چند سال پیش (۴۴) - محمد منتظری (قسمت سوم) - والاحضرت منتظری!
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۴ تير ۱٣۹۵ -
۲۴ ژوئن ۲۰۱۶
هفته نامه جمهوری،۱۹تیرماه۱٣۵٨،ش۷
والاحضرت!منتظری هم...:
حرکت«محمدمنتظری»رادرزمینه سفربدون رعایت تشریفات وبااتکاء به اسلحه و مشکلاتی که برای فرودگاه ومسافران فراهم آورده بودخوانده اید.همان روزهاآیندگان نوشت:
سخنگوی سپاه پاسداران اعلام کرد:محمدمنتظری جمعی سپاه پاسداران انقلاب نیست.
اوبطورجداگانه برای خودتشکیلات مسلح به وجودآورده وجداازسپاه پاسداران مُهری به نام سپاه پاسداران ساخته وراسافعالیت دارد...
تاهفت،هشت ماه پیش ازاین والاحضرت های سابق بااتکای به مُشت وبازورودست آخراسلحه ی آجودانی هاوماموران امنیتی ان به صغیروکبیرزورمی گفتندوهیچ اصل و پرنسیبی رامحترم ومجری باقی نمی گذاشتندوآن همه ظلم وجورسرانجام مردم رابه قیام واداشت...وفردای قیام می بینیم«والاحضرت منتظری»جای«والاحضرت پهلوی» راگرفته است.
آیاسخنگوی سپاه پاسداران ودادستان انقلاب ونخست وزیرهرکدام ازآن واقعه ی اسفناک خجالت آورهم ازتشکیلات جداگانه ی محمد منتظری بااطلاع بوده اندیانه؟اگر بوده اندسکوتشان راچگونه محمل بتراشیم؟واگرنبوده اند،بی اطلاعی شان رااز مسائل مربوط به امنیت وانتظام کشور؟
اسلحه کش و گروگانگیر!
مجله هفتگی جمهوری،۱۹تیرماه۱٣۵٨،ش۶
از«حمادشیبانی»تا«محمدمنتظری»
درمورد«حمادشیبانی»حکایت آن شدکه همه می دانیم.چریک فدائی به زندان افتاد، شکنجه شد،پس ازاعتصاب غذا،تحصن گروهی ازاهل خانواده چریک های فدائی خلق،سرانجام باقیدضمانت آزادشد؛که این بلافاصله مورداعتراض گروهی ازگروه های مسلمان نیزواقع شد.
درمورد«محمدمنتظری»که فرودگاه رابست،که گروگان گرفت،که اول به یک هواپیماو سپس به هواپیمای دیگراجازه پروازنداد،که درفرودگاه اسلحه دارانش به تیراندازی هم پرداختند،اماحکایت به گونه ای دیگرجریان پیداکرد.
اگر«شیبانی»ازفرودگاه به سیاه چال رفت،«منتظری»باهواپیمابه سوریه رسید.دراین دوگانگی رفتاریگانه ازدومردبادونوع ایده ودوزمینه وابستگی چه بایدگفت؟وچه بایدنوشت؟ارتباط بابیگانگان،اسلحه داشتن،پاسپورت غیرایرانی داشتن برای فردی ازگروهی جرمی چنان سنگین است که زندان وشکنجه وضمانت۵۰۰هزارتومانی را-گویا-باعث می شود؛همین اعمال آنهم باشدتی بیشتر،برای فردی ازگروه دیگر، سکوتی داردوخونسردی وحشتناکی.
«حمادشیبانی»رادراولین روزهای بازداشتش نگفتندکه چراگرفته اند.سپس کم کم مسائل بازشدوچیزهایی ازاین سفروآن سفرونیزازسوی مقامات رسمی انقلاب به بیرون درزکرد.
چریک فدایی گویاهم باپاسپورت لیبیایی به ایران آمده بود.یک جرم که قطب زاده، یزدی وشایدتنی چنددیگرهم بااودرآن مشابه باشند.بااین تفاوت که این دوبالیبی سروکاری نداشتند.ونیزدوبیگانه کمونیست عراقی رامی خواسته بدون پاسپورت از فرودگاه خارج کندوبالاخره اینکه اسلحه هم واردایران کرده است.اماانگارسرانجام اینکه اوبطورغیرمجازقصدخروج داشته یاواردشده کسی روشن نکردکه چرادستگیرو بازداشت شد؟
حالااین حکایت راباحکایت فرزندآیت الله منتظری مقایسه کنیم.ایشان هم اصلاهم پاسپورت ایرانی نداشتند.قصدداشتندیک بیگانه،یک اهل بحرینی راازمرزهوایی ایران خارج کنند.وایشان هم اسلحه واسلحه دارانی داشتندکه گفته شدنه به کمیته هاارتباطی دارندونه به سپاه پاسداران.
چریک های فدایی رابه خاطرداشتن اسلحه هایی که درروزقیام ملت،بدست تک تک افرادافتاده است مجرم شناخته به بندمی کشند.آنهاراکه می شناسندومی بینندو قبول دارندکه نه پاسدارندونه عضوهیچ یک ازکمیته ها،امااسلحه دارد،اسلحه کش وگروگان گیرشد،کاری بکارشان ندارندتاآنهابه هرکاری که می خواهندمشغول شوند.
افتخارمی کندایرانی نیست!
روزنامه آیندگان،۲۴تیرماه۱٣۵٨
نبم نگاه:اگر«محمد منتظری»شتاب نمی کرد!
یادداشت«عمیدنائینی»؛سردبیرروزنامه آیندگان:
شیخ محمد منتظری مردنیرومندی که توانست بجای گذرنامه،ژ٣تحویل دهدوبااخلال ۲۴ساعته نظم فرودگاه بین المللی مهرآباد،ازایران خارج شود،اکنون دریک سلسله توافق های دیپلماسی درلیبی وانتشاربیانیه های مشترک وکنفرانس های مطبوعاتی دربیروت اعلام کردکه نخست وزیرزیرنفوذسازمان های اطلاعاتی آمریکاو صهیونیسم است.
براساس ماده۱۹لایحه تازه مطبوعات که قراراست این هفته به تصویب برسد:هرگاه درمطبوعات مطالب موهن یاافتراآمیزیاخلاف واقع خواه به نحوه انشاء یابه طورنقل نسبت به نخست وزیری درج شود،مرتکب به حبس جنحه از۶ماه تادوسال محکوم خواهدشد.
به این ترتیب اگرشیخ«محمدمنتظری»که افتخارمی کندایرانی نیست شتاب نمی کرد۱۰روزدیرترحرفهای خودرامی زد،مطبوعات ایران برای چاپ خبری که توسط خبرگزاری هادرسراسرجهان منتشرشده خطرتعطیل و۶ماه تا۲سال زندان راپذیراشده بودندو وزارت ارشادملی ازدست آنهاراحت می شد.
رازسربه مُهر؟!
هفته نامه جمهوری،۲۶تیرماه۱٣۵٨،ش۷
درقضیه ی«محمدمنتظری»واقعیت کدام است؟
«قضیه ی«محمدمنتظری»باعث شدتاافشاگری هایی درباره اوونیزدرباره سازمان «امل»وشخصیتی بنام«چمران»راشاهدباشیم.
قضیه ی«محمدمنتظری»باعث شدتابگویندکه بدانیم «حمادشیبانی»راهم شخص ایشان گرفته بود،فرزندان آیت الله طالقانی راهم.
قضیه ی«محمدمنتظری»باعث شدتابدانیم که گروه هایی یاگروهک هایی هستندکه نه ازسپاه پاسداران،نه ازکمیته های انقلاب،نه ازارتش دستورمی گیرندوحرف می شوند.این همه بجای خود،امایک نکته پرمعنادراین میان نهفته بودکه بایدآشکار شود. می گویند«محمدمنتظری»درکارلودادن گروهی ازنخبگان افرادمترقی لبنانی و فلسطینی که به قتل عام آنهاانجامیده،دست داشته است ومی گویندکه این مساله رایکی ازروزنامه نگاران لبنانی درروزی که«یاسرعرفات»به تهران آمده بودباتنی چنددر میان گذاشته است.
مساله درست همین است.چرادرافشای این راز،این همه کوتاهی می شد؟
چراآن روزکسی نگفت وننوشت که این آقای«محمدمنتظری»دراتباط باسازمان «امل»چه نقشی دربرابرافرادمترقی لبنانی وفلسطینی بازی کرده است؟
چراحالاکه گویادرفرودگاه به چندتن ازدولتمردان اهانت کرده است وآنهاراعوامل امپریالیسم وصهیونیسم خوانده ویامقداری اسنادومدارک ازسیاوساواک باخودش به خارج حمل کرده،یکباره همه علیه او-البته ظاهرابجاودرست-جبهه گرفته اند؟
اگر«محمدمنتظری»مثلادرفرودگاه تهران کوتاه می آمدواگراوازراه دیگری منظورش را عملی می کرذ،آیاممکن بودکه ملت ایران بداننداوبه سازمان امنیت سوریه برای کشتار٣۶تن که همه آزادیخواه بودندودشمن امپریالیسم ودشمن سوریه چه کمکی کرده است؟
مساله این است که:چراملاقاتی ازاین درست فاش نمی شوند.ومساله بزرگترازاین قیبل افرادچندتن دیگردربالای«هرم قدرت»جای گرفته اندوملت خبرندارد؟وسرانجام اینکه آیابراستی محمد منتظری همانی است که ازسوی مقامات نزدیک به دولت و خوددولت گفته شده ومی شود؟یااینکه خیر،اوچون روحیه ضدآمریکایی دارد،آنهاکه این روحیه راندارنداین حکایت راساخته اند؟بویژه که می بینیم«محمدمنتظری» رادرلیبی«خوب»تحویل گرفته اندومی دانیم که اینجا،نزددولتمردان وقدرتمندان بعداز انقلاب هم گروهی هستندکه لیبی رادوست ندارند.
معمای منتظری
مجله جوانان،۱مرداد۱٣۵٨
بازگشت منتظری:
علیرغم همه جنجال هاوبگیروببندهایی که بدنبال خروج غیرقانونی وقهرآمیز «محمدمنتظری»ازفرودگاه مهرآبادبگوش خوردوهریک ازمسئولان به نحوی این اقدام اورامحکوم کردندواعلام داشتندکه دستورجلب منتظری هم صادرشده است، «محمدمنتظری»هفته گذشته به اتفاق دوتن ازهمراهانش واردتهران شدوازطرف دویست جوان مسلح مورداستقبال قرارگرفت.
«منتظری»که بابهم ریختن فرودگاه وگروگان گیری یک هواپیمای سوری بدون داشتن گذرنامه معتبرازکشورخارج شده بود،بصورت یک مقام رسمی وعلی رغم تکذیب های مکرردولت ایران بکشورهای لیبی،سوریه،لبنان وکویت سفروبامقامات این کشورهابه مذاکره پرداخت وحال آنکه در پی مذاکرات اوبامقامات کشورلیبی اعلام شدکه بین دوکشورلیبی وایران روابط سیاسی برقرارمی شود.مسئولان فرودگاه اعلام داشتند که آقای«هادوی»دادستان کل انقلاب حکم جلب«منتظری»راهمزمان بابازگشت وی لغوکرده است.
آقای«شهشهانی»دادستان تهران نیزاعلام داشت که من دستورجلب«منتظری» را صادرکردم،ولی ظاهرااین دستورمانی به پاسداران رسیدکه«منتظری»درمیان اسکورت رسمی۲۰۰جوان مسلح فرودگاه مهرآبادراترک کرده بود.
به این ترتیب«محمدمنتظری»براستی بصورت معمائی درآمده است که ظاهراهم شورای انقلاب و هم دولت وهم داستان تهران ازحل آن عاجزمانده است!
علی باباوچهل دزدبغداد!
۱۵مرداد۱٣۵٨،ش۶۵٣،مجله جوانان امروز
مصاحبه ۴ساعته باشیخ محمد منتظری:
«محمدمنتظری»درمصاحبه با«ر.اعتمادی»سردبیر«مجله جوانان»درسال۱٣۵٨:
مقدمه ی(سردبیر):از:ر.اعتمادی
درحالی که رئیس دولت،دادستان کل،توقیف اوراصادرمی کنندوپدرش علیه اواعلامیه می دهد،پس ازیک سلسله ماجراوکشمکش ازایران خارج می شود.درلیبی اعلامیه مشترک می دهد.دربیروت ودمشق مصاحبه مطبوعاتی می کندودرمواجهه بامساله ایرانیّت می گوید:«من اسلامی هستم،نه ایرانی»؛وبعدهم درحالیکه همه منتظرند ببیننددربازگشت باچه عکس العملی ازجانب دولت روبرومی شود،همراه مردان مسلح اش به خانه می رود.براستی اوکیست؟چه می گوید؟
درست سرساعت به دیدارم آمد.من بوسیله یکی ازدوستانم اورابه مصاحبه دعوت کرده بودم.بعضی ازدوستان باکمی نگرانی وتردیدبه این مصاحبه نگاه می کردند. بعضی ازاعضای تحریریه می پرسیدند:آیاحتماچنین مصاحبه ای لازمست.ومن به آنها گفته بودم همین بحث های شماومیل بزرگ من برای ترتیب دادن چنین مصاحبه ای است چه بخواهیم،چه نخواهیم اویعنی«شیخ محمد منتظری»تبدیل به یک چهره روز شده است.
درحالیکه نخست وزیریک دولت موقت انقلابی،حکم توقیف اوراصادرمی کندبراحتی آب خوردن ازمملکت خارج می شود.درحالی که دادستان یک پایتخت۵میلیون جمعیتی حکم توقیف اورادربازگشت به ایران صادرمی کند،اوبه همان راحتی که از ایران خارج شده،دوشادوش افرادمسلح خودواردفرودگاه می شود ویکسره به خانه می رود وبی آنکه هیچکس ازاوجوازی گذرنامه ای طلب کندیایک ماموررسمی دولت جمهوری موقت انقلاب اسلامی جلواوسبزشودوبااحترام بگوید:قربان من برای توقیف شما آمده ام.بامن به دادسرا بیائیدوسرانجام اوهرروزدرمتن شهروبه آسانی وراحتی همراه محافظینش درحرکت است.درحالیکه بازپرس شعبه٣دادسرای تهران مدعی است که حکم جلب اوراصادرکرده است بحث درباره این چهره فراوان است ومن به همکارانم می گویم:آقایان ساکت!
مردی که درایران به اتهام ایجادآشوب درفرودگاه بین المللی مهرآبادتحت تعقیب است ولی به محض ورود به لیبی دریک کنفرانس مطبوعاتی باحضور۶۰خبرنگاربین المللی شرکت می کندوبعدبه مذاکره بایکی ازهیجان انگیزترین چهره های سیاسی اخیر«معمرقذافی»می نشیندودرپایان اعلامیه مشترک هم صادرمی کند،مردی است که باید بااوبه گفت وگو نشست؛اگر چه باهیچ رفتارش موافقتی نداشته باشیم.
وقتی«شیخ محمد منتظری»وارداتاق شدآنقدرکوچک ظریف وکوتاه قدبودکه بیاد فیلم «علی باباوچهل دزدبغداد»که«ساپو»هنرپیشه هندی الااصل راکف دست خودگرفته بود وماتماشاچیان فیلم هرلحظه می ترسیدیم غول بغدادفوت محکمی ازدهان گشادوغارمانندش بکندو«ساپو»کوچولورابمیان زمین وآسمان پرتاپ نماید.درزمان نمایش فیلم من ازاین جهت بعدازسه بارتماشای فیلم اگردیده بود حالامی داند«شیخ محمدمنتظری»همان دلهره رابرای من درست کرده.درحالی که من آن غول فیلم دزدبغدادنبودم،ولی می ترسیدم بایک فوت اوراازپنجره طبقه هفتم ساختمان به کف خیابان پرتاب کنم.
یکی ازشرایط من باواسطه مصاحبه این بودکه اوبدون افرادمسلح بدیدنم بیاید!من از کلت وژ-٣اصلاخوشم نمی آید...همه شرایط انجام گرفته بود.فقط یک نفر همراهش آمده بود.مردی که یکی ازخبرنگاران بعداگفت مدتی درمدرسه علوی مراقب نوه امام بوده است.اصلانمی خندید.چشمانش ثابت بود.نگاهش یخ.ومدتی پشت سرمانشست ووقتی فهمیدمن هیچ اسلحه ای ندارم سه نفری پشت یک میز نشستیم.
درنخستین برخوردسعی می کنم این مرد لاغر اندام که چشمانش ازپشت عینک نمره ای عمیقاگودافتاده رابهتربشناسیم.
بااینکه مبارزان رادرهمه جبهه ها،چه راست وچه چپ،همیشه تحسین کرده ام امااورا تحسین نمی کنم.هرکس جرات مبارزه کردن رابخودراه بدهدبه اعتقادمن درعصر مبلمان شیک ویخچال وفریزر،کلوپ های پلی بوی وکاباره های پرازدختران زیباوبرهنه، بسیارقابل اخترام است؛امادرمورداوشایدبخاطرحملاتش به ملیّت ایرانی یک حالت انفعالی دارم؛وبااینکه این سوال رادراواسط مصاحبه قرارداده ام اما دلم می خواهدبه محض ورودازاوبپرسم آیااوایرانی است؟یابحرینی؟چون باگذرنامه بحرینی حادثه فرودگاه مهرآبادراراه انداخت.اگرچه بحرین هنوزهم برای ماایرانی هایک مساله حل ناشده باقی مانده است.
«منتظری»ظاهرامردی٣۵ساله به نظرمی آید.اتفاقاوقتی اوخودش سخن می گوید دقیقا٣۵ساله ام،درنجف آبادمتولدشدم،چهارسال ملارفتم(یعنی مکتب خانه رفتم). چهارکلاس درس خواندم،هشت،نه سالم بودکه کشاورزی رفتم.یعنی یکسال کشاورزی می کردم بعدسه،چهارسال هم قاشق وچنگال سازی کردم،بعدهم درسن ۱۴سالگی طلبه شدم.درسال۱٣۴۲وقتی امام مبارزه راشروع کرد،من وپدرم به امام ملحق شدیم.درسال های۴٣و۴۴اغلب چندروزدرمیان دستگیروآزادمی شدم.دراول فروردین۱٣۴۵محکوم شدم.مدت زندان راکه تمام کردم اواخرسال۴۷یک سری مبارزه شروع کردم تامرداد۵۰معتقدم بودم که مبارزه علنی محلی وچریکی وانقلابی باشد. بعدفراری شدم وازپاکستان وعراق ولبنان وسوریه سردرآوردم.بیشتردرعراق وسوریه ولبنان بودم.کشورهای اروپایی راهم دیدم.البته درارتباط بافعالیت های خارج ازکشور وازهمانجابه جنگ های مسلحانه کشورپیوستم.باافرادمتعهدومسلمان ارتباط برقرار کردم وآنهارادرسوریه ولبنان تمرین عملیات مسلحانه می دادم.بعدهم رفتم پاریس پیش امام وازآنجاهم باابوی به سوریه ولبنان وایران برگشتیم.دوسه ما پیش هم ازدواج کردم.
من سعی می کنم مردی راکه درلباس روحانیت پیش رویم نشسته بهتربفهم.هیچ خانواده ای درایران نیست که ازاودرماجرای فرودگاه مهرآبادسخن نگفته باشد.در تمامی بحث های سیاسی جای«شیخ محمدمنتظری»پرازکلمات هیجان زاست. حتی مهندس بازرگان باهمه صبروتحمل پدرانه اش ناچارشدازحادثه فرودگاه به عنوان یک حادثه رنج افزاسخن بگویدکه قهرمانش همین شیخ بودومن سعی می کنم انگیزه اش رادریابم.
اعتمادی:
ببینیدآقای منتظری بهتراست ازماجرای فرودگاه مهرآبادشروع کنم.چون دراین ماجرای عجیب بودکه شماتبدیل به یک چهره پرسروصداشدید.برابرگزارش های داده شده شما۲۴ساعت باهمراهی۱۰مردمسلح فرودگاه بین المللی رادچارآشفتگی کردید.زن وبچه مردم راوحشت زده کردیدوسرانجام پس از۲۴ساعت،کمتریابیشترسواریک هواپیمای سوری شدیدوباحافظ اسدرئیس جمهوری سوریه تماس برقرارکردید و هواپیماسوری رابپروازدرآوردید.درگفت وگوی باخبرنگاران که بعدازبازگشت ترتیب دادید گفتیدمطبوعات واقعیت راوارونه جلوه دادند.بنابراین ماازواقعه فرودگاه مهرآبادشروع می کنیم که چرااین واقعه بوجودآمد؟آیاشمایک فردمذهبی هستیدونبایدموجب آزار واذیّت مردم عادی شوید؟چرامسافرین فرودگاه راوحشت زده کردیدوبعدهم وقتی شمامقررات حکومت اسلامی که مدعی هستیددرایجادآن سهمی داشته ایدنادیده می گیریدومی خواهیدبدون گذرنامه ازایران خارج شویدچه انتظاری ازدیگران دارید؟
البته من مصاحبه های شمارابعدازبازگشت خوانده ام،اماپاسخ هابسیارکوتاه بود.این طبیعی است که صفحات روزنامه ها کم شده وحوادث پی درپی،آنهاراازپیگیری دریک ماجرای بخصوص مانع می شودوحالامن می خواهم بپرسم واقعیت فرودگاه مهرآبادچه بود؟آیافکرنمی کردید که این ماجرابرای دولت اسلامی ازنظرپرستیژبین المللی وداخلی مشکلات ایجادکندومخالفینش مطمئن شوندکه دولت بازرگان هیچ قدرتی دررویارویی باحوادثی نظیربستن فرودگاه ندارد؟
منتظری:
حقیقت این است که مساله فرودگاه آنطورکه بوق وکرناکردند،درست نبود.من به این جورسروصداهاعنوان بازی صهیونیستی دادم.
بعدازخروج ازفرودگاه من شرح این ماجرارادرچندشهروکشوردادم. سوریه،لیبی،بیروت، کویت،پاریس.درایران هم مفصل برای تمام خبرنگاران ماجراراشرح دادم.حتی در روزنامه های کیهان بمن فشارآوردندکه اسامی افراد مثل سه براد«حاج طرخانی»که من معتقدم آن هاصهیونیست هستندازگفتارحذف کنیم.وچون قبول نکردم مصاحبه ام را پخش نکردند.واقعیت هم این است که ما به جشن لیبی دعوت داشتیم قرارشد ۵۵۰نفربه جشن استقلال لیبی برویم ولی مانع ازسفرماشدند...
اعتمادی:
چرا۵۵۰نفرمثلایک هیات۲۰نفری؟...
منتظری:
برای اینکه انقلاب ایران شامل چهل میلیون ایرانی بودومابایدازاقشارمختلف افرادی را دراین جشن شرکت می دادیم.
اعتمادی:
شماکشف کردیدکه چرامانع ازسفرتان شدند؟
منتظری:
ما٣روزدرفرودگاه متحصن بودیم ونمی گذاشتندبرویم.سوال من ازشمااین است آیاما ۵۵۰نفرنمی توانستیم هواپیمایی رابرداریم وبرویم؟زورمان می رسیدامااینکاررا نکردیم؛که بهانه به دست دیگران ندهیم که هواپیمایی ربایی راه بیندازند؛خیلی هم کوشش کردیم که آقای بازرگان ترتیب سفرمارابدهد،ولی ایشان هم کاری نکردند. اعتراض مااین بودکه آیاجرم لیبی این است که حالا«ملک ادریس»»برکشورش حکومت نمی کند؟
اعتمادی:
به این ترتیب ازخیرسفرلیبی گذشتید؟
منتظری:
نه!تصمیم گرفتیم باهمان برادران درخارج ازایران دست به افشاگری برنیم.
بدنیست اشاره ای هم به ماجرای«عزیرنسین»یکی ازبرادران نویسنده ترک بکنم که وقتی کتاب هایش درترکیه چاپ می شد،خریداری نداشت.اماهمین که خارجی ها استعدادش راکشف کردندوکتاب هایش راترجمه کردندآثارش درترکیه هم به چاپ های متعددرسید.ماهم گفتیم این جاکسی به حرف ما گوش نمی دهد.برویم درخارج حرف هایمان رابزنیم.شایدمطبوعات ایرانی هم آنرانقل کردند.ازطرفی،وقت مابرای رسیدن به روز جشن استقلال کم بودشناسنامه وگذرنامه ماراهم دررژیم گذشته گرفته بودندوبه همین جهت من باپاسپورت بحرینی درخارج ازکشورزندگی می کردم. درزمان بختیارهم باپدرم ازمرزخسروی آمدیم ودخولی نگرفتیم.
اعتمادی:
یعنی شما علیه مقررات کشوراقدام کردیدکه دخولی درپاسپورت خودتان نزدید!
منتظری:
گذرنامه بحرینی من جعلی بود.نه اینکه ماواقعاازبحرین گذرنامه گرفته باشیم.یکی از برادران هم که درفرودگاه بامن بودازتاریخ تمدیدگذرنامه اش یک ماه ونیمی گذشته بودچون واقعاهمه مان گرفتاربودیم اگرهم می خواستیم شناسنامه مجددبگیریم وبعد گذرنامه خیلی طول می کشیدوبه جشن نمی رسیدیم.ناچاربلیطی به قصد لندن گرفتیم که همه ازآنجابه سوریه ولیبی برویم.بهرحال درفرودگاه جلوراه ماراسد کردند. یک ساعت باوزارت خارجه کلنجاررفتیم.سکرترهای وزارت خارجه که تکلیف اغلب شان درنظام بوروکراسی روشن است یک ساعت ماراسردواندند.دادزدیم باباشما هزارقرارداددارید باآمریکاوآلمان می بندیدوخجالت هم نمی کشیدحالاچه اشکالی داردکه یک خروجی به این گذرنامه بزنیدمابرویم؟زمین که به آسمان نمی رود.اماگفتندنمی شود؛گفتم خوب حالاکه نمی شودبرویداثاثیه مان را که درهواپیمازده ایدپس بدهید.گفتند:درجمبوجت است،می رود لندن،بعدهم تلکس می زنیم اثاثیه تان رابرمی گردانیم.گفتم:یعنی چه؟این اثاثیه یکوقت سرازاینتلجنت سرویس سردرمی آورد!
اعتمادی:
ولی گفتندکه اثاثیه شما هم چندان اثاثیه نبود،چندچمدان اسکناس بوده است؟
منتظری:
بله شنیدم که شایع شدما۷تا۱۷چمدان پول خارج کردیم.بعضی هاهم گفتندماپول نداشتیم می خواستیم برویم لیبی پول بگیریم.بهرحال این چمدان هامحصول زحمات هفت،٨سال ماست،آنهمه جان کنده ایم این اسنادراجمع آوری کردیم.نمی شودمفت ازدست بدهیم.گفتندمقررات بین المللی است.گفتم،نه!مقررات بین المللی بی مقررات بین المللی پس هواپیما بایستد!
اعتمادی:
ودست به اسلحه بردید!
منتظری:
خیرمااسلحه راموقع ورود به فرودگاه تحویل داده بودیم.تازه ما نمی خواستیم برادران وخواهران رادرفرودگاه اذیّت کنیم.انقلاب ماتوده ای بود.آدم های توی فرودگاه هم توده مردم بودند.نمی خواستیم مسافرانش اذیّت شوند.بالاخره هواپیمارامتوقف کردند.اثاثیه راخارج کردندوهواپیما پروازکرد.بعدگفتیم حالا تکلیف ماچه می شود؟ جواب دادندشمانباید بروید،ماهم گفتیم حالا که نمی شودبرویم پس فرودگاه بین المللی مهرآباد بسته!
اعتمادی:
استدلال«منتظری»مرابیادمصاحبه های قذافی دراوایل حکومتش می اندازد.تاآن زمان هیچکس ازدهان مقامات رسمی کشورچنان بی پرواوبدون هیچ اتیکت سیاسی چنان اظهارنظرهایی نشینده بود.درکشورماهم هنوز مقامات حکومت انقلابی درصحبت های خودنزاکت دیپلماسی وبقول عوام«پلیتیک»رافراموش نمی کنند.بهرحال «منتظری»سوای چنان نزاکت سیاسی وبه راحتی وبدون هیچگونه نگرانی ازعواقب کارمی گوید:«ماهم گفتیم پس فرودگاه بین المللی مهرآبادبسته!...»ومن می پرسم چطورآیا مقاومتی دربرابرشمانشد؟
منتظری:
باورکنیدمامطلقاقصدتعرض نداشتیم حتی دونفرازدوستانمان راهم زدند!
اعتمادی:
چه کسانی آنهارازدند؟
منتظری:
(باکمی مکث)آدم های ناخلف!ولی ما می خواستیم باحرف حق جلوبرویم.البته گروه هایی هم هستند که آبروی مهندس بارزرگان راهم برده اند.خودش هم متوجه نیست.بهرحال ماهمه این ماجراهارا فاش می کنیم.اصلا احتیاجی به تهدیدبااسلحه نبود.توده ازماحمایت می کردند.دراداره گذرنامه همین توده برای۵۵۰۰نفرکه می خواستیم به لیبی برویم یک شبه گذرنامه صادرکردند.
اعتمادی:
امامقامات فرودگاه گفتندشما هم چنان تهدید می کردیدویک نفراهم بنام«یزدی» گروگان گرفتید؟
منتظری:
مساله گروگان چیزدیگری بود.شخصی رادیدم که گفتند اسمش«یزدی»است ورئیس تدارکات کاخ نیاوران.خوب گفتیم توقیفش کنند به بینندچراداردمی رود.خودش گفت نه من سرایدارکاخ بوده ام.گفتم نترس اگر توآدم مستضعفی هستی باتوکارنداریم. تحقیق می کنیم ببینیم توچه ارتباطی بادربارداشته ای وهمین شدسوژه آقایان که بگویندماگروگان گرفته ایم.
اعتمادی:
اماوقتی سوارهواپیمای سوری شدیدوضع فرق می کرد.شمابزورداخل این هواپیما شدید.گفتندشماازهمانجاباحافظ اسدرئیس جمهوری سوریه صحبت کردیدوبعدهم رفتید.درحالی که مقامات فرودگاه حتی مسافرین هواپیمای سوری راهم پیاده کردند وگفتند این هواپیمابا«منتظری»به سوریه نخواهدرفت.
منتظری:
بله!مابلیت گرفتیم وسوارهواپیمای سوری شدیم.ولی آمدندوخلبان وکارکنان هواپیماراتحت فشار گذاشتندکه ماراپیاده کنندمابه برادران مسافرگفتیم اینهاتهدید است.این هواپیما به سوریه می رودوبه خلبان هم گفتیم باسفارت سوریه وحافظ اسدتماس بگیرید.آنهامسافران راگول زدند.وازهواپیماپیاده کردند.اما وقتی باسفارت سوریه تماس گرفتند،آنهاتحت تاثیراین برنامه هایی که دراینجامی گذرقرارنگرفتندودستورحرکت دادندوهواپیما پرواز کرد.گفتندشما میهمان ماهستید.اما درتهران آنقدرقضیه رابزرگ کردندکه آقای«صادق طباطبایی»سخنگوی دولت هم فریب این تبلیغات راخوردوآن مصاحبه راانجام دادونتیجه ای که می خواهم بگیرم این است که این سری افراد لیاقت حکومت کردن راندارند.وبایدبروندواداره کشوررا۴۰میلیون مردم کشوربدهندکه سیاست امام راپیروی می کنند.یعنی:استقلال،آزادی،جمهوری اسلامی.
اعتمادی:
مگرازدیدگاه شمااین حکومت منبعث امام نیست؟
منتظری:
منبعث امام نیستند.درشرایطی منبعث امام ودرحکومت موقت قرارگرفتندمتاسفانه رشد وبینش انقلابی راهم ندارند.
اعتمادی:
بدین ترتیب شما معتقدیدکه حکومت انقلابی ایران بایدیک تجدیدسازمان مجددیابد؟
منتظری:
سوال این است که مگربرای پیروزی انقلاب فقط چندنفرمبارزه کردندکه حالاقیّم ملت شده اند؟۴۰میلیون مبارزه کرده اندوآنهابایدتصمیم بگیرندوحکومت کنند.یک وقت در سال۵۴گفتندکه ایران درخطرکمونیسم است.اینهانشستندوپیش خودشان استدلال کردند که مابایدبا کمونیسم مبارزه کنیم وباآمریکادوست باشیم.چون نمی توانیم هم باکمونیسم مبارزه کنیم وهم باآمریکا.یعنی بالونک کمونیسم رادرچشم اینهاآنقدر بزرگ کردندکه غلطیدنددرطرف آمریکا.به همین دلیل می گویم آنهاسیاست استقلال رانمی تواننددرک کنند.این امام است که می تواندسیاست استقلال رادرک کند.بدون اسلحه وبدون اتکابه قشری خاص،به کمک۴۰میلیون مردم حکومت طاغوت را برانداخت.ماشوخی نداریم.جدی حرف می زنیم افرادی که لیاقت ندارندنباید حکومت کنند.پیغمبرفرموده است:ملعون است کسی که خودش رادرجایگاهی قراردهدکه لیاقتش راندارد.
اعتمادی:
چه کسی تعیین کننده ملاک وارزش های شخصی ولیاقت افراداست؟افرادکه حق ندارنددرباره ارزش های انسانی،به تنهایی قضاوت کنندوتصمیم بگیرند.شماهم نمی توانید چنین قضاوتی بکنید؟
منتظری:
تعیین کننده خودافرادهستند.یعنی اول خودافرادباید متقی باشندودررابطه باضوابط قدم بردارندنه روابط.دوم مومن به اهداف انقلابی باشند.سوم هوای نفس نداشته باشند.چهارم زیرک وباهوش باشند.آقای مهندس بازرگان متقی ومومن هستند،اما بینش سیاسی ندارد.درگذشته هم باسیستم جنگ چریکی وکارهای انقلابی مخالف بود.سیستم مبارزه،سیستم مدرسه ای بود.عده ای درکنارایشان هوای نفس هم دارند.اینکه نشد ماصدهزارکشته بدهیم که چندنفروارثش بشویم.
اعتمادی:
بازهم تاکیدمی کنم که بهرحال مهندس بازرگان فرمان نخست وزیری راازامام گرفته است؟
منتظری:
اگربه عنوان سخنان امام توجه کنیدخطاب ایشان به عموم است که نباید ازخط بگذارند:استقلال،آزادی،جمهوری اسلامی،مرگ برآمریکا،مرگ برکمونیسم...مرگ بر دیکتاتوری درسطح بین المللی.کلی مردم کشته دادند،آنوقت بیائیم روی خط آمریکا موشک هاوفانتوم هایی که برادران ارتشی ماحفظ کردند،بفروشیم به آمریکا؟یاآقای طباطبایی بروندبه آلمان ازروی بی توجهی بگویندمازیردریایی هارا به شما پس می دهیم،تراکتورمی گیریم.تراکتوریعنی چه؟تراکتورراازهرجامی شودگرفت اما سلاح های استراتژیک نه!
اعتمادی:
شمامعتقدیدکه ارتش مااحتیاج به سلاح های استراتژیک وپیچیده داردوباید آنهاراعلی رغم سیاست موجود حفظ کند؟
منتظری:
بله.اگرمامی گوئیم نه شرق ونه غرب،بایدروی پای خودمان بایستیم.
اعتمادی:
به این ترتیب تاکید می کنم آن سیاستی که می خواست پادگان های را به پارکنیگ تبدیل کندازنظر شما مردوداست.ومابایدارتش بسیارنیرومندی داشته باشیم.
منتظری:
بله،چراکه نه!طاغوت های حاکم بردنیاکه یکی دومیلیون بیشترنیستند،مدام مزاحم ماهستندوماناچاریم ارتش محکمی داشته باشیم.خدارحمت کندسرلشگر«قره نی» را.بدون مشورت باایشان آمدندوخدمت وظیفه را از۲سال به۱سال تقلیل دادند. بعد بدون موافقت ایشان افرادارتشی رابه مهابادبردندوکاری کردندکه شاه هم نکرد.یعنی باهلی کوپترخلق الله راکشتند.چرا؟چون می خواستندبگوینددرزمان خمینی کاری کردیدکه شاه هم نکرد؟آیااین خمینی بود؟حتی مهندس بارزگان بودکه چنین کاری کرد؟نه!مسلمااین عوامل طاغوتیان بودندکه این کارراکردند.«قره نی»می گفت ارتش ایران فقط برای ایران نیست.امروزایران،فردافلسطین وپس فرداآفریقا،آمریکای لاتین، افغانستان اما یک چنین شخصی که درتدارک چنان روشی بودبرداشتند.
اعتمادی:
یعنی آنچنان ارتشی که مانندارتش کوبادرتمام جنگ هاشرکت کندوماواردیک سلسله ماجراجویی های بین المللی بشویم؟
منتطری:
نه مثل کوبا...کوبادرخط سیاست خاص می چرخد.اسلام آمده است بشریت رانجات دهد.ماضوابطی داریم که باید برجامعه بشری حکومت کند.این رامی گویندحکومت اسلامی.قرآن می فرماید ما اراده کردیم که مستضعفان را منت بگذاریم وآنهاراپیشوا قراردهیم.یعنی توده ها.وماهم این چنین حکومت اسلامی رامی می خواهیم بر جوامع بشری حاکم کنیم.
اعتمادی:
به این ترتیب ازشما می پرسم درشرایط حاکم برایران که ابرقدرتها قدرت مطلقه دارند ونمی گذارند هیچ قدرتی حاکم شود،شما چگونه می توانید به هدف های خود برسید؟ازطرفی جوامع اروپایی وآمریکایی درشرایط فعلی معتقدندکه به دمکراسی یعنی حکومت مردم برمردم دست یافته اند؟
منتظری:
دراروپاوآمریکااحزابندکه حکومت می کنند.چه پول ها که برای تبلیغات خرج می شود خدامی دانداین دمکراسی نیست که باپوستروتبلیغ حاکم برمردم شوند...
اعتمادی:
ولی حکومت اسلامی در شرایط فعلی هم ازرادیو تلویزیون بطورانحصاری برای خودش تبلیغ می کند.هم مقادیرهنگفتی درهفته پوسترچاپ می شود.شماغافلیدکه در هفته چقدرخرج تهیه این پوسترهامی شود؟
منتظری:
نه!نه!پوسترخرجی برنمی دارد.تازه اگرافرادبخواهندبه زورپوستربه حکومت برسند، حکومت اسلامی نیست.حکومت سلامی این است که آقای سلمان فارسی ازایران، بلاحبشی ازحبشه،میثم هم که«طمّار»است،یعنی خرمافروش؛درهم جمع می شوند.حضرت علی هم خرمامی کارد.عمرهم وقتی قدش بلند است وپارچه زیاد مصرف می کندباپسرش عبدالله که قدکوتاه است پارچه تقسیم می کندتاحکومت اسلامی دایرکنند.اینکه چون عده ای پول دارند و«راسپوتین»جوامع بشری می شوند قابل قبول نیست.
اعتمادی:
بحث ماازمسیر اصلی سوال مان خارج شد.بازمی گردیم به فرودگاه مهرآبادصحنه اصلی حادثه.
خوانده ام که شمابعدازبازگشت به ایران مرتبادرمصاحبه ها ازعوامل صهیونیزم حرف می زنیدوهرکس هم دم دستتان می آیدمتهم به نوکری صهیونیزم می کنید؟شما چطورمی توانید چنین چیزی راثابت کنید؟آیااین درست است که مدام شمابرچسب صهیونیستی وامپریالیستی به افرادمی زنید؟آیانبایداین اتهامات راثابت کرد؟
منتظری:
نه!اینطورنیست.حرف زدن حقوق دیپلماسی نیست.سفیرآمریکاهرچه دلش می خواهدواردایران می کند،این رامی گویند حقوق دیپلماسی.اماآقای«هانی الحسن» قبل ازعیدازکویت٣اتومبیل خریده که واردایران بکند،هنوزدرگمرک خوابیده.اشکال قضیه این است که کنسولگری انقلاب فلسطین رادراهواز می بندند،چرامی بندند؟مگرشعار امام ما مبارزه باصهیونیزم نیست؟پس این دولت نماینده افکارانقلابی نیست.
اعتمادی:
اجازه بدهیدطبق اظهاررسمی استاندارخوزستان فلسطینی هادرامورداخلی ما دخالت می کنند.آقای«جرج حبش»به چه حقی مخفیانه به شادگان می رودو با روسای عشایرشادگان ملاقات می کند؟این راآقای مدنی می گویدکه بازبرگزیده امام است.آیا بمااجازه می دهنددرفلسطین باروسای عشایروقبایل مخفیانه ملاقات کنیم؟
منتظری:
اولاآقای«جرج حبش»آدم جاهل ونادانی نیست؛واگربیایدطوری می آیدکه کسی نفهمد؛ثانیانماینده اش را می فرسند،آنهاهم چنین چیری راتکذیب کردند.کسانی که درخرمشهرتاسیسات برق راآتش می زنند،هدفشان این است که بگوینددردوره آریامهری اگرده نفرازگرماوکمبودبرق می میرندحالادردوره خمینی بیشتر می میرند. عواملشان راهم می شناسیم که دربغدادتوطئه می کنند.ببینیدهمین برادران کُرد در جریان انقلاب چقدرکشته دادند.همه شعارشان خمینی بوده،چطورشدکه یک ماه بعد ازانقلاب حرف درمی آیدکه شعارمی دهندنه شاه،نه خمینی،بلکه«عزالدین حسینی»!بلکه برژینسکی!بلکه موشه دایان!...درایام نوروزمگر نه اینکه درکردستان ۴۰۰،۵۰۰نفرکشته شدند؟چه کسانی این آتش رابرپاکردند؟جاسوسان صهیونیزم. درکردستان هم همینطور؛که بزودی جلوهمین کارهاراباافشاگری می گیریم.وبه این بازی هاپایان می دهیم.البته درعراق یک خط صهیونیزم است اما مردم عراق باایران درنمی افتند؛صهیونیست هاهستندکه وسائل درگیری رافراهم می کنند...
اعتمادی:
دراینجا«منتظری»توضیحات مفصلی درباره فعالیت صهیونیستهامی دهد؛وعده زیادی ازرهبران ایران ودنیای عرب ودنیای غرب رامتهم به نوکری صهیونیستهامی کنند،که خودبحث جداگانه ای می تواندباشدومن به اومی گویم درشرایطی که شمامعتقد هستیدکه افرادمسلمان بایدنه ازسرزور،بلکه بامنطق بجنگ امپریالیستهاو صهیونیستهابروند،آیاشماقبول دارید که عده ای به اسم«حزب اللهی»هم وطنان خود رادرمیتینگ های مختلف آزاربدهند؟ومانع ازبیان عقایدشان بشوند؟ودین رادرچشم مردم بدنام کنند؟
منتظری:
من نمی دانم چه کسی عامل حمله به مردم ومیتینگ هاشده.درتمام احزاب ودسته هاآدم های ناخلف هستند.درسپاه پاسداران هم افرادی هستند.افرادی که ظاهرا اسلامی افراطی هستند.اماصهیونیست هستند.اسامی اینهارادرمجله شهید آورده ام.
اعتمادی:
ولی تامدرکی ارائه ندهیدمن اسامی آنهارانقل نمی کنم.بی جهت بدون مدرک نمی شودبه مردم تهمت زد.
منتظری:
بهرحال منکر فعالیت صهیونیستها وسیانمی توانیدباشید.سال گذشته۶۰۰نفردرترکیه به اسم چپ وراست کشته شدند...
اعتمادی:
این درست؛امااین هم صحیح نیست که هرکس باعقیده مامخالف باشد،به اوانگ ضدانقلاب وصهیونیستی بزنیم.فی المثل اگر درجامعه ایران شخصی اعلام کندمن به «جمهوری»رای می دهم ونه«جمهوری اسلامی»مثلا خودشمابه اوانگ جاسوسی نمی زنید؟پس این بیچاره چه جورعقایدخودش رابگوید؟آیاهمه بایدیک جورفکرکنند؟
منتظری:
نه!...عقیده اش رابگوید،اعلام بکند:من طرفدارجمهوری هستم وبه جمهوری رای می دهم نه جمهوری اسلامی.
اعتمادی:
روشنفکران می گویندچگونه می توانیم عقاید خودمان رابگوئیم درصورتی که بلافاصله میتینگ مارامحاصره وازهم می پاشند.رادیوتلویزیون بما وقت اعلام نظریات مان رانمی دهد.دراین صورت یک آدمی که درتاکتیک باشماهمراه نیست ونمی تواند حرفش رابزند،چه بایدبکند؟
شمارفتیدبه فرودگاه مانع پروازتان شدند،راه دیگری راانتخاب کردید،اما دیگران چه؟فورابه آنهامارک می زنیدوزندگی شان رادرهم می ریزید؟
منتظری:
نه!.مارک زدن گناه است.آزادی یعنی بیان آزاد.رادیووتلویزیون مامگر بحث نکردند؟آقای«بنی صدر»می گفت بیایند بحث کنندونمی آمدند.بعضی ها هم آمدند.این بازی زدوخوردها،نتیجه تحریک جاسوسان است؛می خواهندبگویند ایران داردلبنان می شود...
اعتمادی:
اما به اسم دین دارنددفاترتمایندگی روزنامه هارا به آتش می کشند...
منتظری:
این غلط است.خیانت است البته جهالت هم داریم.امام علی می گوید: جهالت اصل استو۷۰شعبه دارد.تحریکات هم هست.سیستم آتش زدن درست نیست.حرف برنیم.اگر هم درموسسات روابط جمعی افرادناخلف باشند،اکثریت خوب هم هست که می توانند کارهاراقبضه کنند.
اعتمادی:
بازمی گردیم به فرودگاه؛چون همه سوالات درباره شما ازجمله حمله به فرودگاه شروع شد وماهم برمی گردیم به فرودگاه...
روزنامه هادرآن موقع ازقول شما جمله ای نوشتندکه منتظری گفته است:«من ایرانی نیستم.من مسلمانم».بحساب دیگر،شما چیزی بنام«وطن»و«ملیّت» نمی شناسید.فقط امت اسلامی راتبلیغ می کنید؛درحالیکه پیامبر اسلام هم فرموده:«حب الوطن من الایمان»؟
چندشب پیش فیلمی اززندگی مردم فلسطین می دیدم(که سخت مورد توجه شما هستند)که چگونه برای یک وجب خاک خودچه جان فشانی که نمی کردند؟نه درفلسطین،بلکه قیام هایی مثل لیبی،کوباونیکاراگوئه وووو...همه برای حفظ وسیادت«وطن:بوده که می ترسیدندحاکم فاسدمایه نابودی «استقلال»کشورشود؟آیابراستی شما چنین چیزی گفته اید؟اصلا«وطن» از ناحیه شماچه مفهومی دارد؟
منتظری:
جمله ای که من گفتم این است:«مادرایران براساس ارزش های انسانی واسلامی انقلاب کردیم؛درحقیقت امروزکه مابه مصاحبه نشسته ایم چه انگیزه ای دارید؟آیاجغرافیاست؟آیاربان است؟آیانژاداست؟شاهنشاه آریامهرهم در ایران بوده،نژادش آریا،زبانش فارسی بود؛خیر،اینهامساله نیست روابط انسانی واسلامی مایه این انقلاب بوده است»چنانکه برادران فلسطینی باکمال سخاوت به ماتعلیم نظامی می دادند،چون یک همبستگی اسلامی بوده ا است،آیااین کمک هاشعارهای اسلامی است،یاایران؟
بنابراین افتخارمابه جغرافیایازبان یانژادجهالت است.اگر روابط براساس جغرافیا، آنهاحتی همسایه ماهم نبودند،اصلا جغرافیای ایران راچه کسی درست کرد؟ زور!...
قبلاپاسپورتی درکارنبوده،ایرانی نبوده.بنابراین،این استدلال که همه اش «ایران»درست،نیست.اسلام برای همه آدمهاارزش قائل است.پیغمبربین المللی فکر می کرد.درایران هم شرط انتخاب رئیس جمهوری راایرانی بودن نمی دانم.ما شرایط اسلامی رامی دانیم وروابط ممکن است یک نفرغیرایرانی بیایداینجاویک ایرانی برودجای دیگرکارکندولیاقت نشان بدهد.قرآن می گوید بهترین شما نسل بشر کسی است که تقوایش بیشترباشدبنابراین تکیه روی ایرانیّت یعنی جهل وشرک!
اعتمادی:
بگذاریدقضیه راروشن بکنیم.به عنوان یک ایده آل وآرمان ایجادحکومت جهانی.
بله!ازنخستین متفکرین بشریت نظیرافلاطون تانخستین پیامبران وازجمله عیسی ومحمد(ص)خاتم پیامبران،تاسیس حکومت جهانی یک آرمان بوده و هست.درحال حاضرسازمان ملل متحدهم بخشی برای تلاش درایجادجکومت جهانی داردوملت هاهم دراین کارسهیم است.امایادتان باشدازچندهزارسال پیش تاامروزشایدچندهزارسال دیگرهم تشکیل حکومت جهانی یک رویا باشد. یک مدنیه فاضله وبس!واقعیت همین است که می بینید.مرزهاوکشورهااز چند هزارسال پیش به این طرف برسمیت شناخته شده.چراکه تجاوزات بی حد و حساب است ونمی توان به اسم اینکه همه انسان بشرآزادوبدون ملیت هستندمرزهارابرروی غارتگران گشود.اگراین طرزفکردرست باشدفرداآمریکا می آیداینجاومی گویدنفت رابمن بده من می خواهم رئیس جمهوری توباشم؟ آیاشمارابدون گذرنامه به کشوری راه می دهند؟آیالیبی کشورمحبوب شما بدون گذرنامه اجازه ورود می دهد؟آیاحاضراست یک مترازجغرافیایش راسربازان مصری مسبلمان بگیرند؟آیامامی توانید درانتخابات ریاست جمهوری آمریکایا شوروی شرکت کنید؟پس این حرفها چیست که شما می زنید؟آیامی توانیم به عنوان اینکه فلان عقیده راداریم خودراازواقعیات موجودجداکنیم؟جامعه جهانی پرچم ها وملیّت هارابرسمیت شناخته وهرکس آنراطردکند،مجازات می شود.تازه ارتباط بنده وشما،ارتباط هرکس درجامعه خودش براساس زبان، مذهب،مکان(جغرافیا)است؛مگرمادونفرکه داریم صحبت می کنیم غیرازاین است؟حکومت جهانی یک رویاست!وتارویابه حقیقت برسدنبایدبنیان واساس ملیّت رامتزلزل کرد.تازه درحکومت جهانی هم ملیّت هااسم خودرادارند؛ونکته دیگرمگرما که درخیابانهاانقلاب کردیم وکشته دادیم برای چه جنگیدیم؟شعارما استقلال،آزادی،حکومت اسلامی بود؛شعاراول مااستقلال بود،بعدآزادی و جمهوری اسلامی.بدون ایران،آزادی برای ماچه مفهومی می تواندداشته باشد؟
منتظری:
مقصود«استقلال»یعنی استقلال ازطاغوتیان جهان بود.
اعتمادی:
خیر!
استقلال ایران بوده.این موضوع که دخالت خارجی ها وامپریالیست ها استقلال ما خدشه دارکرده،ملت را به جنگ وانقلاب کشاند...
منتظری:
خیر!شعارهای ما ایرانیّت نبود.خداوندکه باماایرانی هاقوم وخویش نبوده! خداوندهمه رایاری می هد.البته درشرایط فعلی هرکس بایستی پاسپورت داشته باشد.گواینکه پاسپورت وسازمان ملل وهمه این همه حرفها،طاغوتی است.
اعتمادی:
قبل ازبوجودآمدن سازمان ملل وصهیونیزم هم ملت هاوجودداشته است؟
منتظری:
استقلال ونه اینکه استقلال برای ما باشدکه چون ایرانی هستیم.استقلال یعنی مرگ برامپریالیزم،یعنی مردم مصرهم خودشان تصمیم بگیرند.مردم افغانستان هم خودشان تصمیم بگیرند،نه برای جغرافیایشان.
اعتمادی:
فلسطین برای جغرافیایش می جنگدآقا؟....
منتظری:
نه،مساله این است که فلسطینی ها می خواهند خودشان حاکم باشندنه آنها که ازبیرون آمده اند...
اعتمادی:
پس شمامحدوده جغرافیایی راقبول می کنید.مامی گوئیم اینجاوطن ماست. فلسطین ها هم حق دارند برای محدوده وطنشان بجنگند.چراحکومت اسلامی ارتش به کردستان فرستاد؟مگر«کُردها»نمی گویندخودمختاری می خواهیم؟ چراآزادشان نمی گذارید؟جوابش برای ماروشن است:«کردستان»جزولایتجزای جغرافیایی ایران است.
منتظری:
«کُردها»نمی گویندخودمختاری.صهیونیست هامی گویند.خودمختاری بدست یک سری عوامل صهیونیزم.ازمرکزارتش می فرستنددرحقیقت برادران کُرد وعجم وعرب همه یک چیزمی خواهند،امامادرست به عکس آنهایی که می خواهندزبان مارانابود کنند،مامی خواهیم زبان کُردها،بلوچ هارااحیاکنیم.این صیونیزیم است که ایجاد اختلاف می کند.
اعتمادی:
پس به این نتیجه می رسیم که حکومتی که برسرکاراست انقلابی واسلامی نیست؟...
منتظری:
بله درست است.کارهایش ضدانقلابی وضداسلامی است.آیادرست است که درروز ششم فروردین،روزصلح بگین وسادات وکارتر،آقای یزدی تلفن بکند به هانی الحسن که درکنسولگری فلسطین رادراهواطزببندید؟چرابایدما قراردادخریدگندم راباآمریکابه بندیم؟هدف ناراضی کردن مردم است.ما این همه منابع طبیعی داریم...
