کودکان کار؛ تجاوز جنسی یا تجربه جنسی
نـگار کـرمی
•
« در مدت دو سالی که در این حوزه فعال هستم به موارد زیادی از آزار و تجاوز برخورد کردهام. اکثر کودکان با این معضل درگیر هستند. زمانی به عمق این مشکل پی میبریم زمانی است که میبینیم نه ما فعالین و نه نهادهای مسئول، هیچ راهحلی برای آن نداریم.»
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۹ مرداد ۱٣۹۵ -
۹ اوت ۲۰۱۶
این روزها ماجرای تجاوز و آزار جنسی کودکان آنقدر افزایش یافته که رسانهها به دلیل تکراری و مشابه بودن داستانها دیگر اهمیت زیادی به آن نمیدهند. میگویند زمانیکه ذهن انسان به یک موضوع عادت کند، مسئله برایش حساسیت و اهمیت خود را از دست میدهد. وقتی داستان «تجاوز شش مرد معتاد به دختر ۱۱ ساله در زیر پل عابر پیاده ای در پایتخت» را می شنویم، اوج جنایت در ذهن ما الگو داده میشود. وقتی ماجرای تجاوز و قتل ستایش، دختر افغان رسانهای می شود دیگر نباید انتظار داشت داستانهای آزار جنسی کودکانِ کار جذاب باشد. اما واقعیت آن است که این تجاوز و آزارها وجود داشته و ادامه دارند. بزرگترین پیامد عینی و کوتاه مدت این مشکل افزایش ایدز در میان این کودکان است. از پیامدهای درازمدت هم می توان به بهداشت روان این کودکان اشاره کرد.
سمانه، فعال در حوزه کودک می گوید: « در مدت دو سالی که در این حوزه فعال هستم به موارد زیادی از آزار و تجاوز برخورد کردهام. اکثر کودکان با این معضل درگیر هستند. زمانی به عمق این مشکل پی میبریم زمانی است که میبینیم نه ما فعالین و نه نهادهای مسئول، هیچ راهحلی برای آن نداریم.» به گفته سمانه «در سالهای اخیر تنها به این اکتفا شده است که بگوییم کودک کار داریم. باید برای آن چاره اندیشید. حتی خبرهای تکاندهندهای از گسترش ایدز در میان کودکان کار داده می شود. اما ارائه این آمارها چه فایده ای داشته است؟»
مینو محرز، رئیس مرکز تحقیقات ایدز در تابستان سال ۹٣ با استناد به مطالعهای که بر روی هزار کودک کار در تهران انجام شده بود، گفت که چهار تا پنج درصد این کودکان HIV مثبت بودهاند. به گفته محرز، طبق نتایج این مطالعات، بیشترین میزان شیوع ایدز در کودکان کار و خیابان بین سنین ۱۰ تا ۱۸ سال است. او بیشترین راه ابتلا در بین این کودکان تجاوز جنسی (هم بین دختران و هم بین پسران) را اعلام کرد. از آن زمان تا به امروز آمار قابل اتکایی ارائه نشده است.
مریم، دختر ۱۲ ساله افغان است که به دلیل زندانی بودن پدر و مریض بودن مادرش همراه با دو برادر و دیگر خواهرش در خیابان تهرانپارس شبها گلفروشی میکنند. مریم ماجرای آزار جنسیاش را اینگونه بازگو میکند: «برای فروش گل جلوی ماشینی ایستادم. ماشین دونفر سرنشین داشت. آنها گفتند که میتوانی با ما بیایی وکمی بگردی. ماهم همه گلهایت را میخریم.» مریم کهاز کار شبانه خسته شده بود پیشنهاد آنها را میپذیرد و در نهایت آنها، مریم رو بجای خلوتی برده و در ماشین مورد آزار قراردادند. مریم پس از این اتفاق بدون آنکه بداند چه بلایی بر سرش آمده نگران است و از قشاوت دیگران میترسد. بیشتر از هر چیز او خود را گناهکار میداند.
او میترسد که ماجرای آن شب را به برادرانش بگوید: «اگر آنها بفهمند حتما مرا میکشند. من باعث آبروریزی آنها شدهام.» شاید تنها شانس مریم این باشد که در جامعه سنتی بکارتش را ازدست نداده باشد. تنها مورد آزار قرار گرفته است.
علی، دانشجوی ارشد مددکاری درباره مشکلی که در آینده برای این کودکان پیش میآید میگوید: «هرچند این آزارها و یا تجاوزها مختص دختران نیست و پسران هم مورد سو استفاده قرار میگیرند اما دختران آسیب بیشتری میبینند. معمولا این دختران پس از ازدواج نخواهند توانست وارد یک زندگی جنسی سالمی شوند. نمونههایی هم در مشاوره داشتهایم که با این مشکل مواجه شدهاند. بارزترین مشکل آنها در روزهای ابتدایی زندگی مشترک (در صورتی که تا آن سن به تن فروشی و یا تجاوزهای مکرر دچار نشوند) دچار اسپاسمهای شدید میشوند. همین امر هم باعث ناکارمد بودنشان از نگاه همسرانشان میشود. چون اکثر همسران آنها هم اطلاعی از بهداشت روان و یا این اسپاسم ها ندارند.»
تجاوز یا تجربه رابطه جنسی
کودکان خیابانی به دلیل شرایط محیط زندگی و کار از سنین پایین مورد آزار جنسی قرار می گیرند. گفته می شود میانگین این آزارها در دختران ۱۲.۵ سال و در پسران ۱٣.۷ سال است. طبق همین پژوهش کمی که در مهرخانه منتشر شده است ۲۱.۴ این کودکان «تجربه رابطه جنسی» را داشته اند. و این در حالی است که به کار بردن «تجربه جنسی» از نگاه فعالان حوزه کودک قابل قبول نیست. آیا کودکان واقعا در این سن و سال فهمی از برقراری رابطه جنسی دارند؟
در قانون جزا، فصل ششم، بخش چهارم چنین نوشته شده است: «کسی که مقاربت جنسی با یک شخص نابالغ زیر پانزده ساله بکند، یا با این طفل یک عمل جنسی دیگر انجام بدهد که با توجه به ماهیت تخطی و شرایط بطور عموم، با مقاربت جنسی قابل مقایسه باشد، ارتکاب کننده جرم به تجاوز جنسی نسبت به طفل محکوم میشود و جزای آن دست کم، دو سال، و در نهایت شش سال زندان میباشد.»
این بدین معنی است که رابطه جنسی یک نفر بزرگتر (از پانزده ساله) اگر با کسی که کوچکتر از پانزده سال عمر داشته باشد، این کار همیشه غیر قانونی میباشد. بدینگونه، چنین عملی تجاوز جنسی به کودکان به شمار میآید. این قانون به میان آمد تا کودکان و نوجوانان را در برابر بزرگترها (که اکثرا مردها بودند) و میخواستند رابطه جنسی با (اکثرا دخترها) انجام دهند، حفاظت نماید. فرقی نمیکند اگر که آنکه زیر پانزده سال عمر دارد، خودش میخواهد که مقاربت جنسی داشته باشد یا نه.
تنها استثائیکه وجود دارد این است که اگر یک اندکی بیشتر از پانزده سال عمر داشته باشد و دیگری اندکی کمتر از آن، که این دو با هم رابطه داشته باشند و مقاربت را آزمایش کنند.
علی، فعال حوزه کودک معتقد است که به کار بردن «تجربه رابطه جنسی» به موضوع تابو بودن موضوع جنسی در ادبیات ایدئولوژیک دولت باز میگردد. او میگوید: این نهایت محافظهکاری دولت اسلامی است. چون میخواهد با به کار بردن اینگونه واژههای خنثی صورت مسئله را پاک کند و در نتیجه بار مسئولیتش را کم کند. چون تجاوز جنسی تبعات دارد. یکی از مهمترین این تبعات این است که مسئولین امنیت اجتماعی باید پاسخگو باشند. شما نگاه بکنید حتی آمار دقیقی در ایران از کودکان کار وجود ندارد چه برسد به کودکانی که مورد آزار قرار میگیرند. هنوز مردم نمیدانند نیروی انتظامی در حوزه اختیارات رهبری است یا دولت.»
همین ممنوعیت در اعلام این آمارها را میتوان در کار سازمان های مردم نهاد در حوزه کودک دید. عموما این سمنها وارد حل این معضل نمیشوند. به گفته علی «سمنها ترجیح میدهند به جای وارد شدن به موضوعاتی که مربوط به امنیت هستند نقش خیریه را بیشتر بازی کنند.»
|