رحمان حسین زاده رئیس دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری-حکمتیست:
اهداف عبدالله مهتدی ازطرح پلاتفرم مشترک با کومه له چیست؟
•
عبدالله مهتدی متوجه شده که سیاستهای راست گرایی در فضای سیاسی ایران و فضای سیاسی جامعه کردستان جایگاه محکمی ندارد، پس با نزدیکی با یک سازمان چپ می تواند برای خود اعتباری ایجاد کند. عبدالله مهتدی بر دو مسأله دیگر هم سرمایه گذاری کرده است، یکی مسأله وحدت طلبی، دیگر اینکه تعدادی از فعالین پراکنده قدیم کومه له ای هستند و آرزو دارند شاخه ها ی مختلفی که به نام کومه له فعالیت دارند، یکی شوند.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲۰ تير ۱٣۹۵ -
۱۰ ژوئيه ۲۰۱۶
تلویزیون پرتو: عبدالله مهتدی مسئول اول سازمان زحمتکشان طی فراخوانی از کومه له (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) خواسته است که زیر "چتر پلاتفرم مشترک" همکاری داشته باشند. به نظر شما چه عواملی باعث شده که عبدالله مهتدی به چنین اقدامی روی آورد ؟
رحمان حسین زاده: این پروژه عبدالله مهتدی نتیجه ناکامی پروژه های قبلی او و جریانش است. عبدالله مهتدی از شانزده سال پیش سازمان زحمتکشان را علم کرده که انشعابی از همان کومه له (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) بود که با نام احیای مجدد کومه له، دست به کودتای تشکیلاتی زد. مهتدی از آن زمان تا امروز، هرچند گاهی پروژه هایی را مطرح کرده و حاصل جمع تمام این پروژه ها در این سالها فقط شکست و ناکامی بوده است. این شخص به جای جمع بندی منطقی و عبرت گرفتن از ناکامی و شکست قبلی، هربار با سروصدای اولیه پروژه جدید و کم دوامی را مطرح می کند. نگاهی به پروژه ها ی قبلی او صحت این ادعای ما را نشان میدهد. عبدالله مهتدی از درون کومه له ابتدا با پروژه دیالوگ با خاتمی و جمهوری اسلامی اختلاف با کومه له را آغاز کرد. ما در آن زمان در مورد پروژه دیالوگ با خاتمی و سازش با جمهوری اسلامی هشدار دادیم و گفتیم و نوشتیم. فاتح شیخ در مطلبی با عنوان "در حسرت دیالوگ " و من مطلبی با عنوان "خط مشی عبدالله مهتدی و آینده کومه له" نوشتیم که این یک پروژه راست و ارتجاعی است که از درون کومه له به عنوان سازمان چپ سربرآورده و نباید تحمل شود. انصافأ بخش زیادی از سازمان کومه له در آن زمان پروژه دیالوگ با خاتمی را عقب راندند و قبول نکردند واین یک محور انشعاب و انشقاق بعدی و کودتای تشکیلاتی عبدالله مهتدی بود. او از سال ۲۰۰۰ به بعد که سازمان مورد نظر خود را جدا کرد، در ابتدا به سیاستهای ناسیونالیستی افراطی برگشت.پروژه فدرالیسم و پروژه زدوبند با سازمانهای ناسیونالیستی کرد در سطح منطقه و در کردستان عراق با دو حزب حاکم، یعنی اتحادیه میهنی و پارت دمکرات کردستان عراق و در کردستان ایران دنبال ایجاد جبهه با حزب دمکرات کردستان ایران ( آن زمان یک شاخه بودند ) رفت که تا امروز نتیجه ملموسی برایشان نداشته است. همزمان عبدالله مهتدی سریعا به طرف سیاستهای آمریکا و سناریو سیاه سازیهای آمریکا در منطقه چرخید. در دوران جرج بوش پسر که ایران را