یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

قباد بخشی
از اشکهای اوزه بیو تا لبخندهای رونالدو



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۲ تير ۱٣۹۵ -  ۱۲ ژوئيه ۲۰۱۶



تب و تاب هیاهوی جام ملتهای اروپا با قهرمانی تیم ملی پرتغال فرو نشست. کسی تابحال اشکهای اندوه و شادی رونالد و این خدای گان فوتبال تجاری و مدرن را اینگونه ندیده بود. فرصت تازه ای به دست آمده تا از امروز مجسمه های جدیدی از او ساخته شود و موزه های دیگری از جزئیات زندگی و لحظات بازی و قهرمانی رونالدو در جام ملتهای اروپا راه اندازی شوند. از امروز این ستاره پرتغالی فراتر از الگو و رویای میلیونها کودک و نوجوان است. فیلمهای کارتونی و بازیهای رایانه ای جدیدی از وی و تیم ملی پرتغال و نسل لوئیس فیگو ساخته میشوند و میلیونها تصویر این افسانه های فوتبال مدرن در پروفایل موبایل ها و فضاهای مجازی جا قرار می گیرند و فضای دنیای مجازی را بخود اختصاص می دهند. اما از منظر مردم میانسال و سالخورده پرتغال، قهرمان واقعی هنوز کس دیگری است. اسطوره ای به نام "اوزه بیو". کودکی از یک خانواده کارگری فقیر از حلبی آبادهای موزامبیک. او فوتبال را با پاهای برهنه و شکمی گرسنه در کوچه های خاکی محله های محروم شروع کرد تا جائیکه به قهرمان ملی پرتقال تبدیل شد. زمانیکه او در خانواده بسیار فقیر و پرجمعیت در محله های فقیر نشین مافالالا موزامبیک بدنیا آمد، استعمار پرتغال هنوز بر جان و سرنوشت مردمان فقیر مستعمره ها حکومت میکرد. اگرچه به جهت رشد جنبش های ضداستعماری در کشورهای مستعمره رسما به عقب رانده شده بود ولی مزدوران و دست نشاندگانش هنوز در تعدادی از مستعمره ها حاکم بودند. اوزه بیو محصول کمیته های کشف استعداد شرکتهای تجاری فوتبال نبود. او تربیت شده مدرنترین مدرسه های فوتبال برای کودکان و نوجوانان نبود. او مانند بسیاری از هم نسلهایش از میان کوچه های خاکی و مردمان خاکی تر به قله شهرت و هنرنمایی رسید. اوزو بیو تا آخر عمرش درد و رنج خود و هم نسلهای اش را فراموش نکرد و بعد از جام جهانی ۱۹۶۶ بود که وی و بابی چارلتون از قصه های زندگی یکدیگر تعریف کردند و اوزه بیوه سلطان گل برای – سر- بابی چارلتون از موزامبیک و کودکان و مردمان فقیر آن دیارها گفت و اشک ریخت! فراموش نکرد که از کجا آمده است. حالا دیگر قضیه عوض شده. حالا بسیاری از بازیکنان فوتبال به کالاهای تجاری تبدیل شده اند. در قلمروهائی آنها از کودکی و نوجوانی بوسیله استعدادیابهای شرکتهای بازاریابی فوتبال کشف میشوند و بلافاصله به مدارس فوتبال باشگاه های بزرگ سپرده میشوند. انواع مربی خصوصی، بدنسازی، پزشک، فیزیوتراپ، مشاور مالی و روانشناسی و امکانات عالی زیست محیطی را برای آنان فراهم می کنند و اسپانسرهای تبلیغاتی نیز از قبال حضور آنان در فیلمهای تبلیغاتی به افزایش فروش و معروفیت کالاهای خود می افزایند. دیگر از آرمانهای اوزه بیوه و امثال آن بزرگ مردان خبری نیست یا اگر هم باشد کم و ناچیز است؛ از مردم فاصله می گیرد و تبدیل به کالائی لوکس و گران قیمت تجارت فوتبال می شود.
در جهان کنونی وقتی به اشکهای رونالد و نگاه میکنم. اشکهایی از غم درماندگی در لحظات زخمی شدن اش و کمی بعدتر و پس از سوت پایان بازی اشکهای پر از شادمان اش را باید دید که من را به یاد این سخن آنتونیو گرامشی نظریه پرداز و فیلسوف ایتالیایی می اندازذ که گفته: اشک غم و شادی قهرمانان را زمانی میتوان باور داشت که با مردم و در میان مردم و برای مردم باشد.
... و این را من برای اولین بار در چشمان رونالد و این افسانه فوتبال مدرن دیدم.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست