رویکرد کلی ما به سیاست های کارگری - گروه خرداد، هوادار داخل کشور فداییان خلق (اکثریت)
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
٣۰ ارديبهشت ۱٣۹۵ -
۱۹ می ۲۰۱۶
بررسی و مطالعه مواضع اغلب سازمان ها و احزاب و صاحبان اندیشه چپ درباره طبقه کارگر ایران که به مناسبتهای گوناگون منتشر میشود، به شرحی که در پی خواهد آمد، حاکی است چون متناسب با شرایط عینی و ذهنی حاکم بر جامعه کارگری نیست، و فقط بدردها و آلام آنان می پردازد و در مرز راهکار حل مشکلات متوقف می شود، باری از دوش طبقه کارگر برداشته نمی شود . چنانچه بپذیریم برنامه احزاب و سازمان های مزبور، برای استقرار حاکمیتی ملی و دموکراتیک تدوین شده، با فرض صحت آن، در عمل باید به گونهای اجرا شود تا بتواند هدف های برنامه را محقق کند. اما پرسش اساسی این است که آیا مدافعان طبقه کارگر ایران توانایی به اجرا در آوردن برنامه خود را دارند؟ به گمان ما پاسخ این پرسش با آنچه که در این سه دهه شاهدیم دستکم با تردید همراه است. البته جریانهای چپ احتمالا سیاست سرکوب نظام جمهوری اسلامی را عاملی در اتخاذ سیاستهای خود و برنامهای که تدوین کردهاند معرفی میکنند. آیا این ادعا را صددرصد باید پذیرفت، آیا مخاطبان این سیاست سرکوب قادر نخواهند بود با تدبیر روابط خود را آنگونه مدیریت کنند که در توازن میان سیاستهای خشن ضدکارگری و فعالیتهای صنفی، کفه ترازو را به نفع فعالیتهای خود سنگینتر کنند. نیک میدانیم که فعالیتهای صنفی در ادامه با هدف فراهم کردن آزادی عمل طبقه کارگر در پیشبرد مطالبات صنفی، چنانچه با درایت انجام نشود و پیشتازی در تحولات جامعه و همراه نمودن سایر اقشار و طبقات را برای تحقق سایر مطالبات دموکراتیک برعهده نگیرد چه بسا در روند پیشرفت جامعه با دیگر نیروهای اجتماعی همراه خود دچار مشکل و رویارویی شود. در این صورت در این مرحله از تحولات، طبقه کارگر برای نزدیک کردن خود به هدفهایش میبایست بر مطالبات دموکراتیک تمرکز بیشتری داشته باشد. آیا این به معنای آن است که اگر این خواسته های دمکراتیک مطالبه شود همه نیروهای بالقوه متحد کارگران با همه آنها همراهی خواهند کرد. یقینا اینطور نخواهد بود. زیرا مطالبات دموکراتیک اقشار و طبقات مختلف درون جامعه با هم منطبق نیست، و حتی درصد همپوشانی مطالبات اقشار و طبقات مختلف نه فقط با طبقه کارگر، بلکه با همدیگر نیز تفاوت دارد. از این رو اتحاد طبقه کارگر با سایر زحمت کشان و سایر اقشار جامعه باید عمومیترین مطالبه مردم را که با تحقق آن، خواستههای طیف گسترده ای از مردم حاصل میشود، در دستور کار قرار گیرد. آیا ایجاد تشکلهای صنفی کارگران، معلمان و یا سایر اقشار و طبقات، آن فصل مشترک مطالبات دموکراتیک مردم است، یا مبارزه در راه آزادیهای سیاسی رشته اتصال همه اقشار طبقات تلقی میشود. در این میان مبارزه برای معیشت و گذران زندگی روزمره مردم و در ابعاد کلانتر عدالت اقتصادی محل اتصال کدام اقشار و طبقات شِناخته میشود. به عبارتی تلاش برای عدالت اجتماعی بر مبارزه برای عدالت اقتصادی ارجح است؟ و یا هم ردیف و همتراز هماند؟ چنین رویکردی به امر مبارزه و شناخت مطالبات اقشار و طبقات مختلف جامعه، به ما کمک میکند تا دریابیم کدام یک از دهها خواسته نیروهای ملی و دموکراتیک بیشترین ظرفیت آماده سازی مقدورات و امکانات را برای تحقق آن در بر دارد، و میتواند موانع بیشتری را از پیش پای جنبش دمکراتیک و طبقه کارگر بردارد. بزرگترین مشکل نیروهای منتسب به چپ و دموکرات این نیست که آلام مردم را نمیشناسند و از رنج کارگران به خاطر بیکاری، دستمزد پایین و نداشتن امنیت شغلی آگاهی ندارند و از مشکلات موجود بر سر راه ایجاد تشکل های صنفی بی خبرند. آنان از حقالزحمه ناچیزی که به معلمان پرداخت میشود، آگاهند. آنان میدانند که این بخش از زحمتکشان کشور در زیر انواع و اقسام فشارها قرار دارند و در برابر مطالبات کاملا بدیهی با اخراج از کار، تهدید به دستگیری و زندانی شدن مواجه اند. این محدودیتها و فشارها نویسندگان، مترجمان، وکلا، حقوقدانان، دانشجویان، دانشگاهیان را نیز در بر میگیرد که کاملا بر آن واقفند. نیروهای چپ و دموکرات میدانند که امروز زنان و مردان این سرزمین و به عبارتی همه شهروندان از بخش اعظم حقوق شهروندی خود محرومند. حتما میدانند که فساد و رشوهخواری در کشور نهادینه شده، ویژهخواری و غارت ثروت ملی توسط شرکتهای شبه نظامی و نظامی، بنیادهای زیر کنترل ولی فقیه بیداد میکند. اینکه امروز بانکهای متعلق به بینادها، نهادهای نظامی و شبه نظامی و امنیتی خون مردم را در شیشه کردهاند آشکار است. آنان میدانند که این بخش از جامعه همانهایی هستند که با ایجاد رابطه دوستانه و بر پایه احترام متقابل با دنیا مخالفند، واقفند که آنان با متحدانشان کمتر از ١٠ درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند. آنان نیروهای نظامی و انتظامی و شبه نظامی و امنیتی و بیشترین ثروت ملی را در چنگ خود دارند و البته همه اینها را ما نیز میدانیم و میشناسیم. پس اختلاف در کجاست؟ به اعتقاد ما اختلاف در انتخاب راهکارها است، راهکارهایی که میتوانند وسیع ترین بخش جامعه را برای به چالش کشیدن سیاست تبعیض و فساد و سرکوب آزادی ها با طبقه کارگر و متحدانشان همراه سازد، اما بکار بسته نمیشود. آری اختلاف بر سر راههای فائق آمدن بر این مشکلات است. در این رابطه میبایست سازماندهی نیروها و تمرکز بر موضوعات محوری و تحول آفرین باشد و راه رسیدن به اهداف را نزدیک تر و قوای در حال پیشروی را توانمندتر سازد. پرداختن به هر امر دردآور و ناراحتکننده و پاسخ گفتن به هر اتفاق ساده یا پیچیده در صورتیکه به توانمندسازی نیروها و تبیین همه فهم راهکار دستیابی به هدف نهایی در لحظه یاری نرساند، برغم لزوم دانستن آن برای اتخاذ تصمیم در صورت تکرار این چنین حوادث، ضرورت ندارد، و نباید جنبش یا سازمان و حزب را از مسیر اصلیاش منحرف یا باز بدارد، چه ارزیابی های کلان و تاثیر گذار بر سیاست نه بر پایه یک عمل بلکه بر اساس تکرار آن اعمال و فرایند آن انجام میگیرد، با وجودی که هر یک از این موارد ناپسند ،محکوم و قابل تعقیب است
آیا سازمانهای چپ و دموکرات از چنین رویکردی تبعیت میکنند. متاسفانه اینگونه نیست اغلب آنان رویکرد عکسالعملی در برابر حوادث و اتفاقات داخل کشور دارند. رویکرد آنان نسبت به پدیدههایی که در جامعه رخ میدهد همواره شبیه هم است. عکسالعمل در برابر حادثهای که حین کار متوجه کارگر میشود، بیتوجهی به بیماری که به بیمارستان مراجعه و پذیرش نمیشود، دستگیری یک معترض و فشارهایی که در زندانها بر زندانیان وارد میشود، موضع گیری در باره یک اعتصاب کارگری، برخورد با گسترش فساد و ارتشاء، سیاستهای منطقهای و جهانی نظام و غارت ثروتهای ملی بدست عوامل وابستگان به ولی فقیه، فقدان آزادیهای سیاسی و گسترش فقر و تنگدستی، به لحاظ شکل و محتوا یکسان است ، و آن محکوم کردن دولت و درخواست از طبقه کارگر برای متحد شدن با هم و سایر اقشار و طبقات و پیشبرد مبارزه و استقرار حاکمیت دلخواه که حرفی کاملا کلی است. از نظر ما در این موارد پاسخ احزاب سازمانها و شخصیت های منتسب به چپ، کلی، کلیشه ای و غیر قابل اجرا و احکامی است که راههای دسترسی به اهداف مشخص نمی کند. از این رو کارگرانی که با این رویکرد حرکت می کنند قبل از پایان اولین گام اعتراضی، متوقف می شوند، چون نقشه راهی جز توصیه های کلی در دست ندارند تا بر آن پایه مطالبات خود را دنبال کنند. این توصیه ها فاصله آنان را با دیگر اقشار و طبقات بیشتر و آنان را از هم دور و از توانمندی آنان برای اعمال فشار بر سرکوب گران می کاهد. ما معتقدیم هر شرایطی اشکال مبارزاتی خاص خود را دارد. اگر در شرایط حاکم بودن دموکراسی، ایجاد تشکل های مستقل صنفی- سیاسی سراسری اقشار و طبقات مختلف در دستور کار طبقه کارگران و متحدانش قرار دارد در شرایط سرکوب و حاکمیت دیکتاتوری دستور کار دیگری را باید پذیرفت. در شرایط اخیرالذکر حضور کارگران در هر تشکلی که به آنان امکان میدهد در غیاب سندیکاهای مستقل، بخشی از مطالباتشان تحقق یابد و یا زمینه نزدیکی با دیگر اقشار و طبقات فراهم آید، ضرورت دارد. امروز جای کارگران آگاه و پیشرو نه در جمع های کوچک و همتراز خود بلکه در میان تشکل های بزرگ کارگری برای آگاه کردن آنان به منافع مشترک اشان است. جای آنان نه فقط در تشکل های کارگری بلکه بخاطر رسالتی ک تاریخ برای آنها قائل است آنان از حضور در هر تشکل مدنی و دموکراتیک باید استقبال کنند. همکاری و اتحاد آنان در این تشکل ها و در مبارزه دائمی و روز مره پی ریزی می شود. اتحاد و همکاری آنها با هم از مبارزه برای حفظ محیط زیست تا ازادیهای سیاسی تا مخالفت با واردات غیر ضرور و بی کیفیت محصولات خارجی تا مبارزه با فساد و رشوه خواری و پارتی بازی تاحمایت از تولیدات با کیفیت داخلی تا حمایت از سرمایه گذاری و فعال شدن چرخ های اقتصادی و افزایش تولید و کاهش بیکاری میتواند انجام گیرد. مهمترین دستاورد این فرایند همکاری، ایجاد اعتماد است که میتواند چنان پیوندی را در میان اعضا پدید آورد که حتی با همه کارشکنی ها، با توجه به تجربه گذشته میتوان برای مناسبت های گوناگون از تدوین، تصویب و اجرای قوانین، انتخاب نمایندگان در نهادهای گوناگون، نظارت برکارکرد نهادهای اجرایی، قضایی و تقنینی حتی با استفاده از همین قوانین معیوب از آن برای دستیابی به اهداف ملی و دموکراتیک که تمرکز طبقه کارگر و سایر زحمت کشان بر آن قرار دارد بهره مند شد.
ما در این نوشته به برخی از رویکردهای اساسی افرادی که منتسب به چپ هستند با عنایت به توضیحات پیشین خود اشاره ای داریم تا نشان دهیم که اینگونه اظهارنظرها تا موقعی که نوشته، خوانده و بیان میشوند، محدودیتهای اجرایی شان معلوم نمیشود. اما اگر بخواهیم آن ایدهها را عملی کنیم، هم بیان کننده آن نظرات و هم طرفداران آنها از اجرای آن ها ناتوانند. نه اینکه چون ناتوانند، قادر به عملیاتی کردن آن نیستند، بلکه اساسا آن ایده ها امکان عملیاتی کردن را ندارند. از جمله این موارد پرسشی است که روزنامه نگار از یکی از اقتصاددانان منتسب به چپ کشور میپرسد. در پایان، همان سئوال همیشگی را میپرسیم، شما تاکید دارید که نگاهتان معطوف به امروز و آینده است. در نگاه امروز و آینده راه حل شما چیست؟ اگر دولت نخواهد با یک رویکرد اعتدالی یا سرمایهداری بر مشکلات فائق آید چه راه حلی پیش رو دارید؟ وی اظهار میدارد“ میتوان میان سه مقطع زمانی تمایز گذاشت، کوتاه مدت، میان مدت، درازمدت، کوتاه مدت اشاره به دوره ای زمانی است که توازن قوای سیاسی میان نیروهای طبقه سیاسی مسلط کماکان به همین ترتیب کنونی باقی بماند. آن قدر که به راه توسعه سرمایهدارانه که مد نظر دولت یازدهم است برمییگردد، دوره کوتاه مدت برای ما دوره تعلیق تاریخی است. دوره میان مدت با مقطعی آغاز میشود که توازن قوای سیاسی درون طبقه سیاسی مسلط چنان دگرگون شود که امکان اصلاحات فراهم آید. البته در چارچوب ساختار سیاسی کنونی در این پاسخ دو ایراد اساسی نهفته است. اولا برای کوتاه مدت که موضع گیری امروز را طلب می کند راه حلی ندارد. ثانیا راه حل میان مدت هم به شرایطی موکول میشود که امکان اصلاح فراهم آید. در شرایطی که برای کوتاه مدت این ارزیابی ارائه میشود، چگونه میتوان سیاستهای میان مدت را با علم به آن میزان ابهام در کوتاه مدت بر روی آن قرار داد و یا تحولی را که درآن مقطع زمانی شکل خواهد گرفت میتوان پیش بینی کرد. ایراد دوم تعریفی است که از میان مدت ارائه میشود و اظهار میگردد که این دوره در مقطعی که توازن قوای سیاسی درون حاکمیت دگرگون و امکان اصلاحات فراهم آید. آغاز میشود. اولا دگرگونی و امکان اصلاحات بر پایه کدام بستر و زمینه اتفاق میافتد. در شرایطی که برای دوره کوتاه مدت راه حلی ارائه نشده با چه اطمینانی سیمای میان مدت ترسیم میشود. اگر غیر از این باشد که بیان گردید. مصاحبه شونده میپذیرد که رویکرد سرمایهداری دولت یازدهم به طور اجتناب ناپذیر با همه مشکلاتش در کوتاه مدت پذیرفته می شود و باید کوشش نمود تا با تقویت عناصر اصلاحطلب و تغییر توازن قوای سیاسی شرایط اصلاح امور فراهم کرد. هر چه از کوتاه مدت فاصله میگیریم راه حلها شفافتر میشوند در صورتیکه این بناهای شفاف بر سامانه غیر شفاف و در امتدادهم قراردارند، از این رو راه حل ها نمیتواند واجد هیچگونه ارزش و اعتباری باشند (دانش مردم مرداد و شهریور ٩٣).
از این دست مو اضع متناقض کم نداریم.ی کی از افراد منتسب به چپ بعد از انتخابات هفتم اسفند ماه ١٣٩٤ در مطلبی با عنوان “انتخابات مجلس دهم، هیاهوی موسمی برای هیچ دگرگونی“ در سا یت اخبار روز ٢٣ اسفند ماه ٩٤ درباره همه چیز سخن گفته اما راه حلی برای صدها مشکلی که بر شمرده، ارائه نکرده است. همه خشم و ناراحتی اش صرف ناسزا به عده ای و ملامت عده ای دیگر و اقدام به ارائه آمارها بر پایه تحلیل شخصی کرده است. به سرمایه داری و نمایندگانش تاخته، اما بدیل خود را ارائه نکرده است. از تورم و بیکاری مینالد، اما در غیاب و نبود سرمایه داخلی از سرمایه گذار خارجی وحشت دارد بدون اینکه راه حل خود را برای تامین منابع مالی و نیازهای تکنولوژیک اعلام کند. از طرفی میپذیرد در پرتو نتایج انتخابات “رکود همراه با تورم فقط در حد وزیدن نسیم تغییراتی خواهد دید“ و در گزاره پایانی در شرایط جدید اعلام میدارد“ آمادگی برخورد با کارگران و مردم در رنج، یعنی ۷۰ در صد مردم، بیشتر خواهد شد“ و در جای دیگر با انتقاد از شرکت در انتخابات و اعلام رضایت از بیانیه عدم شرکت سازمان در انتخابات اظهار میدارد این پیروزی کار ما را دشوار تر کرده است(اظهار نظر درباره نوشته گروه خرداد راجع به بیانیه سازمان - فیس بوک ٢٨ اسفند ماه٩٤)
نوشته ای نزدیک به رویکردهای فوق الاشاره از مسئولین کارآنلاین در روز دو شنبه ٢٠ اردیبهشت ماه در این سایت منتشر شده است. وی هم اعلام می دارد ،احزاب، سندیکاها و اتحادیه ها بر روندهای سیاسی، اجتماعی اثرگذارند. این نقش را در اول انقلاب احزاب سازمان های چپ در کشور ایفا میکردند که با ضربات دهه ٦٠ کارگران از نیروی پشتیبانان خود محروم شدند و شرایط اختناق بر آنها حاکم شد. علیرغم این سیاست سرکوب، کارگران با تشکیلات و مبارزات صنفی چنانکه تجربه نشان داده میتوانند به مطالبات خود دست یابند. و بلافاصله اعلام میکند که سرکوب کارگران در سال ١٣٩٤ نیز با شدت دنبال شده است اما گارگران متقابلا نشان داده اند، برغم سرکوب ها حاضر به دست کشیدن از مطالباتشان نیستند و به مبارزه خود در زمینه های رفع موانع تشکیل سندیکاها، حق اعتصاب، تهاجم نئولیبرالیزم اقتصادی ادامه میدهند. ما در این نوشته به سه مطلب و توضیحات خود اشاره کرده ایم اولا خواستیم بگوییم اغلب نوشته ها توصیف وضع موجود است ثانیا در اغلب موارد مطالب در یک نوشته با هم متناقض اند ثالثا راه حل ها کلی و قابلیت اجرایی ندارند.
با درودهای فراوان
٢٢ اردیبهشت ١٣٩٥
گروه خرداد ـ گروه هوادار داخل کشور سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
گرامی باد ١١ اردیبهشت (اول ماه می) روز جهانی کارگر
یازدهم اردیبهشت، روز جهانی کارگر را به تمام کارگران جهان، بویژه طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان کشور شادباش میگوییم. یقینا رزم دیرپای طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان میهنمان برای آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی در سایه اتحاد و همبستگی به پیروزی میرسد.
طبقه کارگر و تمام زحمتکشان کشورمان امروز در شرایط سخت و دشواری به سر میبرند. تورم و گرانی، دستمزد پایین و قرار داشتن اکثریت آنان زیر خط فقر، عدم امنیت شغلی ناشی از رکود تورمی حاکم بر اقتصاد کشور، حاکم بودن فضای امنیتی برکارخانهها و واحدهای تولیدی، نداشتن سندیکا و تشکلهای مستقل صنفی،اصلیترین مشکلاتی هستند که زحمتکشان کشور با آن دست به گریبانند.
تسلط انحصارات نظامی- امنیتی بر اقتصاد کشور، فساد ریشهدار و نهادینه شده سرمایه مالی در همه ارکان نظام حکومتی که دردوره ٨ ساله ریاست جمهوری آقای احمدینژاد به اوج خود رسید و میراث شومی برای دولت آقای روحانی بجا گذاشت، تحریم اقتصادی همه جانبه کشور توسط آمریکا و هم پیمانان غربیاش و هزینههای سنگین ناشی از حضورنظامی و غیرنظامی ایران در کشورهای منطقه، عدم امکان نظارت برعملکرد موسسات و شرکتهای اقتصادی زیر پوشش نهاد رهبری توسط مردم و مجلس شورای اسلامی، دستگاه قضایی و دولت، از عوامل مهم اصلی نابسامانیهای حاکم بر اقتصاد کشور و به تبع آن دشواری معیشت کارگران و زحمتکشان میهنمان است.
رهایی از این وضعیت و دستیابی به یک زندگی شرافتمندانه و انسانی مستلزم مبارزه سازمان یافته، هدفمند و همه جانبه تمام زحمتکشان و اقشار و طبقات اجتماعی علیه باندهای اقتدارگرا و فاسد و کوتاه کردن دست آنان از اقتصادکشوراست.
چنانچه طبقه کارگر ایران در گزینش متحدان خود بدرستی عمل نماید، این ظرفیت را، بلحاظ کمی و کیفی، دارد تا نقش خود را در تحولات جاری و نبردعلیه خودکامگان که امروز در برابر کم ترین مطالبات مردم مقاومت و مانع تراشی میکنند، بگونه ای ایفا نمایدکه نه فقط زمینه اتحاد و همبستگی کارگران را درسطح ملی تامین، بلکه قادر خواهد بود اتحاد و همبستگی طبقه کارگر را بادیگر اقشار و طبقات ضداستبداد و اقتدارگرا میسرسازد. امروز طبقه کارگر میهنمان باتمرکز بر مطالبات دمکراتیک مردم ایران میتواند خود را صدای رسای همه اقشار و طبقات طرفدار آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی بشناساند و در مبارزات دشوار پیش رو آنان را باخود همراه سازد.
اتحاد و همبستگی کارگران برای تحقق مطالبات دمکراتیک زمینه ساز اتحاد آنان با سایر اقشار و طبقات زحمتکش است.
٧ اردیبهشت ماه ١٣٩٥
گروه خرداد ـ گروه هوادار داخل کشور سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
|