یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

آتش را به خانه خود نیاوریم !


طاهر برهون


• راهکار پیشنهادی (هنوز ناپخته) خالد عزیزی، رو به کاهش تشنج و پایین آوردن هزینه ی مبارزه، و راهکار مصطفی هجری بدون هیچ تعارفی رو به افزایش تشنج دارد. توجیهاتی از قبیل " تبلیغ مسلحانه "، "دفاع مشروع" و "تحمیل از جانب رژیم" به ویژه توسط روشنفکران قابل احترام و میهمانان ثابت بی بی سی و صد البته "فضای مجازی و پهلوانان فیس بوکی"، چیزی از بار مسئولیت تاریخی و نتایج به غایت خطرناک، ویرانگر و غیر قابل پیش بینی این سیاست نمی کاهد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۰ تير ۱٣۹۵ -  ۱۰ ژوئيه ۲۰۱۶


بعید به نظر می رسد که   تحرکات نظامی اخیر حزب دمکرات کردستان ایران به رهبری کاک مصطفی هجری در بخشهای شرقی کردستان (همه جا منظور کردستان ایران است) نشانه ای از تغییری استراتژیک در سیاست اقلیم کردستان عراق مبنی بر " مهار " احزاب کردستان ایران، و یا حتی اعتراضی تاکتیکی در برابر موضع خام رهبری جمهوری اسلامی ایران در برابر احتمال برگزاری رفراندم استقلال اقلیم کردستان عراق و در آستانه   سفر قریب الوقوع کاک مسعود بارزانی صدر اقلیم به ایران، باشد .
ظرفیت های اندک سیاسی و اقتصادی و درگیری با داعش در مرزی به درازای ١٥٠٠ کیلومتر و نیاز به گشوده ماندن مرزهای شرقی خود با ایران و مهمتر از همه اختلافات درونی و بحران مدیریت دستگاه رهبری اقلیم ، چنین توان و مجالی را به این سرزمین کوچک اما مصمم در راه استقلال ، نمی دهد.
که اگر چنین می بود ، قاعدتا باید معادلات پشت پرده دیگری در حال تدوین و تکوین باشد. اگر چه خطوط کمرنگی از " بر خوردن اوراق بازی " در خاور میانه به چشم می خورد ، از جمله و بویژه ترمیم مناسبات ترکیه با اسراییل و فعال شدن محور ترکیه - اسراییل - عربستان ، یعنی رقبا و دشمنان منطقه ای ج.ا.ا. اما هنوز بسیار زود است که از طرحی روشن و کلی ، صحبت کرد .   
طنز تاریخ است این که ، همزمان جناح دیگر این حزب ، "حزب دمکرات کردستان " از زبان سخنگو و رهبر خود، کاک خالد عزیزی در گفتگو با تلویزیون " کورد کانال " و سپس تر با " صدای آمریکا" ، به تلویح و گاها به تصریح، از شعار " سرنگونی " و به تبع آن از " مبارزه مسلحانه " فاصله گرفت! صدایی که البته در فضای "جنگ و اسلحه " حاکم بر منطقه ، بازتابی در خورد نیافت. اما تا همین جا نیز قابل توجه و حمایت است که بالاخره و پس از سه دهه ، یکی از جریانات درگیر در مسئله ملی ، جسارت بازنگری و نگاه نقادانه به خود و دیگران را یافته است. هر چند که این موضع تا رسیدن به یک پلاتفرم و سیا ستی مدون و مصوب ارگانهای رسمی حزب بویژه کنگره، راهی نه چندان آسان و حتی احتمال بازگشت در پیش رو دارد.
اما این هر دو موضع به غایت متباین و متضاد ، به باور من در پی پاسخگویی و رهیافت برای مشکل و معضلی یگانه و البته   دیرینه است و آن وضعیت " آچمز " ی است که این احزاب در آن گرفتار آمده اند!
عقب نشیی احزاب کردستان ایران به خاک اقلیم کردستان عراق ، با توجه به واقعیت بغرنج ژیوپلیتیک منطقه زیر تاثیر دو فاکتور " رعایت مصالح اقلیم کردستان عراق " توسط احزاب کردستان ایران از یک طرف، و از طرف دیگر" فشار قابل فهم " دستگاه رهبری سیاسی اقلیم کردستان عراق در جهت مهار آنها، آبستن و متضمن خطری جانکاه برای احزاب ما بوده است .
حقیت این است که خطر " فرقه " ای شدن احزاب کردستان ایران، دیریست کلید خورده است!
عقب نشینی فرقه دمکرات آذربایجان پس از حوادث سالهای۱٣۲۴ ، به خاک جمهوری آذربایجان شوروی و اضمحلال تدریجی آن، چه به شکل ادغام در حزب توده ایران و چه به شکل نابودی فیزیکی عناصر هنوز سرکش در اردوگاههای کار و یا نهایتا زندگی و بازار کار متعارف و تبدیل شدن به جامعه دیاسپورا و مهاجر، به جای کنشگران فعال سیاسی ، و باری به هر جهت تحت تاثیر" رعایت منافع و مصالح جمهوری آذربایجان" ، چیزی از آن هزاران فدایی مسلحی که با آرزوی بازگشت قریب الوقوع و پیروزمندانه   به خاک میهن، بدانجا کوچانده شده بودند ، باقی نگذاشت .
بدون مقایسه نقطه به نقطه، اما همین سرنوشت در انتظار احزاب کردستانی ماست . ریشه انشعابات پی در پی ، از جمله و بویژه در همین واقعیت تلخ " بی عملی " و احساس بیهودگی است.
از مجموع احزاب کردستان ایران که به نوعی در خاک اقلیم و یا در جوار آن مستقر هستند، شاید بتوان دو جریان را فعلا از خطر " فرقه " ای شدن مستثنی کرد: "حزب آزادی کردستان "، به رهبری کاک حسین یزدان پناه که تنها حزب کرد ایرانیست که اجازه حضور در کنار نیروی پیشمرگ اقلیم و جبهه های جنگ علیه داعش را یافته و " پژاک " به سخنگویی کاک عبد الرحمن حاج احمدی است که   اساسا دارای ساختار و بافتاری متفاوت است. این هر دو جریان تا زمانی که به باور خود " مشغول " جنگ اند ، فرصت و مجال باز اندیشی در کار و گذشته خود را ندارند و همین " اشتغال " آنان را قانع کرده است.
بقیه احزاب ما یعنی هر دو جریان دمکرات و هر سه جریان کومله که از وضع موجود نگران و نا راضی هستند در پی راهجویی و پیدا کردن گریزگاهی معقول و آبرومندانه از این بن بست تحمیلی هستند.
یکی ازراهها ، همانی می باشد که کاک خالد عزیزی در پی طرح آن است : بازنگری نقادانه به شعارها و تاکتیکهای مبارزاتی، تمرکز بر داخل و جنبش مطالباتی مردم و همراهی هر چه بیشتر با جنبش عمومی و سراسری.
راه دیگر، " فرار به جلو " و بازگشت مسلحانه به داخل، امری که دست بر قضا در تاریخ حزب دمکرات کردستان ایران سابقه دارد.
"کمیته انقلابی" حزب دمکرات کردستان ایران در سالهای ١٣٤٧-١٣٤٦ ، از دل شرایطی مشابه بیرون آمد : فشار و کنترل بر این حزب در دوره بارزانی بزرگ ( ملا مصطفی بارزانی) عرصه را آنچنان بر مبارزان آن زمان تنگ کرد، که با علم به اینکه دست به خود کشی محض میزنند ، اما به خاک کردستان ایران بازگشتند. جنبشی مسلحانه که در منطقه " دارێنه " بین سردشت و بانه ، بر پا شد و بعد ها به نام " شریف زاده و یارانش " معروف شد و صد البته به دست ارتش و ژاندارمری شاهنشاهی در خون خود غلطانده شد.
نا گفته پیداست که پیامد این هر دو راهکار ، بسیار متفاوت و متناقض خواهد بود ، اگر چه هر دو در پی یافتن راهی برای عبور ازین معبر دشوار و سرنوشت ساز هستند . این نه تنها حق بلکه وظیفه شماست که در پی راهجویی باشید، اما این راه نباید و نمیتواند " خود کشی! " باشد.      
راهکار پیشنهادی (هنوزنا پخته) کاک خالد عزیزی، رو به کاهش تشنج و پایین آوردن هزینه مبارزه، و راهکار کاک مصطفی هجری بدون هیچ تعارفی رو به افزایش تشنج دارد. توجیهاتی از قبیل " تبلیغ مسلحانه " ، " دفاع مشروع " و " تحمیل از جانب رژیم " به ویژه توسط روشنفکران قابل احترام و میهمانان ثابت بی بی سی و صد البته " فضای مجازی و پهلوانان فیس بوکی "، چیزی از بار مسئولیت تاریخی و نتایج به غایت خطرناک، ویرانگر و غیر قابل پیش بینی این سیاست نمی کاهد.
افروختن یک درگیری مسلحانه در کردستان ایران و امید به   تکرار اراده گرایانه و ولونتاریستی یک "کوبانی " دیگر که در شرایط زمانی و مکانی به کلی متفاوتی جهان را به تحسین و پشتیبانی واداشت ، می تواند به سرعت تبدیل به یک جنگ تمام عیار در آنجا شود، نه به دلیل قدرت آتش حزب دمکرات کردستان ایران ، بلکه دقیقا به دلیل خواست و حتی " نیاز " جناحی از رژیم که خود را در گوشه رینگ می بیند. افروختن یک درگیری منطقه ای و یا داخلی، آن اکسیری است که گریبان کل رژیم را از دست جنبش مطالباتی هر دم فزاینده مردم رها می کند ، آن بخشی که در پی زمینگیر کردن دولت روحانی و به هم زدن میز بازیست ، آن جناحی که خود را بازنده برجام ١ میداند و منابع قدرت و ثروت خود را در خطر. امید آنها به دوران " پسا اوباما " ست ، چرا که مواضع ترامپ و کلینتون هر چند نه به یک نسبت ، در مقابل ج.ا.ا. سخت تر و جدی تر است و همین امید میدان داری هر چه بیشتری به آنها می دهد .
اما بر هم زدن توازن قدرت در حاکمیت جمهوری اسلامی به سود جناح راست و به بهانه درگیری مسلحانه ، تنها بخشی از یک استراتژی چند سویه است.
در صد سالگی پیمان استعماری سایکس - پیکو، که یکی از اساسی ترین عوامل تشنج و درگیری سده اخیر در خاورمیانه بوده است و با توجه به شرایط بین المللی و منطقه ای، کردستان عراق در پی برپایی رفراندم برای اعلام استقلال است. امری که در چشم حکومتیان ایران خاریست خلنده. آنها به هر بهانه و از جمله حضور نیروهای کردستانی مقیم آنجا، در پی آتش افروزی به نیت به فراموشی سپردن این ایده و در صورت اعلام استقلال، سقط کردن آن هستند. به نظر می رسد محاصره همه جانبه این اقلیم که در دستور کار حاکمان ایران است ، مراحل نهایی خود را طی می کند.
محاصره ای که از مدتها پیش و از درون به دست جریانات تاریخا همسو با ج.ا.ا. مانند " اتحادیه میهنی " و "جنبش گوران " از جنوب ، و از شمال توسط پ.ک.ک. شروع شده است ، با میلیتاریزه کردن هر چه بیشتر کردستان ایران به بهانه درگیری مسلحانه   و نیز فشار مضاعف بر اقلیم کردستان توسط توپ باران مناطق مرزی ، تکمیل می شود . هدف نهایی این محاصره نه تنها " خاک " اقلیم ، بلکه فراتر از آن محاصره کانون استقلال خواهی اقلیم که در" اکنون تاریخ " و به طور کلی در حزب دمکرات کردستان عراق به رهبری کاک مسعود بارزانی تعیین و تجسم یافته است ، می باشد .   
بنا بر این، همانگونه که گفته شد بر پایی یک درگیری مسلحانه - اگر چه با نیت مبارزه در راه حقوق بر حق ملی - در عمل و در شرایط کنونی ، تبدیل به ضد خود می شود. یعنی تقویت جناح راست در حاکمیت ج.ا.ا. (اشتباهی که پ.ک.ک. در کشاندن جنگ به داخل شهر ها در ترکیه مرتکب شد) و دادن بهانه و زمینه تهاجم به خاک اقلیم کردستان، به منظور سرکوب اندیشه استقلال، که خود خسارت ملی و استراتژیک بسیار بزرگتریست.
هر چند در سیاست نمی توان با دقت ریاضی سخن گفت، اما یک نکته را از هم اکنون می توان با قطعیت پیشبینی کرد که: برنده یک مناقشه فراگیر احتمالی در کردستان ایران، هیچ نیروی لیبرال، سکولار، دمکرات و آزادیخواهی نخواهد بود. بلکه برندگان عبارتند از دزدان و داعشیان لانه کرده در حاکمیت ج.ا.ا. و هسته های خفته و تحت کنترل " انصارالاسلام " ( شاخه کردستانی القاعده ) از جانب همین حاکمیت و نیز تروریستهای اجیر شده   با دلارهای نفتی رقبای منطقه ای همین حاکمیت هستند. در جهان گلوبالیزه شده کنونی، این فقط اقتصاد نیست که جهانی شده است ، بلکه بسیار بیشتر و سریعتر از آن ، تروریسم است که جا به جا می شود. بخش نه چندان کمی از آنهایی که در سوریه می جنگند ، وارداتی هستند!
نکته آخراینکه ، فراموش نکنیم که این جنگ در خاک ما اتفاق میافتد ، " دود " آن به چشمان کردستان و" سود " آن به جیب کسانی خواهد رفت که قرار است با آنها مبارزه کنید.
برای حاکمیت ج.ا.ا جان هزاران سرباز و پاسدار که آنان نیز فرزندان زحمتکشان همین سر زمین هستند ، پشیزی ارزش ندارد. پاسدار و بسیجی و جاش را می توان اجیر کرد ، پیشمرگ و چریک و گریلا را، اما با خون دل باید پروراند و با اشک چشم ، بدرقه!
احزاب کردستانی ما ، بخشی از ثروت ملی ما هستند و هیچ کس نباید بر روی این ثروت دست به " ولخرجی " بزند!


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱۴)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست