سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

یادها- اردشیر محصص


دکتر بیژن باران


• طرحهای محصص تمهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی دارند. تم این نقاشیهای بدیع نفرت از استبداد، قلدری، زور، زر، تزویر با خلاقیت جادویی و لحن مطایبه است. در آثار محصص زیبایی، ایهام، چیستان، ظرافت، معما، مطایبه، خشونت، نظامیان مضحک، بیعدالتی، شجاعت دیده می شوند. محصص سیاسی بود؛ تا جاییکه شاه او را شخصا ممنوع القلم کرد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۲ ارديبهشت ۱٣۹۵ -  ۱ می ۲۰۱۶


 از چهره های مطرح علم، هنر، ادبیات، جامعه غرب و ایران، رویدادهای اجتماعی، سیاحتهای شهر و بنای تاریخی در سده 20م خاطرات دیداری وجود دارند که بمرور نوشته و نشر می شوند. عکس آنها از گوگل تصویری گزینش شده؛ معیار این گزینش نزدیکی عکس به زمان خاطره است. تاکنون شاملو، زوج اسکویی، فروغ فرخزاد، ثریا، دکتر ساعدی، دکتر طهماسبی، اخوان، محجوبی، تختی، ویگن، دبیرستان شرف، تظاهرات 20 دی 39 نوشته و نشر شده اند.

این خاطرات با عنوان یادها شامل سپهری، محصص، تئودوراکیس، وزنسنسکی، دیراک، باربارا والترز، انتونی کویین، جسی جاکسون، ارسکین کالدول، لطفی زاده، نورمن میلر، لیزا منللی، خولیو ایگلسیاس، تهران، شیراز، نیویورک، پاریس، واشنگتن، سانفرانسیسکو، برلین، آنکارا، رم، موناکو، لندن، بوداپست، هانولولو، الحمرا، کازابلانکا، آکاپولکو، جشن استقلال 4 ژوییه، کنفدراسیون دانشجویان می باشند.

جا. رینگوود، راتگرز کالج، نیوجرسی، آپارتمان خیابان 13 منهتن- نیویورک.
زمان. بهار 1984، پاییز 1980، تابستان 1981
افراد. دکتر طهماسبی، دکتر امیراحمدی، اردشیر محصص، ب.ب.

یادها. برخی مشاهیر مدرن ایران تراز جهانی اند. نمونه ها: تختی، هدایت، محصص، دکتر عبادی، فرهادی، ساتراپی، فراهانی. محصص هنرمندی جهانی، اثرگذار، باتعهد، فرهیخته، محجوب، نقطه عطف در طراحی ایرانی است. کاریکاتور ایرانی از آغاز قرن 20م ریشه در قفقاز و ترکیه داشت. محصص سنت مینیاتور ایرانی، نقاشی قاجار، گراورهای چاپ سنگی قرن 19، با شیوه های مدرن غربی طرح، کاریکاتور، طنز خطی/ قلمی پیوند زد.

چرا ویگن، اردشیر محصص، دکتر براهنی پیش از انقلاب به آمریکا مهاجرت کردند؟ آنها که در مبارزه چریکی نبودند. فشار ساواک، بازجویی، عدم مجوز فعالیت هنری، گوشزد توبیخی اطرافیان به هنرمندان- برخی را به روزگاز سیاه نشاند. ویگن هنرمندی خلقی بود که غلامرضا او را تهدید به مرگ یا خروج از ایران کرد. بازجویی ثابتی را دکتر براهنی خودش مشروح نوشته است.

طرحهای محصص تمهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی دارند. تم این نقاشیهای بدیع نفرت از استبداد، قلدری، زور، زر، تزویر با خلاقیت جادویی و لحن مطایبه است. در آثار محصص زیبایی، ایهام، چیستان، ظرافت، معما، مطایبه، خشونت، نظامیان مضحک، بیعدالتی، شجاعت دیده می شوند. محصص سیاسی بود؛ تا جاییکه شاه او را شخصا ممنوع القلم کرد. یعنی برای آزادی بیان، حقوق ستمدیدگان، زنان در جامعه استبدادی با نقاشیهایش خواهان تغییر و رفع قلدری بود. او خلاف مسیر، بضد وضع موجود، تشنه عدالت، پرکار، سریع، خلاق بود.

طرح "-منم شاه شاهان" با دماغ گنده، تاج کش آمده، گوشهای تیز کفتار، چماق بدست راست، قلاده سگ بدست چپ، شنل قدرت یک هیبت گروتسک یا کمدی سیاه را عرضه کرد. آیا در یک کشور خاور میانه هنرمند می تواند نماد بهیمی دیکتاتور مسئول بیعدالتی و بیکاری را بسخره بگیرد و سالم بماند؟ معلوم است که جای این هنرمند حقوقدان تبعید است. در طرحی او ترازوی عدالت قانون را در میهنش دست می اندازد: قاضی افراشته در حال دخول به فرشته دولای عدالت با ترازو و شمشیر است.

در طرح دیگر فرشته چشم بسته عدالت متکی به شمشیر، در دست راست ترازو، با فردی ترسیده در کفه دور از فرشته و فرد گنده تری بالبخند در کفه بغل فرشته با رضایت است. خبر زیر در آن درج شده: "هر کس با مساوات کامل حق دارد که دعوایش به وسیله دادگاه مساوی و بی طرفی، منصفانه و علنا رسیدگی بشود و چنین دادگاهی در باره حقوق و الزامات او با هر اتهام جزایی که به او توجه پیدا کرده باشند، اتخاذ تصمیم بنماید."

همین طرح ها نظر ساواک سفاک را در دهه 1970 بخود جلب کردند. محصص پس از دریافت اخطارهای مکرر مقامات امنیتی به نیویورک مهاجرت کرد. بطور آشکاری سلطنت محمد رضا شاه 1941– 1979 را به طنز کشید که با تهدید و خشونت جنبش ها را سرکوب کرد. اعضای خاندان سلطنت در لباس های فاخر عاریه از قاجار ارایه شدند. آیا دربار پهلوی با وزراء در پوشاک قاجار با ملتی ساده پوش استعاره بصری از مانایی اقتدارگرایی فردی در این 2 دودمان است؟

هنرمندان، نویسندگان، معلمین و آزاداندیشان در صف سرکوب شدگان اند. عناوین طرحها کنایه آمیزند: "اعدام محکوم همزمان با مراسم جشن تولد شاه" برای مثال، "اعضای سمینار کنترل بارداری عکس یادگاری می گیرند." تعبیر طرحها از سالیان دراز ادامه می یابد پس از آن که قلم محصص از کاغذ برداشته شد. او حرفهای زیاد برای گفتن داشت که در ابهام ظریف طرحها ناگفته می مانند. حرفهای او از حافظه قوی فردی، شخصیت والا، وجدانی آگاه، خواندن کتابها و نشریات، دیدن فیلمها و کتب هنرهای تجسمی، شنیدن اخبار، اجحافات به مردم، مبارزات پیشتازان جاری می شدند.

او قبل از فنآوری پویانمایی/ انیمیشن بود؛ آثار او می توانستند بصورت فیلم کارتون در آیند- مانند پرسپولیس ساتراپی. بیژن اسدی پور، نیکزاد نجومی، بهمن محصص سبک اردشیر محصص را تداوم بخشیدند. محصص بذله گو، با پندارهای مضحک، بسیار ماهر در طراحی، با غلو در وارونگی، گزارشگر تصویری اخبار روز و حالات فردی خود بود. او زندگی سیاسی و اجتماعی دهه های 1330 تا 1380 را فراوان، باسرعت و خلاقیت روی کاغذ آورد.

با 200 هزار تومان سرمایه شاه، وی از صاحب امتیاز کیهان مصباحزاده شخصا پرسید: آیا معنی کاریکاتورهای آدمهای سر، دست، پا بریده محصص را می فهمی؟ او گفته بود نه. شاه باو گفته بود: آثاری که نمی فهمی چاپ نکن. محصّص طنز محال "روزگار سیاه اهل هنر" دهه 1350 ایران را بیان کرد: روزی که برف سُرخ ببارد از آسمان، روزگار سیاه اهل هنر سبز خواهد شد.
*
دیدار اول شب همایش سالانه سیرا/ مرکز ایرانی پژوهش و تحلیل 1980 در خانه دکتر امیر احمدی با دیگران بود. تلویزیون باز بود؛ برنامه اخبار تهران در باره نوجوانی اسیر بود که دندانهای جلویش کشیده شده بودند تا بتواند مرد خانه را بمکد. او را اعدام کردند. بحث در باره دگرباشان ایران و مردانگی فاعل و اعدام مفعول بود. برخی دگرباشی را ناشی از ژنتیک جنسی خارج از اراده فرد می دانستند. برخی آنرا ناشی از روانپریشی و مداواپذیر دانسته؛ گروهی هم می گفتند که روش اختیاری یک اقلیت ضد زن است که باید تنبه شود. amirahmadi.com

بار دوم در آپارتمان محصص در خیابان 13م منهتن نیویورک برای گرفتن طرحی برای ماهنامه علم و جامعه بود. این نشریه بسردبیری دکتر طهماسبی در واشنگتن بمدت 30 سال از زمان انقلاب ببعد نشر شد. در آغاز چند شماره آن در تهران هم چاپ شد. در خانه او انبوه کتابها، روزنامه ها، مجلات، نقاشیها، طرحهای روی دیوار، قلمها، مدادها، دوات، انبوه کاغذ روی میز کار با چراغ رومیزی، چند صندلی بودند.

در دیدار چهره و لحن دوستانه محصص در ذهن آدم حک شده؛ سخنان عمیق و باحساب آدم را بفکر می انداخت. او چون آیینه ذهن مستمع را خوانده؛ بنا به آن حرفهای خود را قاب می کرد. لذا اکثر کسانی که در نیویورک در باره او نوشته اند؛ روی مسایل هنری مکث می کنند. در حالیکه محصص یک انسانگرای عدالتخواه باخبر از سیاست وتاریخ بود. من با آثار او در نشریات تهران آشنا بودم. شخصیتهای این آثار مرا به یاد پرده دارهای کودکی در کوچه چاله حصار سنگلج، مینیاتورهای قندچی در نوجوانی در امیریه و منیریه می انداختند.

بار سوم دکتر طهماسبی محصص را از نیویورک به خانه من، در ساحل دریاچه رینگوود آورد. پس از نوشیدنی با هم به سیاحت قصر قدیمی واقع در رینگوود رفته؛ چند عکس گرفتیم. فصل بهار غازان کانادایی با پر سفید و سیاه در پرواز از جنوب به شمال، کناره این دریاچه چند روز توقف می کنند. محصص بشوخی گفت: این جا "متل قو" با منظره خوب برای غازان است که از خواب و خوراک مجانی استفاده می کنند. دکتر طهماسبی با شخصیت برونگرا سیگاری بود؛ از خاطرات آلمان- کنفدراسیون دانشجویان، جبهه ملی، مبارزان مقیم دوسلدورف تعریف کرد.

شماری ماهی خوشیدی بگردی کف دست، تراوت، گربه ماهی با سطل از دریاچه گرفته؛ همراه با پلو، سبزی، ماست و خیار، مشروب در اتاق نشینمن با پنجره های قدی سراسری مشرف به دریاچه نهار صرف شد. از خاطرات شمال، تهران، قم سخن به میان آمد. غروب هم محصص با دکتر طهماسبی به منهتن برگشتند.

مهاجرت در اندیشه، گفتار، آثار محصص در باره مهر به زادگاهش تغییری پدید نیآورد. این هنرمند درونگرا با شور از خاطرات میهن گپ زد. او دانش فراوان و دقیق در باره مسایل هنری، اجتماعی، سیاسی، تاریخی، شعر، نمایش، کتاب، فرهنگ، فیلم، نقاشی داشت. از جنگل، دکتر حشمت، قتل جزنی، سیاهکل، بچه های شاخه شمال حرف بمیان آمد. او برخی از مبارزان شمالی را می شناخت. محصص در طرحها تیر، تفنگ، فشنگ، سینه سوارخ سوراخ انسانها را نشان می دهد.

طرح "زنده باد ملت" 1978 جوانی سیاسی با چشم بند با سینه سوراخ سوراخ، مشت گره افراشته، دست چپ با ریسمان پاره در حال فریاد زدن/ سرود خوانی/ شعار دادن مارش می رود. طرح دیگری 7 جوان سینه سوراخ با مشتهای گره افراشته و خانواده شان سیاهپوش در پشت شاید الهام یا استعاره ی قتل گروه جزنی 7 فدایی و 2 مجاهد در تپه های اوین 30 فروردین 1354 باشد.

طرح دیگر صف زنان و مردان بازو در بازو در مارش "اثر تازه ای از اردشیر محصص با الهام از عکس معروف تظاهرات چند ماه پیش تهران" با عنوان "چه کند با دل چون اتش ما، آتش تیر." او زندانی سیاسی با چشم بند است که در بحران حاکمیت تازه آزاد شده-با پارگی دست بند. طرح دیگر سرکوب نویسنده پشت میز بوسیله 4چکمه پوش و 2آخوند چماق بدست "هدیه به نویسندگان و خبرنگاران شجاع مطبوعات/ رو در روی نظامیان ایستادیم و قلم روی کاغذ نهادیم."

طرحهایی از زندان با فرشته، شکنجه گر با شوک الکتریک وصل به صندلی زندانی با عنوان "هر کسی حق استراحت و فراغت و تفریح دارد." پاهای زنجیر بسته، مشتهای گره با پاها بریده شده- تصویر وضع شکنجه گر و زندانی سیاسی است. طرح 1982نامه نویسی به پهلو دراز کشیده با 2پای بریده بر مچ پا، استعاره زندانی سیاسی است که برکف پایش کابل زده شده؛ نمی تواند راه برود؛ در نامه ای شِکوه خود را به هیئت صلیب سرخ در دیدار از اوین می نویسد.

در باره رژیم ساقط و انقلاب صحبت کردیم. شاه فراقانون مشروطه عمل می کرد. او فارغ التحصیل دبیرستان لوروزی سوییس بود که صبحها با صبحانه در کاخ مرمر چند روزنامه آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی، ایرانی مانند اطلاعات و کیهان را مرور می کرد. منبع دانش او ژورنالیتسی بود؛ نه کارشناسی اقتصاد، علوم سیاسی، حقوق.

او راس تصمیمگیری هر 3قوه مقننه، اجراییه، قضاییه دولت، ارتش، ساواک، لیست کاندیداهای مجلس و سنا، وزراء، دادگاه نظامی بود. کجای قانون اساسی نوشته که شاه برای سبک کار هنرمند خط قرمز تعیین کند؛ راس ساواک، سیاست خارجی و داخلی بود. حزب رستاخیز راه انداخته؛ بعد مجبور به مهاجرت شود؟ کاریکاتور شاه تاج بسر با دار بدست یا پرتره شاه با تاج کلاه افسری جمجمه عینک سیاه با THE END روی 2چشمش- بی امضاء.

شاه بدیلی برای بحران حاکمیت نداشت. لذا با مریضی و پیدایش "حقوق بشر" کارتر در سپهر سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه- تعادل فکری شاه بهم خورد. البته فروپاشی استبداد را او در سقوط رضا خان دیده بود. لذا شاه مطلقه چون پدرش رفتنی بود. او به شعار جبهه ملی شاه باید سلطنت کند وقعی نگذاشته؛ تا شعار فداییان سرنگونی سلطنت شعار عمده انقلاب 57 شد.

سقوط سلطنت در یونان، افغانستان، عراق، لیبی- ناهمزمانی سلطنت استبدادی موروثی در کشورهای عقبمانده و خاورمیانه را نشان داد. رژیمهای دیکتاتوری مارکوس در فیلیپین، سوهارتو در اندونزی، چیانکایشک در تایوان، موبوتو در کنگو، مبارک مصر، بن علی تونس، صالح یمن، قذافی لیبی- الگوی سقوط استبداد را نشان می دهند.

دیکتاتور با تکیه بر ارگانهای سرکوب پلیس، اطلاعات، امنیت، کنترل رسانه ها در قدرت بی پاسخ، مطلق، دایمی یکه تازی می کند. او در رسانه های غرب با 50هزار دلار به لوس در هفتگی تایم ولی در بحران راه فرار یا مرگ پیش او باز می شود. هیچ دیکتاتوری از گذشته عبرت نگرفته؛ بن بست استبداد را تا ته دنبال می کند. ضرب المثل فارسی: دزد گیر نیافتاده پادشاه است. گور شاهان پس از ناصر الدین شاه در خارج اند. چرا؟ گور رضا خان کجاست؟

بفرمان شاه حزب رستاخیز با 3اصل رژیم شاهنشاهی، قانون اساسی، انقلاب شاه و مردم 11 اسفند 1353به دبیر کلی هویدا تشکیل شد که در 10 آبان 1357 منحل شد. در پاسخ به تاریخ، شاه تشکیل آنرا اشتباه نامید؛ ولی خود را مسئول خسارات اجتماعی آن نخواند! نیکخواه خود را تئوریسن چپ، راست، جامعه ایرانی جا زد. او در هیچ مقطع زمانی جمعبندی صحیح از جامعه و دولت ایران نداشت.

او 2 بار اعدام گرفت؛ نخست با حمایت جانانه کنفدراسیون جهانی دانشجویان با تبلیغ و فشار کارهای دفاعی در رسانه های مترقی غرب، بخشوده شد. وی از جمهوری اسلامی هم فهم درستی نداشت؛ در حالیکه رییس او پرویز ثابتی از دولت انقلابی بهتر شناخت داشته؛ کمی قبل از پیروزی انقلاب با همسر و 2 فرزندش به آمریکا- فلوریدا فرار کرد؛ بساز و بفروش شد. اکثر ایده الوگهای رژیم ساقط از سازمانهای سیاسی چپ خارج و کنفدراسون بودند: لاشایی، قطبی، همایون، نیکخواه. https://fa.wikipedia.org/wiki پرویز نیک‌خواه 1318-1357

هر 2 رژیم کودتا و انقلاب گروهی از نخبگان نظامی و شخصی خلق را اعدام کردند. دادگاه نظامی شاه پس از کودتای 28 مرداد از 600 افسر دستگیری 36 نفر از جمله روزبه، مبشری، سیامک و دکتر فاطمی را اعدام کرد. در انقلاب 57 هم در 2 نوبت 40 نظامی از جمله نصیری، رحیمی، ربیعی، خسروداد، جهانبانی سپس از 101 نظامی 10 نفر در بهمن 1363مانند افضلی، عطاریان، کبیری و 19 نفر دیگر در کشتار 1367از جمله حجری، بهزادی، پورهرمزان اعدام شدند.

زندگینامه. زاده 1317 رشت- 1387نیویورک، محصص از خانواده ای فرهیخته بود. مادرش شاعر و دوست پروین اعتصامی بود. خواهرش ایراندخت استاد کاریکاتور و نظریه‌پرداز هنری است. پسرعمویش بهمن محصص1310-1389 نقاش، مجسمه‌ساز، کاریکاتوریست، با لقب پیکاسوی ایران در رم فوت شد. اردشیر 1341 رشته حقوق دانشگاه تهران را تمام کرد. او نقاش، کاریکاتوریست، طنزگو، آزادیخواه تراز جهانی، مدتی با کیهان، کتاب هفته، بعد آهنگر کار کرد. در 1976به آمریکا مهاجرت کرده؛ در آپارتمانی در خیابان 13 منهتن- نیویورک ساده و درویشی تا مرگ اقامت داشت.

از 10 سالگی عینکی بود؛ از 13 سالگی در توفیق بمدت 8 سال کاریکاتورهایش چاپ شدند. در ۱۳۵۰طرح‌های محصص بنام کاکتوس در دفترهای زمانه سیروس طاهباز نشر شدند. کتب او: ۱۳۵۰ با اردشیر و صورتک‌هایش، ۱۳۵۱ اردشیر و هوای توفانی، تشریفات، شناسنامه، لحظه‌ها؛ ۱۳۵۲ وقایع‌اتفاقیه، ۱۳۵۳ طرح‌های‌آزاد؛ ۱۳۵۴ کافرنامه، دیباچه، تبریکات. انتشارات میج MAGE آمریکا 2کتاب‌ اردشیر محصص، تاریخی کوتاه و زندگی در ایران را ۱۹۹۴ نشر کرد.

در کتابخانه ملی آمریکا ۱۰۰ اثر او نگهداری می‌شوند. در ۲۰۰۶، مجموعه آثار اردشیر محصص را موزه هنرهای مدرن نیویورک به نمایش گذاشت. طرحهای او کتاب موش و گربه ترجمه انگلیسی دکتر خویی را آراست. آثار او در گالریها، مجلات، مجموعه های شخصی قرار گرفتند. جمع و نشر نامه ها و طرحهای او مفیدند. آثار او در نیویورک تایمز، نیشن، پلی بوی، آهنگر، ماهنامه علم و جامعه، پر، مجلات ایران چاپ شدند. بسیاری نشریات، شعرا، روشنفکران، نویسندگان ایرانی آثار محصص را رصد می کردند. در توفیق با محجوبی شاعر طنز گفتگو داشت.

در ژانویه ۱۹۷۱ طرح "شیون سیاه" او به عنوان بهترین کاریکاتور روی جلد چند نشریه به چاپ رسید. مدتی بعد مجله اکتوالیته پاریس او را ستود، مجله گرافیک چاپ سوئیس، اردشیر را "یک بکت دیگر" خواند. در همان دوران مجله "ایده" چاپ توکیو و نشریه "آفریقای جوان" هم طنز "گاه مرگ آور محصص" را تایید و تجلیل کردند. در واقع دامنه معروفیت محصص از تهران و پاریس تا توکیو و نیویورک گسترده بود. منبع بی بی سی.

منابع. ‏2016‏-04‏-26
fa.wikipedia.org   اردشیر_محصص.
www.bbc.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست