حذف کار کودکان، مطالبه مشترک فعالان حقوق کودک و کنشگران کارگری
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
٨ ارديبهشت ۱٣۹۵ -
۲۷ آوريل ۲۰۱۶
ایلنا - نسرین هزاره مقدم: سوم اردیبهشت ماه در میزگرد مشترک فعالان کارگری و حامیان حقوق کودک که در خبرگزاری ایلنا برگزار شد، به بحران اجتماعی کودکان کار از زوایای مختلف پرداخته شد.
اولین جمعه اردیبهشت ماه در آستانه روز جهانی کارگر، خبرگزاری ایلنا میزبان میزگردی بود تحت عنوان "حذف کار کودکان، مطالبه مشترک فعالان حقوق کودک و کنشگران کارگری".
در این میزگرد مشترک، «هادی شریعتی» و «زهرا صیادی» از فعالان حقوق کودک و «علی خدایی»، «حسین حبیبی» و «عبدالله وطنخواه» از فعالان کارگری حضور داشتند.
در این میزگرد سعی بر آن شد که میان دیدگاههای این دو گروه از فعالان در مورد یک بحران اجتماعی در حال گسترش به نام "بحران کودکان کار" یک همگرایی نسبی ایجاد شود و بتوان با ریشه یابی این معضل، به طرح راهکارهای مشترک رسید.
«زهرا صیادی» معتقد است: در سالهای اخیر آسیب های وارده به کودکان کار در عین حال که جدی تر شده، وجوه پنهان تری از قبیل آزارهای جنسی نیز پیدا کرده است.
«هادی شریعتی» می گوید: متولی اصلی حمایت از کودکان کار و عامل برخورد با این معضل مشخص نیست، و نگاهها به این مقوله بیشتر سیاسی و شعارزده است.
«حسین حبیبی» بر این باور است که باید شعار مشترک فعالان، محو کامل کار کودک باشد چرا که هم بر اساس قوانین داخلی و هم مقاوله نامه های بین المللی و هم بر طبق شعایر دینی، کار کودکان خلاف و غیر قانونی است.
«علی خدایی» می گوید: ریشه های کار کودکان، زیرساختی و در بنیان های معیشتی ناکارآمد خانواده های کم درآمد و عدم حمایت های توانمند دولتی است پس برای جلوگیری از افزایش کودکان کار، باید سیاست گذاری ها تغییر کند.
«عبدالـله وطنخواه» معضل کودکان کار را حاصل اعمال سیاست های نئولیبرالی آن هم به صورت ناقص و بدون در نظرگرفتن اصول بنیادین سازمان جهانی کار می داند.
متن کامل گفتگوهای این میزگرد چند ساعته به شرح ذیل است:
شیوع اعتیاد در بین کودکان کار
ابتدا بهتر است فعالان حقوق کودک، توصیفی اجمالی از فضای حاکم بر کار کودکان در ایران و چالش های فعلی کنشگری در این حیطه ارائه فرمایند.
زهرا صیادی- پیش از این مشکلات و آسیب های کودکان کار به مراتب از پیچیدگی های کمتری برخوردار بود. آسیب های قبلی را می توان در قالب شرایط فیزیکی، تغذیه و سواد آموزی خلاصه کرد. اما در سالهای اخیر، این آسیب ها به مراتب جدی تر و پنهان تر شده است. این روزها بر مشکلات فوق، معضل اعتیاد و آزارهای پیدا و پنهان جنسی نیز افزوده شده که بر وخامت اوضاع افزوده و به مراتب کار را دشوار تر کرده است. به عنوان نمونه زمینه ی گرایش اعتیاد به مواد صنعتی در بین کودکان کاربه دلیل نیاز به ساعتهای ِ بیشتر بیدار ماندن برای کار و یا ایجاد انرژی زیاد و تاب اوری جهت انجام مشاغل سخت ، حتی در شرایطی که امکانات آموزشی فراهم باشد، فرصت و انگیزه سوادآموزی را از این کودکان سلب کرده است.
یک مساله مهم دیگر این است که باید از تصویر کودکان کار کلیشه زدایی شود ، چرا که این روزها کودکان کار فقط در خیابان ها نیستند. ما با کودکان بسیاری مواجه هستیم که در مشاغل خانگی و کارگاههای کوچک کار می کنند و حتی در مواردی مورد استثمار والدین و یا اقوام نزدیک قرار می گیرند.
هادی شریعتی- ناگفته نماند که در دولت فعلی حمایت ها از فعالان حقوق کودک و سازمان های مردم نهاد افزایش پیدا کرده است اما با این وجود شرایط بدتر شده و آسیب ها افزایش یافته است. من یکی از ریشه های این مشکل را در شعاری شدن سیستم حمایتی می بینم. مشکل دیگر، این است که متولی اصلی حمایت از کودکان کار نه در قانون و نه در عمل مشخص نیست و متاسفانه بسیاری از سازمانهای مردم نهاد نیز با گذشت زمان از اهداف اصلی خود فاصله گرفته اند و به سمت حرکت های نمایشی و شعاری سوق پیدا کرده اند. من می خواهم در اینجا از عملکرد رسانه های جمعی به خصوص صدا و سیما در این زمینه به شدت انتقاد کنم. صدا و سیما با وارونه نمایی و قلب واقعیت، سعی در دیده نشدن عوامل به وجود آورنده کار کودکان دارد و فقط به وجوه احساسی و غیرواقعی قضیه می پردازد. نگاه سطحی به کار کودکان نه تنها دردی دوا نمی کند بلکه می تواند با پاک کردن صورت اصلی مساله، زیرساخت های بحران زا را تشدید کند.
کار کودکان نتیجه توزیع ناعادلانه ثروت در جامعه است
با این توصیفات، ما تصویری حداقلی از فضای فعلی کار کودک در ایران به دست آوردیم و تا حدودی با مشکلات بنیادین این حوزه آشنایی پیدا کردیم. حال مایلم نگاه فعالان کارگری به این موضوع را داشته باشم و ببینم حل معضل کودکان کار چگونه می تواند به یکی از محورهای تعامل بین فعالان حقوق کودک و کنشگران کارگری بدل شود.
حسین حبیبی- من معتقدم معضل کودکان کار و خیابان یک بحران اجتماعی است که این بحران به طور صد درصد، نتیجه استقرار بی عدالتی ها و توزیع ناعادلانه ثروت در جامعه است و در چنین شرایطی، همه فعالان باید یک هدف واحد داشته باشند و آن هم نفی و برچیده شدن کامل بساط کار کودک است. اگر با تشکیل سازمان های مردم نهاد، هدفمان فقط گرفتن امکانات بیشتر برای این کودکان باشد باید بدانیم که این راهکار ساختاری نیست و در حل ساختاری مشکل به جایی نمی رسد، بلکه اولویت اصلی باید بر این مبنا قرار بگیرد که با کنشگری فعال، یک مطالبه محوری را از مسئولان پیگیری کنیم و آن مطالبه مشترک و محوری نیز محو کامل کار کودک است. این دقیقا یک خواسته حداقلی قانونی بر اساس قانون اساسی و مقاوله نامه های بین المللی سازمان جهانی کار است. این مشکل باید زیربنایی حل شود و این هدف اصلی است اما تا رسیدن به این هدف غایی که هرگز نباید در مسیر کنشگری فراموش شود و همواره باید از مسئولان پیگیری کرد، می توان برنامه هایی برای آسیب زدایی از این کودکان و توانمندسازی آنها در دستور کار قرار داد.
من خواهشمندم که این موضوع حتما طرح شود که استفاده ابزاری از مقوله کار کودک هم در سطح مسئولان و هم در لایه های پایین جامعه مدنی بایستی متوقف شود و بدیهی است که اگر شعار و مطالبه "محو کار کودک" مطرح شود، استفاده ابزاری هم به تدریج کم می شود.
کودکان برای جبران کسری سبد معاش خانواده مجبور به کار میشوند
علی خدایی- شاهدیم که بحث ها در دو محور متفاوت و در عین حال همسو پیش می رود، که یکی بحث مطالبه مشترک حذف کار کودک و دیگری کاهش آسیب های اجتماعی در این زمینه است که من معتقدم هر دومحور، بایستی همزمان دنبال شود. اما من میخواهم از منظر دیگری به این قضیه ورود کنم یا به عبارتی به ریشه یابی این بحران بپردازم. در حال حاضر، طبقه کارگر مشکل معیشت و بیکاری دارد و در چنین شرایطی طبیعی است که کودکان برای جبران کسری های سبد معاش، ناگزیرند در پروسه اقتصاد خانوار شرکت کنند و در بازار بیمار عرضه نیروی کار، در معرض آسیب های جدی قرار بگیرند . پس ریشه اصلی این بحران اجتماعی در فقر و بحران معیشت و عدم حمایت های دولتی از خانوارهای کارگری است. برای مثال نمونه های بسیاری داریم که حوادث شغلی موجب فوت یا از کارافتادگی سرپرست خانوار شده است و همین مساله مولد کودک کار شده است. حال باید به غفلت وزارتخانه ای که هم متولی امور کارگران است و هم مسئول حمایت های اجتماعی از خانوارهای فرودست، یعنی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی توجه کنیم که این نهاد نه تنها حرکت های پیشگیرانه نداشته بلکه سیاست های اعمال شده به خصوص بعد از هدفمندی یارانه ها موجب شده کودک کار بیشتری به جامعه تزریق شود. پس برای جلوگیری از افزایش کودکان کار باید در وهله اول سیاست گذاری ها تغییر کند.
خصوصیسازی بیرویه خانوادهها را در تنگنای معیشتی قرار داده است
عبدالـله وطنخواه- علت عمده جدی شدن آسیب ها را باید در ساز و کارهای ارگان های حاکمیتی جستجو کرد. به عبارتی، اعمال سیاست های نئولیبرالیستی باعث افزایش تعداد و پیچیدگی آسیب ها شده است و به همین جهت است که رسانه های جمعی قصد سرپوش گذاشتن بر نارضایتی ها دارند. درواقع، من آسیب های اجتماعی را ناشی از سیاست های غلط اقتصادی و سرپیچی دولت از اجرای وظایف حاکمیتی مندرج در قانون اساسی می دانم.مشکل اصلی از تسلط تفکر سود محور و غیر حمایتی در بدنه مسئولین است. یک مشکل اصلی دیگر، سیاست های تعدیلی و خصوصی سازی های بی رویه است که فضای اشتغال را بیمار کرده و خانواده ها را در تنگنای معیشتی قرار داده است.
حسین حبیبی- من هم موافقم. مشکل اصلی از عدم حمایت هاست. بسیاری از کودکان کار فرزندان ازکارافتادگانی هستند که مورد حمایت سازمان تامین اجتماعی و نهادهای مربوطه نیستند. بنابراین باید قدرت معیشتی مردم بالا برود، باید اشتغال ایجاد شود، باید مطالبه گری در اولویت باشد تا مشکلات اجتماعی حل شود. پدیده زشت استثمار کودکان، صد درصد آن مربوط به عدم مطالبه گری است.
هادی شریعتی- با این وجود من معتقدم رسیدگی به آسیب های فعلی کودکان کار نیز به همین اندازه اهمیت دارد. اگر به این آسیب ها رسیدگی نشود، در آینده ای نزدیک بحران فراگیرتر خواهد شد. یعنی نمیتوان از کودکان کار فعلی و آسیب های وارده به آنها غافل شد.
تعداد زیادی کودک ایرانی بی شناسنامه داریم که حق تحصیل ندارند
زهرا صیادی- من اضافه کنم که بسیاری از این کودکان کار برخلاف تصویر رایج، صاحب خانواده هستند و حتی درمیان آنها کودکانی هستند که بدسرپرست هم نیستند بلکه این شرایط بغرنج اقتصادی است که این کودکان را در معرض خطر قرار داده است. باید این نکته را اضافه کنم که علاوه بر کودکان مهاجر که وضعیت وخیمی دارند، تعداد زیادی کودک ایرانی بی شناسنامه داریم که حق تحصیل ندارند و پیگیری وضعیت آنها یکی از مطالبات فعالان حقوق کودک است.
حالا که بحث به اینجا رسید می خواهم این سوال کلیدی را مطرح کنم که نقش فعالان کارگری در پیگیری مطالبات کودکان کار چیست؟ یعنی تشکل ها و فعالان کارگری در زمینه حذف کار کودکان در بازار کار غیر رسمی چه نقشی می توانند بر عهده داشته باشند؟
عبدالـله وطنخواه- به علت اجرا نشدن مقاوله نامه های بنیادین سازمان جهانی کار و فقدان آزادی تشکل، سه تشکل کارگری رسمی تا حدودی ناکارآمد هستند شاید تنها شورای اسلامی کار باشد که بتواند این مطالبه را در سطح کلان پیگیری کند.
هیات های حل اختلاف، شکایت کودکان کار را نمی پذیرد
علی خدایی- باید گفت تشکل های کارگری چه رسمی و چه غیر رسمی از حقوق کودکان کار غفلت داشته اند. برای نمونه هیات های حل اختلاف، شکایت کودکان کار را نمی پذیرد و در این مورد فعالان کارگری هیچ اقدام جدی تا کنون انجام نداده اند. اما راهکار پیشنهادی من، این است که کمیته خاصی در این حوزه شامل نمایندگان تشکل های کارگری و فعالان حقوق کودک تشکیل شود تا به صورت مستمر، این مطالبه مشترک یعنی حذف کار کودکان پیگیری شود.
حسین حبیبی- موافقم. تنها همکاری مشترک تشکل های کارگری و فعالان حقوق کودک چاره ساز است و می تواند زیربنایی این بحران را حل کند.
|