یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ترانه در گوشه ی عاشقی


خسرو باقرپور


• من همزادِ آواز بودم؛
و می رفتم:
در بیابانی کَز آوای دوست خالی بود
و سهره های خوشخوان،
در امتدادِ شانه هام،
با من می آمدند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۲ مرداد ۱٣۹۵ -  ۲ اوت ۲۰۱۶



 " ... من بی دهان خندیده ام" (مولوی)

من همزادِ آواز بودم؛
و می رفتم:
در بیابانی کَز آوای دوست خالی بود
و سهره های خوشخوان،
در امتدادِ شانه هام،
با من می آمدند.
من با پاهای پُر آبله؛
شما را بر شانه های خسته ی خویش می بُردم
و از جا پام؛
گل های بنفش و سرخ،
بر شن های تفته می رویید.
من یادهای خوبِ شما را
مرور می کردم
و تک تکِ شما را
با نام های کوچکتان می خواندم
من با نام های شما می رفتم
من با یادهای شما می رفتم
من با صدای شما می خواندم
من اگر سکوت می کردم،
اگر نمی رفتم؛
همه ی شما مرده بودید.


لندن. اواخر تیر ۱٣۹۵


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست