شده آیا ارواح آقایان سایس و پیکو در آرامش است؟»

• بحران سوریه در انتخابات پارلمانی
بحران سوریه در انتخابات پارلمانی، عنوان یادداشتی است در صفحه اول روزنامه آفتاب یزد به قلم حسن هانی‌زاده کارشناس مسائل خاورمیانه که نویسنده در آن نوشته است:
«انتخابات پارلمانی سوریه که روز گذشته در فضائی کاملاً آزاد و دموکراتیک در سراسر این کشور برگزار شد از وجود اراد‌ه‌ای جدی نزد مردم ودولت سوریه برای پایان بحران ۵ ساله این کشور حکایت دارد. در این انتخابات برای نخستین بار در طول ۶ دهه گذشته حزب حاکم بعث نقشی فرادستی در مدیریت انتخابات ایفا نکرد و سایر احزاب سیاسی مخالف حزب بعث مشارکتی فعال داشتند. علیرغم تهدیدات گروهک‌های تروریستی تکفیری مردم سوریه در ۷٣۰۰ صندوق رأی‌گیری حضور پیدا کردند واز میان ٣۵۰۰ نامزد ۲۵۰ نفر را برای احراز کرسی‌های پارلمانی برگزیدند. این انتخابات که دومین انتخابات پارلمانی سوریه در طول ۵ سال بحران این کشور به شمار می‌رود تجربه جدیدی در حرکت مردم ودولت سوریه به سمت تشکیل نظام پارلمانی تلقی می‌شود. از سال ۲۰۱۲ میلادی که قانون اساسی جدید سوریه تدوین شد دهها حزب سیاسی مخالف دولت سوریه این فرصت را یافتند تا در ساختار سیاسی و تشکیل دولت فراحزبی مشارکت داشته باشند. هرچند انتخابات پارلمانی سوریه به مفهوم پایان بحران ۵ ساله این کشور نیست اما به موازات پیشروی‌های اخیر نیروهای مسلح و مردمی سوریه برای پاکسازی این کشور از وجود گروهک‌های تروریستی، می‌تواند سقف چانه‌زنی دولت را در مذاکرات آینده افزایش دهد. پیروزی نیروهای مسلح سوریه در شمال حلب، لاذقیه وحمص نشان داد که دولت سوریه مصمم است تا به موازات پیروزیهای نظامی فرصت مشارکت سیاسی را برای احزاب غیرهمسو فراهم سازد. بحران سوریه که از مارس ۲۰۱۱ آغاز شد اکنون به یک بحران بین‌المللی تبدیل شده زیرا مهاجرت میلیونها آواره سوری به سمت کشورهای اروپائی بازیگران بحران سوریه را بشدت نگران ساخت. هدف قدرتهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای از بحران‌سازی در سوریه ایجاد نظام دموکراتیک در این کشور نیست بلکه قطع محور تهران- دمشق - بیروت، حذف مقاومت اسلامی از صحنه مبارزاتی و سرنگونی دولت سوریه بخشی از استراتژی بحران‌سازان سوریه به شمار می‌رود.
حضور هم‌پیمانان دولت و ملت سوریه برای سرکوب گروهک‌های تروریستی تکفیری در سوریه معادلات نظامی را به سود دولت و ملت سوریه تغییر داد.
طبیعی است این پیروزی‌ها که با اصلاحات سیاسی دولت بشار اسد همراه شده می‌تواند بحران سوریه را به یک نقطه امید بخشی سوق دهد. انتخابات اخیر پارلمانی سوریه که با اقبال گسترده مردم این کشور مواجه شده می‌تواند در شکل‌گیری یک دولت وحدت ملی خارج از دخالت بازیگران بحران سوریه موثر باشد. این انتخابات در یک فرایند زمانی خاصی صورت گرفت زیرا سمت و سوی مذاکرات آینده دولت با مخالفان را به سود دولت بشار اسد تغییر خواهد داد.
دولت بشار اسد که وعده انجام تغییرات اساسی را داده در سال ۲۰۱۲ قانون اساسی جدید را براساس خواست و اراده ملت سوریه به همه پرسی گذاشت و انتخابات پارلمانی نیز بخشی از وعده‌های دولت برای پاسخ به مطالبات مشروع ملت سوریه تلقی می‌شود. از این‌رو دولت سوریه در مذاکرات آینده خود در ژنو به دلیل حرکت به سمت انجام اصلاحات سیاسی و پاسخگویی به مطالبات عمومی کوچکترین امتیازی به مخالفان خود نخواهد داد.»

• انتخابات سوریه مکمل ژنو
انتخابات سوریه مکمل ژنو، عنوان یادداشتی است در روزنامه جوان به قلم احمد کاظم‌زاده که در آن نوشته است:
«انتخابات پارلمانی سوریه برای انتخاب ۲۵۰ نماینده مجلس این کشور از میان حدود ٣ هزار نامزد رقیب با حضور پرشور مردم این کشور برگزار شد. هر چند برگزاری انتخابات در اغلب کشورهای جهان به یک امر معمولی تبدیل شده است اما در سوریه با توجه به شرایط داخلی این کشور و همچنین طراحی‌های که مخالفان و دشمنان داخلی و خارجی آن داشتند، یک امر غیرمعمولی و ویژه محسوب می‌شود و همین مسئله بر اهمیت و حساسیت آن می‌افزاید و در عین حال دستاوردهای آن را برای دولت و مردم این کشور دوچندان می‌سازد.
به لحاظ سیاسی برگزاری موفقیت‌آمیز این انتخابات مشروعیت داخلی و خارجی دولت و نظام سیاسی حاکم برسوریه را تقویت می‌کند و اتهامات وارده از سوی مخالفان و دشمنان در خصوص نامشروع بودن دولت و نظام سیاسی سوریه را تضعیف و بی‌اثر می‌سازد. این مسئله تأثیری مستقیم بر مذاکرات ژنو دارد که در خصوص نحوه اجرای دوره انتقالی مذاکره و چانه‌زنی می‌شود. با توجه به اینکه حامیان طرح براندازی و در رأس آن عربستان در تلاش بودند که ناکامی‌های نظامی خود را از طریق نفوذ دادن عوامل خود در تیم مذاکره‌کننده یا اعمال کنترل بر روند سیاسی جبران کنند و ابتکار عمل را در این عرصه به‌دست بگیرند از این رو با برگزاری انتخابات پارلمانی در سوریه و تشکیل پارلمان مستقل وطنی می‌توانند بستر مورد اطمینان و مورد اعتماد را برای طی دور گذار فراهم کنند و در عین حال سدی در برابراعمال نفوذهای خارجی ایجاد کنند، البته برگزاری انتخابات و تشکیل پارلمان جدید جایگزین توافق ژنو در خصوص تعیین جدول زمانی ۱٨ ماهه برای تشکیل دولت انتقالی یا تدوین قانون اساسی جدید نمی‌شود اما با جلوگیری از ایجاد خلأ سیاسی ثبات لازم را برای طی این دوره خطیر فراهم می‌سازد. از این دید، کسانی که با برگزاری انتخابات مخالفت کرده یا می‌کنند در عمل بی‌میلی خود را به اجرای توافق ژنو نشان داده‌اند یا اینکه اجرای این توافق را دیگر به نفع خود نمی‌بینند. بر همین اساس است که این عده یا به نقض آتش‌بس دست می‌زنند یا اینکه بستر لازم را برای نقض آتش‌بس از سوی تکفیری‌ها فراهم می‌کنند. در این میان دولت سوریه با همزمان کردن برگزاری انتخابات پارلمانی با از سرگیری مذاکرات ژنو بر این نکته صحه گذاشته است که از نظر دمشق بین این دو تعارضی وجود ندارد و این دو فاز مکمل هم عمل می‌کنند.
به لحاظ نظامی و امنیتی نیز می‌توان گفت که برگزاری انتخابات پارلمانی در ۱۲ استان از مجموع ۱۴ استان سوریه ضمن آنکه خودموید پیشرفت‌های قابل ملاحظه درعرصه افزایش ضریب ثبات و امنیت در این کشور و شاخص روشن و معنادار در این عرصه به شمار می‌رود بلکه خود به تسریع این روند نیز کمک می‌کند و روحیه مضاعفی به ارتش و دولت این کشور برای آزادسازی بقیه مناطق اشغالی از کنترل داعش و دیگر گروه‌های تکفیری می‌دهد و در عین‌حال مردم سوریه را نیزبیش از پیش به چشم‌انداز تحولات و برون‌رفت از چالش‌های کنونی امیدوار می‌سازد. با تقویت این فضا زمینه برای بازسازی مناطق جنگی و بازگشت آوارگان نیز فراهم می‌شود. بر این اساس روشن می‌شود که برگزاری موفقیت‌آمیز انتخابات پارلمانی سوریه دارای کارکردها و پیامدهای مثبت سیاسی و امنیتی است و چشم‌انداز روشن‌تری را در هر دو عرصه نشان می‌دهد. با برگزاری موفقیت‌آمیز این انتخابات راه حل سیاسی و دموکراتیک بحران سیاسی یک‌بار دیگر مهر تأیید می‌خورد و دشمنان داخلی و خارجی دولت و ملت سوریه بیش از پیش مأیوس و نامید می‌شوند.»

• بوی سرگیجه‌آور« بهار»!
بوی سرگیجه‌آور« بهار»! عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار است به قلم رضا دهکی که متن آن به شرح زیر است:
«بازگشت احمدی‌نژاد»، «استقبال چندهزار نفری از احمدی‌نژاد در آمل»، «سخنرانی احمدی‌نژاد در ملارد»، «احمدی‌نژاد با وعده یارانه ۲۵۰ هزار تومانی می‌آید»، .... این تنها گوشه‌ای از اخباری است که به ویژه پس از شکست نسبی اصولگرایان در دور اول انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی - با توجه به داشتن دست بالاتر از نظر تعداد و وزنه اسمی کاندیداها نسبت به کاندیداهای اصلاح‌طلبان و حامیان دولت - فضای رسانه‌ای ایران را پر کرده است. تکلیف رسانه‌های حامی جریان احمدی‌نژاد که معلوم است (آن‌ها پیش از این تبلیغات خود را با هجمه علیه دولت یازدهم و چهارساله خواندن آن آغاز کرده بودند و حتی اصولگرایانی که از سال‌های پایانی ریاست جمهوری احمدی‌نژاد در دولت دهم، از حمایت او دست کشیده و به صف منتفدانش پیوسته بودند را بی‌نصیب نگذاشتند)، حتی آن دسته از رسانه‌های اصولگرا که بعدا به منتقد سیاست‌های دولت دهم تبدیل شدند و نیز رسانه‌های جریان اصلاح‌طلب از این اخبار پر شده است. در این جا چند موضوع مطرح می‌شود. اول این که آیا آمدن احمدی‌نژاد محتمل است یا نه؟ به نظر می‌رسد در فضای پس از دور اول انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی که تا حدی برای اصولگرایان از هم گسیخته یاس‌آور بود، احمدی‌نژادی‌ها بدشان نمی‌آید که رئیس‌جمهوری دوره‌های نهم و دهم را به عنوان یکی از لیدرهای جریان اصولگرایی مطرح کنند. به عبارت بهتر در شرایطی که به قولی نه احمدی‌نژاد خودش را اصولگرا می‌داند و هم اصولگرایان علی‌رغم خاستگاه اصولگرایی شخص احمدی‌نژاد و حامیانش و نیز حمایت بی‌دریغ پیشینشان از وی، از او برائت جسته و او را اصولگرا نمی‌دانند، حال احمدی‌نژادی‌ها بدشان نمی‌آید بخشی از جریان اصولگرا را به خود به جلب کنند.
حامیان احمدی‌نژاد در شرایط پس از انتخابات اسفند ۹۴، او را به عنوان تنها برگ برنده ممکن اصولگرایان در برابر اصلاح‌طلبان و حامیان دولت تدبیر و امید مطرح می‌کنند. حال این که چنین جلب حمایتی به بازگشت احمدی‌نژاد به عرصه سیاسی منجر شود، قطعا به میزان جذب چهره‌های جریان اصولگرایی به سمت وی و البته در کنار آن، سنجش آرا و افکار عمومی در یک سال آینده باز می‌گردد. با این همه، این فضای تبلیغاتی که با تلاش برای تداوم جو داغ انتخاباتی به راه افتاده است، هدفی جز این ندارد. نهایت حاصل چنین تبلیغاتی، حتی اگر به کاندیداتوری احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۶ منجر نشود، حداقل وی را در فضای سیاسی زنده نگاه خواهد داشت. موضوع دیگر این است که آیا حضور احمدی‌نژاد با تایید صلاحیت همراه است؟ و اگر بیاید آیا موفق خواهد بود؟ در مورد بحث تایید صلاحیت، آرای متفاوتی مطرح می‌شود. خود شخص رئیس‌جمهوری سابق معتقد است که دلیلی برای رد صلاحیتش وجود ندارد. با این حال چندین پرونده مفتوح وی در دستگاه قضایی پاسخ را دشوار می‌کند. متاسفانه این پرونده‌ها به دلایل مختلف به سرانجام نرسیده‌اند و به نتیجه رسیدن آن‌ها می‌تواند در صورت کاندیداتوری وی به شورای نگهبان و نیز افکار عمومی کمک کند که صلاحیت‌دار بودن وی را در مرحله شرایط اولیه بسنجند. درباره این که آیا در صورت کاندیداتوری احمدی‌نژاد و تایید صلاحیتش، وی در انتخابات پیروز خواهد شد نیز می‌توان از چند جنبه تحلیل کرد. فارغ از این که حتی خود احمدی‌نژادی‌ها نیز از هم‌اکنون تا یک سال آینده با تبلیغات مطرح شده، به دنبال ارزیابی افکار عمومی درباره بازگشت احمدی‌نژاد هستند، به نظر می‌رسد که این جریان حساب ویژه‌ای روی آرای طبقه متوسط به پایین جامعه کرده است. طرح یارانه ۲۵۰ هزار تومانی، تقابل دوباره ساده‌زیست دانستند احمدی‌نژاد در برابر ادعای بورژوا بودن جریان مقابل، تقابل مذهبی دانستن احمدی‌نژاد و بازگشت به اندیشه‌های انقلابی با آریستوکرات، دیپلمات و سیاسی‌کار خواند رقیب و .... از جمله نشانه‌های چنین هدفی هستند. از سوی دیگر این جریان تلاش دارد با اضافه کردن بخشی از حامیان اصولگرایی به خود، بنا بر آن چه از تبلیغات آن‌ها در شبکه‌های اجتماعی به نظر می‌آید، تا ٣۰ میلیون رای به سبد وی واریز کند! به نظر می‌رسد چنین شرایطی تنها در یک انتخابات دو قطبی ممکن خواهد بود. این در حالی است که هر چند اصلاح‌طلبان و حامیان دولت به احتمال فراوان با تجربه موفق دو انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۲ و مجلس ۹۴، با حمایت از یک کاندیدا - احتمالا حسن روحانی - در انتخابات شرکت می‌کنند، اصولگرایان همچنان در رسیدن به وحدت و همگرایی با مشکل مواجه خواهند بود و با حضور چند کاندیدا، رای خود را می‌شکنند که این شکست رای شامل احمدی‌نژاد نیز می‌شود. حتی در جریان‌های نزدیک به تفکر احمدی‌نژاد، از جمله جبهه پایداری و حامیان آیت‌الله مصباح یزدی نیز تلاش‌هایی برای مطرح کردن چهره‌‌ای همچون سعید جلیلی و کامران باقری لنکرانی به عنوان چهره‌های شاخص وجود دارد و در صورتی که تلاش‌ها برای نزدیکی دوباره احمدی‌نژاد به آیت‌الله مصباح یزدی به نتیجه نرسد، وی حتی در میان نزدیک‌ترین جریان تفکر به خود نیز رقبایی خواهد داشت. در نتیجه به نظر می‌رسد ریسک چنین حضوری برای وجهه وی بالا باشد و حامیان وی پیش از هر چیز به میزان تضمین موفقیت احمدی‌نژاد فکر می‌کنند. هر چند بعید است که حتی در صورت کاندیداتوری وی و رد صلاحیت یا عدم کسب رای، این جریان دست از« معجزه هزاره سوم»شان بردارند، اما قطعا تا حد زیادی از ضرب این جریان در فضای سیاسی ایران گرفته خواهد شد و تنها به عنوانی جریانی حاشیه‌ای فعال خواهند بود.
نکته دیگری که فارغ از تحلیل برنامه‌های جریان احمدی‌نژاد نباید فراموش کرد، جریان‌سازی رسانه‌ای در مورد وی است. واقعیت این جاست که توان بازی رسانه‌ای و جریان‌سازی در میان حامیان محمود احمدی‌نژاد بالاست. مشاوران وی در عرصه رسانه به خوبی با فضای رسانه‌ای ایران آشنا هستند و به خوبی می‌دانند چگونه از این فضا استفاده کنند. این جریان علاوه بر در اختیار داشتن رسانه‌های خاص خود، سمپات‌هایی در رسانه‌های اصولگرا هم دارد. به علاوه به نظر می‌رسد نقطه تحریک رسانه‌های اصلاح‌طلب را به خوبی می‌شناسد. اصلاح‌طلبان، اعم از رسانه‌ها و نیز چهره‌های سیاسی این جریان باید بدانند که در واقع با هر گزارش و خبری درباره وی حتی به صورت منفی، در واقع به نفع او و به آن شیوه که خواست تیم رسانه‌ای احمدی‌نژاد است عمل کرده‌اند. در نتیجه اصلاح‌طلبان و رسانه‌های این جریان باید مراقب بازی‌ای که در آن قرار می‌گیرند باشند. کما اینکه چنین بازی‌هایی گاه از سوی دیگر جریان‌های اصولگرا نیز اتفاق می‌افتد که ماجرای پیش حاشیه‌سازی برای ریاست مجلس دهم و تلاش برای افتراق میان اصلاح‌طلبان و چهره‌های اصولگرای معتدل نزدیک به دولت همچون علی لاریجانی از این جمله است. در واقع رسانه‌های اصلاح‌طلب باید مراقب باشند که به جای جریان‌سازی و مدیریت جریان‌ها، به دام جریان‌های دیگرساخته نیفتند.»

• نتایج سفر سه قانون‌گذار آمریکایی
نتایج سفر سه قانون‌گذار آمریکاییِ، عنوان یادداشتی است در روزنامه آرمان‌امروز به قلم علی بیگدلی تحلیلگر مسائل بین‌الملل که نویسنده در آن نوشته است:
«درخواست سه قانون گذار آمریکایی برای سفر به ایران مربوط به دوره انتخابات است. از لحاظ پرستیژملی نظارت و بازرسی از انتخابات کشورمان از سوی کشوری که روابط چندانی با آنان نداریم، قابل قبول نبود. در نتیجه ایران با درخواست آنها موافقت نکرد. به نظر می‌رسد موافقت با سفر سه قانون گذار آمریکایی از سوی مقامات ارشد ایرانی کارجالبی است. اعتقاد دارم بهتر است مقامات ایرانی به آنان اجازه سفر به کشورمان را دهند. با وجود خصومتی که در کمیته روابط خارجی سنای آمریکا نسبت به ایران وجود دارد و اکثریت آنها را یهودیان تشکیل می‌دهند. از درون همین مجلسی که کمیته آن رفتارهای ضد ایرانی دارند، می‌تواند گروه‌های طرفدار برقراری روابط با ایران وجودداشته باشد. بنابراین این امر می‌تواند نشانی از بهبود روابط ایران با آمریکا باشد. برخی مقامات ارشد ایالات متحده علاقه‌مند به برقراری روابط با تهران هستند. پیشنهاد می‌کنم به سه قانون‌گذار آمریکایی ویزای ورود به کشورمان داده شود. نکته دیگر اینکه این امر می‌تواند در روابط ایران با اتحادیه اروپا تاثیرگذار باشد. اگر با درخواست آنان موافقت نشود ممکن است این فرصت برای کشورمان دیگر شکل نگیرد و راه‌های دیگر نیز مسدود شود. این سفر می‌تواند آغازی برمناسبات دو کشور باشد. معمولاً مناسبات کشورهایی که روابط خصمانه داشته‌اند وقطع رابطه نموده‌اند از همین طریق صورت می‌گیرد. از این امتیاز می‌توانیم در جوامع اروپایی بهره‌برداری کنیم و نشان دهیم تمامی مردم این کشور نسبت به ایران خصومتی ندارند. تابو انسداد روابط تهران و واشنگتن در مذاکرات برجام شکسته شد و این ارتباط می‌تواند ادامه داشته باشد. فضای خصمانه در روابط دو کشور باید تا زمانی که قدرت در دست اوباما است برطرف شود، چراکه در دوره بعدی مشخص نیست چه کسی قدرت را در دست می‌گیرد. در تاریخ ریاست‌جمهوری این کشور شخصیتی همانند اوباما که خواستار ایجاد ارتباط است، پیدا نخواهد شد.. البته باید گفت توافقنامه برجام قطعیت یافته است. اما مسائل و موضوعات حاشیه‌ای از جمله مباحثی است که ممکن است منجربه صدور قطعنامه علیه ایران شود. بنابراین به میزانی که روابط ایران و آمریکا تیره شود دست این کشور برای صدور قطعنامه علیه کشورمان بازتر خواهد شد. اما سفر سه سناتور ایالات متحده به ایران مساله مهمی است. در حقیقت مجلس سنای آمریکا بالاترین مسئولیت در برقراری روابط خارجی این کشور را برعهده دارد. نگاه این مجلس به خارج است و درباره اعطای وام یا عدم آن و فروش تسلیحات و غیره تصمیم‌گیری می‌کند. کمیته روابط خارجی سنا از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. بنابراین این امر می‌تواند برای جلوگیری از صدور تحریم‌هایی که آمریکا در آستانه آن قرار گرفته مانع ایجاد کند.»

منبع: اطلاعات بین المللی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست