اشپیگل آنلاین - برگردان: قباد بخشی
داستان یک قهرمان از فقیرترین محلات ریودوژانیرو
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۰ مرداد ۱٣۹۵ -
۱۰ اوت ۲۰۱۶
زمانی طولانی می بایست توهین ها و ناسزاهای نژادپرستی را تحمل و با افسردگیهای ناشی از آن مبارزه کند. حالا جودوکار، رافایلا سیلوا اولین مدال طلا را برای برزیل به ارمغان می آورد و میخواهد الگوی درخشانی برای بچه های فقیر محله "فاولا" باشد.
رافایلا سیلوا در لباس جودوی خود فرو میرود و زانو میزند. هزاران برزیلی در تریکوهای زرد و سبز رنگ به هوا می پرند. فریادهای "برزیل، برزیل" با ریتم رقص زامبا روز دوشنبه در استادیوم کاریوکا ۲، یک لحظه قطع نمیشد، جائیکه سیلوا روی تشک جودو اولین مدال طلای این المپیک را برای میزبان بدست آورد.
او توانست در مسابقه فینال وزن زیر ۵۷ کیلو، قهرمان جهان از کشور مغولستان، سومیا را شکست دهد و خود و برزیلیها را غرق در اشکهای شادی کند.
شادیهای سیلوا حکایت از داستانهای مشهوری بنام "از اعماق تا اوج" دارد که میتواند همه انسانهایی را به وجد بیاورد که حتی علاقه ای به ورزش و ورزش جودو و مشابه آن ندارند. البته پیروزی هر ورزشکار دیگری هم میتوانست احتمالا برای برزیلیها همانقدر شادی و اشتیاق ایجاد کند که مدال سیلویا به همراه آورد ولی اشکهای سیلوا مفهوم و امتیاز ویژه ای با خود دارند. او یکی از بچه های اعماق است که در برزیل به آنها کاریوکا میگویند و با اینحال توانست راه دیگری برای برون رفت از اعماق پیدا کند.
جودو به عنوان وسیله فرار از "فاولا"
سیلویا در ۲۴ آوریل ۱۹۹۲ در محله فقیر سیداد دِ دوئز بدنیا آمد. نام این محله فقیر در غرب ریو سال ۲۰۰۲ به عنوان صحنه اصلی داستان فیلم مشهور "شهر خدا" بروی زبانها افتاد. فیلمی که بازتابی از خشونت عریان در محلات فقیر برزیل است. هر کس در این محلات بدنیا بیاید و بزرگ شود در محاصره مطلق مواد مخدر، اسلحه و خشونت و انواع جرم و جنایت قرار دارد. محلاتی که از طرف سیستم سیاسی برزیل فراموش شده اند.
سیلویا پنچ ساله بود که ورزش جودو را شروع کرد. او هدف و انگیزه خاصی نداشت، فقط میخواست مثل سایر بچه های پیرامونش بازی کند. اما چیزی نگذشت که ثابت کرد، او میتواند رویای قهرمانی در صحنه های ورزشی جهان را در سر بپروراند و این انگیزه، تنها شانس و بلیط او برای خروج از محله فاولا بود. البته در صورتی که سیلوا بطور جدی به این ورزش میپرداخت. در مسابقات قهرمانی جهان سال ۲۰۱۱ پاریس برنده مدال نقره شد و به عنوان امید قهرمانی در المپیک سال بعد لندن به میدان آمد. او در دور دوم شکست خورد و با ناامیدی مطلق میدان مسابقات را ترک کرد. دردناکتر از شکست چیزی بود که او در گوشی همراه خود در رختکن متوجه آن شد. او با چهره ای دیگر از انسانها مواجه گردید. چهره خشن و عذاب آورِ تبعیض نژادی و نژاد پرستی. سیل اهانتهای نژادپرستانه به سوی سیلویا روان شد. در فیسبوک به شکل تهوع آوری به عنوان میمون لقب گرفت. کسی نمیتوانست کمکش کند. او دچار افسردگی شد، چیزی نمی خورد، وزن زیادی را ازدست میداد و بالاخره ناامیدانه تصمیم گرفت که از میدان ورزش برای همیشه دورشود، زمانیکه هنوز بیست ساله بود.
مربی اش، گرالدو برناندز میخواست به او کمک کند ولی امکانش را نداشت. او فقط یک چیز را تشخیص داده بود: "ما اجازه نداریم چنین استعدادهایی را براحتی از دست بدهیم."
سیلویا به کمک متخصصین نیاز دارد و جستجو میکند و بالاخره خانم آلِساندرا سالادو، روانشناس، به یاریش می شتابد. به دنبال تلاشهای روانشناس، سیلویا موفق میشود دوباره خودش و اعتماد به نفسش را پیدا کند طوریکه در سال ۲۰۱٣ در صحنه ورزش شگفتی دیگر رقم میزند. او در رشته جودو قهرمان جهان میشود. حالا او، رافایلا سیلویا، امروز، اولین جودوکاری است که در تاریخ ورزش برزیل برنده اولین مدال طلای المپیک میشود.
تصفیه حساب با توهین کنندگان
سیلویا در کنفرانس مطبوعاتی گفت: هدف اصلی من این بود که انسانهایی از برزیل را در مسابقات نمایندگی کنم که بسیاری از آنها، از خویشان و طرفدارنش، حتی قدرت خرید بلیت برای تماشای مسابقه اش را نداشتند.
سیلویا از کودکان محله فاولا حرف زد که هیچ رویایی ندارند. او میخواهد به این کودکان امید هدیه کند و به آنها چشم اندازهایی را نشان دهد. او خودش به زمانی طولانی نیاز داشت که رویایش را واقعی کند. او موفق شد و امیدوار است که برخی از کودکان فاولا هم راه او را دنبال کنند.
او درپایان با نشان دادن مدال طلای آویخته به گردنش خطاب به همه کسانی که میخواستند او را له کنند، گفت: "بفرمائید، نگاه کنید، این مدال پاسخ به همه کسانیست که می گفتند من به ورزش تعلق ندارم، من باعث سرشکستگی و خجالت آنها و خانواده ام هستم و جای من به عنوان میمون در قفس میباشد."
|