سه سروده بر مرگ و وصل
نیلوفر شیدمهر
•
مادر بزرگهایم / پدر بزرگهایم / عمهام / عموهایم / پدرم /
نمرده اند / در خانه اند /
خانه ای که درش
درون من است /
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲۶ ارديبهشت ۱٣۹۵ -
۱۵ می ۲۰۱۶
مادر بزرگهایم / پدر بزرگهایم / عمهام / عموهایم / پدرم /
نمرده اند / در خانه اند /
خانه ای که درش
درون من است /
خانه ای که درش به روی من /
تا در تبعید زندگیم /
بسته است /
*********************
• هزاردستان
سایههایم هر روز
بیشتر میشوند
کسانم که میمیرند.
زیر آفتابِ زندگی
هنوز شیوا ایستادهام اما
و اینها مردههای منند
که چون میرقصم
بر زمینِ زیرِ پایم
دست میجنبانند.
************************
•پاشنههای وصل
مادرم که در این همه سالهای کورمالی من در دورها
اینجا مانده است
نمیداند قبرهایشان کجاست
در بهشتزهرای بزرگ
دست بر شانهام
چشمهایش را میبندد
و می گذارد پاهای من
او را قطعه به قطعه ببرند
پاهایی که میداند هنوز
از پس این همه گامهای نابینا
به پاشنههای خویشانش
متصلند
/
نیلوفر شیدمهر
|