پیشروی های زنان و نگرانی های خامنه ای در سند۱۶ ماده ای «سیاستهای کلی خانواده»
شیرین شمس
•
همه نگرانی خامنه ای از پیشروی های زنان و تاثیر آن بر تقویت جنبش آزادیخواهانه و برابری طلبانه زنان در ایران است. زنانی که می خواهند هویتشان با استقلال شخصی، آزادی و حقوق برابر تعریف شود نه با همسری و مادری و خانهداری.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۶ شهريور ۱٣۹۵ -
۶ سپتامبر ۲۰۱۶
اخیرا خامنه ای با ابلاغ "سیاستهای کلی خانواده" به مقامات حکومت، بر نقش های «همسر، مادری و خانهداری زنان» به عنوان تنها «نقش و رسالتی» که وی برای زنان ایران در نظر گرفته تاکید کرده و خواهان «نفی تجرد در جامعه» شده است.
وبسایت رسمی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی، روز شنبه ۱۳ شهریور، این سیاست را طبق یک سند ۱۶ ماده ای به روسای قوای سهگانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام پس از تصویب آن در این مجمع ابلاغ کرده و از سران حکومت خواسته است تا از عزت و کرامت همسری، نقش مادری و خانهداری زنان و نقش پدری و اقتصادی مردان، حمایت کنند.
با توجه به اینکه قانون در ایران با پشتوانه دین اسلام، زن را وسیله ای برای لذت جویی مرد، وسیله ی فرزند آوری و در خدمت خانواده تعریف می کند، دستگاههای حکومتی و اجرایی از همان ابتدای قدرت گرفتن حکومت اسلامی سعی در تحمیل این تعاریف و نقش های ناشی از آن به زنان در ایران داشته اند. برای دستیابی به این هدف، حکومت با سازماندهی گسترده، همواره تلاش بر این کرده که زنان از سطح جامعه حذف و از عرصه های مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، ورزشی، علمی، هنری و فرهنگی به نقش های سنتیِ همسر، مادری و خانهداری زنان در بستری از فرهنگ مردسالاری رانده شوند.
یکی از ارکان اولیه و اصلی این سازماندهی، قانون حجاب اجباری است. تحمیل حجاب اجباری و ایجاد دستگاههای سرکوبی چون گشت های مختلف حزب الله، همچون گشت ثارالله در دهه شصت تا گشت ارشاد در حال حاضر، که به بهانه ی عدم رعایت پوشش اسلامی به سرکوب و خشونت علیه زنان می پردازد، اولین گام تحقیر و کنترل زنان و فرستادن آنها از خیابانها به پستوی خانه ها بوده است. سپس وضع و اجرای قوانینی بر پایه دین اسلام و فرهنگ مردسالاری علیه زنان و جامعه، همچون تفکیک جنسیتی در اماکن عمومی و ممنوعیت روابط آزاد، سپردن تمامی حقوق خانواده به مردان تحت عنوان سرپرست خانواده اعم از حق طلاق و حق حضانت فرزند، وضع قانون چند همسری و صیغه، و اعمال مجازات قانونی برای زنان اعم از مجازات برای عدم رعایت پوشش اسلامی، تمکین به شوهر و جنایتی چون سنگسار.
همه این سازماندهی هایی که جز خشونت و جنایت بر زنان، پایمال کردن حقوق انسانی زنان و رقم زدن بدترین شرایط تاریخی برای میلیونها زن در ایران نبوده، در راستای تبدیل کردن جامعه ایران به یک جامعه اسلامی و ارائه یک الگوی اسلامی به جامعه جهانی بوده است. اما این هدف از همان ابتدا با شکست مواجه شد و همچنان با شکست مواجه و به عقب رانده می شود.
زنان در ایران از همان ابتدای شروع سرکوب ها، مقابل قوانین و سیاست های زن ستیز حاکمیت واکنش نشان دادند و در برابر آن ایستادند؛ شکست حکومت اسلامی در زمینه تحمیل پوشش اسلامی یکی از نمونه های بارز مقاومت زنان و شکست حکومت است. شکست سیاست تفکیک جنسیتی در اماکن عمومی بخصوص مقابله و مبارزه ی دانشجویان در دانشگاهها نمونه دیگری از ناکامی جمهوری اسلامی است. تلاش برای برقراری روابط آزاد و پشت کردن به قوانین سنتی و دینی، تمایل شدید به استقلال و افزایش تجرد در بین زنان در سالهای اخیر و نیز ظهور پدیده "ازدواج سفید" یکی دیگر از این نمونه ها است که می تواند به شدت ارکان یک "نظام اسلامی و خانواده محور" را به لرزه درآورد. هچنین شکسته شدن تابوی طلاق و تبدیل شدن آن به یک امر طبیعی و اجتماعی این نقش را بازی می کند. تلاش و پیشروی زنان در عرصه هنری و فرهنگی، خوانندگی و نوازندگی، نمونه دیگری از شکست حاکمیت در زمینه ی محدود کردن زنان است. پافشاری زنان برای حق ورود به استادیوم های ورزشی تحت عنوان سهم خواهی از اماکن عمومی جامعه از دیگر نمونه هایی است که برای نظام اسلامی در سالهای اخیر به یک دغدغه جدی تبدیل شده است. حضور زنان در عرصه های مختلف اجتماعی اعم از زیست محیطی که حتی در برخی شهرهای ایران همچون مریوان به یک حرکت اجتماعی توسط زنان و مردان در دفاع از دوچرخه سواری زنان نه تنها در سه شنبه های بدون خودرو، بلکه همه جا و همه وقت، به عنوان یک مطالبه ی سراسری تبدیل شده، باعث نگرانی حاکمیت می شود. موفقیت جهانی زنان در عرصه ورزشی که نمونه اخیر آن کیمیا علیزاده بود، باز هم نمونه ی دیگری از تلاش میلیونها زن در ایران است که نمی خواهند به پستوی خانه رانده شوند، نمونه میلیونها زن در ایران که دیوار کلیت قوانین و سیاست های حکومتی مبنی بر زن در قالب قوانین مذهبی و سنتی را می شکنند و یک انقلاب در عرصه زنان در ایران را پیش می برند و مهر زن آزاد بر پیشانی زن در ایران می زنند.
همه نگرانی خامنه ای از همینگونه پیشروی های زنان و تاثیر آن بر تقویت جنبش آزادیخواهانه و برابری طلبانه زنان در ایران است. زنانی که می خواهند هویتشان با استقلال شخصی، آزادی و حقوق برابر تعریف شود نه با همسری و مادری و خانهداری. زنانی که میخواهند به عنوان یک انسان، تعریف و به رسمیت شناخته شوند نه نوعی از دستگاه تولید مثل و فرزند آوری. زنانی که می خواهند ارزش و کرامت انسانی داشته باشند و در حد موقعیت زن در اسلام و نزد قوانین اسلامی تحقیر نشوند و تنزل داده نشوند.
آزادی زن و حقوق برابر برای زنان با مبانی و کلیت جمهوری اسلامی متناقض است. لذا این مطالبات زنان و پافشاری بر آنهاست که قوانین اسلامی و زن ستیز را به چالش می کشد، و پیشروی زنان باعث تضعیف هر چه بیشتر ارکان حکومت اسلامی در عرصه کنترل و محدود کردن زنان و سرکوب کلیت جامعه می شود. هر چه ارکان این حکومت ضعیف تر شود، کلیت حکومت تحت تاثیر قرار می گیرد و ضعیف تر می شود. و این نگرانی برای خامنه ای به عنوان رهبر حکومت اسلامی واقعی و مهم است. این اولین بار نیست که خامنه ای برابری زن و مرد و حضور زن در جامعه را امری غلط تلقی می کند و به نقش های سنتی و موقعیت فرودست زنان تاکید می کند، ولی تاکید موکد وی در موقعیت کنونی و بحران سیاسی، اقتصادی و فرهنگی که جمهوری اسلامی در آن گرفتار است، حاکی از پیشروی تاثیر گذار جنبش نوین رهایی زنان با رویکردی انقلابی در حوزه زنان است که بی شک این پیشروی قطعا باعث تقویت جنبش های مبارزاتی علیه شرایط موجود، در عرصه های دیگر اجتماعی اعم از جنبش های کارگری، دانشجویان، خلاصی فرهنگی جوانان، جنبش علیه مذهب و نیز جنبش های زیست محیطی و بالتبع تضعیف هر چه بیشتر حاکمیت جمهوری اسلامی خواهد بود.
صد البته لازمه پیشروی هر چه بیشتر جنبش و مبارزات زنان، دخالتگری هر چه بیشتر و مستمر فعالین و متشکل شدن حول محورهای مختلف مطالباتی در این عرصه، و نیز در گام های جلوتر، سازماندهی برای حرکت های اجتماعی و علنی در اعتراض به شرایط موجود، با توجه به امکانات محل و شهر با هدف برپایی حرکت های سراسری در شهرهای ایران است.
|