آهای کنیزهای خوشبختی
نیلوفر شیدمهر
•
من که گفته بودم مانند شما
نمیمانم و خانم نمیشوم
مانند شما که از روز اول
کنیزهای خوشبختی شدید
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۹ ارديبهشت ۱٣۹۵ -
٨ می ۲۰۱۶
به مناسبت روز مادر در کانادا
آهای کنیزهای خوشبختی
آخر من گفته بودمتان که
خانم نمیشوم
نخیر کنیز آقا نمیشوم
پس باز چه زمزمه میکنید:
وای دیدی فلانی بدبخت شد
بدبخت
بدبخت شد و رفت!
شما اما ماندن شدید
تا باز ببافید گلیمهای خوشبختی را
تا آقا باز پایش را
همچنان دراز کند
که شاید بخورد به پایتان
و خوششان بیاید
خوشتان بیاید تا رختخواب و خانم شوید
خانمجان شوید
خانمجان آقا شوید
و باز فردا صبحش که پا شدید
کنیز شوید و بشویید
بخت سیاه مرا
در آبِ کوثِر زمزمههایتان:
دیدی فلانی خانم نشد
بدبخت شد
بدبخت شد و رفت!
من که گفته بودم مانند شما
نمیمانم و خانم نمیشوم
مانند شما که از روز اول
کنیزهای خوشبختی شدید
و رفتید نشستید چهار زانو
روی گلیم بغلِ پاهای آقا
تا اسمتان را بگذارند خانم
خانم خانه و امروزها بانو
بانو هم که شده اید اما
هنوز می بافید
می بافید برای پاهای آقا
تا بویش بلند شود و عرق کنید
و آخ و اوختان برود هوا :
ای داد و ای هوار که چه خوشبختم
و فوت می کنید به آقا
مثل آن وقت ها که فوت می کردید
به شکمهای برآمده تان!
خُب بله همین طوری است که کنیز
چیزی جز کنیز
نمیزاید و زیرپایش
جز بهشتی دروغین نیست
همینطوری است که از دامن او
جزغلام به معراج نمیرود
به معراج آقا
و چقدر آن جا کنیزها آخ و اوخ میکنند
کنیزها کنارِ پای نوکرهای آقا
که بوی گلابِ گندشان
گلاب به روتان خواهرانم
مثل عرق میپاشد به سر و روها!
خُب بله همین است سهم خوشبختها
سهم سفیدبختها
که سفیدک بزنند
میان نقشگلیمها زیر پاهای آقا
که برایش ببافند
که برایش بزرگ کنند
کنیزهای دم بخت را
تا آن ها نیز ببافند
برای پاهای آقا
که هر روز از همه ی گلیمها
دراز و دراز تر می شود!
نه خواهرانم
نه تنها این که من خانم نمیشوم
شما کنیزهای خوشبختی نیز تمامی ندارید
شما و خوشبختی سفیدکزدهتان
و مدام بافتنتان
و زمزمههای مداومتان:
دیدی فلانی بدبخت شد
نه آخی و اوخی از عرقِ آقا
نه پایی، نه گلیمی
بدبخت شد
بدبخت شد و رفت!
من که از روز اول گفته بودم خانم نمیشوم
گفتم بودم که میروم
که گلیمباف نمیشوم
ای سفیدکها، خواهرانم
که قدتان از پاهای آقا
بس بلندتر است
ای کنیزهای خَم خوشبختی
که این روزها بانو شدهاید
ولی همچنان میبافید
تا بختتان مثلِ آن جای آقا بلند شود
و بادش بزنید
آخ آقا، اوخ آقا
آنقدر بادش بزنید تا بویش
باز بیشتر بلند شود و خوشبختی تان
بیشترفواره بزند
آب زمزم و کوثرش
و پای آقا جانتان درازتر شود و باز ببافید
ببافید و زمزمه کنید
دیدی فلانی بدبخت شد
بدبخت
بدبخت شد و رفت و حالا
حتی با آب متبرک آقا
سفید نتوان کرد!
من که گفته بودمتان
بانو هم نمیشوم
گفته بودم که خودم را
پیر نمیکنم
خودم را مردهی
رشد افیونی پاهای آقا نمیکنم
تا مثل شما در کفن
سفیدک بزنم
مثل شما که انقدر بافته اید که آقا
هشت پای دیگر هم درآورده
نه هزار پا تبارک الله
حالا اسفند دود کرده اید برایش؟
صدقه داده اید امروز؟
که رفع قضا بلا شود
و یکوقت خدای نکرده از بافتن بیافتید
و آقا بدبخت شود
نه زبانم لال، شما
بدبخت شوید؟
خُب بله من پایم را در کفشهای
خوشبختی شما
نمیکنم
پایم نرفت و نمیرود
و نخواهد رفت، خواهرانم
پاهایم میبینید چه خوشگلند؟
شکل خودم
پاهایم را خودم بافتهام
و آنقدر خوشگلند
که قد راست کردهام
و ایستادهام رویشان
روی پاهای خودم
و راه افتادهام
و هرگز خانم و بانو و هرچیز نمیشوم
من که گفته بودم، خواهرانم
نه نمیشوم، کنیزهای خوشبختی
آخر پاهایم آنقدر خوشگلند
که خم نمیشوند
مثلِ قدِ شما روی پاهای آقا
آخ خواهرانم
چرا آنقدر میل های بافتنی تان درازند؟
خُب بله همین است که مدام میگویمتان
هر روز میگویمتان:
بیایید خوشبخت نباشیم
کنیز نباشیم ای سفیدکزدگان
بیایید مثل من سیاه شویم
دده سیاه شویم
انقدر سیاه که پاهای هم را
ببافیم و بلند شویم
من که گفته بودم بیاییم آنقدر ببافیم
پاهای خودمان را، خواهرانم
که بتوانیم بایستیم رویشان
روی پای خودمان
پاهایی که آخ و اوخ نمیکنند
پاهایی که ویار درازی ندارند
پاهایی که خانم والده نمی شوند
بغلِ پاهای آقا
پاهایی که کنیز بزرگ نمیکنند
تا خانم بزرگ شوند
خانم بزرگ کنیزان و نوکران
تا آقا به غلامی خود قبولشان کند
خُب بله همینطور است که پاهای آقا
چهارتا شده و بعد هشتتا
و بعد هزاران پا
که هزار کنیزنیز کمش است
تا برایشان ببافند و بزرگ کنند!
من که گفته بودم و باز هم میگویم
بیایید برویم
با پاهای خود برویم
تا قد بکشند
و خوشگل وخوشگلتر شوند
من که گفته بودیم بیایید راه بیافتیم
و از درازای گلیمها عبور کنیم
تا راهی برای ایستادن بسازیم
راهی برای خوشگلها
راهی برای کسی
که نمی خواهد بختش را
صراطِ مستقیمِ بهشت کند
نمیخواهد بختش را بلند کند
با آخ و آوخ مانند آن جای آقا
وقتی به معراج میرود.
خُب بله، من که گفته بودم خواهرانم
که کسی هست
مثلِ من که مثلِ شما سفیدک نزده
که نمیخواهد گلیم عمرش را
برای پاهای آقا آب و جارو کند
پس بیایید برای او
راهی بسازیم
برای کسی که نمیخواهد پاهای خوشگلش
پاهای خوشگلِ بلندش
امتدادِ نسلِ آقا شود
پس بیایید برویم خواهرانم
خُب بله همین، شما نیز آخرش
خانم نمیشوید
پس بیایید برویم سیاه بشویم
بیایید امروز در روز مادر
همهی ما کنیزها و نوکرها و غلامها
دده سیاه شویم!
/
نیلوفر شیدمهر
۸ مه ۲۰۱۳
|