تهاجم ارتش ترکیه به جرابلس و تعویض داعشی ها با جهادی های وابسته به ترکیه - نادر فولادی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۶ شهريور ۱٣۹۵ -
۲۷ اوت ۲۰۱۶
با آغاز عملیات "سپر فرات" در خاک سوریه توسط ارتش ترکیه ، با نام شب مبارزه با داعش اما به طور واقعی مقابله با "نیروهای دمکراتیک سوریه" متشکل از نیروهای کرد، عرب و آسوری و سایر ملیت های سوریه که "یگان های مدافع خلق" ستون اصلی آن را تشکیل می دهند، جنگ داخلی در سوریه وارد مرحله جدیدی شده است. در تمامی طول جنگ داخلی سوریه، دولت ترکیه با هدف سرنگونی بشار اسد به پایگاه اصلی حمایت تسلیحاتی، تدارکاتی،خدمات پزشکی، فراهم ساختن امکانات برای صدور نفت مناطق تحت اداره داعش و ترانزیت عبور نفرات داعش و جهادی ها مبدل شده بود. در حالی که بخش مهمی از شهرهای شمالی سوریه که هم مرز ترکیه هستند در اختیار داعش قرار داشت و خطوط اصلی حمل و نقل نیرو و تدارکات از ترکیه به مراکز داعش در داخل سوریه و عراق و از این مراکز به خارج بود،ارتش ترکیه نه فقط هیچ اقدامی برای پاکسازی این مناطق از داعش و قطع خطوط ارتباطی آن ها انجام نداد بلکه راساً تامین کننده اسلحه و تجهیزات جنگی به داعش و جهادی های سوریه بود. یکی از ویدئوهای منتشر شده توسط روزنامه جمهوریت که از انتقال کامیون های پر از سلاح های سنگین توسط ارتش ترکیه به داعش پرده برمی داشت، باعث دستگیری و به زندان افکندن "جان دوندار" سردبیر این روزنامه و "اردم گل" همکار او، که از سرشناس ترین روزنامه نگاران ترکیه هستند، شد.
در جریان شبیخون ارتش ترکیه به جرابلس، نیروهای جهادی تحت حمایت این کشور جایگزین جهادی های داعشی شدند. توجه به ترکیب نیروهای جهادی که ارتش ترکیه آن ها را در جرابلس مستقر کرد بسیار روشنگر است. بر اساس گزارش خبرگزاری رویتر و سایر منابع خبری، وابستگی سازمانی این نیروی به اصطلاح معتدل جهادی شامل جهادی های "احرار شام" (بخشی از القاعده سوریه که اخیراً نام خود را به "جبهه فتح شام" تغییر داده است )، جهادی های "فلق الشام"، جهادی های ترکمن" لشکر سلطان مراد" و از جمله اعضای میلیشای "حرکه نورالدین آل زنگی"( گروه تروریستی که یک پسر دوازه ساله را در برابر دوربین سرزدند) و نیز جهادی های ترک می باشد. با ورود نیروی های ترکیه ، داعش شهر جرابلس را بدون جنگ و مقاومت حتی نمادی ترک کرد و ارتش ترکیه آن ها را با جهادی های تحت فرمان خود تعویض کرد.