اعتمادی:
مایعنی چه؟
منتظری:
مایعنی۴۰میلیون...
اعتمادی:یعنی۴۰میلیون ایرانی؟
منتظری:
۴۰میلیون که درایران زندگی می کنیم.ما می خواهیم استقلال داشته باشیم.
اعتمادی:
پس شمابرگشتیدبه کلمه«ایران».پس بایدباشد که من وشما ازآن حرف بزنیم؟
منتظری:
مادرایران زندگی می کنیم.
اعتمادی:
همین!بازمی گردیم به حادثه فرودگاه.پدرتان هم دراین مورد اعلامیه علیه شماداد.این راچه جورتوجیه می کنید؟
منتظری:
پدرم علیه من اعلامیه نداده.اوموقعیت خاصی دارد.طبیعی است که مسئولیت کارهای من به عهده اونیست.حقش هم هست که سلب مسئولیت ازخودش بکند. خط امام خمینی مشخص است.ما می خواهیم خط اوراحفظ کنیم.حتی خودش هم می گوید:«اگر من ازخط خارج شدم،مراکناربگذارید»چون اوبه خط خودش معتقد است...
اعتمادی:
آیادربازگشت ازسفرلیبی شماباامام زیارت کردید؟وآیاماجرای فرودگاه رابرای ایشان تشریح کردید؟
منتظری:
بله.من بحضورشان رسیدم.اماحرفی برای گفت وگو درباره واقعه فرودگاه پیش نیامد.
اعتمادی:
درباره حکم جلب خودتان چه می گوئید؟
منتظری:
بایدبگویم حُکم جلبی درکارنیست.آقای«شهشهانی»هم بایدآدم ناواردی باشدکه بخواهدتحت تاثیرجنجال های تبلیغاتی قراربگیرد؟
اعتمادی:
سوال دیگراین است که شمادرایران براثرحادثه فرودگاه تحت تعقیب بودیدچگونه دولت لیبی باشما اعلامیه مشترک داده؟آیااین خلاف عُرف بین المللی نیست؟
منتظری:
من سوال می کنم چطوراست وزیرخارجه ترکیه(ستنو)می آید به ایران ومورداستقبال قرارمی گیردواعلامیه هم می دهد،آیامردم ایران باسنتو موافقند؟مارفته ایم باتوده های مردم وحکومت های انقلابی لیبی تماس گرفتیم،چه اشکالی دارد؟مگرماچه گفتیم؟گفته ایم توده های تمامی جهان باهم مربوط وفقط دومیلیون مجرم برجهان ما حکومت می کنندکه بایدسرنگون شوند.مثل برژینسکی،مثل کیسینجر.مااین حرفها رازدیم،اما صهیونیستهاجنجال راه می اندازند.صهیونیستهاتمامی رهبران بزرگ خلق مستضعف جهان راکشتند.تابحال صدبارخواسته اند امام خمینی را ازبین ببرند....
اعتمادی:
«منتظری»درادامه استدلال هایش،از سفرخودبه لیبی دفاع می کندومعتقداست از آنجاکه لیبی ده سال ازانقلاب مردم ایران ومبارزه مسلحانه دفاع کرده وظیفه او بوده که برای تشکربه لیبی برودوبازیگرتاکیدمی کندکه تمامی نیروهایش رابکارمی گیردتا درایران عوامل صهیونیستی وامپریالیستی راازصحنه دورکند.اوهنوزهم معتقد است که دولت فعلی یک دولت انقلایی نیست.او حتی معتقد است که اوویارانش بودندکه به انقلاب فلسطین کمک کردندتادفاترنمایندگی داشته باشند.وزارتخارجه حتی از در اختیارگذاشتن تلفن هم به آنهاکوتاهی می کرد.وی تاکیدمی کندما بودیم که به نمایندگان نهضت انقلابی مردم مسلمان فیلیپین جادادیم وبالاخره ما هستیم که به رهبری امام خمینی درایجاد حکومت واقعی انقلاب مستضعفین جهانی کمک خواهیم کرد.
سخن طولانی است.برای گفت وگو میدان وسیعی پیش روی مااست.بدون شک برای آنان که درمتن رشته های انقلابی اسلامی نبوده اند،آشنایی بااین ایده آل ها، آرمان هامی تواند روشن کننده باشد.
یک نوع انترناسیونالیسم شدیدونیرومند درچهره او که طعم زندان شاه را هم چشیده بچشم می خورد،انسان نمی داند براستی اووقتی ازجلسه مصاحبه خارج شد،چه می کند؟آیا حادثه ای نظیر حادثه فرودگاه مهرآبادپیش می آید؟چه حادثه ای که انسان آنرانمی تواند پیش بینی بکند...
آیااوباآن رویاهاوآرمان هاکه دربعضی خطوط مطلقاباحقایق زندگی جوردرنمی آید،به منزل مقصود خودمی رسد؟آیاعقاید اودرمورد«وطن»و«ایران»می توانددرجامعه نفوذی هم پیداکند؟
بایدمنتظربود.آینده به بسیاری ازسوال هاپاسخ می دهد.
مظهرلیبرالیسم ایران
مجله آسیای جوان،۲۰مرداد۱٣۵٨
«احمدبنی احمد»(نماینده آخرین دوره مجلس پهلوی)درمصاحبه بامجله آسیای جوان،درپاسخ به این سوال که:«اگردولت درفضای سیاسی ایران نقش قاطعی ندارد،پس چگونه اعمال سیاست می کندوکشوررااداره می کند؟»می گوید:
«اداره بدین صورت که دودازکلّه اداره کننده بهوابلندشوود.بله!ولی بازرگان مظهرلیبرالیسم ایران معرفی شده بود،درحالی که حوادثی که درایران می گذرد برای یک آزادمردحاکم قابل تحمل نیست.تنهاواقعه«شیخ محمدمنتظری»کافی بودقوی ترین فردی که بنام رئیس دولت زمام اموراجرایی کل کشوررابدست دارد،بدون فوت وقت استعفاکندوعلاوه براوتمام کسانی که به شکلی دراین ماجرادست داشته اند وبه آن مربوط می شده اند،کناربروند.امادیدیم که چنین نشد.ودولت درکمال خونسردی وراحتی خیال،ازکنارماجراعبورکردوبه زندگی سیاسی خودادامه داد».
**توجه
دردوسال نخست انقلاب۵۷ همه چیز شکل گرفت.
ولنگاری سیاسی،باضافه فراآزادی مطبوعات،شناخت رهبران سیاسی ازهم!وبی اطلاعی مردم ازآن،وبروز وظهور اختلافات گذشته،اختلافات عقیدتی وفکری ودعواهای درون زندان،دعواهای دوران مبارزه،وبه اضافه حس بدبینی شدیدروحانیت به روشنفکران،وذهنیت گرایی غیر واقعی روشنفکران از جامعه و مردم خود،چون یک کالادربازارملتهب جامعه ایرانی-که بتازگی از قید وبنداسارت سیاسی آزاد شده بود-فروخته شد!
انعکاس این رویدادهاتوسط جامعه مطبوعاتی(مطبوعاتی که یکباره ازتاریکی محض به روشنایی خیره کننده قدم گذاشته بود)وتوسط خناسان وبازیگردانان های عرصه بازی سیاسی،سبب شد تاازهرحادثه ای معمولی،رویدادی هولناک تفسیر وتحلیل شود.حادثه فرودگاه مهرآباد ازجمله آن بود؛حادثه ای که می شد باصحه صدر و باشناختی که دولت بازرگان ازسوابق محمد منتظری داشت وهمینطوربالعکس، باتسریع دررفع نقص گذرنامه ویاحتی صدورفوری گذرنامه جدید،این همه بازتاب مشمئزکننده نداشته باشد...
درقسمت ادامه این رویدادتاریخی رادنبال کنید.
محمد شوری (نویسنده و روزنامه نگار) - تیرماه ۱٣۹۵
|