مریم پناهی
برای مبارزه با کار کودک، چه می توان کرد؟
•
کودکان کاری که به منظور کسب درآمد به فعالیتهای تولیدی، خدماتی یا مشاغل کاذب روی میآورند، از بسیاری از حقوق اولیه انسانی، حق آموزش و تحصیل باز میمانند، سلامت جسمی و روانی این کودکان به شدت در معرض انواع آسیبها و خشونتهای جسمی و جنسی قرار میگیرد و در آینده با افسردگی، سوء تغذیه و انواع بیماریهای روحی و جسمی مواجه میشوند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱٨ تير ۱٣۹۵ -
٨ ژوئيه ۲۰۱۶
• طرح مساله: کودک کار کیست؟
کودکانی که مجبورند روزانه به جای بازی و شادی و آموزش علوم و مهارت ها، که منجر به بروز روند طبیعی کودکی و در نهایت رشد خلاقیت آنها میشود؛ ساعتهای زیادی از وقت روزمره خود را پشت دستگاههای جوشکاری و کفاشی و یا نساجی و یا در خیابان ها مشغول آدامس فروشی یا فال فروشی باشند. یا در کارخانه ها و معادن و روسپی خانه ها وزمین های کشاورزی، و یا کار خانگی مستمر و یا نظامی گری و بازیگری در سیرک و تاتر و سینما و آوازه خوانی به شکل مداوم در زمان های غیر معمول و نا متعارف مشغول باشند.
این کار زودرس مانع رشد طبیعی، اجتماعی، روانی و جسمانی کودکان شده و عوارض بسیار بد و خاص خود را به دنبال دارد.
این کودکان در شرایط بسیار بد تغذیه، بهداشت و در معرض انجام کارهای خطرناک هستند. این کودکان از دستیابی به دانش و مهارت کافی بی بهره و نهایتا قدرت رقابت با سایر کودکان هم سال خود در ایجاد یک زندگی سالم را ندارند و دائما در معرض انواع آسیبهای اعتیاد، بزهکاری، استثمار، تبعیض و فقر هستند و سلامت اجتماعی آنها به مخاطره می افتد.
متاسفانه کودکان کاری که به منظور کسب درآمد به فعالیتهای تولیدی، خدماتی یا مشاغل کاذب روی میآورند، از بسیاری از حقوق اولیه انسانی، حق آموزش و تحصیل باز میمانند، سلامت جسمی و روانی این کودکان به شدت در معرض انواع آسیبها و خشونتهای جسمی و جنسی قرار میگیرد و در آینده با افسردگی، سوء تغذیه و انواع بیماریهای روحی و جسمی مواجه میشوند.
کودکی که از کودکی به جای تحصیل و تفریح، موظف به تامین اقتصادی و معیشتی خود و خانواده خود است، کودکی خود را تباه شده میبیند و هیچگاه فرصتی برای آموزش و پرورش یا مهارت آموزی که بتواند تامین کننده ضمانت شغلی او در آینده باشد، پیدا نمیکند.
بر اساس آمار سازمان جهانی کار سالانه : ۲۵۰ میلیون کودک ۵ تا ۱۴ ساله در جهان از کودکی محروم هستند.
• دلایل پیدایش
پژوهشهای آسیب شناسی کار کودک:
- فاصله طبقاتی
- عدم توزیع عادلانه ثروت
- فقر
- بیکاری
- فقدان یا کمبود درآمد
- ازدیاد جمعیت
- تغییر ارزش های اجتماعی
- فاصله بین نسل ها
- اعتیاد
- بزهکاری
- سنت ها و باورهای نادرست درباره کودکان
- خشونت و اغفال دوستان و همسالان و عوامل خانوادگی
- جدایی والدین
- ناپدری و نامادری
- بیماری های روانی
- بحران هویت
- ناکامی آرزوها
- فرار از خانه
- باندهای مافیایی و خطرناک کار کودک
- کارهای اجباری
- جنگ و درگیری های مسلحانه
- نیروی کارارزان دختران درگیر کار مضاعف خانه داری که تواما هم باید به درآمدزایی در بیرون از محیط خانه می پردازند و هم محکوم به کار بدون مزد در خانواده اند در نتیجه دوبرابر پسران تحت فشار می باشند و بالطبع از درس خواندن و کودکی محروم می شوند.
• راه حل کلی:
ما هم در کنار همه نظریه پردازان عدالت خواه:
اعتقاد داریم تا زمانی که سیستم تقسیم ناعادلانه ثروت در جامعه حاکم است این معضل ریشه کن نخواهد شد. اما جامعه ای عاری از وجود دو قطب، ثروت در یک طرف و فقر در طرف دیگر، کی اتفاق می افتد؟ و تا آن زمان چه باید کرد؟
طبق نظریه سازمان جهانی کارILO ، الگوی جهانی و مناسب برای مبارزه با کار کودک:
- بالابردن سطح آگاهی جامعه،
- حمایت مستقیم از کودکان کار و خانواده های آنها،
- به دست آوردن آمار صحیح کودکان کار،
- مسئولیت پذیری اجتماعی بخش خصوصی،
- مستند سازی تجربیات در این زمینه،
- همکاری با نهادهای مدنی،
- توجه به تحقیقات و امکانات،
- حمایت از ان جی اوها،
- توانمند سازی مادران،
- آموزش رایگان برای همه،
- تدوین طرحها و برنامه های حمایتی،
- گسترش تامین اجتماعی برای کودکان،
- برقراری ارتباط بین المللی برای مبارزه با این امر
- اصلاح قوانین پوسیده وعقب مانده،
که خود زمینه ساز عملی و اجرایی فعالان حذف کار، برای یافتن پاسخ هایی برای سئوالات زیر است که:
- این کودکان در کجا مشغول به کارند؟
- تعدادشان چقدر است؟
- زمینه خانوادگی شان چیست؟
- معمولا از کدام نواحی کشور می آیند؟
- در چه حوزه های کاری مشغول به کارند؟
- در چه شرایطی؟
- چه ابزاری برای مجبور کردنشان به کار وجود دارد؟
آیا خانواده یا باندهای مخوفی از ارزان بودن کار آنان سود می برند؟
بررسی هر یک از این موارد می تواند ما را در رسیدن به اهدافمان یاری کند.
باید یادآوری کرد که طبق آمارILO در نتیجه فعالیت ان جی اوها در سراسر جهان، در فاصله سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰٨ حدود ۱۱ درصد از کار کودکان کاسته شده است. کار کودکان در بدترین اشکال آن یعنی کارگر جنسی؛ در همین فاصله زمانی ۲۶ درصد کاهش داشته است.
• نگاهی به انواع کار کودک در ایران
کودک کار در ایران شامل:
- کار کودک در دامداری ها، مرغداری های؛
- نمد مالی ها برای ساختن نمد (اغلب خانوادگی با برادر، پدر، عمو انجام می شود و دستمزد گروهی است)؛
- کودکان قالیباف خانه ها به ویژه دختران، با مهارت انگشتهایشان برای گره های فرش؛
- کودک کار در مکانیکی ها، به شکل شاگرد مکانیک (پادو تا ذره ذره بتواند آچار دست بگیرد و دستانش توانایی باز کردن پیچ و مهره را بدهد به ویژه پسران)؛
- کودک کار در شیشه گری ها برای استفاده از دم کودکانه؛
- کودکان کار آجرپزخانه ها (از سن سه تا ۱٨، بخصوص دختران، به طوری که کودکان سه ساله گرد روی آجرها را با دستمال پاک می کنند)؛
- کودکان کارگر ساختمان (کار در ساختمان سازیها زیر دست سفیدکار و بنا...)؛
- کودک کار خانه دار (بخصوص دختران، که در نبود پدر و مادر عهده دار کار خانه، از سن بسیار پایین تربیت و نگهداری خواهر و برادر دیگر و مسن ترهای خانواده را به عهده دارند)؛
- کودکان کار منجوق دوز، دکمه دوز، سنجاق روسری و کارهایی که دستگاههای بزرگ نمی تواند انجام دهد و کودکان این کار را می کنند و خیلی اوقات در خانه های کودکان این کار انجام می گیرد.
- کودک کارگر جنسی (دختر و پسر)؛
- کودک صیغه؛
- کودک متاهل؛
- کودک چابکسوار (اسب سواران ترکمن صحرا)؛
- کودک کار در سراجی ها (کیف دوزی ها)؛
- کودک کار در کارگاههای مواد شیمیایی (حمل و ظرفه کردن مواد شیمیایی)؛
- کودک کار در قبرستانها به شکل قرآن خوان، شستشوی قبور، گلفروشهای قبرستان
- کودک کار در کارگاههای سنگ نویسی در نزدیکی قبرستانها؛
- کودک کار در آیینه شمعدان سازی ها؛
- کودک کار در خدمات شهرداری (کارگر رفتگر، حفر قنات، گرفتگی آب معابر و تمیزکاری جوی های خیابان)؛
- کودک کار در پاکت سازی ها؛
- کودک کار در خیاط خانه ها یا تولیدی های خیاطی؛
- کودک کار در معادن و حفاری های چاه به همراه پدر؛
- کودک کار گلفروش و آدامس فروش و فال فروش سر چارراهها؛
- کودک کار متکدی (اکثرا پاکستانی و زابلی)؛
- کودک کار برده (استخدام برای امورات خانه بخصوص دختران از سن ۶ یا ۷ سالگی)؛
- کودک کار جنگ
** یکی از ویژگی خاص کار کودک در ایران کودک متاهل است، که باز بیشتر خاص دختران می باشد. به طوری که گاهی مادران زیر هیجده سال ما، با کودکانشان عروسک بازی می کنند. و البته جای تاسف مضاعف دارد این کودکان متاهل، طلاق هم می گیرند به طوری که سال۹۲ روزنامه ها خبر از ٣۷۰۰۰ کودک مطلقه دادند در نظر بگیرید تعداد دخترانی که در سن زیر ۱۷ سالگی ازدواج می کنند، طلاق می گیرند در واقع این کودکان دیگر تقریبا هرگز امکان ازدواج مناسب و زندگی عادی را پیدا نمی کنند و اضافه می شود آزاری که یک کودک دختر مطلقه در جامعه سنتی ایران می بیند.
• بررسی مضرات کار کود ک از زبان خود کودکان
خود کودکان چه می گویند:
- مجتبی: من ۱۵ سال دارم. با ۴ خواهر و یک برادر کوچکترم و مادرم در یک اتاق زندگی و در همان اتاق کار هم مِی کنیم. البته من صبح تا عصر کارهای دیگر مِی کنم. گاهی شاگردی در مغازه شیرینی فروشی و یا در صاف کاری خلاصه هر کاری پیش آید و شبها هم توخونه دور هم از کاغذ آلبوم و بسته بندی جوراب و دکمه کت یا هر کاری باشد انجام می دهم. کارکردن باعث می شود که من دائما خسته باشم و خیلی اوقات دلم می خواهد بازی کنم، تلویزیون ببینم، به پارک و سینما بروم، اما نمی شه و باید کارها رو بموقع تحویل بدیم تا دوباره بهمون کار بدهند. خب من نمِی توانم وقتی که مادرم دلواپس کار است بروم دنبال بازی و تفریح.
- سمیه: من ۱۵ سال دارم. با ۴ خواهر و مادر مریضم و پدرم که کارگر ساختمانی است در زیرزمینی که هشت پله به زیر دارد زندگی می کنیم در همان اتاق منجوق دوزی و دکمه کت دوزی می کنیم. من دلم می خواهد بازی بکنم، پارک و سینما بروم و نقاشی کنم ولی نمی توانم.
- فرامرز: ۱۴ سالمه. من تابستانها کار می کنم از عطر فروشی در چهار راه ولی عصر تا کار در سراجی و کفاشی هر ماهی یکجا. کار خیلی خسته کننده است و زمانی که باید بازی و شادی کنم، پارک بروم، توپ بازی کنم و یا استراحت کنم باید بروم کار کنم تا خرج تحصیلم را در بیاورم تا بتوانم درس بخوانم. پدرم ورشکسته شده همه ما در تابستان کار مِی کنیم. دو تا خواهرهایم در تولیدی کار مِی کنند از ٨ صبح تا ٨ شب. در واقع خواهرم از ساعت ۷ صبح بیرون مِی رود تا ساعت ۹ شب وقتی به خانه مِی آید فقط می خوابد جمعه ها هم تا ظهر کار مِی کند. من و خواهرهام همه معدلمان بالا است. اما این ترم من تجدید آوردم. چون گاهی مجبورم در عرض روز به پدرم که باربری می کند کمک کنم و از درسم می شدم. من می خواهم بگویم که وقتی همه بچه ها در تابستان فصل استراحت و تفریحشان است ما کار می کنیم و در نتیجه ما اصلا استراحت نداریم خب این به مرور تاثیرش را روی درس خواندن ما می گذارد. از طرفی بچه وقتی در رستوران یا مغازه کار می کند علاوه بر اینکه فرصت استراحت و تفریح ندارد و تحقیر و توهین هم می شود مثلا من وقتی جلوی یک بچه در رستوران میز را تمیز می کنیم فکر می کنم که چه فرقی بین این بچه و من است که من باید کار کنم و او اینجا بنشیند. وای به حالت زمانی که آن بچه آشنائیتی باهات داشته باشد دیگر واقعا خجالت می کشیم.
- حسین ۱۶ساله به همراه ۲ خواهر، یک برادر، پدر و مادرش در یک اتاق اوقافی زندگی می کند. مادر حسین صبح خیلی زود از خانه خارج می شود و شبها ساعت ٨ به خانه برمی گردد. غذای بچه ها اکثرا کالباس و سوسیس و تخم مرغ است. حسین و برادرش سرکوچه باقلا یا شربت می فروشند و اخیرا که شغل پدرش عوض شده به خانه ها برای لوله کشی آب و گاز و ... می روند. ببینید بچه ها مادر من می گوید کار روی ساخته شدن ما در آینده خیلی نقش دارد.
- سمیه ادامه می هد یک دلیل دیگر هم که بچه ها نباید کار کنند افسرده شدن آنها هم هست چرا؟ چون زمانی که بچه باید بدود، به پارک برود، شادی کند، نقاشی بکشد، با درختان و حیوانات حرف بزند مجبور می شود کار کند یا در محیط بسته خانه یا کارگاه یا در خیابانها و سرچارراهها بماند. مثلا من پسری را می شناسم که پدرش وادارش می کرد که کار کند، درسش خیلی خوب بود ولی به مرور درس را کنار گذاشت تا هرچه کمتر غرزدن پدر را بشنود آخر سر چه بلاهایی که به سرش نیامد اول از سیگار شروع کرد، بعد هم یک معتاد تمام عیار شد.
- سمیه (۲): من از خیلی کوچکی مطالعه کردن را دوست داشتم، من خواندن و نوشتن را خودم یاد گرفتم. یک دفعه ای از سن ۱۰ سالگی شروع به درس خواندن کردم. چهار کلاس ابتدایی را یک دفعه امتحان دادم و با معدل خیلی خوب قبول شدم. بعدم کلاس پنجم را در تابستان همان سال و بعد هم اول و دوم و سوم راهنمایی و هم اکنون هم به کلاس اول دبیرستان می روم و کار هم می کنم. من مطالعه را خیلی دوست دارم و همیشه در کنار کار و بازی مطالعه هم می کنم اما خیلی اوقات اونقدر خسته می شوم که نمی توانم چیزی بخوانم.
- فریبا کار در سن پایین تاثیر بدی در آینده کودک هم می گذارد، اکثر کسانی که زود شروع به کار کرده اند زود هم از کار افتاده شده اند و مجبور شده اند بچه های خودشان را سرکار بفرستند و یا زنهایشان برای کار از خانه بیرون برود و همه مسئولیت کار خانه و اداره بچه ها به گردن دختر بزرگتر خانواده که خودش هنوز بچه است بیفتد. مثل خانم محتشم در سن٣۰ سالگی به دلیل افسردگی شوهر نقاشش که دیگر کار نمی کرد، شروع به کار کرد. صبحها از ساعت ۶ صبح خانه را به قصد منزل اربابش در قیطریه ترک می کند و شب ساعت ٨ به خانه می رسد. دو دختر ۶ و ٨ ساله خانم محتشم در حیاط بزرگ خانه تنها هستند تا برادرها از مدرسه برگردند پسران او که ۱٣ و ۱۵ ساله هستند تابستانها سر کوچه شربت فروشی می کنند. خانم محتشم می گفت: خب چه کنم چاره ای ندارم. نمی خواهم بچه هایم در سن پایین درسشان را ول کنند. چون می دانم که صددرصد آینده شان مثل من و پدرشان خواهد شد. بگذار به من فشار بیایید و با همه مریضی و سختی کار کنم اما بچه ها درس بخوانند. وقتی به او یادآوری می کنیم که چه فایده تو مانع کار کردن بچه هایت می شوی ولی شب که به خانه می آیی آنقدر خسته و بداخلاق هستی که همش با بچه ها دعوا می کنی، خجالت زده می گفت: خب چه کنم خودمم طاقتم حدی دارد.
تازه مسئله ای که خیلی مهم است این است که دخترهایی که مجبورند در نبود مادر از سایر خواهر و برادران کوچکتر خود مواظبت کنند و مثل یک زن از خانه و بچه ها در نبود مادر مراقبت کرده و مادر دوم در سن بسیار پایین باشند اینها دچار مشکلی هستند و آن هم اینکه چون همش در خانه هستند و پول به خانه نمی آورند احساس اضافی بودن در خانه می کنند چون شب هم وقتی بقیه افراد خانواده خسته به خانه برمی گردند باید پاسخگوی اوامر آنها بوده و مورد غرولند آنها که چرا از صبح تا بحال کارها را خوب اداره نکرده و احیانأ بچه ها را خوب تر و خشک نکرده و و غذا را شور کرده ای و ... اینها همه برای این دختر افسردگی، تنهایی و دلمردگی به بار می آورد.
- افسانه: به همراه ٨ خواهر و برادرش در زیرزمینی اوقافی که پنجره اش از سطح حیاط ۱ متر است و با پلاستیک پوشانده شده و در تابستانها هم پلاستیک را برداشته و جایش پارچه ای مِی زنند و همیشه در خانه آنها یکی باید باشد تا کسی وارد خانه نشود. تمام بچه ها در همین خانه به دنیا آمده اند. بزرگترینشان ۱۷ ساله است در کارگاههای مختلفی مثل جوراب بافی، تولیدی و بسته بندی لباس کارکرده و به غیر از آن هم همواره با سایر خواهرهای کوچکتر از خودش و به همراه مادرش در خانه کار می کنند از دکمه دوزی تا چیدن اضافه نخ لباس و یا بسته بندی ... می گوید: کار کردن باعث خستگی دائم در کودک می شود در حالیکه او دوست دارد بازی کند و مثل بچه های دیگر فیلم ببیند و به پارک برود. من فکر می کنم که کار باعث افسردگی و تحقیر بچه ها می شود و نمی توانند آن طوری که باید شاد باشند.
- علی سر پیچ کوچه حشیش می کشید، گفتیم علی تو تنها پسر تحصیل کرده مایی، چرا اینجا؟ چرا این کار؟ پیش دانشگاهیش مونده بود، ثبت نام کرد، همه کمکش کردند. یکی فیزیک، یکی شیمی، یک ادبیات، یکی زبان. هر کس یه چیز بهش درس می داد، کنکور همون سال قبول شد علوم پزشکی. تلاش کردیم، معافی شو گرفتیم، آخه یک سال و نیم از سربازیش گذشته بود. ثبت نام کرد دانشگاه.
- فاطمه تازه پونزده سالش بود که طلاقشو گرفتیم، تو یزد کار می کرد هرشب و برای خانواده شوهرش، پول جور می کرد. وقتی فراری ش دادیم سه ماه در زیرزمین خانه کودک با مادرش نگهش داشتیم تا خانواده شوهرش پیداش نکنند تا بتونیم طلاقشو بگیریم. بعدش با مادرش یه اتاق کوچک گرفتند و رفتند.
- سمیه اومد از آزارهای روحی و جنسی دایی هاش به عذاب اومده بود. مادرش مشکل ذهنی داشت و ناشنوا، و نمی تونست ازش دفاع کنه. پدرش برادر کوچکشو برداشته بود و متواری شده بود. سمیه یک سال و نیم، تو کانون کوشا زندگی کرد، تواناتر شد و قدرت دفاع از خودشو پیدا کرد و برگشت تو خونه به ظاهر خانواده اش.
- پدر و مادر هدا و ندا یک شبه دستگیر شدند، هدا و ندا ۹ و ۱۰ ساله بودند، موندند تو اتاق تاریک و بدون کرایه خانه. صاحب خانه بعد از مدتی بیرونشون کرد. جایی نداشتند، چند شب زیر پل ری خوابیدند. کانون فهیمد ۴ ماه نگهشون داشت تا اینکه سپردشون به مهر طاها. حالا مدرسه غیر انتفاعی می روند و با معدل ۲۰ دیگر باید یواش یواش کنکور شرکت کنند.
- مونس و علیرضا ٣ ساله و ۶ ساله بودند، ۱۲ شب هم می شد تو کوچه های امام زاده یحیی به راحتی دیدشون. پدری وجود نداشت و مادرشون خمار خمار. بعد از مدتی علیرضا را فروخت به مرد غول پیکر. پلیس وقتی علیرضا رو تو پارک بی سیم پیدا کرد. علیرضا هر دو دستش از آرنج شکسته بود و سخت آزار دیده. علیرضا به پلیس گفته بود منو خونه مون نبرید، به اون مرده هم ندهید. یه کانونی هست که من آدرسشو خودم بلدم، تو اون کانون همه مهربونند، از بچه ها مراقبت می کنند و همیشه ما رو دوست دارند، منو اونجا ببرید.
• برای مبارزه با این شرایط: کانون کوشا کیست و چه می تواند بکند؟
کانون فرهنگی – حمایتی کودکان کار کوشا با سابقه ۱۲ ساله، اجرای مفاد کنوانسیون حقوق کودک را با تاکید بر الغای کار کودک در سرلوحه فعالیتهای خود قرار داده است. اما عملی کردن مفاد این کنوانسیون؛ مستلزم توجه ویژه به شرایط محلی و جمعیت شناسی هر منطقه و در واقع بومی سازی آن بود. کانون اساس پژوهش خود را مبتنی بر موارد:
- شناسایی علل بوجود آمدن آسیب کار کودک در خانواده ها و اقدام در جهت مرتفع کردن آن،
- شناسایی خانواده کم درآمد و حمایت از آنها،
- ارائه خدمات حمایتی مناسب اشتغال و توانمند سازی خانواده،
- کاربردی کردن آموزش در مدارس و فراهم کردن آموزش رایگان،
باید پذیرفت که اجرای برنامه عملی، موفق و کارساز در این زمینه منوط به حمایت کلان و همکاری وسیع از جانب دولت می باشد، چیزی که به علت بی اعتمادی دولت به ان جی اوها و حمایت کم از آنان و نگاه غیرمنصفانه اتفاق نیافتاده است.
کانون از همان ابتدای فعالیتش در محله دریافت که تمرکز صرف بر الغای کار کودک در عمل به دستاورد چندانی نمی انجامد، زیرا کار کودک به معنای ایجاد درآمد برای خانواده است و خانواده ها به سادگی از این امکان مالی نمی گذرند. از این رو به موازات فعالیت در زمینه بازگیری کودکان از چرخه کار و خیابان، با راه اندازی واحد کارآفرینی مادران، این امکان را برای مادران آنها فراهم کرد تا با مشارکت آنها در فرایند کار مولد و درآمدزا، فرصت حذف کار کودکان آنها را فراهم آورد. بنابراین در کنار هدف الغای کار کودک، هدفی دیگر به نام توانمندسازی مادران کودکان کار، نیز از جمله اهداف کانون قرار گرفت. اما چنین مادرانی معمولا دارای فرزندانی خردسال بوده که وجود آنها مانع از اشتغال مادران می شود و به همین خاطر باید این امکان برای مادران فراهم می شد که زمانی که آنها مشغول کار هستند، از کودکان خردسال آنها نگهداری شود، کانون این مهم را نیز جزء اهداف خود قرار داد اما تنها دلیل فقط آزادسازی وقت مادران برای پرداختن به شغل نبود، بلکه از دیدگاه استراتژیک، کودکان خردسال این مادران، کودکان آینده ی کار و خیابان خواهند بود و کانون برای پیشگیری از بروز چنین رویدادی، هدف سوم که همانا پرورش کودکان خردسال بود را به اهداف خود افزود.
کانون، دختران و پسران در معرض آسیب کار را در واحدهای مختلف خود تحت پوشش دارد. واحدهای کانون شامل:
- مهدکودک
- مدرسه کودکان بازمانده از تحصیل
- ایجاد کلاسهای کمک درسی در مقاطع مختلف تحصیلی، برای تقویت درسی کودکان چون در موارد بسیار در کنار فقر اقتصادی خانواده، ضعف تحصیلی کودک نیز منجر به ترک تحصیل و پیوستن او به بازار کار می شود
- گروه روانشناسی و پزشکی کانون با همکاری گروه روان شناسان و پزشکان و مشاوران متخصص، درمان مشکلات روحی و جسمی کودکان را روزانه به عهده دارند.
- ایجاد کلاسهای آموزش و ترویج بازی،
- برگزاری کلاسهای نقاشی
- ایجاد کلاسهای آموزش تاتر و سینما
- ایجاد کمک هزینه های تحصیلی برای کودکانی که توانایی مالی برای ادامه تحصیل ندارند با کمک حامیان مالی
- ایجاد اردوهایی یک روزه یا چندروزه برای کمک با آرامش و ایجاد مهارت های ارتباطی
- ایجاد کلاسهای مقابله با خشونت برای کودکان و مادران آنها (کنترل خشم).
- ایجاد کلاسهای بالا بردن مهارتهای زندگی و توانمندسازی فردی برای مادران و کودکان و کارگاههای حقوق کودک
همه این کلاسها به منظور تلطیف روح کودک و اینکه کودکی او پشت دستگاههای جوشکاری، مکانیکی و ... فراموش نگردد این آموزشها به منظور، ایجاد بستری برای تغییرات فرهنگی در خانواده و جامعه با هدف بالابردن مهارت های فردی کودکان و خانواده هایشان می باشد.
- کانون واحدی به نام واحد پژوهش دارد که تحقیق پیرامون انواع کار کودک از نمونه کار پژوهشی آن می باشد
- طرح سی اس آر، مسئولیت پذیری بخش خصوصی در قبال کار کودک طرح بسیار موفقی بود که با حمایت مالی یونیسف توانست کودکان را در کارگاههای مخوف و تاریک شناسایی و حمایتهای عملی از آنها داشته باشد.
کوشا در آینده چه باید بکند:
در سه سطح می توان به تشریح برنامه های آتی کوشا می توان پرداخت.
- سطح اول: تلاش برای اینکه دولت یا سیستم قانون گذار برای لغو کار کودک حرکت کند و با بیمه و یا اصلاح قوانین به نفع کودک، بر طبق پیمان نامه حقوق کودک، در جهت الغای کار کودک برآید.
- سطح دوم: بخش خصوصی؛ بخش خصوصی ملزم شود یک درصد از درآمد خود را به کارآفرینی مادران کودکان کار، اختصاص دهد و تسهیلاتی فراهم آورد و که مادران این کودکان در مراکز کارآفرینی کار کنند تا کار مادر جایگزین کار کودک شود(نمونه حرکت کوشا در این مورد).
- سطح سوم: حرکت سازمانهای غیردولتی از جنس ترویج تکدی گری نباشد، از منظر توانمندسازی کودک و خانواده او، در عرصه شکوفایی و پرورش روح خلاق و جسم کودک برآیند.
• در آخر
نکته بسیار مهم: در کنار مجموعه عوامل اقتصادی در تزاید کودک کار در ایران نقش آموزش و پرورش در روند تند جذب کودک به دنیای خشونت زده کار تاثیر به سزایی داشته است.
شهریه، درخواستهای بیجای پولی از دانش آموز به بهانه های قفل در مدرسه، تهیه کتاب اضافی، تعمیرات مدرسه ...، تحقیر و توهین به دانش آموزان، اجبار و تشویق دانش آموز به شرکت در کلاسهای جبرانی پولی، آرایش ظاهر دختران و پسران، پوشش سیاه دانش آموز و ... دلایل مستند و بسیار واهی آموزش و پرورش برای راندن کودکان از فضای میز و نیمکت مدرسه - که خود فرصتی است برای کودکان خانواده های زحمت کش و فقیر که اساسا و یا حداقل ساعاتی از روز را از کار کنده شده و در این ساعات بتوانند کودکی ناکرده خود را بکنند ما را بر آن داشت که در آخر مبحث، با جرات بگوییم که فقر اقتصادی و شرایط نابسامان کودک ناشی از جامعه طبقاتی به اندازه کافی گریبانگیر خانواده کودک برای مخالفت با ادامه تحصیل با به عبارتی ادامه کودکی کردن او هست، آموزش و پرورش هم این چاله را عمیق تر می کند.
مریم پناهی – ۲٣ خرداد ۹۵ – ۱۲ ژوئن ۲۰۱۶
|