یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

گفتگوی سایت Diario de Navarra با جواد نکوم



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۶ دی ۱٣٨۵ -  ۲۷ دسامبر ۲۰۰۶


جواد نکونام در تازه‌ترین گفت‌وگو با سایت Diario de Navarra کریسمس را به مردم "پامپلونا" تبریک و درباره‌ی تجربه‌اش در لالیگا حرف زد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، نکونام در این گفت‌وگو به زبان شیرین فارسی عید کریسمس را به مردم اسپانیا تبریک گفت. در گزارش و گفت‌وگوی این سایت آمده است: «‌این روزها جواد نکونام از شهر ری تا پامپلونا پنج هزار کیلومتر را مسافرت می‌کند. شهر ری، شهری با دویست و پنجاه هزار ساکن در جنوب تهران است، جایی که بیست و شش سال پیش در آن به دنیا آمد. آنها، پدر و مادر و سه برادر انتظارش را می‌کشند. البته نه برای تبریک کریسمس چرا که نکونام مسلمان است (مذهب شیعه) "نکو" (لقب نکونام) می‌خواهد این روزها از بودن در کنار خانواده‌اش لذت ببرد. او پس از چند ماه زندگی در تیم، کشور و فرهنگ متفاوت این کار را انجام می‌دهد. پیش از بستن قرارداد با او گفت‌وگویی داشتیم. در این گفت‌وگو هم او با کمک مجتبی نژاد مترجمش به پرسش‌ها پاسخ داد.

* شرایط را از نظر احساسی چگونه می‌بینی؟

- گوش شیطان‌کر، این هفته بسیار خوب و عالی بود. تنها دو آسیب دیدگی در این ماه داشتم. اما، اکنون از شرایط بسیار راضی هستم.

* آیا این نکته را قبول داری که در خوب بازی کردن اوساسونا تاثیر گذاری؟

- صد در صد. هنگامی که تیم پیروز می‌شود، همه خوب هستیم. بهترین نکته این است که نتایج خوبی به دست می‌آوریم و بهتر از آن این که به من اعتماد دارند.

* هرگز از ارزش‌های خودت نمی‌گویی. چرا تا این اندازه فروتن هستی؟

- فرهنگ من در سرزمینی که از آن آمده‌ام ریشه دارد. دوست ندارم خودم را به این و آن نشان بدهم.

* چگونه با مشکلاتی که در تجربه جدیدت داشتی (مذهب و فرهنگ) کنار آمدی و به سرعت با شرایط جدید هماهنگ شدی؟

- (با لبخند) از همان ابتدا هم تیمی‌هایم به من کمک کردند تا با شرایط خو بگیرم. همیشه در کنارم بودند و فضایی را بوجود آوردند که احساس کنم که یکی از آنها هستم. در این تیم بسیار راحت هستم.

* جدی‌ترین سدی که با آن برخورد کردی چه بود؟

- می‌خواستم این جا بیایم. قهرمان شوم و به ترکیب اصلی راه پیدا کنم. اما، مهم‌ترین سختی دوری از خانواده‌ام بود.

* از کمک‌ هم تیمی‌هایت گفتی. چه کسی لحظات ابتدایی بیشتر از سایرین نزدیکت بود؟

- نمی‌توانم از کسی نام ببرم چرا که همه‌ی هم تیمی‌هایم کنارم بودند. از همان هنگام ورود به هتل آمدند و همیشه با من بودند. آنها بازیکنان بزرگی هستند و به همه‌ی آنها احترام بسیاری می‌گذارم.

* از خانواده‌ات می‌گویی؟

- پدرم بازنشسته است، مادرم هم خانه‌دار است. چهار برادر هستیم. بزرگ‌ترین‌شان ازدواج کرده و یک بچه دارد. تمام برادرهایم فوتبال بازی می‌کنند.

* آیا به شما سر می‌زنند؟

- خیر. این کار دشوار است چرا که برادرانم کوچک هستند و باید به مدرسه بروند.

* برای شما کریسمس مهم نیست. در این روزها در ایران چه می‌کنید؟

- سال نو ما سه ماه دیگر است. اکنون در کشور روزهای عادی را سپری می‌کنیم. کنار خانواده‌ام خواهم بود و با آرامش از بودن در کنارشان لذت می‌برم. پیشتر هنگامی که به ایران سفر می‌کردم زمان کافی نداشتم تا در کنارشان باشم چرا که سرگرمی‌ها و دلمشغولی‌های دیگری داشتم. مدت زیادی است که آنها را ندیده‌ام.

* زندگی در پامپلونا. در یک روز معمولی در این شهر چه می‌کنی؟

- در خانه هستم، کتاب می‌خوانم، تلویزیون نگاه می‌کنم، کمی هم خرید می‌کنم.

* خسته نمی‌شی؟

- بله بعضی وقت‌ها. چرا که تنها هستم اما، در کورته انگلس احساس خوبی دارم. رییس آنجا با من رابطه‌ی بسیار خوبی دارد.

* با دوستانت برای غذا خوردن یا سینما بیرون نمی‌روی؟

- این کار را می‌کنم. با آنها بیرون می‌روم، غذا می‌خوریم و به سینما می‌رویم اما، در سینما حوصله‌ام سر می‌رود چرا که زبان سینمایی بلد نیستم.

* نمی‌خواهی زبان اسپانیایی را بیاموزی؟

- چرا. در حال انجام این کار هستم اما، زمان زیادی می‌طلبد.

* به چه شکلی حرف می‌زنی؟

- با زبان فوتبال مشکلی ندارم و ایما و اشاره، انگلیسی و کمی هم اسپانیایی.

* می‌توانی شبکه‌های تلویزیونی ایرانی را ببینی؟

- با ماهواره‌ام می‌توانم شبکه‌های کشورم را ببینم اما، بازی‌های فوتبال اروپا را تماشا می‌کنم.

*چه چیزی تو را عصبانی می‌کند؟

- بسیار کم این اتفاق رخ می‌دهد و بیشتر هم در فوتبال است. من بسیار آرام هستم.

* چه ویژگی مردم پامپلونا تو را به وجد می‌آورد؟

- آنها عاشق فوتبال هستند. آنها مردمی خونگرم و با محبت هستند. اما، با کسانی که اسپانیایی بلد نیستند مشکل دارند (او می‌خندد).

* و واکنش تو چیست؟

- لبخند می‌زنم.

* آیا دوست داری که با فرهنگ این مردم آشنا شوی؟

- بله دوست دارم.

* غذا در این شهر چگونه است؟ چه غذایی را ترجیح می‌دهی؟

- در ایران غذاهای بسیار متفاوتی نسبت به این جا وجود دارند. ما در اینجا برنج و خورشت می‌خوریم اما، اینجا منوی غذایی متفاوتی وجود دارد. اگر یک روز غذای ایرانی را امتحان کنید بی‌تردید از آن خوشتان خواهد آمد.

* آشپزیت چطور است؟

- تنها غذاهای ساده را می‌توانم درست کنم. اینجا یک آشپز بسیار خوب دارم. نمی‌توانم خودم چنین غذاهایی را درست کنم چرا که ادویه و افزودنی‌های لازم را ندارم. باید این بار که به اسپانیا بازمی‌گردم با خودم بیاورم.

* چه پیامی برای هواداران اوساسونا داری؟

- کریسمس مبارک. سال خوبی داشته باشید. امیدوارم که سالی سرشار از خوشحالی و کامیابی داشته باشید.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست