طلاق بریتانیا، آتشفشان سوریه، زلزله در اروپا - دنیز ایشچی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۵ تير ۱٣۹۵ -
۲۵ ژوئن ۲۰۱۶
پس از اعلام نتایج رفراندم بریتانیا جهت ماندن، یا ترک اتحادیه اروپا، نمایندگان اسکاتلند، ایرلند شمالی و حتی ویلز اعلام میکنند که آینده خود را در درون اتحادیه اروپا میبینند. این به معنای این میباشد که خود بریتانیا از درون در خطر تکه پارچه شدن قرار خواهد گرفت. هنوز ساعتها از اعلام نتایج رفراندم نگذشته است که اسکاتلند رسما اعلامی میکند که با اروپا بطور مستقل وارد مذاکره خواهد شد و در راستای رفراندم جدائی از بریتانیا حرکت خواهد کرد. برنده اصلی در این ماجراها کی میباشد؟
نتیجه رفراندم انگلستان که منجر به ترک بریتانیا از اتحادیه اروپا گردید، عموتا ناشی از هجوم پناهندگان شمال افریقا و سوریه به اروپاست که ناشی از ادامه جنگی فرسایشی در خاورمیانه بطور عام و سوریه بطور خاص می باشد. بازتاب این مساله گرچه در درجه اول تاثیرات هجوم میلیونی پناهندگان کشورهای جهان سوم به اروپا میباشد. این مساله از یک طرف موجب تقویت نیروهای ناسیونالیستی افراطی در کشورهای اروپائی گردیده و از طرف دیگر کردارهای غیرفرهنگی و غیرانسانی اقلیّتی از این پناهندگان در خیلی موارد، علیرغم تلاش های انسان دوستانه نیروهای طرفدار حقوق پناهندگان و حقوق بشر موجب ایجاد ترس و وحشت در میان مردمان عادی کشورهای اروپائی گردیده است. این مساله موجب ایجاد دیوارهای بلندی در ایجاد سیستمی دفاعی و حفاظی در مقابل تاثیرات سوء این هجوم همه جانبه گردیده است.
این "قوم دیگری که به مملکت ما هجوم آورده، از امکانات ما استفاده و سوءاستفاده می کنند، به دختران ما در خیانان ها تجاوز می کند، شغل های ما را از ما میگیرند" بستری برای تبلیغات ناسیونالیسم راست افراطی گردیده و بصورتی متداول در حال رشد و تقویت می باشد. گرچه موج اول مهاجرانی که از اروپای شرقی به غرب آمدند، عمدتا موجب رونق اقتصادی این کشورها گشتند، سیل جدید هجوم پناهندگان بیشتر بارسنگینی بر دوش اروپا میباشند، تا اینکه باعث رونق اقتصادی گشته باشند.
وقتی که "جو کاکس" نماینده پارلمان در انگلستان با تیر یک نفر ناسیونالیست افراطی ترور میشود، وقتی که کسی مثل "دونالد ترامپ" در آمریکا با شعارهای رعب آفرین ضد مهاجران سیاست های حزب محافظه کار خود را کنار گذاشته و با حمایت افکار عمومی نمایندگی خود را به حزب خویش تحمیل میکند، اینها همه بازتاب های جانبی تاثیرات شرایطی در جهان امروز می باشند که بطور ویژه ای متاثر از بازتاب های فرسایشی جنگ خاورمیانه و بطور خاص جنگ سوریه می باشد. دیگر در اروپا جریان های قدرتمندی شعارهایی مانند "زنده باد شاه" را جایگزین سرود اروپای متحد، "ای انسانها با هم باشید" می کنند و در این راستا شمشیرهای پوسیده خود را صیقل میدهند.
بازتاب سیاسی این مساله دو قطبی شدن سیاسی اروپا بصورت "راست افراطی در قالب باریس جانسون در انگلستان" از یک طرف و "جرمی کوربن از جناح چپ حزب کارگر" از طرف دیگر می باشد. در آمریکا "دانولد ترامپ" در مقابل پدیده ای به نام "برنی سندرز" قرار میگیرد. این مساله در کشورهای اروپائی دیگر هم از یک طرف بصورت تقویت روزانه ناسیونالیسم افراطی از یک طرف، و تقویت جناح های طرفدار حقوق بشر، اتحاد انسانی و عدالت اجتماعی از طرف دیگر می گردد. در این میان حتی کسان و جناح هائی از لیبرال دموکراسی که با ناسیونالیسم افراطی محافظه کار فاصله زیادی گرفته اند، مثل دیوید کامرن انگلستان و انگلا مرکل آلمان در نگهداری سکان احزاب لیبرال دموکرات با مشکلات جدی مواجه می گردند.
این مقدمه ما را به علت ریشه ای این بحران در اروپا و تاثیرات فرسائشی احتمالی آینده آن از یک طرف می اندازد. از طرف دیگر نکته محوری و اساسی یا سوالی که باید در درجه اول مطرح کرد این می باشد که چه کسانی جنگ خاورمیانه بطور عام و سوریه، عراق و شاخ آفریقا بطور خاص را راه انداخته، میلیشیاهای اسلامی افراطی را در آنجاها سازمان داده، از نظر مالی و نظامی تجهیز و تقویت کرده و بصورتی فرسایشی این جنگ را ادامه می دهند؟ تاثیرات سنگین اقتصادی این مساله در کنار هجوم متداول پناهجویان به اروپا تا کی میتواند کاسه تحمل مردم اروپا را لبریز نکند؟
من در مقاله یک ماه پیش خود تحت عنوان "حمایت از دو سوی جبهه جنگ"، با این مساله اشاره کرده و به ناراضی بودن آمریکا از شکل گیری بلوک قدرتمند اقتصادی سیاسی اروپا و قدرتمند تر شدن "یورو" در مقابل "دلار امریکا" پرداخته و به همین تاثیرات جانبی و بلند مدت این جنگ فرسایشی در منطقه بطور عام پرداخته بودم. طلاق انگلستان از اتحادیه اروپا یکی از بازتاب های خاص این جنگ فرسایشی می باشد. باید اروپا زیر سایه این جنگ آمریکائی که با میلیارها دلار تزریقی جبهه عربستان و شرکایش بصورتی فرسایشی به پیش برده میشود، انتظار زلزله ها و پس لرزه های این زلزله ها باشند.
تبلیغ ترساندن مردم، ایجاد رعب و وحشت در مورد کردارهای "غیر خودی" یا طرف مقابل یکی از شیوه های خیلی موثر تبلیغات انتخاباتی می باشد. مردم بصورتی غریضی از این مساله که خطری متوجه خانواده آنها باشد و یا کار و معاش خود را از دست بدهند در هراس خواهند بود و نسبت به آن در صندوق های رای بازتاب نشان خواهند داد. این موضوع همیشه بستر مناسبی برای تبلیغات راست محافظه کار و راست افراطی بوده است و خواهد بود. آنچه که در اینجا در درجه اول نظر شخص را به خود جلب میکند، افکار عمومی و عکس العمل غریضی مردم نسبت به تبلیغات بربستر ایجاد رعب و وحشت می باشد. ولی اگر کمی سطح مساله را بکاویم و به ته آن نگاه کنیم، متوجه میشویم که جنگ نرم قدرتمندی علیه اتحادیه اروپا در جریان می باشد که مردم عادی خودشان هم از وجود آن خبردار نیستند.
دنیز ایشچی ۲۴-۰۶-۲۰۱۶
|