سوریه درگیر جنگ زمینی و سیاست مریخی
اردشیر زارعی قنواتی
•
بحران سوریه در حالی پنجمین سال خود را پشت سر می گذارد که تحولات جدید سیاسی – نظامی در این کشور آشوب زده هم چنان بر مدار "آنارشی" در چارچوب جنگ های فرقه یی و نقش آلترناتیوی تروریسم بنیادگرای اسلامی در بین مخالفان رژیم "بشار اسد" و رقابت های ژئوپلتیک منطقه یی – بین المللی در این میدان کارزار می چرخد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱٣ ارديبهشت ۱٣۹۵ -
۲ می ۲۰۱۶
بحران سوریه در حالی پنجمین سال خود را پشت سر می گذارد که تحولات جدید سیاسی – نظامی در این کشور آشوب زده هم چنان بر مدار "آنارشی" در چارچوب جنگ های فرقه یی و نقش آلترناتیوی تروریسم بنیادگرای اسلامی در بین مخالفان رژیم "بشار اسد" و رقابت های ژئوپلتیک منطقه یی – بین المللی در این میدان کارزار می چرخد. به همین دلیل هم پیوندی رقابت های ژئوپلتیک در دوگانه حامیان و مخالفان دولت دمشق هم اکنون فضایی را رقم زده است که از یک طرف قدرت های حامی اسد فارغ از مصائب انسانی این بحران تنها به ماندگاری جایگاه وی در آینده تحولات سوریه متمرکز شده اند و قدرت های حامی مخالفان نیز به بهای حذف یک دیکتاتور سکولار و غیر همسو تمام تخم مرغ های خود را در سبد گروه های مسلح و تروریستی چیده اند که در مجموع از میانه رو تا تندرو آن ریشه در تروریسم و بنیادگرایی مذهبی دارند. به همان نسبت که در گروه بندی حامیان دولت دمشق یک منافع مشترک و استراتژی تقریبا منسجم وجود دارد و در هر بزنگاهی در عرصه جنگ و دیپلماسی می توانند یک تصمیم و اراده جمعی مشخص را تبیین کنند، در جناح مقابل به دلیل تشتت منافع و چنددستگی در بین نیروهای ملی، منطقه یی و بین المللی و گروه های مسلح اپوزیسیون، هیچ نیروی آلترناتیوی و یکپارچه جهت اتخاذ یک تصمیم واحد در عرصه مبارزاتی و سیاسی وجود ندارد. در چنین وضعیتی دولت اسد و حامیان وی راهبردهای سیاسی – نظامی خود را بر اساس اهداف مشخص تعیین کرده و در صورت لزوم در عرصه عینی متحدانه عمل می کنند. این در حالی است که به لحاظ مرزهای خاکستری جناح مخالف در خصوص استراتژی و مهم تر از همه مخدوش بودن مرز بین مبارزات مدنی و نظامی، تشتت و اختلاف در طبقه بندی گروه های تروریست و پیوند ناگسستنی بخش عمده مخالفان با اهداف و تفکرات بنیادگرایانه که هم اکنون منطقه را دچار بی ثباتی کرده است، در این جبهه تمام راهبردها و اهداف مصالحه جویانه در طی مذاکرات صلح با میانجیگری سازمان ملل متحد از همان ابتدا فاقد اراده لازم جهت اتخاذ تصمیم است. در چنین شرایطی تا زمانی که در عرصه سیاسی به خصوص از سوی قدرت های منطقه یی و بین المللی یک تعریف مشخص و مبتنی بر واقعیات موجود، نسبت به تعیین مناسبات قدرت، پذیرش مشروعیت دو طرف میز مذاکره برای مصالحه و تعهد نیروهای متخاصم ملی در کنار تضمین و نظارت نهاد بین المللی میانجیگر نسبت به توافقات انجام گرفته صورت نگیرد، هر گونه تلاشی برای مصالحه در حیطه مذاکرات بازیگران محلی و رایزنی های سیاسی بین مسکو – واشینگتن موفقیت آمیز نخواهد بود.
بر اساس توافقاتی که ظاهرا بین "سرگی لاوروف" وزیر امور خارجه روسیه و "جان کری" همتای آمریکایی وی در هماهنگی با "استفان دی میستورا" نماینده سازمان ملل متحد در امور سوریه صورت پذیرفته است مرحله بعدی مذاکرات صلح قرار است در دهم ماه مه در ژنو برگزار شود. وعده دور جدید مذاکرات صلح در شرایطی گذاشته می شود که در آخرین دور از این مذاکرات در چهارشنبه هفته گذشته به دلیل ترک محل مذاکرات از سوی نمایندگان "شورای عالی مذاکرات" منتخب ریاض، نه تنها پیشرفتی حاصل نشد که حتی گروه های مسلح مخالف به بهانه حملات ارتش اسد در حومه حلب، فرمان نادیده گرفتن قرار "ترک مخاصمه" را هم صادر کردند. تشدید جنگ در عرصه میدانی به خصوص جبهه حلب به خوبی نشان می دهد که دو طرف مذاکره هنوز تا زمان رسیدن به توافق برای پذیرش مصالحه فاصله بسیاری دارند. از طرف دیگر هر چند صفوف "داعش" تقریبا مشخص و شفاف است ولی مماشات با "جبهه النصره" گروهی که در طبقه بندی سازمان ملل متحد و حتی محور واشینگتن - بروکسل به عنوان یک گروه تروریستی به رسمیت شناخته شده و شامل قرار ترک مخاصمه نمی شود و بنا بر گزارشات معتبر بین المللی در هفته های اخیر به شدت در مناطق جنگی و به خصوص جبهه حلب فعال گردیده بود دیگر امر پوشیده یی نیست. اینکه ارتش سوریه با حمایت متحدین خود از جمله پوشش هوایی روسیه به این تحرکات واکنش نشان داد نیز یک واقعیت عینی اثبات شده است اما سوال اساسی دقیقا در این خواهد بود که اتحاد عمل گروه های "جیش الاسلام" و "احرار الشام" با این گروه در عرصه میدانی جنگ برای بر هم زدن مذاکرات صلح چرا باید با حمایت جناح اپوزیسیون و حامیان خارجی آن مواجهه شود.
پس از چند روز عکس العمل شتاب زده واشینگتن و محور اروپایی در محکومیت یکجانبه دولت اسد به عنوان مسبب نقض قرار ترک مخاصمه، با هشدار مسکو موجب گردید تا در طی روزهای اخیر با مذاکراتی که بین لاوروف و کری انجام گرفت دو طرف بار دیگر بر تعهد خود به مذاکرات صلح تاکید کرده و یک ترک مخاصمه چند روزه را در منطقه دمشق، بندر لاذقیه و حلب را بر طرفین درگیری تحمیل کنند. یکی از دلایل تشدید تنش ها در هفته های اخیر بحث اجرایی شدن "طرح دو" آمریکا در صورت شکست مذاکرات صلح درست در جریان مذاکرات موجب گردید تا گروه های تندرو حاضر در میان مخالفان این موضوع را به عنوان چراغ سبز واشینگتن جهت بازگشت به مرحله جنگی به حساب آورند. سخنان تند و تحریک آمیز "محمد علوش" رئیس هیات نمایندگی شورای عالی مذاکرات و "ریاض حجاب" مسئول هماهنگی این ائتلاف مخالفان برای ترک ژنو و انتقاد تند آنان از دی میستورا به جهت "شو سیاسی" دانستن این حرکت نه تنها با واکنش انتقادی حامیان خارجی آنان در واشینگتن و بروکسل مواجهه نشد که حتی به صورت ضمنی مورد تایید هم قرار گرفت. تازه مطرح کردن طرح پلان دو از سوی وزارت امور خارجه آمریکا دقیقا در این مقطع از مذاکرات هر چند که به تعبیری بتوان آن را در چارچوب اعمال فشار بر رژیم اسد جهت دادن امتیاز تلقی کرد اما با توجه به شناختی که از گروه های قدرتمند مخالفان مسلح وجود دارد در حالت خوشبینانه و نه عامدانه، می توان گفت که پالس اشتباهی بود که زمینه را برای شکست مذاکرات مهیا کرد. هم چنین بحث محوری سرنوشت اسد در روند مذاکرات صلح تا زمانی که جناح مخالف داخلی و حامیان خارجی به واقعیات عینی توجه نکرده و هم چنان مصرانه حذف وی از قدرت را به عنوان پیش شرط تعیین کنند به هیچ عنوان مطالبه سازنده یی در مسیر روند صلح نبوده و از پیش شکست این تلاش ها را تضمین می کند. اسد چنانچه قرار باشد از روند تحولات سوریه کنار برود در مراحل نهایی پلان صلح و با گرفتن امتیازهای تضمین شده جهت توزیع قدرت و پذیرش جایگاه غیرقابل انکار حامیان وی از جمله ارتش سوریه در آینده این کشور صورت خواهد گرفت و هرگونه پافشاری در این مرحله بر کناره گیری اسد به مفهوم شکست مذاکرات صلح تلقی خواهد شد.
|