یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

شهرزاد سرمدی
مبارزه علیه قانون کار و "دامپینگ اجتماعی" ادامه دارد


• شورش پرولتِرِی فروکش نکرده است. چهاردهم ژوئن، روزِ گسترده ترین تظاهرات میلیونی سه ماهه‍ی اخیر، روزغلیان جنبش توده ای و به ویژه شرکتِ گسترده کارگرانی مصمم، درمبارزه ای تعیین کننده علیه پروژه قانون کارِ اولاند-وَلْس. این طرح که "دامپینگ اجتماعی" را قانونی خواهد کرد دراین تظاهرات آماج حملات کارگران قرارگرفته بود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٣۰ خرداد ۱٣۹۵ -  ۱۹ ژوئن ۲۰۱۶



شورش پرولتِرِی فروکش نکرده است. چهاردهم ژوئن، روزِ گسترده ترین تظاهرات میلیونی سه ماهه‍ی اخیر، روزغلیان جنبش توده ای و به ویژه شرکتِ گسترده کارگرانی مصمم، درمبارزه ای تعیین کننده علیه پروژه قانون کارِ اولاند-وَلْس. این طرح که "دامپینگ اجتماعی" را قانونی خواهد کرد دراین تظاهرات آماج حملات کارگران قرارگرفته بود.

بنا برگفته های آقای فیلیپ مَرتینز دبیر کل سندیکای CGT (روزنامه لوپاریزییَن ـ١١ژوئن٢٠١٦) : ستون فقراتِ پروژه " قانون کار"، یکی ازاصول بنیادیِ حقوق اجتماعی یعنی سلسله مراتبِ معیارها رابه چالش می کشد. این سلسله مراتب به شرح زیراست:
الف ـ "قانون کار" فعلی، بطورمساوی، برای همگان قابل اجراست.
ب ـ درمراکزوموسسه های اقتصادی و اداری، " توافق نامه های جمعی" درسطحِ شاخه های مختلف محلی به امضاء می رسد.
ج ـ درهرموسسه ای بطور جداگانه، "پیمان نامه"ای بینِ کارگران وکارفرمایان به اجراء درمی آید که مختص همان موسسه خواهدبود.
با این رویکرد، اِشکالِ طرحِ "قانون کار" خانُم الخُمری، وزیرکاردولت منوئل وَلْس، این است که سلسله مراتب یاد شده را وارونه می کند. همچنین برگزاری رِفِراندوم درموسسات صنعتی- تولیدی، مدت زمان اضافه کاری و مسأله پزشکی در محیطِ کار نیز مشمول این تغییرات خواهد شد. در این صورت کارگران یا باید شرایط تحمیلی کارفرما را بپذیرند و یا به بیکاری تن دهند. بنابراین؛ استخدام، اخراج و تعیین شرایط کاربطورکلی دراختیار کارفرمایان قرارخواهد گرفت. در عمل اجرای این قانون ، به مثابه حکایت سعدی است که سگ را رها می کنند وسنگ را می بندند.

بشقاب پرنده های حقوق اجتماعی
درکارخانه اتومبیل سازی Smart ، کارفرمایان، در رِفِراندومی "دموکراتیک" در کشور "دموکراتیکِ" فرانسه به کارگران پیشنهاد کردند: یا ٣٩ساعت کاردرهفته را با حقوق ٣٥ساعت بپذیرید ویا کارخانه را می بندیم؟
کارگران درمواجهه با "پیشنهاد دموکراتیک" کارفرمایان، برای حفظِ مشاغل خود به رِفِراندوم که عالی ترین شکلِ دموکراسی درغرب است اجباراً رأی مثبت دادند!!! به عبارت روشن تر، اگرکارگران نمی پذیرفتند، کارفرمایان، کارخانه را با ماشین آلات تولیدی آن بار کرده و به محل دیگری منتقل می کردند. با این روش، کارفرمایان، سیاستِ اقتصادی شانتاژرا به کاربستند و موفق شدند.
روزنامه لوموند درمقاله ای ( به تاریخ هشتم ژوئن. ص ٥) خبری را درهمین زمینه منعکس کرده که شرکت "میشلَن"، دومین شرکت لاستیک سازی جهان با صدهزار حقوق بگیر، قصد دارد طی پنچ سال آینده، تا سال ٢٠٢٠، از سه هزار کارمند و کارگری که به بازنشستگی می روند فقط دو هزار نفر را برای جایگزینی آنها استخدام کند. درعین حال با تسریع "برنامه ای رقابتی " ٢٠٪ تولید لاستیک ِخود را بالا به بَرَد. درضمن یک میلیارد و دویست میلیون یوروهم صرفه جویی کند. ناگفته پیداست که رفرم های شرکت میشلن حامل فشارهای بیشتری بر دوش کارگران خواهد بود.
این همه کافی نیست، حال کارفرمایان ِمیشلَن حربه دیگری را به نام "رِفِراندوم" که ترجمان همان مِتُد "شانتاژ" است بکار می برند.
در روز ٢٢ آوریل امسال، شرکت میشلَن در برنامه ای به نام "پیمان برای آینده"، موافقت نامه هایی را در محل کار به امضای ٦٢٪ کارگران رساند، البته با همان ترفند رِفِراندوم که حتی روزنامه لوموند ازآن به نام "بشقاب پرنده های حقوق اجتماعی" یاد می کند. اگراین روزنامه از کلمه "بشقاب پرنده" به معنی "شیء پرنده غیر قابل شناسائی" (ovni=objet volant non identifié) استفاده کرده مسلماً منظور خاصی را دنبال میکند. به عبارت روشن تر، روزنامه لوموند، که مدافع کارگران هم نیست، به خوانندگان خود القاء می کند که چگونه کارفرمایان شرکت میشلَن، با استفاده از "شانتاژرفراندوم" سرکوبِ روانی راجایگزینِ سرکوب فیزیکی پلیسی کرده اند.
لازم به یادآوری است که تاریخچه گروه صنعتی "میشلَن"، داغ ننگِ "سرکوب ددمنشانه سندیکائی" را برای همیشه بر پیشانی دارد.une répression syndicale féroce ) ( ( روزنامه لوموند ـ همان جا)
به دلیل این گونه رفرم های کارفرمایان است که کارگران علیه پروژه "قانون کار" دولت فرانسه که در نظر دارد به این روش های غیرقابل تحمل جنبه قانونی و همگانی بدهد، دست به شورش زده اند. با این توصیف، مبارزات آنها درتمام اَشکال آن، تدافعی ونه تهاجمی و کاملا" موجه و قابل دفاع است.

نئولیبرالیسم وخشونت
اولین سوالی که مطرح می شود این است که آیا پروژه "قانون کار" دولت اولاند ـ وَلْس، همان گونه که آنها ادعا می کنند، واقعاً سیاست ِاقتصادی ای دموکراتیک وبرای سهولت در استخدام است و یا منظورشان قانونی کردن شرایطی است که به دامپینگ اقتصادی-اجتماعی منجرخواهدشد؟ اگر این قانون به نفع کارگران است، پس چرا آنها با تظاهرات واعتصابات خود آن را رد می کنند وچرا دولت بدون مذاکره با رهبران و نمایندگان سندیکا ها و مخالفان این قانون در مجلس ملی فرانسه مجبورمی شود به ماده 49.3 قانون اساسی و اِعمال فشار پلیسی متوسل شود؟
دلیل ساده اش این است که سراسردنیا زیرسیطره نئولیبرالیسم قرارگرفته وکسی را توانایی مقابله با آن نیست. از طرف دیگر دولت فرانسه مجبور است به شهروندان خود پاسخگو باشد، بنابراین، فشار سازمان های بین المللی دولت را وا می دارد که از پاسخ گوئی طفره رود و نهایتا" زمانی که با مقاومت کارگران روبرو می شود چون جواب قانع کننده ای ندارد به سرکوب پلیسی روی می آورد. درنتیجه، سیاست های اقتصادی نئولیبرالیسم، عامل اصلی خشونت های پلیسی است که منجر به درگیری با مردم می شود. فراموش نکنیم که دولت سرمایه داری، دستگاه های ایدئولوژیکی مثل : دین، رسانه های خبری، تشکیلات اداری ، مجلس، قانون و دادگاه، پلیس و ژاندارم و ارتش را در اختیار دارد.
طبقه کارگر برای دفاع از خود چه امکاناتی در اختیار دارد؟ تنها سلاح او سندیکاها، اعتراضات، تظاهرات و اعتصابات است.
وظیفه دولت درعصر نئولیبرالیسم، تأمین امکانات قدرت رقابت سرمایه داریِ ملی درعرصه بازارجهانی و در صورت لزوم انتقال فشارمالی و بحران های حاصل از آن بر دوش طبقه کارگر است. درست در همین موارد است که طبقه کارگر وارد مرحله درگیری مستقیم با دولت شده و با خشونت پلیسی آن روبرو می شود.
به عبارت دیگردولت ها ساکن هستند واجبارا" موظفند پاسخگوی نیازها و خواسته های شهروندان خود باشند، ولی موسسات اقتصادی جهانی شده، متحرک وبین المللی عمل می کنند و کسی مانع آنها نیست و بیش از پیش برای افزایش سود بیشتر در یکدیگر ادغام شده و هرچه بیشتر فربه می شوند. بعنوان مثال شرکت فرانسوی" تکنیپ" و شرکت آمریکایی "اف،ام،سی تکنولوژی" در یکدیگرادغام شده وبزرگ ترین موسسه فعال درزمینه نفت وگاز وخدمات تکنولوژیک را در این شاخه اقتصادی تشکیل داده اند. مرکزاصلی این شرکت چند ملیتی در لندن است اما بقیه تشکیلات آن در پاریس ونیویورک قراردارد. می توان دهها نمونه را مثال آورد. تمامی این مراکزصنعتی واقتصادی- تجاریِ جهانی شده با روادیدِ و کمک "صندوق بین المللی پول"، "کمیسیون اروپا" و "سازمان جهانی تجارت" و البته زیر ذره بین "سیستم رزرو فدرال" ایالات متحده و "بانک مرکزی اروپا" در خدمت ِثروت اندوزیِ مشتی میلیاردر درسطح جهانی به فعالیت های گسترده خود ادامه می دهند.
نتیجه مستقیم فشارهای نئولیبرالیسم، برطبق نوشته نشریه انترنتی "مِدیاپارت"، خشونت های پلیسی ای می باشد که هنگام تظاهرات علیه "قانون کار" در فرانسه شاهد آن هستیم.این خشونت های پلیسی شامل مجموعه ای ازخشونت های دیگر هم هست که به صورتِ پسرفت وسیرقهقرایی در سیستم دموکراسی های غرب درتمامیت اَشکال آزادی های بنیادی آن در حال سر برآوردن است.
منظور این است که نئولیبرالیسم، به علتِ پیروزی اش در عرصه بین المللی، دیگرخودرا محدود و مقید به رعایت معیارهای دموکراسی های بورژوائی در سطح ملی نمی داند وعملاً آنها راخنثیٰ، منسوخ وباطل می کند.
روزنامه لوموند (به تاریخ 5 و 6 ژوئن، ص 30) نوشته است: نشریه ی فصل نامه "صندوق بین المللی پول" به نام Finances et Développement) ( F&D ، به قلم سه نَفَرازاقتصاد دانان برجسته این صندوق، درمقاله ای با "انتقاد ازخود" نوشته اند که: آزاد کردن گردش سرمایه ها در سطح جهانی وتحکیم وتثبیت بودجه دولت ها تحت عنوان "سیاست کاهش کسری بودجه و بدهی های دولتی" منجر به نتایج مضطرب کننده ای شده است .ازجمله تشدید نابرابری ها، که به نوبه خود، برای رشد اقتصادی مضر وزیان بخش است. بی دلیل نیست که امروز در فرانسه، نزدیک به 9 میلیون نفر، بنا بر آمارهای دولتی، در زیر خط فقر زندگی می کنند، درحالی که فرانسه ششمین قدرت اقتصادی دنیاست. جنبش occupy London درTwitter خود در این رابطه نوشت: دقت کنید که "صندوق بین المللی پول" چگونه به نئولیبرالیسم هجوم می برد!! " درست مثل این که پاپ اَتِه ایسم رابپذیرد".

رسانه های جمعی و خشونت
رادیووتلویزیون وانواع واقسام نشریات رسمی فرانسه ،عامل اصلی خشونت را تنفر، تنفرازپلیس، مذهب، بیماری های روانی و غیره...می دانند در حالی که عوامل اقتصادی- سیاسی واجتماعی نقش تعیین کننده راایفا می کنند.
در فرانسه اکثر ارگان های خبری توسط میلیاردرها خریداری شده اند وآنچه هم دراختیاردولت باقی مانده توسطCSA-conseil supérieur de l’audiovisuel) ( که مسوول آن آقای اولیویه شرامک Olivier Schrameck است ، به تشویق و تبلیغ سیاست های دولتی مشغول است. لازم به یادآوری است که آقای اولیویه شرامک که از نزدیکان حزب سوسیالیست است، ازطرف فرانسوا اولاند رئیس جمهوری فرانسه به این سمت منصوب شده است. سپس CSA ، دیگر مسوولان رادیو و تلویزیون دولتی را انتخاب می کند. بنظر اقلیت نمایندگان مجلس دراپوزیسیون دولت فرانسه، نه تنها CSA بلکه دیگر رسانه های دولتی فرانسه از جمله : INA ( Institut National de l’audiovisuel)   ، Radio France, France Médias Monde, France Télévisions به عدم استقلال و تبَلیغ نظرات دولت متهم می شوند. در این رابطه بویژه خانم Delphine Ernotte مسئول France Télévisions   بیش از دیگران مورد انتقاد قرارمی گیرد. ( لوموند جمعه 10 ژوئن ـ ص 8Medias )
وضع رسانه های خبری ـ نوشتاری نیز بهمین منوال است . روزنامه" لوپاریزییَن " که توسط برنار آرنو، مالک شرکتLVMH خریداری شده حتیٰ نتوانست از فیلم "مرسی کارفرما" نام ببرد زیرا این فیلم درباره شرایط زندگی کارگران در یکی از کارخانه های متعلق به برنارآرنو ساخته شده است. خود سانسوری در تمام رسانه های خبری مشهود است و فقط ارگان خبری اینترنتی "مِدیاپارت " و چند نشریه دیگرمستقل باقی مانده اند.
آنچه امروز در فرانسه درباره خشونت علیه پلیس در رسانه ها گفته می شود، کاملاً یکجانبه ودر بسیاری موارد دور از حقیقت می باشد. کانال تلویزیونی BFMTV که نزدیک به سرمایه داران CAC40 می باشد، در اکثر مواقع بطور غیر مستقیم و ضمنی حملات چند صد نفر را به حساب سندیکاها و کارگران می نویسد و بدین وسیله شدیدا" از سندیکاها بویژه CGT انتقاد می کند. در نهمین دور تظاهرات میلیونی اخیر در روز 14 ژوئن، حمله حدود ده نفر به بیمارستانی در پاریس را به تائید ضمنی CGT نسبت داده و آن را وسیعا" یه نمایش گذاشتند ولی راه پیمائی میلیونی کارگران را در پرده ابهام و بسیار خلاصه منعکس کردند.
ازخبرنگاران و روزنامه نگارانی که وظیفه خود را فراموش کرده و زبان وقلم خود را در خدمت دولت سرمایه داری فرانسه گذاشته اند و از خود اختیاری ندارند، انتظاری هم نباید داشت. المأمورُ المعذور.

ـــــــــــــــــــــــ
1 ـ آفیش تظاهرات از مدیا پارت است .
2 ـ Dumping دامپینگ لغتی انگلیسی به معنی فروش اجناسِ به قیمت ارزان تر از نرخ تولیدی آن برای ورود به بازارِ فروش و یا از دور خارج کردن رقباست. مقصود از دامپینگ اجتماعی، شکستن دستمزدها و یا استفاده از دستمزد ارزان در کشوری است که قوانین اجتماعی آن قید وبند های محدود کننده کمتری دارد.


شهزاد سرمدی ـ پاریس
18 ژوئن 2016


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست