جهان در سال ۲۰۰۶
مهمترین تحولات بینالمللی چهار قارهی جهان
•
سال ۲۰۰۶ در حالی رو به اتمام است که خاطرات تلخ و گزندهای از خود را در بسیاری از مناطق جهان بر جای گذاشته است و سایهی جنگ و کشتار، هرج و مرج سیاسی و امنیتی کماکان بر فراز بسیاری از کشورهای جهان سایه افکنده است. ملتهای جهان به رخدادهایی در سال ۲۰۰۷ امید بسته اند که بتوانند واقعیتهای تلخ موجود را تغییر دهند و چهره ای انسانی تر از جهان ما بسازند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۰ دی ۱٣٨۵ -
٣۱ دسامبر ۲۰۰۶
ایسنا: پایگاه اینترنتی المحیط به شرح عمده وقایع سیاسی سال ۲۰۰۶ پرداخته که در زیر به آن اشاره شده است:
- آسیا
* در ۱۹ سپتامبر سال ۲۰۰۶ تایلند شاهد یک تحول سیاسی بسیار مهم بود که بسیاری این تحول سیاسی را به یک تندباد سیاسی بزرگ توصیف کردند. در حالی که تاکسین شیناواترا، نخست وزیر تایلند برای مشارکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل خارج از تایلند به سر میبرد، ارتش این کشور با تصرف مقر حکومت از وقوع یک کودتای نظامی خبر داد. ژنرال سونتی بونیا راتگلین رهبر کودتای نظامی بلافاصله با تشکیل حکومت انتقالی در تایلند اعلام کرد: این حکومت انتقالی متعهد خواهد شد که قانون اساسی جدیدی در کشور با هدف دست یافتن مجدد به دموکراسی تدوین میکند. بهومیبول آدولیادج پادشاه تایلند نیز حمایت رسمی خود را از این اقدام اعلام کرد و سونتی را به عنوان نخست وزیر جدید تایلند مورد تایید قرار داد.
آمریکا با محکوم کردن این کودتای نظامی در تایلند خواهان بازگشت مجدد قدرت به دولت شیناواترا شد. هم چنین آمریکا از رهبر کودتای تایلند خواست که هرچه سریعتر تعهدات خود در زمینهی برگزاری انتخابات دموکراتیک را عملی کند. اتحادیهی اروپا، استرالیا و نیوزلند نیز در اعتراض به این تحول جدید تایلند این کودتای نظامی را غیر دموکراتیک خواندند. وقوع کودتای نظامی در تایلند برای بسیاری غیر منتظره یا پیش بینی نشده نبود زیرا این کشور از مارس ۲۰۰۶ شاهد یک بحران سیاسی بود و این بحران با تظاهرات اعتراض آمیز مردم برای کنارهگیری شیناواترا آغاز شد. شیناواترا به همراه خانوادهی خود از سوی بسیاری از احزاب سیاسی و مردمی به فساد مالی متهم است. همین امر منجر به آن شد که شیناواترا خواستار برگزاری انتخابات زودهنگام در آوریل ۲۰۰۶ شود. به رغم آن که حزب وابسته به نخست وزیر اسبق تایلند در این انتخابات ۵۰ درصد از آرا را به خود اختصاص داد اما این درصد از آرا نمیتوانست باقی ماندن شیناواترا در پست نخست وزیری را تضمین کند. شیناواترا با اصرار بر حفظ منصب حکومتی خود در ۲٣ اگوست اعلام کرد درصدد نامزد شدن مجدد در انتخابات ۱۵ اکتبر است و در ۱۵ سپتامبر یعنی چهار روز قبل از وقوع کودتای نظامی در تایلند بیش از یک میلیون تن در خیابانهای بانکوک تظاهرات گستردهای را برگزار کردند و خواستار کنارهگیری نخست وزیر تایلند شدند.
* در نپال این کشور از ششم آوریل ۲۰۰۶ شاهد یک بحران سیاسی خطرناک بود که این بحران با یک اعتصاب عمومی در سرتاسر این کشور آغاز شد. پس از آن که گیانندرا، پادشاه نپال توانست بر تمامی پستهای حکومتی این کشور کوچک واقع میان هند و چین مسلط شود اعتراض مردم برای دستیابی به دموکراسی آغاز شد. به دنبال اصرار گروههای معارض نپالی اعتصاب عمومی در بسیاری از شهرهای نپال برگزار شد و این اعتصابها در اکثر مناطق به درگیری با نیروهای امنیتی منتهی شد که در اثر آن بیش از هشت تن از اعتصاب کنندگان کشته، دهها تن زخمی و صدها تن دیگر دستگیر شدند. پس از گسترش دامنهی اعتراض و اعتصاب که به مدت دو هفته تمامی نپال را با حالتی از جمود مواجه ساخته بود و نیز به دنبال افزایش فشارهای بینالمللی سرانجام پادشاه نپال تسلیم مطالبات اعتصاب کنندگان شد و در ۲۱ آوریل پارلمان منحل شدهی این کشور را دوباره تایید و به حالت عادی خود بازگرداند و نیز از برخی صلاحیتهای خود در زمینهی تشکیل حکومت جدید چشم پوشی کرد. در ۲۷ آوریل شورشیان مائوئیست در نپال توقف تمام عملیات مسلحانهی خود را به مدت سه ماه اعلام کردند. پراچاندا رهبر مائوئیستهای نپال اعلام کرد: ارتش آزادی بخش ملی ما با حفظ آمادگی دفاعی خود دست به هیچ حملهی نظامی نخواهد زد. در سوم ماه مه دولت جدید نپال موافقت خود را با آتش بس پیشنهادی شورشیان کمونیست نپال اعلام کرد و تاکید داشت تمامی اتهامات وارده در زمینهی فعالیت تروریستی افراد این گروه را لغو میکند. این اقدام دولت نپال با هدف پایان دادن به شورشهای مسلحانهی این کشور که به مدت ۱۰ سال است طول کشیده، انجام گرفت. معاون نخست وزیر نپال از گروههای شورشی این کشور خواست که به گفتوگوهای صلح مشترک در این کشور بپیوندند. وی تاکید کرد: حکومت نپال به پلیس بینالمللی ابلاغ کرده است که تمامی دستورهای صادره در زمینهی دستگیری رهبران مائوئیست نپال را لغو شده تلقی کند. بسیاری، اقدامات گیانندرا را در فوریهی ۲۰۰۵ به یک انقلاب علیه قانون این کشور توصیف کردند به طوری که وی تمامی پستهای حکومتی در این کشور را مستقیما به دست گرفت و در اولین اقدام دولت نخست وزیر نپال در سال ۲۰۰۴، به بهانهی ناکارآمدیش در مقابله و رویارویی با شورشیان کمونیست در این کشور کنار گذاشت و برقراری وضعیت اضطراری در تمام کشور را اعلام کرد.
* تیمور شرقی، این کشور نیز در سال ۲۰۰۶ شاهد تحولات و کشمکشهای سیاسی بود که این کشمکشها با اعتصاب ۶۰۰ تن از افراد ارتش این کشور که ۱۴۰۰ تن میباشند در ماه مارس ۲۰۰۶ آغاز شد. این ۶۰۰ تن نظامی در اعتراض به وضعیت خود در ارتش تحصنی را آغاز کردند و در راس مطالبات آنها از دولت موضوع ارتقای درجه و بهبود وضع اقتصادی و معیشتی آنها قرارگرفته بود. در آغاز ماه آوریل دولت تیمور شرقی در اقدامی این ۶۰۰ تن نظامی را از سمت و پستهای خود در ارتش خلع کرد و همین امر منجر به آن شد که جریان اعتصاب و تحصن این افراد به درگیری با نیروهای امنیتی تبدیل شود که به دنبال این درگیریها بیش از ده تن کشته و صدها تن دیگر از مردم شرکت کننده در این اعتراضها زخمی شدند. هم چنین دهها منزل مسکونی در این درگیریها ویران شد و هزاران تن از ساکنان "دیلی" پایتخت تیمور شرقی از ترس جان خود این شهر را ترک کردند. با گسترش درگیریها در این کشور سازمان ملل دستور خروج تمامی کارمندان خود از تیمور شرقی را صادر کرد و آمریکا و استرالیا نیز تمام دیپلماتهای خود را ازاین کشور خارج ساخته و به شهروندان خود ترک این منطقه را توصیه کرد. در ٣۱ ماه مه زنانا گوسمائو، رییس جمهور تیمور شرقی اعلام کرد، نیروهای امنیتی تمامی مسوولین این درگیریها و خشونتها را تعقیب و دستگیر خواهند کرد. وی هم چنین به عهده گرفتن مستقیم تمامی مسوولیتهای امنیتی این کشور را اعلام کرد. از سوی دیگر ماری آلکاتیری نخست وزیر پیشین این کشور با انتقاد از این اقدام گوسمائو اعلام کرد: من هم چنان مسوول امنیتی مستقیم در کشورهستم. نخست وزیر تیمور شرقی هم چنین تصریح کرد، کشورش شاهد تلاشهای انقلابی از برخی طرفها از جمله رییس جمهور تیمور شرقی است. ماری آلکاتیری، گوسمائو را به برنامهریزی برای انجام یک انقلاب مسلحانه متهم کرد. در آغاز ماه ژوئن ۲۰۰۶ رییس جمهور تیمور شرقی، آلکاتیری را از حکومت کنار گذاشت و خوزه راموس هورتا را به عنوان نخست وزیر تیمور شرقی تعیین کرد.
*هندوستان، این کشور نیز در سال ۲۰۰۶ شاهد تحولاتی از جمله انفجار در ایستگاه قطار بمبئی و کشته شدن بیش از ۱٨۰ تن از مسافران و زخمی شدن بیش از ٨۰۰ تن دیگر بود. این انفجار در ۱۱ ژوئیه ۲۰۰۶ روی داد و دولت هند گروه مسلح لشگر طیبه را که در کشمیر فعالیت میکرد و نیز سازمان اطلاعات پاکستان را به دست داشت در این انفجار متهم ساخت. اولین اقدام دهلی متوقف ساختن روند صلح جاری میان پاکستان و هندوستان بود که به مدت دو سال بود که این گفتوگوها دوباره از سر گرفته شده بود.
* کرهی شمالی، بحران هستهیی این کشور به دنبال متوقف شدن گفتوگوهای شش جانبه گسترش یافت. در ۱٨ ژوین ۲۰۰۶ پیونگ یانگ به آزمایش موشکی از نوع تائهپودونگ- ۲ با بردی بین ٣۵۰۰ تا ۴٣۰۰ کیلومتر اقدام کرد. این موشک میتوانست به راحتی بخشهایی از آلاسکا، آسیا و روسیه را هدف قرار دهد. اولین آزمایش موشک تائهپودونگ-۱ در اگوست ۱۹۹٨ بود. این موشک از فراز ژاپن گذشت و در اقیانوس آرام سقوط کرد. در ۱۵ ژوئیه ۲۰۰۶ شورای امنیت به اجماع قطعنامهای ۱۶۹۵ را علیه کرهی شمالی صادر کرد و آزمایشهای موشکی جدید این کشور را به اجماع محکوم ساخت. در ٨ اکتبر ۲۰۰۶ پیونگ یانگ اولین آزمایش هستهیی خود را اعلام کرد. این آزمایش هستهیی در حالی انجام گرفت که شورای امنیت و واشنگتن، کرهی شمالی را به اعمال تحریمها و اقدامات جدی تهدید کرده بودند. تمامی جامعهی جهانی و در راس آن کرهی جنوبی، آمریکا، ژاپن، روسیه و چین این آزمایش هستهیی کرهی شمالی را به شدت محکوم کردند و همین امر منجر به آن شد که در ۱۴ اکتبر ۲۰۰۶ شورای امنیت به اجماع قطعنامهی ۱۷۱٨ علیه پیونگ یانگ را صادر کند. در این قطعنامه تحریمهای مالی و نظامی علیه این کشور صادر شد.
* اما تحول دیگری که میتوان آن را در ارتباط با تحولات آسیا خواند انتخاب یک شخصیت آسیایی برای ریاست سازمان ملل بود. در ۹ اکتبر ۲۰۰۶ شورای امنیت بان کی مون، وزیر امور خارجهی کرهی جنوبی را رسما به عنوان دبیرکل سازمان ملل انتخاب کرد. بان کی مون به عنوان هشتمین دبیرکل سازمان ملل از بدو تاسیس آن تا به امروز یعنی در ۶۰ سال عمر این سازمان است.
- آفریقا
* از اواخر سال ۲۰۰۵ به دلیل درگیریهای نظامی موجود در خارطوم و انجامنا، روابط دولتهای سودان و چاد شاهد تیرگی بوده است و هر دو کشور یکدیگر را به حمایت نظامی از گروههای مسلح در دارفور و چاد متهم میکنند. ادریس دبی، رییس جمهور چاد همتای سودانی خود را یعنی عمر البشیر را به تلاش برای متزلزل کردن امنیت و ثبات در چاد متهم کرد و تاکید داشت که دولت سودان حمایت مالی و نظامی از عناصر شورشی و مسلح چاد میکند. دولت سودان نیز در اقدام مشابهی دولت دبی را به حمایت از شورشیان دارفور متهم ساخت. این اختلافات با میانجیگری لیبی در فوریهی ۲۰۰۶ و با به امضا در آمدن توافقنامهی مشترک جهت مراقبت دقیقتر از مرزهای مشترک دو کشور متوقف شد. در ۱٣ آوریل ۲۰۰۶ شورشیان چاد درگیریهای مسلحانهی گستردهای را با نیروهای حکومت مرکزی این کشور آغاز کردند که این درگیریها با عقب نشینی شورشیان چاد پایان یافت. در ۱۴ آوریل ۲۰۰۶ رییس جمهور چاد قطع تمامی روابط دیپلماتیک با سودان را اعلام کرد و شکایت نامهای رسمی را علیه خارطوم به شورای امنیت و اتحادیهی آفریقا تقدیم کرد. محتوای این شکایت نامه بر دخالت خارطوم در امور داخلی چاد و حمایت این دولت از شورشیان چاد متمرکز بود. این بحران تا به امروز هم چنان ادامه دارد.
* اما کشور کنگو نیز در سال ۲۰۰۶ شاهد تحولات سیاسی بود که در راس این تحولات برگزاری اولین انتخابات ریاست جمهوری این کشور پس از جدایی از بلژیک و مستقل شدن بود. در دور اول این انتخابات هیچ یک از نامزدهای شرکت کننده به حد نصاب کامل نرسیدند اما در دور دوم آن جوزف کابیلا با کسب ۵/۵٨ درصد از آرا بر ژان پییر بمبا رهبر شورشیان سابق کنگو پیروز شد. این انتخابات شاهد درگیریهای گستردهای میان طرفداران کابیلا و شبه نظامیان وابسته به ژان پییر بمبا بود که بر اثر آن بیش از ۲٣ تن کشته شدند.کابیلای ٣۵ ساله که پس از ترور پدرش لوران دزریه کابیلا، رییس جمهور سابق کنگو به حکومت رسیده است به عنوان اولین رییس جمهور منتخب این کشور در یک انتخابات دموکراتیک است. ناظران سازمان ملل انتخابات کنگو را به عنوان مهمترین تحول سیاسی و تاریخی پس از انتخاب نلسون ماندلا در جنوب آفریقا دانستند و معتقدند این اولین انتخابات آزاد در این کشور پس از سال ۱۹۶۰ است.
* در سومالی نیز نیروهای دولت موقت سومالی به همراه نیروهای اتیوپی توانستند نیروهای اتحادیهی دادگاههای اسلامی را از موگادیشو بیرون رانده و به این ترتیب شرایط را برای تشکیل دوبارهی دولت در این کشور فراهم کنند.
* سودان نیز شاهد اصرار بیش از پیش مجامع بینالمللی برای حضور نیروهای بینالمللی در
در دارفور بود اگرچه این امر همچنان با مخالفت دولت سودان روبهروست و این کشور تاکید دارد تنها نیروهای اتحادیهی آفریقا حق دارند در دارفور حضور یابند.
- اروپا
* در ۲۱ مه ۲۰۰۶ به دنبال انجام یک همه پرسی، مونته نگرو رسما از صربستان جدا و به یک کشور مستقل تبدیل شد. در این همه پرسی ۴/۵۵ درصد به جدایی مونته نگرو از صربستان رای دادند. ۶/۴۴ درصد نیز با این جدایی طلبی مخالفت کردند. ٨۵ درصد از واجدین شرایط در این همه پرسی شرکت کردند. این همه پرسی در شرایط بسیار سختی که اتحادیهی اروپا تعیین کرده بود، برگزار شد. در سوم ژوئن ۲۰۰۶ جمهوری مونته نگرو رسما استقلال خود را از یوگسلاوی سابق اعلام کرد.
* اما دولت انگلیس نیز از تحولات سیاسی ۲۰۰۶ بینصیب نماند. به دنبال سیاستهای تونی بلر، نخست وزیر این کشور در جنگ عراق و دنبالروی وی از سیاستهای جورج بوش حزب کارگر انگلیس در انتخابات محلی این کشور در رتبهی سوم قرار گرفت و بسیاری کاهش موقعیت و محبوبیت این حزب را ناشی از سیاستهای بلر دانستند. در این انتخابات که در پنجم ماه مه ۲۰۰۶ انجام گرفت، حزب کارگر انگلیس ٣۰۰ کرسی از کرسیهای شورای محلی این کشور را از دست داد. به دنبال این شکست، نمایندگان حزب کارگر انگلیس با تدوین دادخواست رسمی از بلر خواستند که از ریاست این حزب کنارهگیری کند و گوردون براون، وزیر خزانهداری دولت انگلیس، ریاست حزب کارگر و ریاست حکومت فعلی انگلیس را تا زمان انتخابات آینده در سال ۲۰۰۹ به عهده گیرد. در این دادخواست رسمی که از سوی بیش از ۵۰ تن از نمایندگان حزب کارگر در مجلس عوام به امضا رسیده، به بلر مهلت سه ماه داده شده است که طرح مشخص و روشنی برای کنارهگیری از حکومت و ریاست حزب و تسلیم قدرت به براون ارایه دهد. این امر منجر به آن شد که نخست وزیر انگلیس درک روشنی از اوضاع بحرانی خود میان احزاب سیاسی انگلیس در راس آن حزب کارگر این کشور به دست آورد و در نتیجه وی در پنجم ماه مه ۲۰۰۶ به تغییرات گستردهای در حکومت خود دست زد. تعدیل و تغییری که در طول ۹ سال ریاست وی بیسابقه بوده است. تحولات سیاسی دولت بلر تنها به اینجا منتهی نشد بلکه در آخرین نظرسنجی انجام شده در ماه مه که در روزنامهی تایمز انتشار یافت مشخص شد که محبوبیت حزب کارگر انگلیس به شدت کاهش یافته است و تنها ٣۰ درصد از مردم انگلیس حمایت خود از این حزب را اعلام کردهاند. این بدترین نتیجهای است که حزب کارگر انگلیس طی ۱۴ سال گذشته به آن دست یافته است. ۶۵ درصد از شرکت کنندگان در این نظرسنجی احتمال شکست حزب کارگر در انتخابات آیندهی انگلیس را بعید نمیدادند.
* گرجستان، این کشور در سال ۲۰۰۶ شاهد گسترش دامنهی اختلافات سیاسی خود با روسیه بود. این بحرانها با دستگیری چهار تن از افسران روسی در ۲٨ دسامبر ۲۰۰۶ توسط دولت گرجستان به اتهام جاسوسی شدت گرفت. روابط گرجستان و روسیه از زمان به قدرت رسیدن میخائیل ساکاشویلی در سال ۲۰۰٣ که مورد حمایت کشورهای غربی است، شدت گرفته و در حال حاضر بر اساس اخبار و اطلاعات به دست آمده روابط این دو کشور با استقرار نیروهای نظامی دو طرف در مرزهای مشترکشان در مرحلهی بسیار خطرناکی بسر میبرد.
ولادمیر پوتین، رییس جمهور روسیه به کشورهای اروپایی و آمریکا نسبت به هر گونه دخالت در حمایت از دولت ساکاشویلی هشدار داده است. تحلیل گران نظامی و سیاسی معتقدند روابط مسکو و تفلیس بیشتر شبیه به یک بشکهی باروت است که هر لحظه امکان انفجار آن وجود دارد.
* اما دولت ایتالیا نیز مانند دولت انگلیس به دلیل سیاستهای خود در جنگ عراق و حمایت از دولت بوش بینصیب از تحولات سیاسی سال ۲۰۰۶ نبود. در انتخابات ۲۹ آوریل ۲۰۰۶ حزب چپ ایتالیا به رهبری رومانو پرودی با اکثریت آرا بر حزب راست ایتالیا به رهبری سیلویو برلوسکنی، نخست وزیر سابق این کشور پیروز شد. به اعتقاد بسیاری از تحلیل گران سیاسی برلوسکنی در این انتخابات بهای حمایتها و تاییدهای خود از دولت بوش در جنگ عراق از جمله اعزام سربازان ایتالیایی به این کشور و نیز بهای ضعف و ناکارآمدی خود در امور اقتصادی ایتالیا را داد. با به قدرت رسیدن پرودی به حکومت، بسیاری از سیاستهای ایتالیا در قبال مسائل منطقهیی و بینالمللی تغییر کرد. وی به محض رسیدن به قدرت تصمیم گرفت نیروهای ایتالیایی را از عراق خارج کند و سیاست معتدلتری نسبت به دولت حماس در پیش گرفت. وی از کشورهای اروپایی خواست که از اقدام خود نسبت به متوقف ساختن کمکهای اروپایی به دولت فعلی فلسطین بازگردند. یکی دیگر از پیامدهای حذف برلوسکنی از صحنهی سیاسی ایتالیا آن است که آمریکا یکی از حامیان اصلی خود در جنگ عراق را از دست داد.
- آمریکا
و اما قارهی آمریکا نیز شاهد برخی از تحولات سیاسی بسیار مهم و حساس بوده است که از جمله این تحولات میتوان به تحولات مکزیک اشاره کرد. در دوم ژوئیهی سال ۲۰۰۶ این کشور شاهد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بود و رقابت اصلی این انتخابات میان فیلیپه کالدرون، نامزد راست گراهای مکزیکی و مانوئل لوپز اوبرادور، نامزد چپ گراهای مکزیک بود. سرانجام این انتخابات با برتری و پیروزی نامزد راست گراهای این کشور یعنی کالدرون پایان یافت اما طرفداران اوبرادور از جمله خود وی نتایج این انتخابات را نپذیرفتند و خواهان بازشماری مجدد آراء ماخوذهی صندوقهای رای شدند. نامزد چپ گراهای این کشور کالدرون را به تقلب گسترده در انتخابات متهم ساخت. سرانجام دادگاه انتخابات فدرال مکزیک به این اتهامات و اختلافات پایان داد و رای خود را با تایید نتایج این انتخابات به سود کالدرون صادر کرد. وی به عنوان رییس جمهور رسمی مکزیک فعالیت خود را از اول دسامبر ۲۰۰۶ در این کشور آغاز کرد. پیش از پیروزی کالدرون ایالت متحدهی آمریکا با نگرانی بسیار این انتخابات را دنبال میکرد و بیم آن را داشت که این کشور آمریکای شمالی به قلعهی دیگر چپ گراها تبدیل شود؛ کسانی که سیاستهای خود را بر اساس دیدگاههای سیاسی هوگو چاوز و فیدل کاسترو رهبران و مخالفان سرسخت سیاستهای آمریکا در ونزوئلا و کوبا تعریف میکنند. همین امر منجر به آن شد که دولت بوش حتی پیش از مشخص شدن نتایج نهایی انتخابات مکزیک پیشاپیش پیروزی کالدرون در این انتخابات را به وی تبریک گوید.
* کوبا، این کشور معروف به کشور انقلابی در ۲٨ ژوئیه ۲۰۰۶ شاهد کنارهگیری مقطعی رهبر خود یعنی فیدل کاسترو از قدرت بود. کاستروی ٨۰ ساله برای اولین بار پس از انقلاب بزرگ این کشور در سال ۱۹۵۹ به دلیل بیماری که داشت قدرت را به صورت مقطعی به رائول برادر ۷۵ ساله خود منتقل ساخت. همین امر منجر به آن شد که ایالت متحدهی آمریکا که پیش از این در انتظار مرگ کاسترو و فروپاشی نظام وی در کوبا بود از فرصت استفاده کند و طی پیامی از مردم کوبا بخواهد که هرچه سریعتر به تشکیل نظام دموکراتیک در کوبا اقدام کنند. کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجهی آمریکا در حالی که کاسترو در بیمارستان بسر میبرد با ارسال پیامی به مردم کوبا خطاب به آنها اعلام کرد: تمامی کسانی که خواهان انجام تحولات دمو کراتیک مسالمت آمیز در کوبا هستند، میتوانند به همکاریها و کمکهای آمریکا اعتماد کنند. آمریکا به خواستهی شما مردم کوبا احترام خواهد گذاشت و در کنار شما برای دستیابی به آزادی خواهد ایستاد. بسیاری از تحلیل گران معتقدند دولت آمریکا درصدد سوء استفاده از این شکاف سیاسی مقطعی ایجاد شده در کوبا است و در آیندهی نزدیک این تلاشها جهت کنار زدن نظام انقلابی کاسترو در کوبا گسترش خواهد یافت.
* از مهمترین تحولات سیاسی دیگری که آمریکای لاتین و آمریکای شمالی در سال ۲۰۰۶ شاهد آن بود پیروزی و به قدرت رسیدن چپ گراهای مخالف با سیاستهای آمریکا است. پس از پیروزی مجدد ایناسیو لولا داسیلوا، نامزد حزب کارگر برزیل، یکی از بزرگترین کشورهای آمریکای لاتین، هوگو چاوز بزرگترین مخالف سیاستهای آمریکا پس از کاسترو بار دیگر در انتخابات مجدد این کشور انتخاب شد. پرو نیز شاهد این تغییر و تحولات ضد آمریکایی بود به طوری که نامزد چپ گرای این کشوردر انتخابات ماه مه ۲۰۰۶ توانست به پیروزی رسد. اولانتا اومالا، رییس جمهور فعلی پرو نیز مانند اوو لورالس رییس جمهور بولیوی که در دسامبر ۲۰۰۵ در این کشور به قدرت رسید، مخالف موضوع جهانی شدن است. وی از همان آغاز، سیاست مخالف با شرکتهای خارجی سرمایهگذار و در راس آنها شرکتهای آمریکایی در زمینهی تولیدات نفتی و فرآوردههای مربوط به آن را آغاز کرد. اومالا در بدو به قدرت رسیدن خود دستور بازنگری در تمام قراردادهای تجاری منعقد با شرکتهای خارجی را صادر کرد و نظارت سفت و سختری بر روند استخراج منابع طبیعی در پرو را خواستار شد.
اما در نیکاراگوئه نیز نامزد چپ گرای این کشور در انتخابات ریاست جمهوری این کشور که در هشتم نوامبر ۲۰۰۶ برگزار شد به پیروزی رسید. با پیروزی دانیل اورتگا بر نامزد محافظهکار خود در این انتخابات این کشور به عنوان نهمین کشور آمریکای لاتین که در آن قدرت به دست چپ گراهای مخالف با آمریکا رسیده است، قرار گرفت.
اما در انتخابات ۲۶ نوامبر ۲۰۰۶ اکوادور نیز نامزد چپ گرای این کشور به پیروزی و قدرت رسید. رفائل کوریا، ریس جمهور فعلی این کشور یکی از دوستان بسیار نزدیک چاوز است. او در آغاز به حکومت رسیدن خود اعلام کرد که درصدد انجام اصلاحات ریشهیی در نظام سیاسی کشور است و به مبارزه با فساد مالی و سیاسی در اکوادور متعهد است. کوریا نیز از جدیترین دشمنان سیاستهای آمریکا پس از کوبا و ونزوئلا محسوب میشود.
علاوه بر کشورهای نامبرده که در سیاستهای ضد آمریکایی خود معروف هستند دیگر نظامهای حاکم در کشورهای آمریکای لاتین چون آرژانتین، شیلی و اروگوئه نیز نظامهای میانه رویی هستند. این نظامها به رغم حمایت از سیاستهای چاوز از درگیری مستقیم با آمریکا پرهیز میکنند.
و بالاخره ایالت متحدهی آمریکا، بسیاری از تحلیل گران و کارشناسان معتقدند سال ۲۰۰۶ بیشتر شبیه به یک کابوس برای دولت آمریکا بوده است. تحولات سیاسی آمریکا از افزایش خسارتهای اقتصادی و جانی در افغانستان و عراق آغاز میشود تا شکست جمهوری خواهان آمریکایی در انتخابات اخیر این کشور ادامه مییابد.
* اما خسارتهای آمریکا در افغانستان وعراق:
در افغانستان به دلیل افزایش حملات طالبان بیش از ۲۰۰۰ غیر نظامی و بیش از ۹۰ سرباز خارجی از جمله ۵۰ سرباز آمریکایی کشته شدند و تعداد تلفات نیروهای آمریکایی از آغاز حمله به افغانستان در ۷ اکتبر ۲۰۰۱ در سال ۲۰۰۶ به ۲٨۰ تن رسید. همین امر منجر به آن شد که واشنگتن رسما به افزایش قدرت طالبان در افغانستان اعتراف کند و از هم پیمانان خود درخواست کمک کند. هم چنین دولت آمریکا از نیروهای ائتلاف مستقر در افغانستان خواست که حمایت نیروهای وابسته به خود را در جنوب و شرق افغانستان که هم مرز با پاکستان است و اکثر حملات طالبان نیز با حمایت قبایل پشتون در این مناطق انجام میگیرد را خود به عهده گیرند.
اما در عراق بر اساس بسیاری از گزارشها و ارزیابیهای انجام شده که توسط سازمانهای اروپایی و آمریکایی انجام گرفته است مشخص شد که سال ۲۰۰۶ اوج بحران آمریکا در عراق بوده است و برجستهترین نتایج گردآوری شده در این گزارشها به شرح ذیل است:
- ۱۰۵ سرباز آمریکایی در ماه اکتبر ۲۰۰۶ در عراق کشته شدند و این تعداد در ماه آخر میلادی، دسامبر، از آن هم فراتر رفت و دسامبر به عنوان پرتلفاتترین ماه برای آمریکاییها در عراق تبدیل شد. در نوامبر ۲۰۰۴ نیز نیروهای آمریکایی در حملات گستردهای به شهر فلوجه بیش از ۱۴۰ سرباز آمریکایی را از دست دادند و ۱۴۲۹ سرباز آمریکایی دیگر نیز زخمی شدند.
وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) در سال ۲۰۰۶ با ارایهی گزارشی از وضعیت نیروهای آمریکایی در عراق اعلام کرد: تلفات آمریکاییها از آغاز این جنگ در بهار ۲۰۰٣ تا ۲۰۰۶ به نزدیک ٣۰۰۰ کشته و ۲۰ هزار زخمی رسیده است. اما انجمن پژوهشی آمریکایی گلوبال سکیوریتی، متخصص در امور نظامی با ارایهی گزارشی در نقض این گزارش پنتاگون اعلام کرد: تعداد زخمیان آمریکایی از آغاز جنگ تاکنون به بیش از ٣۰ هزار تن رسیده است و تعداد کشتههای آمریکایی نیز از مرز پنج هزار تن تجاوز کرده است. در ۱۹ اکتبر ۲۰۰۶ به دلیل گسترش تلفات آمریکاییها در عراق بوش برای اولین بار به صورت رسمی به وجود وجه اشتراک یا تشابه میان جنگ عراق با ویتنام اعتراف کرد و گفت: میتوان افزایش حملات مسلحانه به نیروهای آمریکایی در عراق را به حملات مسلحانهی انقلابیون ویتنام به سربازان آمریکایی تشبیه کرد. و بالاخره گزارش سالانهی وزارت امور خارجهی آمریکا دربارهی تروریسم جهانی در ٣۰ آوریل ۲۰۰۶ منتشر شد. در این گزارش که به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران بر شکست سیاستهای بوش تاکید داشته است، آمده است: بیش از ۱۱ هزار عملیات تروریستی در اماکن مختلف جهان رخ داده است به طوری که این عملیاتهای تروریستی منجر به کشته شدن بیش از ۱۴۶۰۰ تن شده است که اکثر آنها عراقی بودهاند. این آمار به مراتب از آمار سال ۲۰۰۴ بیشتر بوده است به طوری که در سال ۲۰۰۴ ما شاهد وقوع ۶۵۱ عملیات تروریستی و کشته شدن ۱۹۰۷ بودهایم.
هم چنین در این گزارش سالانهی وزارت خارجهی آمریکا تاکید شده است که ٣۰ درصد از این عملیاتهای تروریستی در عراق انجام گرفته است، به طوری که ٣۶۰ عملیات تروریستی از مجموع کل عملیاتها در عراق رخ داده است و ۵۵ درصد از تلفات این عملیاتها یعنی ٨٣۰۰ کشته نیز در عراق بوده است. در این گزارش با اشاره به سازمان القاعده آمده بود: ایدئولوژی شخصیتهایی چون بن لادن هم چنان بر طرفدارانشان در اماکن مختلف جهان تاثیر گذار است و آمریکا در آغاز مرحلهی اول جنگی است که ظاهرا طولانی خواهد بود و برای سالهای طولانی واشنگتن با دشمن سرسختی روبرو خواهد بود. به اعتقاد بسیاری از تحلیل گران آمریکایی گزارش وزارت خارجهی آمریکا به این واقعیت به صورت غیر مستقیم اعتراف کرده است که سرنگونی نظام حاکم در عراق تاثیری در برقراری امنیت جهانی نداشته است و نیز آمریکا در جنگ خود با تروریسم شکست خورده است و بسیاری از مقامات بلندپایهی القاعده چون بن لادن و ظواهری و نیز مقامات مسوول طالبان هم چنان زندهاند و حملات علیه نیروهای آمریکایی و منافع این کشور در منطقه را رهبری میکنند.
از تحولات دیگر ایالت متحدهی آمریکا به امضا رسیدن قانون جنجال برانگیز موافقت با استفاده از روشهای مختلف شکنجه علیه زندانیان بود که این قانون در ۱۷ اکتبر ۲۰۰۶ توسط بوش به امضا رسید. بوش به رغم مخالفت گستردهی جهانی از جمله بسیاری از مقامات مسوول آمریکایی نسبت به این قانون، به ادعای این که این قانون میتواند در تامین امنیت آمریکا تاثیر گذار باشد، آن را به امضا در آورد.
اما تحول مهم دیگر آمریکا انتخابات کنگرهی این کشور است. در این انتخابات که در هفتم نوامبر ۲۰۰۶ انجام گرفت دموکراتهای این کشور توانستند پس از ۱۲ سال برای اولین بار کنگره این کشور را در اختیار خود قرار گیرند. به اعتقاد بسیاری از جمله خود جمهوری خواهان آمریکایی این حزب بهای حمایتهای خود از جنگ عراق و سیاستهای بوش را داد.اما اولین پیامد پیروزی دموکراتهای آمریکا در کنگره و سنای این کشور کنار گذاشته شدن دونالد رامسفلد، وزیر دفاع سابق بوش و یکی از طراحان اصلی جنگ عراق بود. در هشتم نوامبر ۲۰۰۶ و بلافاصله پس از اعلام نتایج نهایی انتخابات میان دورهیی آمریکا، بوش در کنفرانس خبری از استعفای رامسفلد و تعیین رابرت گیتس، رییس سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) بعنوان وزیر دفاع جدید خود خبر داد.
همچنین دولت بوش برای برون رفت از بحران عراق کمیتهای دو حزبی را به ریاست جیمز بیکر و لیهمیلتون تعیین کرد تا گزارشی را دربارهی اوضاع عراق تعیین کنند که این کمیته با تهیه گزارشی، ۷۹ راهکار را برای خروج از بحران عراق ارائه داد که از جمله مهمترین مفاد آن گفتوگو با همسایگان عراق از جمله ایران و سوریه بوده است.
|