یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

سیلوی کاوفمن: فوتبال و ایجاد تفرقه در جامعه فرانسه



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۵ خرداد ۱٣۹۵ -  ۱۴ ژوئن ۲۰۱۶


* فوتبال هم در درون جامعه فرانسه تفرقه ایجاد کرده است
این تحلیل به قلم «سیلوی کاوفمن» مدیر تحریریه روزنامه «لوموند» فرانسه به تحریر آمده و ایرنا و اعتماد نیز در ایران به نقل از نیویورک تایمز آن را باز نشر کرده اند:


آنچه که در خارج از زمین مسابقه فوتبال می گذرد اهمیتش کمتر از داخل زمین نیست.
کشور فرانسه (جمعه مصادف با ۱۰ ژوئیه - ۲۱ خرداد) میزبان مسابقات فوتبال جام ملتهای اروپا موسوم به «یورو ۲۰۱۶» Euro ۲۰۱۶ است.
با این حجم عظیم از مصیبت های ریز و درشت که از در و دیوار بر سر کشور فرانسه آوار شده است از حملات تروریستی گرفته تا سیل، آیا می توان انتظار یک حمایت شورانگیز از تیم ملی فوتبال فرانسه، میزبان را برای کسب عنوان قهرمانی این مسابقات داشت؟
مسابقات فوتبال جام جهانی ۱۹۹٨ که با میزبانی و قهرمانی فرانسه برگزار شد به خاطره ها پیوسته است.
یکی از بازیکنان تیم «آبی ها» Les Bleus؛ - لقب تیم ملی فوتبال فرانسه ،در جام جهانی ۱۹۹٨ -«زین الدین زیدان» مهاجر الجزایری متولد مارسی بود که با همراهی بازیکنان دیگری همچون «لیلیان تورام» و «مارسل دزایی» هم تیمی های سیاه پوستش افتخار بزرگی برای فوتبال و کشور فرانسه کسب کردند.
در آن دوران فریاد «زین الدین؛ رئیس جمهوری» بر فراز طاق نصرت مشهور شهر پاریس ؛ «ارک پیروزی» Arc de Triomphe سر داده می شد. برخی فریاد «سیاه، سفید؛ عرب» “Black, Blanc, Beur” سر می دادند که خطابشان ترکیب تیم ملی فرانسه بود که اشاره ای هم به رنگ پرچم فرانسه داشت.
این پیروزی در فوتبال؛ کل کشور فرانسه را متحد و مصمم ساخت. اما پیروزی سال ۱۹۹٨ به سهم خود ثابت کرد که هنوز کار زیادی برای انجام دادن باقیست.

اینک در مسابقات «یورو ۲۰۱۶» تیم ملی فرانسه نه تنها با مشکل بازیکنان آسیب دیده اش دست و پنجه نرم می کند بلکه ناچار است مشاجرات حاشیه ای بر سر کیفیت ترکیب قومیتی تیم را هم رفع و رجوع کند.
«کریم بنزما» یکی از بازیکنان صاحب نام این تیم است که از ترکیب اصلی تیم کنار گذاشته شده و بالطبع از این موضوع خشمگین است. بنزما متولد «لیون» و فرزند والدینی از مهاجران الجزایری و عضو باشگاه «رئال مادرید» است .
بنزما به روزنامه اسپانیایی «مارسا» اسپانیا گفته است که «دیدیه دشام» مربی تیم ملی فرانسه تحت فشار گروه های نژادپرست فرانسه او را از ترکیب اصلی تیم کنار گذاشته است. (منظور وی حزب افراط گرای «جبهه ملی» است.)
بنزما یک پرونده دادگاهی دارد و متهم است که با در اختیار داشتن یک نوار از روابط خصوصی یکی از هم تیمی هایش قصد اخاذی از او را داشته است. این ماجرا به همراه یک سری شرارت های بنزما، تصویری بد از او در فوتبال فرانسه ساخته است.
«اریک کانتونا» ستاره سالهای دور « آبی ها» و بازیکن اسبق تیم منچستر یونایتد هم به روزنامه « گاردین» گفته است که دشام، کریم بنزما و بازیکن دیگری به نام «حاتم بن عرفه» را تنها به دلیل اصلیت قومیتی و نژادی شان از تیم بیرون کرده است. بن عرفه اصلیت آفریقای شمالی دارد.
«جمال دبوز» بازیگر مشهور فرانسه هم در انتقاد از مربی تیم ملی فوتبال فرانسه گفته است: «حضور کمرنگ بازیکنانی برخاسته از مناطق محروم و فقیر در ترکیب تیم ملی فوتبال فرانسه سبب تضعیف روحیه جوانان این نواحی می شود».
در مفهوم سیاسی امروز؛ بیان یک چنین اظهاراتی؛ آتش افروزانه است.
البته برخی معتقدند که نژادپرستی، تهمتی است که بر تیم ملی فرانسه وارد شده است چون هم اکنون این تیم چندین بازیکن مهم سیاه پوست دارد.
اما این تهمت نیست و روی خطاب آن فقط تیم ملی نیست. نژادپرستی کل جامعه فرانسه را در تمامی شئون خود اعم از فرهنگی و اجتماعی احاطه کرده است.
تیم ملی فوتبال فرانسه؛ آینه کل جامعه فرانسه است چون بازیکنانی را از سراسر حاکمیت فرانسه در خود جای می دهد.
اما این آینه امروز با شفافیت تمام نشان می دهد که اصل «سیاه، سفید؛ عرب» دیگر یک اسطوره است. همانطور که شعار «من چارلی هستم» که در زمان خود زیبا جلوه گر می نمود، با حملات سال ۲۰۱۵ پاریس از بین رفت و جای خود را به شعار غیر ملی گرایانه «من؛ شارلی نیستم» داد.
دشام که خود عضو تیم ملی فوتبال فرانسه در کسب مقام قهرمانی جهان درسال ۱۹۹٨ بود عاقلانه در مقابل هجمه انتقادها سکوت اختیار کرده است .
به دنبال یک سری اتفاقات ناخوشایند و مخربی که طی سالهای اخیر برای فوتبال فرانسه رخ داد از جمله اعتصاب بازیکنان در جریان جام جهانی ۲۰۱۰ و بحث های پشت پرده میان مقامات فدراسیون فوتبال راجع به سهمیه قومیتی در ترکیب تیم درسال ۲۰۱۱، دشام مصمم شد که نظم و انضباط را به تیم بازگرداند و تمام توجهش تنها معطوف به بازی شود به خصوص آنکه فرانسه خود میزبان است. این تیم دیگر هیچ بازیکن دردسرسازی را تحمل نخواهد کرد حتی اگر هم بازیکن پراستعدادی باشد.
دعوای تیم ملی بالا گرفته است و سیاستمداران و فرهیختگان جامعه هم وارد معرکه شدند.
« فرانسوا اولاند» رئیس جمهوری فرانسه یکشنبه هفته گذشته در محل اردوی تمرینات تیم ملی فرانسه حاضر شد. وی قبل از این دیدار در گفت وگو با رادیو فرانسه خواستار بازگشت آرامش به تیم شد و خاطر نشان ساخت که طرح این بحثها اصلا مفید نیست و باید هدف فقط خود تیم باشد.
اولاند در صحبتهایش گفت: «عضویت در تیم ملی فقط باید بر مبنای بازیکن بودن فرد باشد نه قومیت او و یا اینکه از کدام شهر به تیم آمده است و یا اصالت او که متعلق به کجاست. این تیم، تیم همه ملت است و باید تمام تمرکزش فقط مسابقات باشد و بهترین فوتبال را ارائه کند و الگوی سایر تیم ها باشد». اولاند در این صحبتها سهوا به نکته حساسی اشاره کرد.
خوب مشخص است که نه کشور فرانسه و نه رهبر آن انسانهای کاملی نیستند اما انتظار بر این است که تیم ملی نه فقط خوب فوتبال بازی کند بلکه یک تیم متعالی و بی عیب و نقص هم باشد.
ما می خواهیم این تیم ترکیبی از قومیت های مختلف باشد اما قومیت زده نباشد. ما می خواهیم همه با افتخار زیر یک پرچم سرود ملی فرانسه را بخوانند اما خوب می دانیم که همین پرچم در بسیاری از نقاط مورد حمله قرار می گیرد. ما این سیستم را که بازیکنان را یک شبه مولتی میلیونر می کند گرامی می داریم اما هرگز بازیکنان لوس و فاسد را تحمل نخواهیم کرد .
ما به همان اندازه که از سیاست کشف هویت در تیم متنفریم؛ اما می خواهیم که این تیم معرف هویت فرانسه باشد.
توران عضو سابق تیم ملی فرانسه قهرمان جهان که یک بنیاد خیریه برای مبارزه با نژادپرستی تاسیس کرده هم معتقد است: بنزما و بازیکنان سیاه پوست باید الگوی جوانان باشند. این درست نیست. آنها باید درک کنند که این جامعه ای است که آنها در آن زندگی می کنند.
وی افزود: «ما نمی خواهیم تیم ما معرف جامعه دوران پس از استعمار با همه رنجها و آلامش باشد؛ ما می خواهیم این تیم آینه یک جامعه ایده آل باشد».
اگر ما تیمی بخواهیم که فقط متمرکز بر بازی باشد بدون آنکه درگیر حاشیه ها شود این یعنی اینکه بازیکن شروری که مدعی است ۴۰ میلیون پیرو در شبکه های اجتماعی دارد؛ باید از تیم بیرون انداخته شود.
اگر فرانسوی ها معتقدند «آبی ها» نه به نخبگان تحصیلکرده دانشگاه «سوربون» نیاز دارند نه به اینکه تک تک بازیکنانشان هریک معرف هویت ما باشند؛ پس چه کسی می داند، شاید آنها دوباره یک تیم بزرگ شوند و این «یورو ۲۰۱۶» لعنتی را ببرند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست