جوجه های آخر پاییز آقای خامنه ای!
سین ابراهیمی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۶ دی ۱٣٨۵ -
۲۷ دسامبر ۲۰۰۶
در روز های آخر پاییزوآمدن زمستان، دو رویداد مهم در ارتباط با سرنوشت میهنمان اتفاق افتاد. نخست، انتخابات "به سبک جمهوری اسلامی" با فریاد های رد صلاحیت ها و شمارش آرای خود، در ایران برگزارشد. پس از شمارش آراـ به کمک نیرو های غیبی ـ چند تن از اصلاح طلبان ندا سر دادند که جوجه های ما را آخر پاییز درست نشمرده اند. البته ماجرا با همین اعتراضات عاقلانه! پایان یافت. شاید بیش از این هم از دولت جمکرانی احمدی نژاد انتظار نمی رفت.
سپس رویداد دوم زمانی که شب یلدا را پشت سر گذاشتیم، اتفاق افتاد؛ شورای امنیت سازمان ملل به اتفاق آرا، قطعنامه ای در محکوم کردن سیاست اتمی جمهوری اسلامی و اعمال تحریم در صدور تجهیزات اتمی به ایران را به تصویب رساند. در وانفسای این دو رویداد مهم در عرصه داخلی و خارجی، یعنی انتخابات و تحریم شورای امنیت، تحلیلگران به درستی سیاست های مخرب احمدی نژاد را مورد بررسی قرار دادند، اما نقش رهبر در این رویداد ها به اندازه کافی مورد کنکاش قرار نگرفته است.
در سیاست داخلی سرانجام نتایج آرای انتخابات مجلس خبرگان، میاندوره ای و شورا های شهر و روستا ها، عرصه شکست سیاست تمامت گرایی رهبر جمهوری اسلامی بود که بر جامعه چند صدایی ایران تحمیل کرده است.
رهبر جمهوری اسلامی، پس از انتخابات دوره دوم شورا ها، چنان میوه ای از انفعال نیرو های دموکرات، آزادیخواه و به ویژه اصلاح طلبان برچید، که بر آن شد "قال قضیه" اصلاحات را بکند. با برگزاری انتخابات رسوای مجلس هفتم، خاکریز گزینش رییس دولت ایده آل خود را فراهم نمود. توانست با فعال کردن نیرو های آشکار و پنهان خود، با فاصله گرفتن از روحانیت سنتی، زین کردن اسبهای رو حانیون بنیادگرا غالب شدن بر تردید پشتیبانی خود از لاریجانی و قالیباف، سرانجام احمدی نژاد را برگزید و با فعال کردن حزب پادگانی بسیج و سپاه، وی را بر اریکه ریاست دولت خود بنشاند. باید توجه داشت چنین چرخشی برای آقای خامنه ای کار ساده ای نبوده است. وی که در سراسر عمر خود ـ تا زمانی که آقای خمینی در قید حیات بود، با تبعیت از وی ـ از این بنیادگرایان دوری گزیده بود، و به اتکای همین روحانیون سنتی طرفدار آقای خمینی رهبرشد، پس از چند سالی مماشات با آنان، به مبارزه پایگاه اصلی خود در میان روحانیت سنتی و نوگرا کشیده شد. و در نظر گرفت برای دستیابی به حکومت یکدست، سیاست های خود را در داخل با سرکوب نیرو های دموکرات و آزادیخواه، حتا جمهوریخواهان اسلامی، پیش ببرد تا سیاست توسعه طلبی وا فن آوری اتمی مشکوک بدون مانع و مخالفت سازمانیافته داخلی باشد. و در عرصه جهانی با سر دادن شعار های هل من مبارز و هل من ناصر، با آمریکا و اسراییل، و همچنین با بخشش سهمی از در آمد های نفتی به گروههای عراقی، لبنانی، افغانی، و دیگران، زمینه نفوذ در توده مردم و توسعه طلبی در خاورمیانه را فراهم آورد.
برای پیش برد چنین سیاستی، تیغ داران، غازیان و محستبین ولایت فقیه علیه همه مخالفین حکومت یکدست، به ویژه در دوره دوم ریاست جمهوری خاتمی، بسیج شدند. هر چند نطفه چنین سیاستی علیه بخشی از اعضای حکومت، قبلا در حذف خشن نخستین رییس جمهور کشور شکل گرفته و پس از آن در مرحله کنار گداشتن آقای منتظری در آخرین ماههای زندگی آقای خمینی در سال 68 پرورش یافته بود، و با حمله به منزل و حسینیه ایشان در سال 76 به علت مخالفت ایشان با حکومتی شدن مرجعیت شیعه ، نقطه عطفی پیدا کرده بود، ولی جنبش انتخاباتی حماسی مردم در همان سال، ولایت فقیه را وادار به تعویض مسیر و تغییر استراتژی کرده بود. مرجعیت واحد حکومتی که ولایت فقیه نشانه رفته بود، و با مقاومت شجاعانه و آشکار آقای منتظری و پنهانی سایر مراجع تقلید روبرو شده و شکست خورده بود که آن را جنگ ولی فقیه با اساس فقه شیعه دوازده امامی، به ویژه میراث پس از وحید بهبهانی می دانستند. دستگاه ولایت فقیه پس از شکست این یورش خود علیه مراجع تقلید و یا همزمان با آن، استراتژی حذف اصلاح طلبان و مصلحت گرایان ازهیات حاکمه وتکوین حکومت یکدست را در دستور کار خود قرار داد.
نهاد های مختلف زیر کنترل ولایت فقیه، برای خنثی کردن مخالفت بخشی از روحاتیت سنتی و جلب نظر بقیه انان، مظاهر فرهنگی غربی، تکنوکراتها، بورژوازی جدید و نمایندگان سیاسی سنتی و اصلاح طلب آنان را نشانه رفتند. آقای خامنه ای پس از پایان یافتن انتخابات سه گانه شورای دوم، مجلس هفتم و سر انجام گزینش احمدی نژاد به ریاست دولت خود، کار تکوین حکومت یکدست را تمام شده پنداشت.
اما در مجموعه انتخابات آخر پاییز امسال، از این همه سرمایه گذاری که بر روی حکومت یکدست انجام شده و در تبلیغ"رایحه خوش خدمت" دولت جمکرانی در جامعه تجلی یافت. چیزی جز سه درصد رای برای "اسامه ابن زیاد ابن حارث"* های حکومت یکدست حاصل نشد، به زبان ساده تر فقط 3 درصد به طرفداران دولت که با لیست "رایحه خوش خدمت" همراه با خود بزرگ بینی و تفرعن وارد مبارزه با "دیگران" شدند رای دادند. در حقیقت فقط همین سه در صد از رای دهندگان بودند که اعلام کردند در پیروی رهبر هر چه بادا باد خواهان هستند و تا آخر از حکومت یکدست مورد نظر و توجه آقای خامنه ای دفاع می کنند. این گفته رهبر که با دولت احمدی نژاد رایحه خوش خدمت به مشامشان می رسد، دراکثریت رای دهندگان تاثیری نداشت، زیرا مردم ایران از زمان آغاز کار این دولت بوی ناخوش بی لیاقتی، ماجراجویی و لمپنیسم ساختاری شده را به شکل آزار دهنده ای هر روزه حس و تحمل کرده بودند.
اگر آمار اعلام شده از سوی وزارت کشور را بدون حب و بغض بررسی کنیم متوجه می شویم که 97 در صد از رای دهندگان ندای ولایت فقیه را گوش ندادند و این سخنان آقای خامنه ای را که چند روز قبل از انتخابات در تایید دولت احمدی نژاد به تعریف و تمجید نشست گوش نکردند به این گفته رهبر که " همه باید رئیس جمهور را مورد تکریم قرار دهند ... تبلیغ ناکارآمدی دولت، حتی اگر واقعیت داشته باشد صحیح نیست" پشیزی ارزش قائل نشدند و نه تنها نشان دادند از "گله گزاریها علیه دولت دلشکسته" نشدند، بلکه بر گوش این حکومت نالایق یکدست سیلی بزرگی نواختند.
هر چند اعضای جمع نا همگون این 97 در صد رای دهندگان به یک نسبت و درجه مخالف موجودیت ولایت فقیه و یا چگونگی آن نیستند، ولی آن چه بدیهی است این خیل 97 در صد رای دهندگان، همگی مخالف یکه تازی فردی رهبری هستند که چشم بر همه یقینیات روز بسته است و از حکومت 17 ساله خود یا تجربه کافی به دست نیاورده است و یا درسهای لازم را از آن فرا نگرفته است. این بزرگترین دست آورد فریاد گونه این انتخابات است که نه آزاد بود و نه... نمایشی.
اصرار در ندیدن تناقضات این انتخابات و دقیق نشدن در چنین تحول عظیمی که در مردم علیه خشونت وتمامت طلبی بوجود آمده است، چشم بستن بر نوری است که با تلاش و مجاهدتهای مردم بر دالانهای تاریک حکومت یکدست می تابد، تا رهروان آزادی و دموکراسی، دموکراتهای سکولار و جمهوریخواهان اسلامی در چاله و چوله های آن نیفتند.
سیاست دومی که آقای خامنه ای برای پیشبرد آن حتا سیاست اول یعنی ضرورت حکومت یکدست خود را توجیه می کرد همان سیاست توسعه طلبی با کوبیدن برطبل توسعه فن آوری اتمی مشکوک بود که با بن بست مواجه شد. هر چند در این عرصه توانسته بود موفقیت هایی در همراه کردن طیف وسیعی در داخل و خارج با خود به دست بیاورد. از جمله ناسونالیست های افراطی و یا شوونیست های جمکرانی که طاقت مشاهده یک کتاب درسی آذری، کردی، عربی، بلوچی، ترکمنی را در دست های خردسالان، فرزندان ایران زمین را ندارند ولی هیچگونه نگرانی از این که دستگاه ولایت فقیه صاحب فن آوری هسته ای همه جانبه شود ندارند. شماری از این خانم ها و آقایان شیک پوش** در تلویزیون و مطبوعات اروپا و آمریکا به نام میهن دوستی( پاتریوتیسم) ایرانی این همراهی با توسعه طلبان حکومت جمکرانی را بطور منظم تبلیغ می کنند، البته برخی که در پیشبرد چنین برنامه هسته ای در گذشته یا حال شخصا ذینفع بوده و یا هستند، در چارچوب نقد سیاسی این مقاله نمی گنجند، زیرا معذورند!
اما با همه این ها، این سیاست اتمی هم به نتیجه نرسید و پس از سه ماه جمهوری اسلامی سر انجام در آغاز زمستان موفق شد جامعه جهانی را متحد کند! تا تحریم های اقتصادی و سیاسی شکل جهانی یابند. محاسبات آقای خامنه ای و سرداران مشاور وی در این که شورای امنیت یارای هماهنگی و مخالفت دستجمعی با یکدندگی جمهوری اسلامی را ندارند دو روز پس از آخر پاییز نقش بر آب شد و شورای امنیت به اتفاق آرا قطعنامه علیه جمهوری اسلامی را به تصویب رساند.
در جمع طرفداران مخالفت با نهاد های بین المللی، روزنامه کیهان شریعتمداری و سایت بازتاب علاوه بر سایت های کم اهمیت تری چون رجا نیوز و... بیش از دیگران برای ادامه ماجراجویی اتمی یقه درانی کرده اند. و "سیاست انشاء الله گربه است" آقای خامنه ای در پیمودن پلکان مرحله ای تشنج را تبلیغ کرده اند. بار ها گفته و نوشته اند که هیچ امکان تصویب قطعنامه مهمی علیه سیاست اتمی در شورای امنیت سازمان ملل متحد وجود ندارد. به پیروان ساده دل چنین سیاستی قوت قلب داده اند که غرب بطورکلی و آمریکا به ویژه دست به تحریم ایران نخواهند زد، زیرا از بالا رفتن قیمت نفت، و از نفوذ ایران در عراق، لبنان و فلسطین و... می ترسند. و قوت قلب می دادند، "مگر غرب توان پرداخت بشکه ای 100 دلار را دارد که ما را تحریم کند؟" اما چند روزی نگذشت، آنان که در تعزیه اتمی مانند شمر ذی الجوشن می تاختند، لباس طفلان مسلم را به تن کردند. فردای صدور قطعنامه، در سایت بازتاب متعلق به محافلی از پاسداران که از قضا سردبیر آن از کاندیداهای "رایحه خوش خدمت" بود و با آنان شکست خورد، با تیتر "فرسایشی شدن پرونده هستهای به سود کیست؟ " همه را با خبر می کند که ایران دیگر !! اهرم فشار ندارد. من شاهدی مهمتر ازاین نقل قول برای نشان دادن شکست این سیاست و دروغ بافیهای چند سال اخیر سرداران در بی خطر بودن مقابله با جامعه جهانی و اغراق در اهرمهای فشار ایران علیه جهان ندارم. شاهد از خود شان است:
«در شرایطی که تا چند ماه پیش بدبینانهترین پیشبینیها بر عبور قیمت نفت از مرز یکصد دلار در هر بشکه با آغاز تحریمهای ایران تأکید داشت، دولتهای غربی با فرسایشی کردن موضوع با محدود کردن قیمت نفت در سطح 60 دلار قطعنامه تحریم ایران را تصویب کردند.
در خاورمیانه نیز در شرایطی که چهار ماه پیش و بلافاصله پس از تصویب نخستین قطعنامه علیه ایران حزبالله لبنان در اوج پیروزی قرار داشت، با گذشت زمان اکنون این گروه درگیر یک مبارزه فرسایشی با دولت لبنان شده و تأثیر این برگ برنده نیز افت چشمگیری یافته است. همین شرایط را در عراق مشاهده میکنیم که دولت آمریکا و انگلیس از اوج نیاز و مشکلات خود در چند ماه پیش تا حدی عبور کرده و موضع نرم خود مقابل ایران و درخواست کمک از جمهوری اسلامی را تعدیل کردهاند. همه این عوامل که به نوعی کاهش قدرت اهرمهای فشار ایران به شمار میرود ...»
چنین است که مردم ایران مشاهده می کنند سیاستهای آقای خامنه ای در عرصه داخلی و خارجی در این آخرین روز های پاییز و نخستین روز های زمستان با شکست کامل روبرو شده اند. انتخابات اخیر که شکست آقای خامنه ای در برقرای و حفظ حکومت یکدست را به نمایش گذاشت، منزوی شدن شخص ایشان در میان روحانیون سنتی و تقلیل نقش گروه بنیادگرایان حامی وی در حیطه قدرت را در پی خواهد داشت. که نوید گسترش و اعتلای جنبش های صنفی مدنی و سیاسی را می دهد و امید بخش تقویت تحزب و سازمانیابی و چرخش قدرت می باشد. چنین فضایی شرایطی را فراهم می آورد که نیروهای آگاه می توانند بذر های جمهوری سوم را به طور وسیع در جامعه بپاشند. و به نظر می رسد در پایان مرحله دوم ولایت فقیه، احتمال دگرگونی عمیق در آن می رود. توضیح این موضوع نیاز به مقاله دیگری دارد.
پذیرفتن شکست سیاست های حکومت یکدست و توسعه طلبی های اتمی*** و تن دادن به برقراری آزادیهای سیاسی و تسلیم به خواسته های سازمان انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل، نیازمند تدبیر و شهامتی از سوی آقای خامنه ای است، که من آرزوی تحقق آن را دارم، هر چند این امید ما در تضاد با دورنمای سیاسی طراحی شده از سوی وی برای میهنمان به نظر می رسد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* اسامه پسر زید ـ نوجوانی ـ مورد توجه حضرت محمد بود که در آخرین روز های زندگی پیامبر از سوی وی به فرماندهی سپاهی برای جنگ با امپراتوری بیزانس گزیده شد که سران مهاجر و انصار، ابوبکر ، عمر و ابوعبیده جراح از جمله آنان بودند. اما لشگریان از فرمان او سرباز زدند. و به روایات شیعه، ابوبکر و عمر هم از آن سرباز زدند. رسول جعفریان مورخ غلاتی شیعه روایت می کند که پیامبر اسلام برای این قصد ارسال چنین لشگری را با همه صحابه به بیرون از مدینه را داشت تا جانشینی علی را ساده کرده باشد! البته اکنون که طرفداران آقای خامنه ای "اسامه ابن زیاد" را در حکومت پیدا کرده اند، ظاهرا احمدی نژاد را پیغمبر و رهبر را هم با این حساب خدا می دانند. نعوذ بالله!
** یکی از این افراد سخنور را تصادفی در جمعی دیدم . با اشاره به نحوه تاسیس مسجد جمکران، پرسیدم اگر به جای شیخ حسن جمکرانی، شیخ احمد یا شیخ مصطفی روزی از خواب بیدار شدند و گفتند که صاحب الزمان گفته است بر و به حسین مسلم بگو این زمینی که تو داری زمین شریفی است، باید از همین جا یک بمب نا قابل به سرزمین کفر در شرق، یا غرب، یا شمال و یا جنوب پرتاپ شود، چه کنیم؟ مخاطب رنگ از چهره باخت و جمع را با نا راحتی ترک کرد.منتظر عقوبت چنین گستاخی خودم مانده ام.
*** در این مورد از اطاله کلام خودداری می کنم زیرا در نوشته های قبلی به آن پرداخته ام:
احمدی نژاد سوراخ دعا را عوضی گرفته است، سرنوشت ایران با اروپا گره خورده است ، سین. ابراهیمی
news.gooya.eu
آشی که با هیزم اتمی برای ملت ایران پخته اند، سین. ابراهیمی
news.gooya.eu
ebrahimisin@yahoo.fr
|