"اردوغان" بمب گذاری انتحاری در یک مهمانی عروسی کردی در"غازیعنتاب"، در شب یکشنبه ۲۱ اوت را، به داعش نسبت داد تا بدین ترتیب بهانه مناسبی برای توجیه حمله ارتش ترکیه به سوریه را فراهم سازد. اما بررسی آماج های اقدامات تروریستی داعش در ترکیه نشان دهنده دست پنهان دستگاه های امنیتی و انتظامی ترکیه در این سلسله از اقدامات است.سوءقصد "سوروچ" ( در۲۰ ژوئیه ۲۰۱۵ با ٣۵ کشته) و"آنکارا"( دهم اکتبر ۲۰۱٣ با ۱۰٣ کشته) و آخرین نمونه در"غازیعنتاب"نشان دهنده هدف گرفتن نیروهای چپ و کرد توسط عاملان این سوءقصدهای انتحاری تروریستی است.عاملان سوءقصدهای "سوروچ" و "آنکارا" وابسته به گروه "دوکوماچی" از شهر "آیدی یامان" بودند که از مراکز عضو گیری و تربیت داعشی های ترکیه بوده و روزنامه ها ترکیه قبل از این حوادث گزارشات مشروحی درباره فعالیت های آن ها منتشر ساخته بودند. دو برادر یونس آمره الاگوز" و "سیاح عبدالرحمان آلا گوز" نه فقط عضو این گروه و عامل عملیات انتحاری "سوروچ" و "آنکارا" بودند بلکه "اورحان گوندر" عضو دیگر این گروه نیز کسی بود که با عملیات انتخاری ۵ ژوئیه ۲۰۱۵ درمیتینگ انتخاباتی دیاربکر"حزب دمکراتیک خلق ها"، موجب کشته شدن چهار نفر از شرکت کنندگان شد. از این دو عملیات دو عملیات انتحاری "سوروچ" و "آنکارا" هدفش برهم زدن مذاکرات صلح بین دولت و "پ.ک.ک" بود و دو عملیات دیگر هنگامی به وقوع پیوست که "پ.ک.ک" پیشنهاد می کرد دوباره مذاکرات صلح از سر گرفته شود.از پی عملیات "غازیعنتاب" رسانه های وابسته به حزب"عدالت و توسعه" نظیر روزنامه های"صباح" و "ینی شفق" تلاش کردند همراه با انبوه دیگری از رسانه های همسو، این عملیات را به ائتلافی از داعش، پ.ک.ک و طرفداران گولن نسبت داده و به این ترتیب زمینه تجاوز مستقیم ارتش ترکیه به سوریه را زمینه سازی کنند. اما اعلام نقش" داعش" دراین عملیات انتخاری توسط "رجب طیب اردوغان" زمینه ساز یک سازش با دولت آمریکا برای ورود ارتش ترکیه به سوریه بود.
کابوس "اردوغان" از ایجاد اقلیم جدید و متحدان او
اما تجاوز ارتش ترکیه به سوریه را باید در پرتو تحولات چند ماه اخیر ترکیه و به ویژه درگرگونی های ناشی از کودتای نافرجام این کشور مورد بررسی قرار داد. انزوای منطقه ای و بین المللی، سایه سنگین قطب بندی شدید میان حزب حاکم و احزاب دیگر، جنگ داخلی در جنوب و جنوب شرقی با نیروهای مسلح کرد، افزایش عملیات انتخاری داعش در داخل ترکیه و ناامنی ناشی از آن، پیش روی و پیروزی های"نیروهای دمکراتیک سوریه" و " نیروهای مدافع خلق" در سوریه، بحران اقتصادی و کاهش چشم گیر رشد اقتصادی ترکیه از جمله صنعت توریسم که تحریم اقتصادی روسیه در آن نقش مهمی داشت... "رجب طیب اردوغان" و حزب "عدالت و توسعه" را در موقعیت بسیار دشوار و شکننده ای قرار داده بود. همین شرایط بود که بخشی از ارتش و نیروهای نظامی ترکیه را به این نتیجه رساند که انزوا و بن بست های حزب حاکم ، بهترین شرایط را برای برکناری "حزب عدالت و توسعه " از قدرت ، از طریق کودتا را فراهم ساخته است.
اما قبل از وقوع کودتا ،"رجب طیب اردوغان" برای خروج از بن بست های اشاره شده در بالا، مجموعه ای از چرخش ها در سیاست های منطقه ای را شروع کرد که از جمله آن می توان به عادی ساختن مناسبات با اسرائیل و سپس با روسیه اشاره کرد. شکست کودتا، اقدامات انجام شده در این روند را درسطح جدید تشدید کرد که از جمله می توان به مواردی نظیر تغییر سیاست درارتباط با سوریه ( صرفنظر کردن شرط برکناری بشار اسد در حل و فصل بحران جنگ داخلی سوریه و پذیرش او به در دوران انتقالی )، هماهنگی بیشتر با مثلث رژیم اسلامی، دولت بشار اسد و روسیه و ازجمله برقراری رابطه ویژه با دولت سوریه در ارتباط با جلوگیری از گسترش مناطق نفوذ " نیروهای مدافع خلق" در شمال سوریه، اشاره کرد. سفر" هاکان فیدان " رئیس سازمان اطلاعات ترکیه( میت) به دمشق و ملاقات با رئیس سازمان امنیت سوریه از جمله اقداماتی بود که تنها پس از شکست کودتا و تحولات مورد اشاره در بالا امکان پذیر شد. از پی این تحولات دولت "بشار اسد" شروع به بمباران مواضع " نیروهای مدافع خلق" در حسکه نمود و برای اولین پس از پنج سال صلح و همزیستی با نیروهای کرد از واژگان دولت ترکیه در ارتباط با " نیروهای مدافع خلق"( به عنوان بخشی از جریان تروریستی " پ.ک.ک") استفاده کرد.
اگر چه دولت ترکیه از زمان شکل گیری جمهوری ترکیه از دوره آتا تورک، پایگاه و خط مقدم مبارزه علیه گسترش نفوذ کمونیسم در خاورمیانه و مرزهای شوروی سابق و به طور سنتی متحد آمریکا بوده است و با شکل گیری پیمان ناتو عضو این پیمان و دومین نیروی نظامی آن می باشد، اما از سوئی کندی دولت آمریکا در موضع گیری علیه کودتا، حضور فتح الله گولن- که دولت ترکیه او را مغر متفکر و طراح کودتا می داند- در آمریکا و به ویژه همکاری و پشتیبانی آمریکا از "نیروهای دمکراتیک سوریه" و" نیروهای مدافع خلق"به عنوان تنها نیروی قابل اتکاء در پیکار علیه داعش و از سوی دیگر حمایت همه جانبه دولت ترکیه ازداعش و جهادی های افراطی که دولت آمریکا و ائتلاف تحت رهبری آن از سال ۲۰۱۴ وارد جنگ با آن ها شده اند ، مناسبات این دو متحد قدیمی و سنتی را با تنش ها و تنافضات مواجه ساخته بود.
دولت آمریکا برای راضی ساختن "رجب طیب اردوغان" و حزب حاکم در ترکیه در یک چرخش معنا دار در سیاست حمایت خود از کردهای سوریه و متحدان آن ها، "نیروهای دمکراتیک سوریه" و " نیروهای مدافع خلق" را از پیشروی بیشتر در بخش غربی فرات و به ویژه باز پس گرفتن جرابلس از داعش و اتصال کانتون کوبانی به عفرین باز داشته و متقابلاً موافقت کرد که ارتش ترکیه وارد خاک سوریه شده و با اشغال جرابلس مزدوران جهادی وابسته به "حزب عدالت و توسعه" جایگزین داعشی ها شود. براساس گزارشات انتشار یافته از جمله در"آل مانیتور" داعش قصد داشت که تا دو هفته جرابلس را به طور کامل تخلیه کند و مسئولان داعش نمی خواستند که شهر در اختیار کردها که به روستاهای نزدیک شهر رسیده بودند قرار گیرد. بدین ترتیب امتیاز دولت آمریکا به ترکیه درست در مقطعی صورت گرفت که نیروهای کرد در آستانه یک پیروزی جدید قرار داشتند. "جو بایدن" در سفر اخیرخود در یک مصاحبه مطبوعاتی مشترک با نخست وزیر ترکیه "بینالی یلدریم" رسماً اعلام کرد که" نیروهای مدافع خلق" باید با رعایت خط قرمز ترکیه از بخش غربی فرات خارج شوند و تاکید کرد که در صورت عدم تبعیت از این تصمیم، حمایت آمریکا و نیروهای ائتلاف از آن ها قطع خواهد شد.
در واکنش به عملیات "سپرفرات" "صالح مسلم" رهبر"نیروهای دمکراتیک خلق" در تویتر خود نوشت "ترکیه در مرداب سوریه بسیاری از چیزها از دست خواهد داد" که بلافاصله با واکنش تند "اردوغان" مواجه شد که اعلام کرد به فکر آن باشید که خود چه چیزهائی را از دست خواهید داد." مولود چاوش اوغلو" نیز اعلام کرد اگر "نیروهای دمکراتیک سوریه" و "نیروهای مدافع خلق" به شرق فرات عقب نشینی نکنند ما اقدامات لازم را انجام خواهیم داد. "یدور خلیل" سخنگوی " نیروهای مدافع خلق" نیز در چند مصاحبه اعلام کرد که "ما در کشورمان هستیم و به خواست ترکیه و یا دیگران جائی را ترک نخواهیم کرد." این واکنش ها نشان دهنده نوعی ابهام در اجرای امتیازی است که دولت آمریکا به ترکیه در ارتباط با جلوگیری از پیوستن بخش های مختلف منطقه خودمختار کردهای سوریه داده است. ایجاد چنین منطقه ای یا یک اقلیم دیگر در منطقه شمال ترکیه کابوس بزرگی برای "رجب طیب اردوغان" و حزب حاکم در ترکیه می باشد که آن ها با همه قوا می خواهند از وقوع آن جلوگیری کنند. درهمین عرصه اعلامیه رسمی" نیروهای مدافع خلق" که در روز پنج شنبه ۲۵ اوت انتشار یافت مهم است. دراین اعلامیه گفته می شود:« " نیروهای مدافع خلق" سه روز پیش همه نیروهای خود را از منبج خارج ساخته و هرگونه حمله ترکیه و نیروهای وابسته به آن ها به منبح به بهانه حضورنیروهای" نیروهای مدافع خلق" مشروعیتی ندارد.»(۱) اداره شهر منبج و روستاهای اطراف به ارگان های خود مدیریتی متشکل از گروه های ملی و قومی متفاوت سپرده شده ا که اداره شهر و مناطق روستائی را به عهده گرفته اند.
پیچیدگی هر چه بیشتر صحنه جنگ داخلی سوریه
اما امتیاز داده شده توسط دولت آمریکا به ترکیه و نحوه پذیرش آن توسط کردهای سوریه و متحدان آن ها، دارای حفره ها و قابلیت تفسیر چندگانه ای است که تکوین توازن قوا و معاملات سیاسی پشت پرده بازیگران منطقه ای و بین المللی می تواند کم و کیف آن را در متن کنونی حوداث روشن ساخته و به یک سلسله سئوالات مهم پاسخ دهد.که برخی از آن ها عبارتند از:
یکم، آیا امتیاز داده شده به ترکیه مبنی بر آن است که نیروی نظامی این کشور تنها تا جرابلس می تواند وارد خاک سوریه شود و یا آن ها می توانند مستقیماٌ و یا از طریق مزدوران جهادی" ارتش آزاد سوریه" منبج و سایر مناطق منتهی به کانتون عفرین را نیز تحت نفوذ خود قرار دهند. تمرکز وسیع نظامی سنگین ارتش ترکیه نشان دهنده قصد حزب حاکم برای استفاده از این فرصت در راستای ایجاد منطقه نفوذ مستقیم است که رسانه های وابسته به حزب حاکم از آن به عنوا" بازگشت دوباره ترکیه به عرصه بازی در سوریه" نام می برند. دولت ترکیه تلاش خواهد کرد که با نزدیکی به محور جمهوری اسلامی، بشار اسد و روسیه، دولت آمریکا را وادار به دادن امتیازات هر چه بیشترنماید. در این ارتباط دولت ترکیه از حمایت مستقیم رژیم اسلامی و نیز حمایت ضمنی رژیم بشار اسد برخوردار است. دولت بشار اسد تجاوز نظامی ترکیه را به شکل آبکی محکوم کرد. دولت ترکیه همچنین تلاش می کند از طریق وارد کردن ارتش که در کودتا به اعتبار آن ضربه سختی وارد شده است، حیثیت از دست رفته دستگاه نظامی و انتظامی خود را احیاء کند. همین عوامل روشن می کند که دخالت نظامی ترکیه هدفش نه مقابله با داعش بلکه جلوگیری از تقویت کردها و اتصال مناطق نوار کردی شمال سوریه است. دولت آمریکا که تاکنون نقش ترکیه را به خاطر دفاع از داعش و جهادی ها محدود ساخته بود در موقعیت جدید تا کجا در دادن امتیاز بیشتر به دولت ترکیه پیش خواهد رفت؟
دوم، تنها نیروی قابل اتکاء دولت آمریکا و متحدان آن ها "نیروهای دمکراتیک سوریه" و " نیروهای مدافع خلق" می باشند. دولت آمریکا که در برابر تحرک نظامی روسیه و پیش روی دولت نقش بازیگر اصلی را از دست داده است از "نیروهای دمکراتیک سوریه" و " نیروهای مدافع خلق" می خواهد که به خاطر عدم تحریک ترکیه از اتصال کانتون ها صرفنظر کرده و متقابلاً نیروی خود را برای بازپس گیری رقه پایتخت اصلی داعش متمرکز کنند. درگیری شدید نیروهای ترکیه و " نیروهای مدافع خلق" در روستاهای اطراف جرابلس در روز جمعه ۲۶ آوت، نشان داد که بده بستان های انجام شده به میزان زیادی قابل تفسیر بوده و در روزهای آینده شاهد افزایش تنش ها میان مثلث دولت ترکیه و مزدوران ارتش آزاد، "نیروهای دمکراتیک سوریه" و " نیروهای مدافع خلق" و دولت آمریکا و متحدان، خواهیم بود. اکنون این سئوال مطرح است که دولت آمریکا که از سوی ترکیه تحت فشار است آیا می تواند تعادل لازم میان دو متحد (یکی دائمی و سنتی و دیگر موقتی) در این بازی را حفظ کند در حالی که این دو متحد منافع کاملاً متضادی را داشته و اکنون در برابر هم صف آرائی جنگی کرده اند؟
سوم، روسیه که با ورود خود نظامی مستقیم خود تعادل قبلی در جنگ داخلی سوریه را به نفع خود، بشار اسد و نیز متحدانی مانند رژیم اسلامی برهم زد تلاش می کند از ابزاز پشیمانی "اردوغان" و بیعت وی با پوتین و نیزعارضه ضد آمریکائی در جامعه ترکیه که پس از کودتای نافرجام به وجودآمده حداکثر بهره برداری را انجام دهد. اما ورود ارتش ترکیه وضعیت جدیدی در جنگ داخلی سوریه به وجود آورده و دست دولت آمریکا را تا حدود زیادی نسبت به قبل باز کرده است. از سال ۲۰۱۴ که داعش با پیشرفت ضربتی در سوریه و عراق جغرافیای سیاسی خاورمیانه را دگرگون کرد و با قتلعام ها و سربریدن ها تنفر جهانی را برانگیخت دولت آمریکا برخلاف متحدان منطقه ای خود مانند عربستان، شیوخ خلیج فارس و ترکیه سیاست مهار و نابودی داعش را درپیش گرفت. ترکیه در این دوره پایگاه اصلی پشتیبانی تدارکاتی، نقل و انتقال نیرو و نیز مالی داعش و نیروهای دیگر جهادی بود. علیرغم همه فشارهای دولت آمریکا و نیز دولت های اتحادیه اروپا "رجب طیب اردوغان" برای پیش برد کشورگشائی نوعثمانی خود از داعش و نیروی های جهادی مشابه آن حمایت می کرد. دولت آمریکا و دیگر کشورهای غربی از طریق نیروی هوائی خود وارد جنگ با داعش شدند( زیرا نمی خواستند و نمی خواهند نیروی زمینی خود را وارد باتلاق دیگری خاورمیانه سازند). اما کاربرد نیروی هوائی در سوریه بدون نیروی زمینی، حاصل چندانی در بر نداشت. در سوریه تنها نیروی قابل اتکائی که در جنگ زمینی توانست در مقابل داعش ایستادگی کند " نیروهای مدافع خلق" بود که ترکیه متحد سنتی دولت آمریکا آن را بخشی از" پ.ک.ک" می داند. دولت آمریکا پس از شکست خوردن در تسلیح و آموزش به اصطلاح نیروهای معتدل اسلامی تنها بدیل را درحمایت از نیروهای کرد سوریه یا یکان های " نیروهای مدافع خلق" یافت و وارد ائتلاف و حمایت از آن ها شد. اکنون پس از ایجاد شکاف میان دولت ترکیه و داعش و نیزباز شدن پای ارتش ترکیه به جنگ داخلی سوریه، دولت آمریکا گزین کاربرد ارتش ترکیه را در مقابل خود دارد که می تواند از آن به عنوان نیروی زمینی در جنگ داخلی سوریه بهره برداری کند. همان طور که در بالا گفتیم دولت ترکیه نیز نیاز دارد تا اعتبار از دست رفته ارتش در کودتا را دوباره بازی سازی کند. این بدیل جدید برای منافع روسیه بسیار خطرناک بوده و می تواند تعادل موجود در جنگ داخلی را به طور کلی دگرگون کند. همچنین عربستان،شیوخ خلیج فارس و اردن نیز از حذف نقش خود و مبدل شدن ترکیه به بازیگر اصلی ( با توجه به نزدیکی ترکیه به محور تهران- دمشق ) ناخرسند خواهند بود. به همین خاطر روسیه بر خلاف رژیم اسلامی و بشار اسد ،با احتیاط با مسئله کردهای سوریه برخورد می کند.
چهارم، همان طور که در بالا گفتیم نیروهای مدافع خلق" و متحدان آن ها آستانه اشغال جرابلس بودند و پس از آن با سقوط الباب، داعش آخرین سنگر خود در شمال و تنها مکان عملیاتی علیه حلب را از دست می داد. اما " نیروهای مدافع خلق" و نیز کانتون های شمال سوریه با تحولات اخیر در برابر وضعیت پیچیده و انتخاب های دشواری قرارگرفته اند. اکتفاء به ایجاد یک نوار خودمختاری ضمنی که بخش هائی از آن به هم متصل نیست( اگر چه اکثر بخش های کردنشین و نه همه آن ها را در بر می گیرد) و یا تلاش برای اتصال نوار شمال، از دست دادن حمایت آمریکا و متحدان و درگیر شدن با ترکیه، نیروهای جهادی و احتمالاً دولت بشار اسد. البته برخی از کارشناسان نظر دیگری دارند. از جمله فابیرس بالانشه( Fabrice Balanche) از موسسه واشنگتن در امور خاورنزدیک بر آن است که "نیروهای دمکراتیک سوریه" هنوز می توانند به سوی عفرین پیشروی کنند. او می گوید:" رژیم سوریه ناچار است از روسیه تبعیت کند. روسیه می خواهد که کردها نواری از عفرین تا منبیج به وجود آورند. نواری باریک، که حلب را از حملات شورشیان محافطت کند و در صورتی که " حزب دمکراتیک مردم" رویکردش با پوتین هشیارانه نبود، بتوان آن را به سادگی بست. ترکیه حد خود را می داند. پانزده کیلومتر تا دراخل سوریه و نه بیشتر، پس از آن روسیه قوای ترکیه و شورشیان را به توپ خواهد بست."( ولادمیر وان ویلن بورگ)
با عملیات سپر فرات ، سوریه بیش از پیش تبدیل به کانون مستقیم رقابت قدرت های منطقه ای وجهانی شده است؛ جنگ خونین و بیرحمانه ای این کشور را به ویرانه و زندگی اکثریت مردم کشور را به خاک سیاه نشانده است. دراین میان پایان دادن به جنگ داخلی و ایجاد یک نظام دمکراتیک فدرال- که کانتون های شمال الگوی آن را نشان می دهند- می تواند تنها راه واقعی برای خروج سوریه از فاجعه کنونی باشد. اما همان طور که در بالا توضیح دادیم با وجود جبهه هائی که هر یک در پی منافع ضدانسانی خود هستند هنوز با سپیده دم پایان جنگ داخلی فاصله داریم.
(۱) فرماندهی یگانهای مدافع خلق: نیروهای ما سه روز پیش از منبج خارج شدهاند.
|