محور شرارت اعلام کرده بود و بحث "گزینه نظامی" آمریکا در ایران و سرنگون کردن جمهوری اسلامی توسط ارتش آمریکا و متحدانش داغ بود، مهتدی و سازمانش خود را آماده میکردند تا در رکاب ارتش آمریکا در فضای ایران و کردستان ایران دخالت کنند و به نان و نوایی برسند. این هم پروژه ای بود که در همه این سالها دنبال میکرد. تا اینکه کل این پروژه با توافق هسته ای ایران و مسئله برجام به پایان رسید و ناکامی اپوزیسیون راست پروغربی و از جمله فدرالیست چی ها و جریان مهتدی قطعی شد. عبدالله مهتدی و سازمان او از معدود جریانات اپوزیسیون راست بودند که از تحریم اقتصادی آمریکا علیه مردم ایران و علیه مردم عراق دفاع کردند. از حمله نظامی آمریکا و متحدانش در عراق با ذوق زدگی حمایت کرد، در شرایطی که حتی بخش قابل توجهی از اپوزیسیون بورژوایی و میانه رو ایران از تحریم اقتصادی آمریکا و حمله به عراق دفاع نکردند. در این راستا در انواع کنفرانسهای اپوزیسیون بورژوا ارتجاعی ایران امید بسته به سیاستهای آمریکا از جمله در بروکسل و استکهلم و لندن و ... شرکت کرد. این کنفرانسها و آلترناتیو سازیها با مشاهده پروسه توافق هسته ای جمهوری اسلامی و پنج به اضافه یک به انتها رسید و تمام شد. عبدالله مهتدی با پشت کردن به کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست و سابقه چپ آن و در پیش گرفتن سیاست راست به طرف بند وبست و معامله با راست ترین جناحهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران قدم برداشت و با کسانی مانند سازگارا بنیانگذار سپاه پاسداران و انواع جریانات قوم پرست ایرانی و و ناسیونالیست افراطی ایرانی همدم شد تا خود را جزء آن بلوک به رسمیت بشناساند. در نتیجه مجموعه پروژه های عبدالله مهتدی در این شانزده سال، از بند وبست با احزاب ناسیونالیست کرد، از پروژه نزدیکی با سیاستهای آمریکا در منطقه و همراهی با جریانات راست ارتجاعی اپوزیسیون ایران همه وهمه به ناکامی و شکست و بن بست رسیده است. در کنار اینها عبدالله مهتدی می داند که در فضای سیاسی ایران به ویژه در فضای سیاسی کردستان چپگرایی قوی است و گرایش به راست نفعی برای او نداشته است و در نتیجه برای جبران ناکامی های گذشته پروژه نزدیکی با سازمان کردستان حزب کمونیست ایران را علم کرده تا ناکامیهای گذشته را پرده پوشی کند و هم تصویری ارائه دهد که در حال ائتلاف با نیرو و سازمان چپ است و به این وسیله اعتبار رفته را برای خود باز گرداند. عبدالله مهتدی سیاستمدار نان به نرخ روز خور و اپورتونیست است. به آسانی رنگ عوض میکند. در یک چشم به هم زدن میخواهد از منتهی الیه راست به ائتلاف با چپ برگردد. او معمولا پروژه هایش را پر سروصدا شروع می کند اما پروژه های او بی پایه، کم محتوی و کم دوام هستند. من فکر نمی کنم این پروژه او هم جدی گرفته شود و البته به عکس العمل کومه له - سازمان کردستان حزب کمونیست ایران هم بستگی دارد. این عواملی است که عبدالله مهتدی زیر چتر طرح پلاتفرم مشترک به سازمان کردستان حزب کمونیست ایران چراغ سبز نشان داده که با هم کارهای مشترک انجام دهند.
عبدالله مهتدی چرا مشخصأ کومه له را در رابطه با این پلاتفرم مورد خطاب قرار داده است؟
عامل اول اینست تلاش برای ائتلاف با اپوزسیون راست ایران و حزب دمکرات کردستان ایران و جریانات راست دیگر در جامعه کردستان به نتیجه نرسیده است و در نتیجه این ناکامی را میخواهد با نزدیکی با کومه له به عنوان سازمان چپ جبران کند. بعلاوه عبدالله مهتدی متوجه شده که سیاستهای راست گرایی در فضای سیاسی ایران و فضای سیاسی جامعه کردستان جایگاه محکمی ندارد، پس با نزدیکی با یک سازمان چپ می تواند برای خود اعتباری ایجاد کند. عبدالله مهتدی بر دو مسأله دیگر هم سرمایه گذاری کرده است، یکی مسأله وحدت طلبی که در فضای جامعه و در میان اپوزیسیون مطرح است که می خواهد این تصویر را ایجاد کند که او جوابی برای این وحدت طلبی دارد. دیگر اینکه خود سازمان زحمتکشان در ادبیات خود طیفی را به اسم طیف کومه له دارند که تعدادی از فعالین پراکنده قدیم کومه له ای هستند و آرزو دارند شاخه ها ی مختلفی که به نام کومه له فعالیت دارند، یکی شوند. عبدالله مهتدی بر این وحدت طلبی هم سرمایه گذاری کرده است تا توجه آنها را جلب کند. شخص عبدالله مهتدی به دلیل اپورتونیسمش در میان این طیف هم بسیار بی اعتباراست. به این ترتیب در میان آنها هم دنبال احیای اعتبار است که فکر نمیکنم در این سطح هم نتیجه ای برایش داشته باشد و مشاهده اولیه هم نشان میدهد که همین طیف متوجه ناسالمی همین حرکت اخیرش یعنی فراخوان به کومه له و نادیده گرفتن جریانات دیگری که به نام "کومه له" فعالیت میکنند، شده اند و اتفاقا به اپورتونیسمش اضافه شده و در میان همین طیف هم بی اعتبار شده است. در عین حال با این محاسبه که اگر با کومه له نزدیکی و اتحاد کنند، طیف کومه له و دیگر جریانات به این نام را به خود ملحق میکنند، یک عامل دیگر این حرکت او است. به علاوه بعد از این همه تلاشهای ناکام، الان تنها جایی که می تواند پروژه ائتلاف را آزمایش کند کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران است. یک عامل دیگر که مهتدی را وسوسه کرده که این فراخوان را بدهد، اینست که در سالهای اخیر کومه له به همراه اینها در کنگره ملی کرد شرکت کرد، و کومه له پذیرفت به همراه پنج جریان از کردستان ایران از جمله سازمانهای عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی زاده و آنها هم به اسم کومه له در آنجا شرکت کردند. با این پیش زمینه عبدالله مهتدی وسوسه شده که اگر ممکن است، در کنگره ملی کرد شرکت کرد، پس چرا نباید مستقیم دو جریان ممکن نباشد. طبعا به وقت خود ما این حرکت کومه له را نقد کردیم زیرا جریانی که خود را چپ و سوسیالیست می داند در چنین کنگره ای نمی بایست شرکت کند.و آخرین نکته اینکه مهتدی برروی این هم حساب بازکرده که شاید تمایلی هم در میان کومه له جهت نزدیکی و کار مشترک با آنها وجود داشته باشد و به چنین تمایلی چراغ سبز نشان میدهد.
عبدالله مهتدی در این فراخوان مدعی شده که تجربه چپ جهانی پر از همکاری و ایجاد جبهه های متحد و نیروهای چپ و مترقی همکاری نزدیک داشته و در مقابل دشمن قرار گرفته اند. عبدالله مهتدی می خواهد همکاری سازمان خود با کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست را در این جهت نشان دهد. به نظر شما آیا این موضوع واقعیت دارد ؟
اولین مسأله این است که آنها چپ نیستند. حتی خود عبدالله مهتدی و سازمانش ادعای چپ بودن ندارند. آنها به عنوان آنتی چپ متولد شدند. آنها به قول خودشان به کردایه تی و ناسیونالیسم کرد و جنبش ملی کرد رجوع کردند. از همان دوره سیمای سیاسی و پراتیک عملی آنها ضدیت با چپ بوده است. آنها در کاتاگوری چپ نه تنها نمی گنجند بلکه با پروژه ها و پراتیک شانزده ساله مدام در بخش افراطی جناح راست اپوزیسیون و جزو سازمانهای دست راستی اپوزیسیون بوده اند. پدیده همکاری سازمانهای چپ شامل حال عبدالله مهتدی و سازمان او نیست. سازمانی که همگام گزینه نظامی آمریکا در ایران و ایجاد جبهه کردستانی و ایجاد جبهه فدرالیست چی های ایران و اتحاد با سازمان فدائیان اکثریت بدنام و امثال سازگارا بوده، به وضوح در جبهه مقابل چپ است. در نتیجه کل سیاست و پراتیک این دوران عبدالله مهتدی و سازمان او، آنها را در کنار سازمانهای راست و ارتجاعی قرار می دهد. بنابراین ادعای همکاری در چهارچوب سازمانهای چپ موضوعیت ندارد، و فکر نمی کنم هیچ سازمانی آنها را به عنوان چپ بشناسد و حتی کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران سازمان عبدالله مهتدی را به عنوان چپ به رسمیت نمی شناسد.کلأ مقایسه سازمان عبدالله مهتدی با چپ جهانی و همکاری آنها موضوعیت ندارد. اگر عبدالله مهتدی ادعا کند سازمانهای راست و چپ می توانند، البته چنین مواردی در تجربه جهانی و منطقه ای وجود داشته است. اما کارنامه سازمان عبدالله مهتدی بعنوان سازمان راست بی پرنسیب و بی اعتبار و با سیاستهای اپورتونیستی از امروز به فردا کردن، و بی تعهد و بی ثبات حتی در قالب همکاری راست و چپ هم جای اعتماد نیست و در این چهارچوب هم کارنامه خوبی ندارد.
در مصاحبه یکی از اعضاء دفتر سیاسی سازمان زحمتکشان با یکی از تلویزیون های کردستان عراق به موارد زیادی اشاره کرد که گویا نقاط مشترک زیادی با کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران دارند و اختلافات کمتر است. نظر شما چیست ؟
من وکیل مدافع کومه له نیستم و خود آنها باید اظهارنظر کنند که نقاط مشترک آنها چقدر است. شاید در دوره های اخیر نقاط اشتراکشان بیشتر شده که اینچنین جریان مهتدی برآن تاکید میکنند. من هم به عنوان کسی که با این تاریخ و تحولات مربوط به کومه له آشنا هستم و در تمام مباحث دخالت داشته ام، متوجه ام، تفاوتهای اولیه نظری و سیاسی آنها واضح است. در سطح تاکتیکی مشخص هم تفاوت جریان عبدالله مهتدی با هر جریان چپ آشکار است. در پروسه جدایی سازمان زحمتکشان و عبدالله مهتدی از کومه له تا حال نه تنها در سطح نظری و سیاسی بلکه در سطح مشخص تر و کنکرت تر لطمات جدی به حزب کمونیست ایران و کومه له زدند. پروژه شکل گیری آنها در داخل کومه له بعنوان پروژه فکری سیاسی پروژه ای به شدت ناسالم و توطئه گرانه و پنهانی بود که عبدالله مهتدی محافل خود را دردرون حزب کمونیست ایران بدون شفافیت سیاسی ایجاد کرد. قبل از انشعاب و جدایی در درون خود کومه له از اتحادیه میهنی پول گرفت (جعبه سیاه بسیار مشهور است) تا محافل خود را در درون سازمانشان تأمین کند و برای اقدام تشکیلاتی بعدی خود نیرو آماده کند. موقعی که اختلافات آنها حاد شد، کنگره نهم کومه له را گروگان گرفتند و خواستار این شدند که کمیته مرکزی را به شکل عشیره ای نصف به نصف تقسیم کنند. آنها همه پرنسیب های سیاسی و سازمانی و تشکیلاتی آن سازمان را زیر پا گذاشتند و به تهدید و فشار و انواع مناسبات ناشایست متوصل شدند. در قدمهای بعدی که جریان عمر ایلخانی زاده از جریان عبدالله مهتدی جدا شدند، آنها فاش کردند که عبدالله مهتدی برنامه داشته که به اردوگاه نظامی کومه له حمله کنند و آنها را قتل و عام کنند و برای همیشه با آنها تعیین تکلیف نظامی کنند و به قول مهتدی در جامعه کردستان ایران باید یک کومه له حضور داشته باشد و آن هم جریان عبدالله مهتدی باشد. ببینید بارها تاکید شده، احزاب سیاسی صرفا بر اساس ادعای سیاسی آنها قابل بررسی نیستند، بلکه بر اساس پراتیک آنها قابل بررسی هستند. پراتیک سازمان عبدالله مهتدی از زمان تشکیل تا به حال غیر از ضدیت با چپ و کمونیسم، استقبال از پروژه های ارتجاعی، راست روی افراطی و در عین حال ضدیت با کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران چیز دیگری نیست. به نظر من قاعدتأ فصل مشترک جدی بین سازمان عبدالله مهتدی با جریانات چپ وجود ندارد. درباره این پلاتفرم مهتدی و ادعای نقطه اشتراکات باید کومه له توضیح دهد که ادعای سازمان عبدالله مهتدی چقدر واقعی است؟
بعد از اعلام این پلاتفرم آیا کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران به ادعاهای عبدالله مهتدی عکس العمل نشان داده است؟
من سایتها و ادبیات کومه له را تا این لحظه دنبال کرده ام و هنوز عکس العملی از جانب کومه له و رهبریش ندیده ام. ما قضاوت و ارزیابی خود را برای زمانی می گذاریم که کومه له به طور رسمی اظهارنظر کند.
* در این رابطه به زیر نویس در پایین مصاحبه مراجعه شود.
حزب حکمتیست با حساسیت این مسئله را دنبال می کند. موضع حزب حکمتیست درباره این مسئله چیست؟
بسیار روشن است که ما مخالف این نزدیکی هستیم و چرایی آن را توضیح دادم. سازمان زحمتکشان و عبدالله مهتدی یک سازمان سیاسی سالم نیستند. از نظر من یک سازمان دست راستی، و فدرالیست هستند که در مدت این شانزده سال سیاست و پراتیک آنها بیانگر ناسیونالیسم افراطی است و تلاش برای ایجاد تفرقه در صفوف شهروندان جامعه ایران و تلاش برای ایجاد تفرقه در صفوف مردم در جامعه کردستان و تلاش برای پیشبرد سیاستهای ارتجاعی و تحمیل عقب گرد و ارتجاع به جامعه جزو کاراکتر آنها است. به ناحق اسم کومه له را برخود گذاشتند. از نظر ما فقط یک سازمان به اسم کومه له در جامعه فعالیت می کند که آن هم سازمان کردستان حزب کمونیست ایران است که طبق سابقه سازمانی و اصول و موازین تشکیلاتی حق دارد از این اسم استفاده کند. سیاست و پراتیک سازمان زحمتکشان در دسته بندیهای اپوزیسیون ایران در کنار جناح راست بورژوایی و ارتجاعی ایران است پس نزدیکی سازمان راست افراطی با یک سازمان چپ به ضرر چپ در جامعه ایران و در جامعه کردستان است. هدف ما به عنوان نیروی چپ و کمونیست تقویت چپ و قطب چپ در جامعه است. ما فکر می کنیم هر درجه نزدیکی بین سازمان زحمتکشان و کومه له به ضرر طبقه کارگر و مردم زحمتکش و فضای چپ در جامعه کردستان و در ایران است و بعلاوه به ضرر کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران است.همکاری کومه له با سازمان زحمتکشان به تقویت جناح راست و تضعیف صف چپ در جامعه کمک می کند. من فکر می کنم کومه له و رهبری آن به این مسائل آگاه و واقف هستند و به آسانی چنین نزدیکی و ارتباطی را قاعدتا نباید بپذیرند. امیدوارم آنها آگاهانه با این پروسه برخورد کنند و ماهیت سیاستها و کارکرد و پراتیک سازمان زحمتکشان و عبدالله مهتدی را از یاد نبرند و به خاطر بیاورند که این پروسه چه مضراتی برای جریان چپ در جامعه کردستان و حتی نسبت به کومه له خواهد داشت. ما بعنوان حزب حکمتیست ذینفع هستیم اگر چپ در جامعه ایران تقویت شود و جریانات راست تضعیف شوند. تلاش عبدالله مهتدی و سازمان او برای تضعیف چپ در جامعه است و ما تلاش می کنیم که چپ تقویت شود و قاعدتأ و طبعأ جواب کومه له بسیار تعیین کننده است. اگر جواب آنها به فراخوان عبدالله مهتدی مثبت باشد هم خود آنها و هم چپ ضرر زیادی می بیند و اگر جواب آنها منفی باشد به نفع چپ است و نشان می دهد که آنها به این فراخوان اپورتونیستی عبدالله مهتدی تن نداده اند.
به نظر شما اگر کومه له به این فراخوان جواب رد بدهد چه پیامدی برای عبدالله مهتدی و سازمان اودارد؟
عبدالله مهتدی در پروژه های قبلی خود شکست خورده است. با جواب منفی کومه له به نظر من این پروژه هم مانند پروژه های قبلی شکست می خورد. این جریان ناسالمی است که باید برای ایزوله کردن، به انزوا کشیدن آن تلاش کرد و جواب منفی کومه له به ایزوله کردن سیاستهای ارتجاعی این جریان بسیار کمک می کند. به نظرم کومه له دلایل بسیار قانع کننده ای دارد که به این فراخوان اپورتونیستی جواب رد بدهد. به طور مثال، عبدالله مهتدی ادعا کرده که میتوانند علیه جمهوری اسلامی کار مشترک انجام دهند. کومه له به آسانی می تواند جواب دهد شما در گذشته از درون این حزب پرچم دیالوگ با خاتمی و سازش با جمهوری اسلامی را برافراشتید و جای اعتماد نیستید برای مبارزه علیه جمهوری اسلامی. شما از درون کومه له انشعاب کردید و با حمایت ناسیونالیست ها علیه خود کومه له در جامعه کردستان به انواع توطئه متکی شدید. شما از کومه له انشعاب کردید و در بارگاه آمریکا و جرج بوش سر در آوردید و همراه گزینه نظامی آمریکا می خواستید در اوضاع داخلی ایران دخالت کنید و اگر این فضا فراهم شود، دوباره در بارگاه آمریکا کرنش میکنید. این سیاستها جایی برای همکاری جریانی که چپ باشد باقی نمیگذارد. هدف عبدالله مهتدی این است که با نزدیکی با یک سازمان چپ اعتباری برای خود کسب کند. کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران این انتخاب را پیش رو دارد که آیا این اعتبار را به عبدالله مهتدی و سازمانش می دهد یا با جواب منفی مستدل و قانع کننده به آنها این اعتبار را نمی دهد.
توضیح کوتاه:
دبیر اول کومه له زیر سایه فراخوان مهتدی
*وقتی که اولین بار در مورد اهداف عبدالله مهتدی از فراخوان به کومه له مصاحبه کردم، هنوز رهبری کومه له به آن فراخوان جواب نداده بود. اکنون که متن کتبی این مصاحبه را منتشر میکنیم، دبیر اول کومه له به فراخوان عبدالله مهتدی جواب داده است. در میان کلی گوییهای بی ربط به موضوع، توضیحات نه چندان دقیق و واقعی اندر فواید وحدت طلبی و اشاره به شروط محدود و سطحی و فرمولبندیهای تفسیربردار نهایتا پاسخ دبیر اول کومه له به فراخوان مهتدی مثبت است. به همین دلیل جوابیه ابراهیم علیزاده با استقبال فوری عبدالله مهتدی روبرو شد. پاسخ ابراهیم علیزاده قبل از هر چیز آب سردی است بر روی دست بسیاری از کادرها و اعضای خود کومه له و حزب کمونیست ایران که بعد از فراخوان مهتدی در شبکه های اجتماعی بی ابهام جواب منفی به مانووراپورتونیستی مهتدی دادند. چنانکه کومه له در چهارچوب پاسخ ابراهیم علیزاده به این فراخوان جلو برود، همکاری و نزدیکی کومه له با سازمان دست راستی و ناسالم مهتدی جنبه عملی پیدا خواهد کرد. اتفاقی که بسیار به ضرر چپ در جامعه و خود کومه له خواهد بود. رجوع خارج از موضوع و بی ربط و پراز تحریف ابراهیم علیزاده به اختلافات کمونیسم کارگری و منصور حکمت در مقابل جریان باقیمانده در حزب کمونیست ایران و کومه له در سالهای ۹۰ و ۹۱ میلادی، زبان خصمانه و ناشایست آن در مقابل جریان ما به عنوان کمونیسم کارگری و طیف گسترده ای از کمونیستهای معتبر و شاخته شده، بخشی از پیام مثبت ابراهیم علیزاده به عبدالله مهتدی و سازمان زحمتکشان برای هموار کردن مسیر نزدیکی و همکاری با این سازمان ارتجاعی است.اکنون دبیر اول کومه له زیر سایه فراخوان مهتدی قرار گرفته است، باید دید فرجام آن چگونه خواهد بود. بررسی کاملتر پاسخ دبیر اول کومه له در قبال "پلاتفرم" مهتدی را در فرصت دیگری باید انجام داد.
*تلویزیون پرتو:سایت تصویری حزب کمونیست کارگری ایران-حکمتیست می باشد.
|