یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

مارتین چشنه
تجارت جهانی میدان جنگ است


آرش برومند


• آنچه می خوانید متنی است در معرفی کتاب جدید یاش تاندون، اقتصاددان اوگاندایی. عنوان انگلیسی کتاب «جنگ غرب علیه جهان» است. این کتاب با عنوان «تجارت جنگ است. تنها یک نظم اقتصادی نوین می تواند سیل مهاجران را متوقف کند» در آلمان منتشر شده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۹ فروردين ۱٣۹۵ -  ۱۷ آوريل ۲۰۱۶


آنچه می خوانید متنی است در معرفی کتاب جدید یاش تاندون، اقتصاددان اوگاندایی. عنوان انگلیسی کتاب «جنگ غرب علیه جهان» است. این کتاب با عنوان «تجارت جنگ است. تنها یک نظم اقتصادی نوین می تواند سیل مهاجران را متوقف کند» در آلمان منتشر شده است.
***

تجارت می تواند برکتی برای بشریت باشد. اما به باور اقتصاددان اوگاندایی، یاش تاندون (Yash Tandon) مدت ها است که بازرگانی به جنگ افزاری در جنگی مرگبار بین دولت های ثروتمند و فقیر بدل شده است. او در کتابش دورنمای تیره و تاری از جهان پیش از پایان سرمایه داری ترسیم می کند.

اگر ایالات متحد آمریکا مجازات های گمرکی در مورد فولاد اروپا وضع کند یا اروپاییان در مورد موز آمریکایی مجازات های گمرکی در نظر بگیرند، آن را جنگ تجارتی می نامیم. در این جنگ گلوله ای شلیک نمی شود و انسان هایی هم کشته نمی شوند. اما غرب ثروتمند یک جنگ بازرگانی بر ضد فقیرترین کشورهای آفریقایی به راه انداخته که به قیمت جان انسان ها تمام می شود. بنا به پیشگویی تاندون آتش این جنگ به زودی می تواند به خانه خودمان، یعنی اروپا سرایت کند.

یاش تاندون اعلام می کند که در نهایت مساله این خواهد بود که افراد جان شان را با نشستن در قایق ها نجات دهند. چنین افرادی پرشمار خواهند بود. هزاران، صدها هزار قایق برای میلیون ها زن و کودک که توسط پاروزنان خوبی همراهی می شوند. چرا که این دانشمند علوم سیاسی، اقتصاددان، دیپلمات، مسئول امور بازرگانی و کنشگر اجتماعی، جهان را در پایان یک دوران می بیند:
«اگر کشتی سرمایه داری شروع به غرق شدن کند، نباید کسی بر روی عرشه اش باقی مانده باشد. وقت آن رسیده که برای آن لحظه یک استراتژی اندیشیده شود».

«سازمان تجارت جهانی» یک ماشین جنگی واقعی است

کسانی که تا کنون شاید خود را قانع کرده که امواج مهاجران از خاورمیانه و بیش از آن از آفریقای تقریبن بی انتها، تنها اقلیتی از افراد نامید و بیچاره اند که می توان آن ها را به وسیله حد نصاب روزانه و در صورت لزوم به وسیله سیم خاردار از اروپای شکم سیر دور نگه داشت، در نهایت توسط این دورنمای تیره و تار از خواب بیدار خواهند شد که ما در جنگ به سر می بریم. آن هم از مدتی مدید، به گونه ای که این وضعیت از خودآگاه اکثر شهروندان دنیای غرب پاک شده است. تازه اگر این مساله زمانی به این خودآگاه راه یافته باشد. چرا که در جناح پیروزمندانِ موقت، آسوده و راحت می توان زیست. آیا ما تمامی تصویرمان از جهان و انسان را بر این باور بنا نکرده ایم که ما –غرب، اروپا و آمریکا- کوشاتر از دیگران هستیم و در لذت بردن از رفاه مان محق ایم.

یاش تاندون می گوید «بازرگانی جنگ است» و با ضرباتی پی در پی و بی امان اسناد را یکی پس از دیگری ورق می زند: تاریخ چند سده سرکوب و استثمار، تجارت بردگان، جنگ های تریاک، استعمار، قدرت کنسرن های جهانی، کنسرن مونسانتو (monsanto)، کارگیل و نووارتیس (۱)، سیاست بانک جهانی، جنگ بر سر ثروت های طبیعی مانند طلا، آهن، اروانیوم، قهوه، چوب یا سرزمین های نادر، تحقیر کشورها به وسیله تحریم ها، کمبود مصنوعی مواد غذایی ضروری، دسیسه های کارتل ها و به ویژه سازمان جهانی تجارت (WTO) که از دید تاندون بسیاری از سر نخ ها به آنجا ختم می شود. او می نویسد:«WTO به طور قطع و یقین یک سازمان دمکراتیک نیست. WTO یک ماشین جنگی واقعی است».

طنین شکایت وی رک، آشکار و محکم است. باید سلطه پذیری بسیار طولانی – که تاندون افراد کشور خود را به آن متهم می کند- پایان یابد.
او می نویسد: «تجارت انسان ها را می کشد، آنان را به فقر می کشاند. در گوشه ای ثروت و در گوشه ی دیگر فقر ایجاد می کند. کنسرن های قدرتمند مواد غذایی را غنی می کند، آن هم به بهای به حاشیه راندن کشاورزان فقیر که در نهایت به مهاجران اقتصادی بدل می شوند. طبیعتن تجارت برای رفاه و بهزیستی انسان ها اهمیت حیاتی دارد. ما اشیایی را ایجاد و مواد غذایی تولید می کنیم. ما خدمات عرضه می کنیم. تجارت می تواند وسیله ای برای تکامل صلح آمیز ملت های جهان باشد؛ چنین می تواند باشد و در گذشته نیز چنین بوده است. اما در زمان ما این گونه نیست. تجارت به اسلحه ای برای جنگ میان ملت های ثروتمند و باقی جهان بدل شده است».

کشورهای «جهان سوم» از طریق کمک های توسعه تضعیف می شوند

کشورهای ثروتمند وضعیت خود را بیمه کرده اند. آنها کارتل درست کرده و بین خود مخفیانه در اتاق های دربسته قرار و مدار می گذارند. آنها توسط قانون هایی که خود تعیین کرده اند، قدرت شان را تحکیم می بخشند. به یکباره می بینیم که فروش بذرهایی که خودبخود در زیر خاک نابود می شوند، به دهقانان آفریقایی کاملن مشروع و مجاز شمرده می شود. یا داروهایی عرضه می کنند که بهای آنها کشوری را به ورشکستگی می کشاند. مقررات گمرکی تعیین می کنند، قرارداد تجارت منعقد می کنند که در پایان تنها یک طرف باقی می ماند که تاوان می دهد، چون نمی تواند از خود دفاع کند. از زمان پایه گذاری WTO از بیست سال پیش به این سو، یاش تاندون در همه کنفرانس های آن –اعم از سنگاپور، دوحه، ژنو یا بالی- شرکت داشته است. قراردادهایی که در آنجا مورد مذاکره قرار گرفته –به منظور دفاع از حق پروانه برای گیاهان از لحاظ ژنتیک دستکاری شده یا محصولات داروسازی- از دید او فقط تبهکارانه اند.
«من راه و روش اتحادیه اروپا در تحمیل "قراردادهای مشارکت اقتصادی" به کشورهای آفریقایی، حوزه دریای کاراییب و اقیانوس آرام را می شناسم. رژیم های آفریقایی که به وسیله وابستگی به باصطلاح کمک های توسعه ضعیف شده اند، اغلب آماده اند که این قراردادهای نامتقارن و کاملن ناعادلانه را امضاء کنند. شاید به دلیل "عقده حقارت" و فشار "نخبگان استعمارزده" است که همه در پی جلب نظر اربابان اروپایی شان اند».

ترور داعش، محصول سیستم غول آسای (Mega-System) سرمایه داری

تاندون هشدار می دهد که تنها دیواری به نازکی کاغذ مانع آن می شود که جنوب در برابر سرکوبگرانش به صورت برابر حقوق ظاهر شود؛ یک مانع روانشناسانه، یک احساس مغلوب بودن از زمان های استعماری گذشته که در غبار منگ کننده تبلیغات زنده نگهداشته می شود. اما زوال سیستم غول آسای سرمایه داری شروع شده است. مخالفان آن در مرزها منتظرند. راهزنان دریایی سومالی و ترور داعش محصولات این سیستم اند. غرب آنها را آموزش داده، مجهز و دست آموز کرده است. تاندون هشدار می دهد «وضعیت قدرت نامتقارن، یک تاکتیک چریکی می طلبد».
سر آخر، انگار تاندون می خواهد برای خوانندگانش، که به پایان افسانه ها عادت کرده اند، پایان روشن تری را تصویر کند. او در کنار تصویر تهدیدآمیز از پایان یک سیستم اقتصادی که بر کل کره زمین حاکم است، امکان دومی نیز برای تعبیر و تفسیر ارائه می کند: شاید یک مدل زندگی نوین آن باشد که سراسر جهان سوار قایق های نجات پرشمار و کوچک شود.



۱. مونسانتو، کنسرنی آمریکایی است که در سال ۱۹۰۱ تاسیس شده و امروزه به نمادی برای تولید بذر از لحاظ ژنتیک دستکاری شده تبدیل شده است. کارگیل، یک موسسه چندملیتی مستقر در ایالات متحد است که به تولید مواد غذایی، غلات، بذر و غیره می پردازد و در ۶۷ کشور دنیا شعبه دارد. نووارتیس، یک شرکت سوییسی است که در زمینه تولید دارو و فن آوری ژنتیک


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست