یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

گزارش از خودکشی‌های اخیر در تهران
پل‌های «مرگ»
زهرا جعفرزاده – الناز محمدی


• رابعه موحد، روانشناس: موضوع این خودکشی‌ها عموما اختلافات خانوادگی نیست؛ بلکه اجتماعی است؛ موضوع آن بیکاری و قرض و فقر است، شرایطی است که امیدی به آن نیست و کسی هم شنونده آن نیست. افراد برای اعتراض‌های اجتماعی نامه نمی‌نویسند؛ چون کسی آنها را نمی‌شنود و فرد با مرگش پیام را می‌رساند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۵ -  ۱۴ می ۲۰۱۶



شهروند- همه چیز سرجایش بود، اتوبوس‌ها، تاکسی‌های زرد و سبز، راننده‌های نشسته روی جدول و منتظر مسافر، پسرک گوجه‌سبزفروش گوشه میدان و پیرمرد گل‌فروشی که چند سطل گل زنبق و رُز را جابه‌جا و ریشه‌هایشان را قیچی می‌کرد. بعدازظهر پنجشنبه همه در میدان رسالت سرجایشان بودند، جز آن جوان ٢٨ساله. همان که تا قبل از ظهر آن روز، هیچ‌کس او را ندید، قصه‌اش را نشنید و نشناخت. هیچ‌کس صدای پایش را نشنید که از پله‌های دودی رنگ پل عابر پیاده بالا می‌رفت اما وقتی ایستاد، یک پایش را به سمت نرده فلزی بالا برد و دیگری را دنبالش کشید، همه او را دیدند، راننده تاکسی‌های ضلع غربی میدان که با خودروهای پُرمسافر درحال آزاد کردن ترمز دستی بودند، مسافران همان تاکسی‌ها، عابرانی که روی پل هوایی بودند، خودرو‌هایی که از روبه‌رو می‌آمدند، در آن ساعت شلوغ پایان هفته، همه او را دیدند. اما جوان مصمم بود، نگاهش را به پایین دوخته و بدون توجه به خودرو آمبولانس که درست زیر پایش متوقف شده بود، خودش را پرت کرد. او درست روی سقف آمبولانس سقوط کرد، زنده ماند اما به گفته مسئولان اورژانس تهران، چند جایش شکست و به بیمارستان منتقل شد.

خودکشی‌های مکرر روی پل عابر

٢٤ ساعت نگذشت که دوباره میدان رسالت و پل هوایی‌اش و ایستگاه تاکسی‌ها، مثل هر روز دیگر شد. عابران از ارتفاع ١٠ متری پل، به دست‌تکان‌دادن کاغذهای تزیینی نرده‌های پل در نسیم بهاری نگاه می‌کردند. مردم آن بالا، عکس می‌گرفتند و با قدم‌هایشان این‌طرف خیابان را به آن‌طرف می‌دوختند. ماجرای پنجشنبه برای اهالی ضلع غربی میدان رسالت هنوز زنده بود. آنها سقوط جوان را دیده بودند. «علی» یکی از آنهاست. راننده تاکسی زردرنگی که ١٧‌سال است در رسالت رانندگی می‌کند. او حالا در خط رسالت - پاسداران کار می‌کند. چشمان سبزش را ریز می‌کند و با دست چپش آن سمت پل را نشان می‌دهد: «مسافر زده بودم و داشتم دور می‌شدم که دیدم مردی خودش را به پایین پل پرت کرد. شوکه شدم. خودرو را نگه داشتم و دیدم که بنده‌خدا روی آمبولانس افتاده. دیگر نفهمیدم چه اتفاقی افتاد. خیلی شلوغ شده بود و مردم از بالا و پایین پل به ماجرا نگاه می‌کردند.» اکبر، راننده دیگری است که صحنه بعد از سقوط را دیده: «وقتی آن جوان افتاد، ماموران اورژانس او را بلند کردند اما او روی زمین نشست و پاها را در شکمش جمع و دستش را لابه‌لای سرش پنهان کرد. صحنه ناراحت‌کننده‌ای بود.» اکبر و علی، قبلش را ندیده بودند: «ما وقتی متوجه پرت شدن آن جوان شدیم که آمبولانس آمده بود. کل ماجرا خیلی طول نکشید، شاید دو دقیقه.» آنها حرف برای گفتن زیاد داشتند. علی در همه این سال‌هایی که در منطقه کار می‌کند، بیشترین خودکشی‌ها را در همین دو‌سال اخیر دیده، آن هم از روی این پل، پل طولانی عابر پیاده رسالت: «دو سالی می‌شود که این پل را ساخته‌اند. من تا حالا ٤ مورد خودکشی را روی همین پل دیده‌ام. زنی که چندماه پیش خود را از بالای پل پرت کرد و ما فقط چادرش را دیدیم. یک دختر جوان هم بود. همه جز این مورد آخر که می‌گویند زنده است، جان دادند.» ارتفاع پل روی خیابان ١٠ متری می‌شود. از آن بالا، بالای پل عابر پیاده، صحنه ترسناک است. خودرو‌ها با سرعتی که کمتر از ٨٠ کیلومتر در ساعت نیست، می‌تازند. یک لحظه امان نمی‌دهند. اگر فرد به‌خاطر سقوط جان ندهد، قطعا زیر لاستیک‌های بی‌رحم خودرو‌ها خرد می‌شود.

پلی بدون حفاظ

«فرهاد» هشت‌سال است که در ضلع غربی میدان رسالت، رانندگی می‌کند. او می‌گوید: «این پل حفاظ ندارد. بارها به شهرداری گفته‌ایم که این پل خطرناک است، حالا نه فقط برای اقدام به خودکشی، حتی برای کسانی که ممکن است آن بالا، مشکلی برایشان پیش آید، متاسفانه توجهی نمی‌کنند.» فرهاد هم قبلا شاهد خودکشی‌هایی روی این پل بوده، معروف‌ترینش هم زنی بود که چندماه پیش خودکشی کرد و مدت‌ها درباره‌اش حرف می‌زدند: «همین چندوقت پیش زنی را دیدم که آمد داخل ایستگاه تاکسی و خیره به پل عابر نگاه می‌کرد. از او ماجرا را جویا شدم. گفت که می‌خواهد برود آن بالا و خودش را پرت کند. مشکلات خانوادگی داشت. با او صحبت کردم و آن روز منصرف شد. نمی‌دانم شاید یک روز هم برگشت و تصمیمش را عملی کرد.» او حرف‌های دیگری هم می‌زند: «این اتفاقات تاثیر منفی زیادی در جامعه دارد. اینجا قبل از این پل، هیچ چیز نبود، از وقتی پل را ساختند، هر از چند گاهی از این اتفاقات روی آن می‌افتد، انگار یک جایی که معروف به کاری می‌شود، بقیه را برای انجام همان کار در همان محل ترغیب می‌کند. مردم مشکلات زیاد دارند، از همه بیشتر هم فشار مالی است.» «حمید»، شبیه کارتن‌خواب‌هاست. راننده تاکسی نیست، همان اطراف میدان می‌خوابد، زندگی می‌کند. کنار پیاده‌رو خوابیده بود که چندماه پیش زن مشکی‌پوش، درست کنارش سقوط کرد: «از صدای برخورد زن با آسفالت از جا پریدم، نفهمیدم چه اتفاقی افتاده، هر چه با او حرف زدم، دیدم جان داده، خون همه‌جا را گرفته بود. بعد از این اتفاق تا چندماه نتوانستم آنجا بخوابم.» او شاهد صحنه دیگری از خودکشی هم بوده: «یک روز دیدم دختر و پسری پایین پل مشغول جروبحث هستند، تا بالا هم رفتند، آن بالا درگیری‌شان بیشتر شد. دختر پسر را تهدید می‌کرد. ناگهان بالای نرده‌ها رفت و خودش را به پایین پرت کرد. پسر دستش روی چشمانش بود و گریه می‌کرد. این صحنه هم خیلی ناراحت‌کننده بود.» او خاطره دیگری هم دارد: «یک‌بار هم مامور پلیس یک نفر را دنبال می‌کرد. آنها روی پل رفتند و ناگهان همان که درحال فرار بود، خودش را به پایین پرت کرد.» «حمید»، سیگارش را دود می‌کند و می‌رود تا چرت بعدازظهر را بزند. علی و فرهاد هم که منتظر پر شدن تاکسی‌ها بودند، راهشان را می‌گیرند و می‌روند. پل از عابران پیاده خالی نمی‌شود.

پلی که به «مرگ» معروف شد

از میدان رسالت تا میدان میرداماد در یک روز عادی، کمی بیشتر از نیم‌ساعت رانندگی دارد، اما در روز تعطیل، این مسیر به کمتر از ١٥ دقیقه می‌رسد. تا پل عابر پیاده هم راه زیادی نیست؛ همان پلی که از یازدهم اردیبهشت‌ماه، خاطره مرگ مردی را تداعی می‌کند، مرد ٦٥ساله طوسی‌پوش. هیچ‌کس نفهمید آن روز او چگونه خودش را از پله‌های نارنجی‌رنگ پل عابر پیاده بالا برد، طناب را وصل و خودش را حلق‌آویز کرد. پلی که یک سمتش بوستانی با گل‌های قرمز و صورتی است و یک سمتش هم ساختمانی درحال ساخت. حالا هربار راه رفتن روی آن، خاطره تلخی را یادآور می‌شود. «مژده»، مغازه شیرینی‌فروشی دارد، فاصله مغازه تا پل هوایی کمتر از ٢٠ متر است. اما آن روز او هیچ صدایی نشنید: «چقدر عجیب، اصلا خبر ندارم، چطوری این اتفاق افتاد؟» اینها را با تعجب می‌پرسد. کارگر طباخی که چند قدم به این شیرینی‌فروشی آب‌گوشت را در جوی آب خالی می‌کند، اطلاعات بیشتری دارد: «من پشت میز کار بودم که متوجه شلوغی جمعیت شدم. وقتی خوب نگاه کردم، دیدم مردی خودش را از بالای پل آویزان کرده. خیلی صحنه دلخراشی بود.» نیازی نبود «محمود»، آن روز حتی از مغازه خارج شود. از همان پشت میزش هم می‌توانست صحنه را ببیند: «ساعت حدود پنج بعدازظهر شنبه بود. همه به سمت پل می‌دویدند. خیابان به‌سرعت بسته و آنقدر شلوغ شد که دیگر هیچ‌کس نمی‌توانست تردد کند. ترافیک تا میدان محسنی سنگین بود.» «محمود» با چشم به شاگرد طباخی علامت می‌دهد که برای مشتری بشقاب ببرد. او حرف‌های دیگری می‌زند: «همه داشتند از این اتفاق فیلم می‌گرفتند. هیچ‌کس جلو نمی‌رفت.» خودش هم فیلم گرفته بود: «جسد نیم‌ساعت آن بالا آویزان بود تا آتش‌نشانی آمد و او را جابه‌جا کرد.» اینها را می‌گوید و ادامه می‌دهد: «به این پل می‌گویند پل مرگ.» می‌پرسم: «بعد از خودکشی این مرد؟» این‌بار «سجاد»، کارگر دیگر، جواب می‌دهد: «دو روز بعد از این ماجرا، حدود ساعت ٤:٣٠ صبح، یک دختر حدودا ٢٠ساله رفت بالای پل و می‌خواست خودش را پرت کند. کارگر شهرداری مشغول جارو زدن بود که متوجه او شد و پلیس را خبر کرد. آتش‌نشانی و پلیس هم آمدند و جلویش را گرفتند.» کارگر دیگری ادامه می‌دهد: «دختر می‌خواست فرار کند، اما ماموران او را گرفتند و بردند.» از آن روز به بعد، پل میرداماد برای اهالی محل و کسبه «پل مرگ» است.«سجاد» و همکارانش، یک ماهی می‌شود در این طباخی مشغول به کار هستند، اما در همین مدت کوتاه شاهد دو حادثه تلخ بودند؛ حادثه‌هایی که با شایعاتی همراه بود: «ما شنیدیم که این مرد، در نامه‌ای که از خودش به‌جا گذاشته بود، پیامی برای مسئولان نظام داشته و از فقر و این مسائل صحبت کرده.» حالا درست پس از آن اتفاق تلخ، روی همین پلی که برای اهالی آن محل یادآور مرگ است، پیام امید نوشته شده: «هر صبح که بیدار می‌شویم به یاد بیاوریم چقدر ارزشمند است که می‌توانیم نفس بکشیم، فکر کنیم، لذت ببریم و عشق بورزیم.»

٤٠٢٠ نفر‌ سال گذشته خودکشی کردند

پایتخت در یک ماهی که گذشت تنها شاهد این سه خودکشی‌ موفق و ناموفق نبود. دهم اردیبهشت‌ماه، یک روز قبل از ماجرای میرداماد بیمار ٥٠ساله‌ای در بیمارستان میلاد خودش را از بالای اورژانس این بیمارستان به پایین پرت کرد. او زنده ماند اما علت اقدام به خودکشی‌اش همچنان مبهم است. قبل از آن هم در ششم اردیبهشت‌ماه، دختر ١٨ساله‌ای خودش را از روی پل ولایت اتوبان نیایش پرت کرد. ماجرای خودکشی‌های دنباله‌دار در تهران حالا، خیلی‌ها را نگران کرده است. براساس آخرین آماری که سازمان جهانی بهداشت منتشر کرده هر ٤٠ثانیه یک نفر به علت خودکشی کشته می‌شود، این یعنی سالی حدود ٨٠٠‌هزار نفر. از این آمار ٤٠٦٩ نفر را ایرانی‌ها تشکیل می‌دهند. طبق این آمار که ایران را در رتبه بیستم از میان صد کشور جهان قرار می‌دهد، روزانه حدود ١١ نفر در ایران خودکشی می‌کنند. آمارها نشان می‌دهد، هر هفته ٧٧ مورد خودکشی در ایران رخ می‌دهد. سازمان پزشکی قانونی اخیرا از کاهش ١,٨‌درصدی میزان خودکشی در ایران خبر داده، خبری که تاکید می‌کند در‌ سال ٩٤، ٤٠٢٠ نفر در پی خودکشی جانشان را از دست داده‌اند.

خودکشی‌های خیابانی تهران و یک پیام قهرآمیز

رابعه موحد، روانشناس | برای بررسی خودکشی‌های اخیر در خیابان‌های تهران و این‌که آیا آنها تقلیدی بوده‌اند یا نه، باید اول از همه در ملاء‌عام بودن آنها را بررسی کرد. باید دید این روش خودکشی چه داشته که به مذاق تعدادی از افراد خوش آمده است. من معتقدم این روش خودکشی در روزهای گذشته یک اعتراض برای این‌که افراد بگویند این مسأله، مسأله خصوصی من نیست؛   در روانشناسی ما دو نوع خودکشی را بررسی می‌کنیم؛ یکی خودکشی‌هایی است که می‌خواهند نجات پیدا کنند؛ مثلا کسی که می‌خواهد خودکشی کند، قبل از آن به نزدیکانش اطلاع می‌دهد. این نوع خودکشی صدای زندگی است؛ نه ناامیدی. اما در نوع دیگر خودکشی فرد خودکشی می‌کند چون دیگر نمی‌خواهد زندگی کند برای همین به کسی اطلاع نمی‌دهد و آماده مرگ است. خودکشی‌های اخیر جزو دسته دوم است. موضوع این خودکشی‌ها عموما اختلافات خانوادگی نیست؛ بلکه اجتماعی است؛ موضوع آن بیکاری و قرض و فقر است، شرایطی است که امیدی به آن نیست و کسی هم شنونده آن نیست. افراد برای اعتراض‌های اجتماعی نامه نمی‌نویسند؛ چون کسی آنها را نمی‌شنود و فرد با مرگش پیام را می‌رساند. مثلا کسی خودش را نمی‌کشد که نجاتش بدهند و او را به بیمارستان ببرند و از او دلیل خودکشی‌اش را بپرسند. شیوه خودکشی‌های اخیر تقلیدی است. موضوع دیگر نحوه اطلاع‌رسانی در این‌باره است. ما همیشه می‌خواهیم بگوییم صدایش را درنیاور؛ من با این مخالفم. اتفاقا باید درباره این خودکشی‌ها اطلاع‌رسانی شود و تا باعث خودکشی نمی‌شود؛ هرچند ممکن است باعث تبلیغ فرم آن شود.


ایمن‌سازی پل‌ها، راهی برای مقابله با خودکشی

داوود براتی، معاون پیشین پیشگیری آتش‌نشانی تهران | کسی که در شرایط روحی بد و مستعد خودکشی است، می‌تواند در محیط‌های مختلف مانند محل کارش، منزل و جاهای مختلف این کار را انجام دهد. نکته‌ای که درباره خودکشی‌های خیابانی مهم است این است که با نگاهی به کدها و مولفه‌های شهری، باید پل‌ها، اماکن عمومی و تاسیسات عمومی شهر را تا جایی که می‌توانیم امن کنیم تا جلوی این خودکشی‌ها گرفته شود. این کار را می‌شود با تکمیل حفاظ‌ها و با استفاده از یک‌سری موانع به‌راحتی انجام داد. این چیزی است که مستلزم صرف هزینه، طراحی و اجرای صحیح است. به‌هرحال ما می‌خواهیم سیمای شهری‌مان هم زیبا باشد و حفاظ‌ها را باید براساس فاصله میانی شبکه حفاظ و حفره‌ها طراحی کرد؛ مثلا شهرداری و مهندس طراح و... می‌توانند این کدها را طوری طراحی کنند که امکان سقوط نباشد یا خیلی کم باشد. درحال حاضر، ارتفاع حفاظ پل‌ها ١٢٠ سانتیمتر است و برای جلوگیری از پرتاب شدن کودکان و نوجوانان مناسب است ولی برای بزرگسالان مناسب نیست و می‌تواند بلندتر شود. همه اینها برای جلوگیری از آسیب‌هایی است که خودکشی یک نفر علاوه بر خودش به بقیه می‌زند؛ مثلا کسی که دارد خودش را پرت می‌کند می‌تواند بیفتد روی خودرو و ابعاد حادثه بیشتر می‌شود و به جای یک نفر چند نفر آسیب می‌بینند. یا خودروهای عبوری که درحال رد شدن هستند، صحنه پرتاب شدن را می‌بینند و حواسشان پرت می‌شود و تصادف می‌کنند. در اماکن شهری رویکرد باید این باشد که ایمن‌سازی کامل اتفاق بیفتد و جلوی سقوط افراد بزرگسال هم گرفته شود. این اقدام نیاز به این دارد که کمیته‌ای از افراد متخصص از جنبه‌های مختلف مسأله را بررسی کنند، چون مولفه‌هایی که در این قضیه تاثیر دارند یکی، دو تا نیستند. شاید به هرحال این اقدامات، تعداد آنهایی را که خودکشی می‌کنند پایین نیاورد ولی به هرحال محیط شهری را می‌توان از این استرس و بدآموزی خالی کرد تا بقیه نبینند.

خودکشی‌های اخیر تهران اتفاقی است یا تقلیدی؟

سامان توکلی - روان‌پزشک، دبیر انجمن روانپزشکان ایران| خودکشی پدیده‌
روانی‌ـ اجتماعی پیچیده‌ای است که تحت تأثیر عوامل مختلفی، از عوامل کلان اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی تا عوامل خردتر خانوادگی و بین‌فردی تا عوامل فردی و شخصیتی و اختلالات روان‌پزشکی قرار دارد. انعکاس چند مورد خودکشی اخیر در تهران، در رسانه‌ها و به ویژه رسانه‌ها و شبکه‌های اطلاع‌رسانی مجازی، نگرانی‌هایی را درباره‌ احتمال وقوع پدیده خودکشی تقلیدی ایجاد کرده است. در همین زمینه توجه به جایگاه و نقش رسانه جلب شده است که یک سو می‌تواند در ایجاد و تشدید چنین پدیده‌ای نقش داشته باشد و از سوی دیگر می‌تواند موجب توجه جامعه و مسئولان و مردم به پدیده خودکشی، و آگاهی‌بخشی به آنان در این زمینه و در نهایت به پیشگیری یا کاهش موارد خودکشی کمک کند.
در این میان موضوع خودکشی تقلیدی و نقشی که انعکاس اخبار خودکشی‌ها می‌تواند در این پدیده داشته باشد موجب شده توصیه شود که در انعکاس اخبار خودکشی در رسانه‌ها حساسیت‌ها و دقت‌هایی لحاظ شود. باید توجه داشت که از این توصیه برداشت‌هایی نادرست نشود. نکته‌ اول این که وقتی از نقش رسانه در وقوع پدیده‌ خودکشی تقلیدی صحبت می‌کنیم، منظور آن نیست که دلیل اول و آخر افرادی که ممکن است در آن زمینه دست به خودکشی بزنند این است که رسانه‌ها به آن پرداخته‌اند. موضوع این است که افرادی که به دلایل دیگر، از قبیل وجود اختلال روان‌پزشکی مانند افسردگی، یا مسایل بین‌فردی و خانوادگی، یا عواملی مانند بی‌کاری و شکاف طبقاتی و مانند آن، مستعد اقدام به خودکشی هستند، ممکن است تحت تأثیر انعکاس خبر خودکشی که بدون رعایت حساسیت‌های لازم انجام شده‌اند، قرار بگیرند و اقدام به خودکشی کنند. اما آیا خودکشی‌های اخیر در تهران را باید خودکشی تقلیدی تلقی کرد؟ به هر حال، انعکاس تعدادی از موارد خودکشی که در سطح شهر تهران و در ملاء عام انجام شده بودند باعث می‌شود این فرضیه در ذهن شکل بگیرد که نکند با انعکاس بدون حساسیت اخبار آن، پدیده‌خودکشی تقلیدی شکل بگیرد یا تشدید شود و طبیعتا توجه داشتن به آن و توجه دادن مردم و مسئولان و رسانه‌ها از احتمال وقوع این پدیده لازم و مفید است. به ویژه شباهت‌هایی نسبی که در شکل خودکشی و نیز موقعیت جغرافیایی (شهر تهران) وجود دارد، این فرضیه را مطرح می‌کند. اما برای این که بتوانیم بگوییم این خودکشی‌ها تقلیدی بوده‌اند، نیاز به اطلاعات بیش‌تر وجود دارد. مثلا هنوز نمی‌دانیم که آیا در این روزها تعداد موارد خودکشی یا خودکشی در ملاء عام بیش‌تر از دوره‌های زمانی مشابه در گذشته بوده است یا صرفا انعکاس رسانه‌ای بیش‌تری داشته است. پاسخ به این سوال را نهادها و سازمان‌هایی، مانند سازمان پزشکی قانونی، اورژانس تهران و وزارت بهداشت، می‌توانند بدهند.   بر اساس آمارهایی که ایران به سازمان بهداشت جهانی ارایه کرده است و در مستندات سازمان بهداشت جهانی اعلام شده است، نرخ خودکشی در سال ٢٠٠٢ در ایران ٢/٧ و در سال ٢٠١٢ برابر با ٢/٥ در صدهزار نفر بوده است که کم‌تر از میانگین جهانی است. اخیرا هم یکی از مسئولان وزارت بهداشت در رسانه‌ها اعلام کرد. که آخرین نرخ برآوردشده حدود ٣ در صدهزار است. البته آمار سازمان پزشکی قانونی از مرگ ناشی از خودکشی رقم بالاتری است. به هر حال، با توجه به آمارهای موجود، و به فرض دقیق بودن آن‌ها، به طور کلی وضعیت ایران از نظر خودکشی وضعیتی بحرانی نیست اما توجه دادن به این است که حتی جلوی یک مورد مرگ ناشی از خودکشی را هم اگر می‌توان باید گرفت.

نگرانی از رشد «خودکشی» و سکوت مسئولان

ایسنا- مردی خود را از پل عابر پیاده در خیابانی در تهران حلق‌آویز کرد. مردی ‌که از درد به‌ خود می‌پیچید، راهی بیمارستان شد و وقتی فهمید که تا پول ندهد، بستری نخواهد شد، خود را از چند طبقه به پایین پرت کرد. نوجوانی این کار را در یکی از پل‌های پایتخت انجام داد و جوانی در یک پاساژ خود را به پایین پرت کرد.

مردی دیگری همسر سابقش را در پارکینگ بیمارستان کشت و بعد به سر خود شلیک کرد. چند خواهر مجرد که سنشان بالا رفته بود، از اتاق خانه برای خود اتاق گاز ساختند و به این روش به زندگی خود خاتمه دادند. دانش‌آموزی از تاب نیاوردن مشکلات، کارگری از نچرخیدن چرخ زندگی، شهروندی از بیکاری و مشکلات همراه با آن و... .

این داستان متاسفانه تمامی ندارد و هر روز می‌توان تکمله‌ای بر آن زد و شرح سوز و گدازش را بیشتر کرد اما بعید است هرگز به جاری شدن اشک مسئولی منجر شده و تغییری را زمینه‌ساز شود. چه زمانی که خودکشی‌کنندگان تحت پوشش نهادهای حمایتی باشند و از آن نهادها توقع برود دراین‌باره پاسخگو باشند، چه زمانی که پای خودکشی‌های دانش‌آموزی و توقع از مسئولان آموزش و پرورش برای توضیح در این خصوص در میان باشد و چه این که خودکشی در نهادی خاص مانند بیمارستان رخ داده باشد.

اصولا خودکشی در کشورمان در یک لحظه رخ می‌دهد و در همان لحظه تمام می‌شود و چیزی از آن برای بحث و بررسی در روزهای بعد باقی نمی‌ماند. شاید به این دلیل که برخی بر این باورند که با مطرح کردن این مسائل، قبحشان می‌شکند و به این دلیل بهتر است که درباره‌شان سکوت شود. تئوری عجیبی که به رغم حضور در عصر انفجار اطلاعات و دسترسی به دنیای مجازی، هنوز برخی بر درستی آن تاکید دارند و مخالف رسانه‌ای شدن اخبار خودکشی‌ها هستند.

این در حالی است که تجویز سکوت برای اخبار خودکشی، یک آفت بزرگ به همراه دارد که چیزی نیست جز نادیده گرفتن درد و به طبع آن، چشم بستن بر علت‌هایی که خودکشی معلول آنهاست. این را مائده ضرابی، روانشناس و مددکار می‌گوید و می‌افزاید: از جمله نتیجه‌های سکوت کردن در قبال حوادثی مانند خودکشی، فراموش شدن بحث‌های کارشناسی و بررسی این موضوعات است که شاهد ابتلای کشورمان به آن هستیم.

او می‌افزاید: یکی دیگر از آفت‌های این نگاه، به ویژه در جوامعی مانند کشورمان، تسری این نگاه به نهادهایی است که در این باره وظیفه دارند. چه آنهایی که باید این اخبار را پیگیری کرده و در قالب آمار و بحث‌های علمی آنها را مورد بررسی قرار دهند و چه نهادهایی که باید در این خصوص پاسخگو باشند، کم‌کاری‌های احتمالی را بپذیرند، از عملکرد خود دفاع و دست آخر ثابت کنند که کارآیی لازم را دارند و صرفا بودجه خور نیستند.

ضرابی در ادامه با فقدان آمار خودکشی در کشورمان اشاره کرده و می‌گوید: نتیجه نگاه مسئولان به خودکشی و نگرانی‌های ایشان از شکسته شدن قبح این مساله موجب شده که سال‌ها شاهد ارائه آمار مربوط به این پدیده در کشورمان نباشیم و تنها منابعمان در این خصوص، برخی آمارهای برآمده از تحقیقات مقطعی و منطقه‌ای باشد و بس. این در حالی است که به یاد می‌آوریم چند سال مسئولان سازمان پزشکی قانونی یک بار تصمیم به انتشار آمار این پدیده گرفتند و آماری که ارائه دادند را نگران کننده خواندند. اتفاقی که دیگر رخ نداد و جا دارد از ایشان بپرسیم آیا دیگر نگران کننده نیست؟

او در پایان می‌گوید: زمانش رسیده که مسئولان به جای ترسیدن از قبح‌شکنی در این خصوص و نگرانی از اخباری که لغت «خودکشی» در آنها آمده، نگرانی‌های جدی‌تری در این خصوص داشته باشند و حتی اگر کاری از دستشان برنمی‌آید، مانع از انتشار آماری که می‌تواند خانواده‌ها و دلسوزان جامعه را هشیار کند، نشوند.»


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست