انتشار داستانهای مربوط به تبعیض جنسیتی، یکی از روشهای کنشگری در قرن ۲۱
گاردین، ترجمه: نجوا
•
بسیار ناامیدکننده خواهد بود اگر به صورت مستمر گفته شود این روش مبارزه و اعتراض بیهوده است ولی باید همچنان پافشاری کرد که استفاده از کلمه “بیهوده”، غلط است. سوال این است: چرا فمینیسم نباید از هرگونه وسیله ارتباطی در دسترس درقرن۲۱، برای ترویج اهداف خود استفاده کند؟
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
٣ مرداد ۱٣۹۵ -
۲۴ ژوئيه ۲۰۱۶
فمینیسم روزمره- بر اساس مطالعههای صورت گرفته در یک مجله انگلیسی روانشناسی در سال گذشته، توئیت کردن موارد مرتبط به سکسیم میتواند در بهبود وضعیت سلامت روحی و جسمی زنان موثر باشد. بر این اساس، “فعالیتهای جمعی” از ریشههای بنیادی در بهبود مصالح زنان است.
شرکتکنندگان در این مطالعه به چند گروه تقسیم شدند. از تعدادی از آنها خواسته شد که توئیتهای خود را به صورت عمومی منتشر کنند. تعدادی دیگر قبول کردند توئیتهایشان را به صورت خصوصی منتشر کنند و گروه آخر ملزم شدند اقدام به انتشار توئیتهایشان نکنند. براساس چکیده نتایج این پژوهش، تنها آن گروهی که توئت خود را به صورت عمومی منتشر کرده بودند از اثرات منفی آن کاسته و به سلامت روانی خود افزودهاند و این بدان معناست که “فعالیت جمعی” میتواند سلامت زنان را بالا ببرد.
از زمان راه اندازی پروژه “سکسیم روزمره” در سال ۲۰۱۲، من اولین تأثیر مثبت به اشتراکگذاری این مسائل از طریق رسانههای عمومی را دیدم. من مشاهده کردم زنانی که تجربه آزارهای خیابانی خود را توئیت میکنند، از حمایت مردم برخوردار شده، درک میشوند و در سراسر دنیا با آنها اعلام همبستگی میشود.
من دیدم که توئیت زنی درباره تبعیض جنسیتی در محل کارش، منجر به دریافت پاسخ از طرف مدیران مجلس نمایندگان شهرهای مختلف شد که حاضر بودند تجارب خود را در اختیار او بگذارند و به او کمک کنند.
من از بعضی مردان پیامهایی دریافت کردم که حاکی از آن بود که تصادفی در جریان این توئیتها قرار گرفتهاند و گویی چشمهای آنها به یکباره بر روی مسائلی باز شده است که قبلاً از آنها آگاهی نداشتند.
نتایج این مطالعه خیلی برای من شگفتآور نبود. در مقابل، آن دسته از کسانی که پیش از این معتقد بودند استفاده از شبکههای اجتماعی برای بالا بردن عدالت و آگاهی در سطح جامعه، روشی کُند و تلاشی بیهوده است، از نتایج این پژوهش بسیار شگفتزده شدند.
گاه اینگونه استدلال میشد که موج فمنیستی آنلاین با این روش، حتی مانع رشد سلامت و عدالت اجتماعی میشود. یا اینکه، اینگونه به اشتراک گذاشتن تجربیات باعث ضعیفتر شدن قربانیان میگردد، چرا که راهی آسانتر را به جای گزارش دادن این اتفاقها در جای دیگر (برای مثال نزد پلیس)، میسر میسازد. این خط فکری در نهایت مجبور میشود عدم برابری جنسیتی که اغلب بسیار ریشهای و آشکار است را بپذیرد. چرا که بسیاری از این نمونهها که در “سکسیم روزمره” گزارش میشود، قابلیت گزارش در جای دیگر را ندارد. ولی همین که قربانی جایی را پیدا میکند تا بتواند آزار خود را عنوان کند، به او حس قدرت و کنترل میدهد، حس اعتراض به ناتوانی.
این پاکسازی روح و روان را که تنها با بیان کردن داستان و باور کردن و پذیرفتن آن میسر میشود، در دنیایی که حتی ممکن است آنها را نادیده بگیرد یا کوچک بشمارد، دست کم نگیرید.
کسانی که معتقدند بیان این داستانها به صورت آنلاین مانع از اجرای عدالت اجتماعی است، نه تنها به شدت در خطا هستند بلکه باید گفت که کاملاً خلاف نظر آنها صادق است. ما در دنیایی زندگی میکنیم که در آن قربانیان خشونت جنسی و تبعیض، محکوم و گناهکار به حساب میآیند، یا برای اثبات بیگناهی خود سرکوب و سرزنش میشوند و یا به راحتی جدی گرفته نمیشوند. همه اینها موجب میشود که آنها برای گزارش دادن این حوادث به عقب رانده شوند و این تصور درست نیست که دسترسی به انتشار آنلاین این داستانها راحت است. زنانی که این کار را انجام میدهند به این دلیل نیست که نمیخواهند آن را به صورت اداری و رسمی گزارش دهند بلکه میخواهند سکوتی که تا کنون در پس این اتفاقها بود را بشکنند.
زنان در صدها توئیت و پستهای آنلاین که در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند، موفق به بیان مسائلی میشوند که تا قبل از این هرگز نتوانسته بودند به کسی ــ حتی پدرو مادرو افراد فامیل ــ بگویند، چه برسد به اینکه بخواهند گزارشی را نزد پلیس ببرند. حتی تعداد بسیاری از زنان در نوشتههای خود در “سکسیسم روزمره” خاطرنشان کرده بودند که با خواندن نوشتههای دیگران تشویق شدهاند گزارش آزار و اذیتهایی که تجربه کرده بودند، چه در محیط کار و چه در هر مکان دیگری، را به پلیس اعلام کنند. چرا که خواندن نوشتههای زنان دیگر که در این درد با آنها مشترک بودند به آنها جرأت میداد و آنها را به مقاومت و ایستادگی وا میداشت.
یکی از دانش آموزانم به من گفته بود که بعد از دیدن یکی از ویدئوهای فمینیستی که در توئیتر مننتشر شده بود متوجه شده است که آن چه قبلاً تجربه کرده است در رده آزارهای جنسی طبقهبندی میشود. یک دونده نوشته بود، زمانیکه در خیابان توسط مردی مورد آزار و اذیت قرار گرفت، داستانی که قبلاً از زنان دیگر خوانده بود، به او این قدرت را داد که بایستد، شماره ماشین فرد مذکور را بنویسد و به پلیس گزارش دهد. یک معلم نوشته بود، زمانیکه داستانها را برای شاگردان کلاسش به اشتراک گذاشت موفق شد آنان را به ایجاد یک گروه فمینیستی کوچک برای تبلیغ علیه تبعیض جنسیتی در مدرسه ترغیب کند. چیزی که آنلاین اتفاق میافتد، آنلاین باقی نمیماند بلکه در گستره بزرگتری تأثیرگذاری میکند.
البته، شبکههای اجتماعی کامل نیست و تنها شکل فعالیت موثر هم نیست. در درجه اول، کسانی که به خطوط اینترنت و یا دستگاههای ارتباطی دسترسی ندارند از آن محروم هستند که خود اصلیترین مشکل موجود است. پس این روش باید در کنار روشهای موثر دیگر به کار گرفته شود. علاوه بر این، کاربران شبکه های اجتماعی، بعد از انتشار مطالبی با مضمون تبعیض جنسیتی ممکن است با انواع حملهها و توهینها از طرف بعضی افراد مواجه شوند. ولی نباید فراموش کرد که این روش قابلیت ترویج ایدهها به صورت میلیونی را داراست. مانند هشتگهای #YesAllWoman و #YouOkSis و #WhyIStayed که صحت این گفته را تأیید میکند. بهتر است که شروع و پایان یک حرکت اجتماعی با اینترنت نباشد بلکه مجموعهای از روشها با یکدیگر ترکیب شده و به جلو روند تا تغییری را ایجاد کنند. شبکههای اجتماعی میتوانند یکی از قدمهای آغازین برای شروع، در کنار سایر روشهای گسترده و مختلف باشد.
برای مثال، در “سکسیم روزمره” بسیاری از داستانها به صورت آنلاین منتشر شد ولی ما در زندگی آفلاین از آنها استفاده کردیم که ایجاد تغییر کنیم؛ مثلاً از آنها استفاده کردیم تا در مدارس، درمورد روابط سالم و رضایتمند صحبت کنیم. با این روش، آنهایی که شانس مطالعه این داستانها به صورت آنلاین را نداشتند، از طریق شرکت در این بحثها در جریان قرار گرفتند. ما با استفاده از هزاران نوشته ارسالی از زنان در محیط کار، بستری را فراهم میکنیم تا سیاستمداران، تجار و کارآفرینان از مشکلات عدیدهای که زنان همچنان با آن دست و پنجه نرم میکنند آگاه شوند؛ از مشکلاتی که زنان هنگام زایمان با آن مواجه میشوند تا آزارهای جنسی. ما از داستانهایی که زنان در هنگام استفاده از سیستم حمل و نقل عمومی با آن مواجه بودند استفاده کردیم تا پلیس حمل و نقل بریتانیا را در این پروژه با خود همراه سازیم. این حرکت، منجر به آموزش ۲۰۰۰ نفر از کارمندان مشغول به کار در منطقههای قربانی خیز شد و به این ترتیب گزارش آزار جنسی در سیستم حمل و نقل لندن کاهش پیدا کرد.
به اشتراکگذاری یک توئیت، مانند راهاندازی یک راهپیمایی و یا نوشتن نامه اعتراضی به یک عضو پارلمان نیست ولی به اندازه خود ارزشمند و تاثیرگذار است. در همان حال که ما با این روش تلاش میکنیم تا ریشههای تبعیض جنسیتی را تغییر دهیم، ممکن است میلیونها نفر به صورت اتفاقی با این مطالب حاوی پیامهای فمینیستی برخورد کنند. این راه جدیدی است تا آنهایی که ممکن بود هیچگاه با این مسائل رو به رو نشوند و راجع به آن نیندیشند، به تأمل و تفکر بپردازند.
بسیار ناامیدکننده خواهد بود اگر به صورت مستمر گفته شود این روش مبارزه و اعتراض بیهوده است ولی باید همچنان پافشاری کرد که استفاده از کلمه “بیهوده”، غلط است. سوال این است: چرا فمینیسم نباید از هرگونه وسیله ارتباطی در دسترس در قرن ۲۱، برای ترویج اهداف خود استفاده کند؟
* www.theguardian.com
|