موهبتِ مفقود
جهانگیر صداقت فر
•
فرسنگ تا فرسنگ
رهکورههای تنگِ خاک را
در کسوفِ مستولی
در نوردیدم؛
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۹ خرداد ۱٣۹۵ -
۲۹ می ۲۰۱۶
مجابم کن -
مجابم کن
که در ظلماتِ فراگیر
چه گونه تو را میتوان یافت ؟
***
فرسنگ تا فرسنگ
رهکورههای تنگِ خاک را
در کسوفِ مستولی
در نوردیدم؛
از شهری به دیگر شهر
جغرافیای زمین را
به دنبال تو
گشتم ؛
از جنگلهای سوخته گذشتم
و در امتداد جویبارانی شفق گون
داغدارانِ قرون را دیدم
که گریبان دریده خون میگریستند .
دریا به دریا
تعفّنِ امواجِ آکنده به مردار را
تاب آوردم ؛
ساحل ،
کران تا به کران،
کفن پوشِ کفی از گلبوتههای سرخ بود
و سفر،
باری،
دراز بود و تباهیِ آرزومندی .
***
اکنون -
در برهوتِ ایستگاهِ زمان ،
در ناکجای جهان ایستاده ام
و از روزنِ حافظه
منظرِ تاریخ را نظار میکنم :
نه -
تو در هیچ کجای این محبسِ بی حصار نیستی -
هرگز نبودهیی ؛
گیرم امیدِ گم شدهیی تو
در غباریِ پردهی خلقت.
نفرین به تو
فرتوت واژهی ژاژ زاد،
ای کلامِ دروغین :
آزادی !
********
جهانگیر صداقت فر
|