نقد و بررسی کتاب « تاریخ ترقی خواهی ایرانیان» نوشته ی ملیحه بصیر - صادق شکیب
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۵ تير ۱٣۹۵ -
۲۵ ژوئن ۲۰۱۶
این کناب توسط انتشارات نیل در هشتصد و ده صفحه منتشر شده است. نویسنده، آن را به هفده بخش تقسیم نموده است. نگارنده در این قسمت به نقد و بررسی سه بخش نخستین کتاب می پردازد. در قسمت های بعدی به سایر بخش های کتاب پرداخته خواهد شد. با مطالعه مقدمه ی کتاب که با نثری شیوا توسط نویسنده به نگارش در آمده است به عیان روشن می شود: نویسنده با صداقت به پژوهش پرداخته است و با روح ترقی خواهی در صدد بر آمده است تا به حقایق تاریخی که از منظر نگاه خویش، بدان رسیده است را با خوانندگان در میان نهد. بخش اول کتاب از واکاوی عصر تمدن یونان باستان شروع می شود. خانم بصیر، در این بخش از نظرات فکری و فلسفی دانشمندان یونان باستان به استناد منابع معتبر و موثق نکات آموزنده ای را مطرح می نماید.و نیز این که چرا یونان در آن برهه تاریخی به مهد تمدن جهان تبدیل شد، نظرات منطقی در خور تاملی ارائه می دهد. با تعمقی بر آن چه در این بخش به رشته تحریر در آمده است، مشخص می شود که چسان فلسفه ی فکری ارسطو موجب توقف رشد و بالندگی علم و فلسفه طی چند سده واقع شد. و فئودال ها و اشراف با همدستی کلیسا به پشتوانه مکتب فکری ارسطو به توجیه جنایات و پلیدی های خویش علیه بشر دست می یازیدند.
در بخش دوم کتاب از کوشش افراد برای رهایی از وضعیت بس دشواری که فئودال ها با حاکمیت و سیطره ی خود بر اروپا چیره نموده بودند، سخن گفته می شود. و نظرات دانشمندان آن عصر همچون گالیله، توسط نویسنده ی کتاب توضیح داده می شود. در حالت کلی این بخش از کتاب را می توان تحلیل آغاز عصر رنسانس نامید، که نویسنده توانسته است با پشت کاری ستودنی از عهده آن با خردی در خور تحسین بر آید.
درعمده بخش سوم کتاب به انقلاب صنعتی انگلستان و انقلاب استقلال طلبانه ی آمریکا و انقلاب فرانسه پرداخت شده است. برای خواننده کتاب مطالب این بخش بس مفید و آموزنده است. برای خواننده ی کتاب مطالب این بخش، بس مفید و آموزنده است. یکی از نکته های برجسته ای که خانم بصیر در بخش سوم کتاب به رشته ی تحریر در آورده است، نسل کشی سرخ پوستان در آمریکاست. که با گذشت چندیدن قرن از آن فاجعه ی عظیم هنوز هم دولت مردان امریکا در آن مورد سکوت می نمایند. نگاه خانم بصیر به انقلاب فرانسه نگاهی است مختص قشر بینابینی. ایشان از سویی با شیفتگی از انقلاب فرانسه و روبسپیر سخن می گویند و از سوی دیگر اقدامات روبپسپیر را برای حفظ انقلاب و دست آوردهای آن محکوم می نمایند. این مسئله در درجه ی اول حاکی از آن است که ایشان احساس خویش را صادقانه بر قلم آورده اند. چرا که اقشار بینابنی بنا به پایگاه اجتماعی خویش طرف دار عدالت هستند و در این راه از دگرگونی های اساسی در حیطه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی استقبال می نمایند. و از سوی دیگر از ژرفش این تحولات ترس و واهمه دارند. مسلم است که سنگینی کفه تراز و به نفع ترس، یا استقبال از انقلاب، در تحلیل نهایی وابسته به توازن قوا در جامعه است. به تناسب قدرتمندی نیروهای انقلابی اقشار بینابینی به سمت این نیر گرایش می یابند.
استنادات خانم بصیر در تحقیق تحلیلی خویش متکی به منابع موثق و معتبری است. برداشت هایشان نیز از این منابع نشان می دهد: ایشان فرد روشن اندیش و دارای افکار ترقی خواهانه ای است. ولی در مواردی به منابعی استناد می نمایند که کلا فاقد اصالت است. به عنوان نمونه ایشان به کتاب خاطران منتسب به کیانوری یا کتاب گفت گو با تاریخ در چندیند نوبت استناد نموده است. این دو کتاب هیچ ارتباطی به زنده یاد کیانوری ندارد. عبدالله شهبازی در وب سایت خود صراحتا اذعان نموده است که کتاب خاطراتن زنده یاد کیانوری را وی به نگارش در آورده است و کتاب گفتگو با تاریخ را سعید امامی به نام زنده یاد کیانوری تدوین کرده است. سرکار خانم بصیر در چند مورد به کتابی به نام مغز متفکر شیعه * امام صادق * استناد نموده است. لازم به ذکر است این کتاب حاصل تخیل صرف ذبیح الله منصوری بوده و از اساس فاقد اصالت است. علی اکبر قاضی زاده طی مقاله ای در روزنامه ی شرق به تاریخ ۲۵ تیرماه سال ۱٣٨۶ حق مطلب را در مورد جعلیات ذبیح الله منصوری ادا نموده است. احسان نراقی در مصاحبه ای با خبر آن لاین در مورد این کتاب صراحتا می گوید: که ذبیح الله منصوری به دروغ مدعی است این کتاب را ترجمه کرده است. این کتاب حاصل تراوشات رویایی وی است. همچنین اسماعیل حدادیان مقدم طی مقاله ای در فصل نامه مترجم می گوید: اصالت وجود کتابی به نام مغز متفکر جهان شیعه * امام صادق * مورد تردید است. لازم به تاکید است در سه بخش کتاب این اشتباهات خانم بصیر آسیب عمده ای به نکته های آموختنی که ایشان مطرح می نمایند، وارد نمی سازد.
کتاب این بانوی پژوهشگر کشورمان می رساند: که محققی پای به عرصه ی نوشتن گذارده که با شور و عشق زاید ا لوصفی می خواهد بیاموزد و بیاموزاند...
|