یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

آزادی کارگر در تقلا بر سر "قانون کار" رژیم اسلامی نیست!


ناصر اصغری


• چند حمله نیروهای نظامی جمهوری اسلامی را بنویسم که حسین اکبری قبول کند این نه ناآگاهی کارگران، بلکه تعرض فیزیکی و سرکوب خشن جمهوری اسلامی است که کارگران نتوانسته‌اند متشکل شوند، نتوانسته‌اند در برابر تحمیل دستمزدهای زیر خط فقر اعتراض و اعتصاب بکنند؟! حسین اکبری کم لطفی می‌کند که فکر می‌کند کارگران در برابر نقض حقوق ابتدائی‌شان "بی‌انگیزه و بی‌تفاوت زیست می‌کنند" ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲٣ شهريور ۱٣۹۵ -  ۱٣ سپتامبر ۲۰۱۶


تجربه به من ثابت کرده است اگر در دنیای سیاست کسی از "عاقل شدن" و "پا روی زمین داشتن" خود و همچنین از "نفهمیدن" توده‌ها حرف بزند، قبل از هر چیزی می‌خواهد تمکینش به سیستم برده‌داری را توجیه کند و اعتراض دیگران به آن را تخطئه. با گفتن این نکته، می‌خواهم در این یادداشت چند نکته درباره نوشته‌ای از حسین اکبری تحت عنوان "دفاع از حقوق کار؛ وظیفه‌ای همگانی است" که در سایت "اخبار روز" منتشر شده، بگویم. مقاله حسین اکبری ظاهرا در جواب نوشته‌ای از نسان نودینیان است که گفته است: "برای همه کارگران مسجل شده است که "قانون کار" حامی منافع کارگران نیست" و ایشان (حسین اکبری) البته که نه این را قبول دارد که کارگران این را می‌دانند و نه قبول دارد که "قانون کار" جمهوری اسلامی حامی منافع کارگران نیست.
مواضع حسین اکبری درباره "قانون کار" رژیم، نهادهای کارگری رژیم و دنبال نخود سیاه به ادارات رژیم فرستادن، تازه نیستند که کسی بخواهد با دیدن مقاله مذکور از ایشان – که دفاع دوپهلو از شاخک‌های "خانه کارگر" و "قانون کار" رژیم است - چشمش به چیز تازه‌ای باز شده باشد. من اگر جوابی به این مقاله ایشان می‌دهم، قبل از هر چیز به آن بهانه، نکات دیگری را هم بهتر است برای خوانندگان تازه و جوانتر تکرار کنیم.

جایگاه مبارزه کارگران برای افزایش دستمزد
حسین اکبری می‌گوید: "این مقاله (مقاله نسان نودینیان) کوشش دارد که مبارزه علیه حقوق کار در ایران را به مبارزه برای ارتقاء سطح دستمزدها تقلیل داده ...". منظور حسین اکبری "حقوق کار"، که در نوشته‌اش به تفصیل به آن می پردازد، "قانون کار" جمهوری اسلامی است. این گفته (نقل قول) دو سطح جواب دارد. ابتدا اینکه مبارزه کارگران در هر دوره‌ای حول یک مسئله است. امروز مبارزه علیه تحمیل دستمزدهای زیرخط فقر محور اصلی مبارزه کارگر در ایران است. صد سال پیش مبارزه برای کاهش ساعات کار اصلی‌ترین عرصه مبارزه بود. یک دوره مبارزه‌شان روی قانون کار متمرکز است. دوره‌ای مبارزه برای تشکل یا مزایا، یا مرخصی‌ها و غیره آن جایگاه را می‌یابد. اینکه امروز کسی و در بحبوحه مبارزه کارگران علیه تحمیل دستمزدهای چندین بار زیر خط فقر، بگوید که این حاشیه‌ای است، واقعا دارد حرف دیگری می زند و حسین اکبری دقیقا می‌خواهد بحث و دعوا بر سر "قانون کار" در بین "خودی‌های" رژیم را جایگزین مبارزه برای دستمزدی شایسته و مکفی بکند. از این نکته که بگذریم، اما مبارزه کارگر با سرمایه‌دار و دولت سرمایه‌داران اتفاقا از همان مبارزه بر سر دستمزد شروع می‌شود. این بحث را قبلا در جاهای دیگری نیز به تفصیل کرده و نکاتش را توضیح داده‌ایم که لزومی به تکرار آنها نیست.
نقل قول بالا یک مسئله دیگر را هم در خود دارد. و آن هم "قانون کار" است.

جایگاه مبارزه برای "قانون کار"
گفتم که منظور حسین اکبری از حقوق کار همان قانون کار است و اینجا هم منظورشان "قانون کار" جمهوری اسلامی است. هر کسی که نوشته های حسین اکبری را دنبال کرده باشد، می تواند این را به راحتی ببیند که حجم نوشته های ایشان در دفاع از "قانون کار" رژیم و نهادهای سر به "خانه کارگر" و ایلنا، چندین برابر حجم نوشته های ایشان در باره سطح بسیار پائین دستمزدها و مبارزه روزمره کارگران علیه تحمیل فقر است. این به نظر من، با شناختی که از ایشان دارم، اشکالی ندارد. بحث من این است که ایشان بعنوان کسی بیرون از دایره "خانه کارگری"ها وظیفه خود تعریف کرده که از "قانون کار" سراپا ارتجاعی رژیم اسلامی دفاع کند. کارگران ایران در سالهای اخیر انرژی زیادی صرف "قانون کار" نکرده و نمی‌کنند. و درست به همین دلیلی که گفتم این یک "قانون کار" ارتجاعی و ارباب و رعیتی است! قانون کاری که تشکل را ممنوع می‌کند، اعتصاب و اعتراض را نمی‌پذیرد، کارگر را به مسلمان و غیرمسلمان تقسیم می کند، ارزش نامش را ندارد.
کارگران یک دهه مبارزه جانانه‌ای را علیه خواب و خیال "در باب اجاره" احمد توکلی به پیش بردند تا کل دم و دستگاه‌شان را به عقب برانند. کارگر باید مبارزه کند که رژیم اسلامی بردگی بیشتر را قانون نکند. اما این به این معنا نیست که کارگر همصدا با "خانه کارگر" و "ایلنا" به دفاع از "قانون کار" موجود جمهوری اسلامی برخیزد. اگر یک موردی در "قانون کار" جمهوری اسلامی پیدا شود که کارگری بتواند بگوید این مورد قابل قبول است، این به معنای این نیست که "قانون کار" جمهوری اسلامی قابل قبول است. بلکه بدین معناست که زیر فشار و اعتراض کارگر و به دنبال یک انقلاب وسیع و آزادیخواهانه کارگران و مردم آزادیخواه، رژیم مجبور شده است یک بند از مطالبات کارگران را قبول کند و ما هم دقیقا می‌گوئیم که آن مطالبه‌ای را که در آن بند آورده‌اید، مال ماست؛ بقیه "قانون کار"تان ارتجاعی است و قبول نداریم!

به دنبال تشکل نباشید!
حسین اکبری نمی‌خواهد کارگر برای آزادیش تلاش کند. همه تلاش کارگر صرف "قانون کارگر" جمهوری اسلامی باشد! می گوید: "این مقاله کوشش دارد که مبارزه علیه حقوق کار در ایران را به مبارزه برای ارتقاء سطح دستمزدها تقلیل داده و سایر موارد مهم حقوق کار را که از قضا هم در عرصه ملی و هم در جهان مورد هجوم سرمایه‌داری قرار دارد به تحزب و تشکل یابی کارگران که اساسا پروژه‌ای درازمدت می‌داند موکول کند." هم در ایران و هم در سطح جهان حقوق کارگر مورد هجوم قرار گرفته و حسین اکبری تشکل‌یابی و متحزب شدن کارگران برای مقابله با این وضعیت را "پروژه‌ای درازمدت" که معلوم نیست این درازی چه مدت است، می‌داند. لازم نیست که در برابر کسی از تشکل‌یابی کارگران دفاع کنم؛ اما توجه خواننده را به این جلب می‌کنم که این دنیایی را که برده‌داران و جلادان، از ایران و سوریه و عراق گرفته تا روسیه و آمریکا یکه تازی می‌کنند، حسین اکبری می‌خواهد کارگران نه متحزب شوند و نه متشکل در تشکل‌های خودشان، بلکه بروند دنبال "قانون کار" جمهوری اسلامی! اگر کارگر تشکل نداشته باشد، اگر کارگر متحزب نباشد، حتی اگر تلاشش برای قانون کار مثمر ثمر واقع شود باز هم دستآوردش را به راحتی پس میگیرند. آدم می تواند هم برای قانون کار، هم برای دستمزد، هم برای تشکل و تحزب مبارزه کند و هیچکدام را در تضاد با دیگری نبیند. اما وقتی که پای دفاع از "قانون کار" جمهوری اسلامی در میان است، اتفاقا مبارزه کارگر در هر عرصه‌ای، سدی است در مقابل این دفاع. از این سر است که حسین اکبری به جنگ با تحزب و تشکل و مبارزه برای افزایش دستمزد آمده است.

عرصه‌هایی که کارگران را متحد می‌کنند
حسین اکبری می نویسد: "در شرایط کنونی مبارزه برای افزایش دستمزدها بالای خط فقر و دور انداختن حداقل دستمزد مصوب شورایعالی کار ٨١٢ هزار تومان، سراسری کردن حداقل دستمزد بالای سه و نیم میلیون تومان، مبارزه برای بیمه بیکاری، عرصه‌های مبارزه سراسری کارگران است." او صریحا نمی‌گوید که این را قبول ندارد. اما در ادامه به اصطلاح به "نادرستی" این تحلیل می‌پردازد. اگر کسی به دنبال عرصه‌ای باشد که همه کارگران سراسری در آن متفق القولند، اتفاقا همین مبارزه برای حداقل دستمزدی است که بشود با آن یک زندگی انسانی کرد. این حکم اما لزوما این نیست که کارگران همیشه در افزایش دستمزد است که متحد هستند. در هر دوره ای و بنابه توازن قوا و تشکل کارگری، یک عرصه می تواند متحد کننده باشد. قراردادی کردن، بیکار کردن، خصوصی سازی و غیره همه می توانند عرصه هایی باشند که کارگران را در یک مرحله خاصی متحد کند. امروزه این مبارزه بر سر حداقل دستمزد پایه است که کارگران و فعالین کارگری را متحد می کند.

کارگران ناآگاه!
حسین اکبری بنا را بر این گذاشته است که کارگران متوجه نیستند حقوقشان ضایع می‌شود و دستمزدشان پائین نگه داشته شده است. می‌نویسد: "واقعیت آنست که اکثریت کارگران نسبت به حقوق کار به طور کلی و قانون کار به طور اخص شناخت ندارند و از رهگذر همین عدم شناخت همه روزه دچار مشکلات می‌شوند؛ که اگر این شناخت وجود داشت قاعدتا باید حتی المقدور نسبت به نقض آشکار حقوق خود از جمله در موضوع حداقل دستمزد واکنش‌های لازم را نشان دهند؛ چگونه است که کارگران آگاه به موقعیت حقوقی خود چنین در برابر تهاجماتی از جمله نقض قانون در اکثر مواردی از همین قانون کار بی‌انگیزه و بی‌تفاوت زیست می‌کنند؟ و چرا نه تنها به دستمزدی پایین‌تر از خط فقر تن می‌دهند و طی سالیان با تصویب و برقراری چنین دستمزدهایی مبارزه سراسری نکرده‌اند بلکه در برابر تهاجماتی که همین حداقل دستمزد را نشانه گرفته است مقاومت بالفعلی از آنان دیده نمی‌شود؟"
چند حمله نیروهای نظامی جمهوری اسلامی را بنویسم که حسین اکبری قبول کند این نه ناآگاهی کارگران، بلکه تعرض فیزیکی و سرکوب خشن جمهوری اسلامی است که کارگران نتوانسته‌اند متشکل شوند، نتوانسته‌اند در برابر تحمیل دستمزدهای زیر خط فقر اعتراض و اعتصاب بکنند؟! حسین اکبری کم لطفی می‌کند که فکر می‌کند کارگران در برابر نقض حقوق ابتدائی‌شان "بی‌انگیزه و بی‌تفاوت زیست می‌کنند". حسین اکبری بهتر از هر کس دیگری می‌داند چه تعداد از فعالینی که سعی می‌کردند کارگران را در برابر چنین وضعیتی متحد کنند، جزو لیست سیاه هستند و بیکار شده‌اند. حسین اکبری خوب می‌داند در برابر متشکل شدن کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی، دسته قمه و چاقوکشان "خانه کارگر" به تجمع فعالین کارگری این شرکت حمله کردند و علنا می‌خواستند زبان منصور اسانلو را ببرند. خوب می‌داند که شاهرخ زمانی را کشتند. محمود صالحی را نیمه جان کرده‌اند. می‌داند که به اعتراض کارگران شهر بابک خاتون آباد آتش گشودند و چندین تن را کشتند. می‌داند که کارگران معترض معدن "آق دره" را شلاق زدند!

کارگران ناآگاه کتاب "قانون کار" نخوانده اند!
حسین اکبری فکر می‌کند که آگاهی انسان از خواندن کتاب در می‌آید. می‌نویسد: "بسیاری از کارگران حتی برای یکبار هم کتاب قانون کار را ندیده‌اند تا چه رسد که از مطالعه آن به نتایج مورد انتظار ما دست یابند". این تصور یک آدم روشنفکری است که زندگی را نه با تماسش با دنیای خارج، بلکه با تعداد صفحاتی را که خوانده است می سنجد. انسانها برای خوردن غذا با قاشق و راه دهن از راه مطالعه کتاب آشنا نمی‌شوند. حتی یک فیلسوف هم این چنین فلسفه یاد نمی‌گیرد چه برسد به دست و پنجه نرم کردن با مرگ از گرسنگی! کارگران می‌دانند که قوانینی بر این مملکت حاکمند که زندگی کردن صرف را بر آنها تباه کرده است. یکی از این قوانین قانون حاکم بر روابط کار است. لازم نیست کتاب خوانده باشید که متوجه این نکته شوید که تلاش برای یک زندگی بهتر با سرکوب روبرو میشود. اگر یک کارگری پیدا شود که آن را نداند، اما این را جامعه علی العموم می‌داند.

دشمنی با کارگران
تلاش کارگران در وهله اول باید حول مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی باشد که زندگی ساده را هم از کارگر سلب کرده است. اما این تنها ایستگاه کارگران نیست. تا رسیدن به آن ایستگاه در تلاش هر روزه‌شان برای زندگی بهتر، مجبورند برای حداقل دستمزد بهتری مبارزه کنند. برای پس زدن مزدوران خانه کارگر و حراست و دیگر عوامل ریز و درشت مدیریت و دولت کارفرمایان مبارزه کنند. دائم در فکر پیدا کردن راهی برای متشکل شدن هستند. فعالین کارگری کارگران را با حزبشان مرتبط می‌کنند و خود در حزبشان متشکل می‌شوند. این تنها فونکسیون مبارزه کارگر برای پیشروی است. هر تلاشی برای سد کردن این مبارزه، دشمنی آشکار علیه کارگران و یک زندگی انسانی است.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست