پایانی برای رویای آمریکایی
بعد از هشتم نوامبر آمریکا خطرناک تر از همیشه
اردشیر زارعی قنواتی
•
در شرایطی که امروز جهان در بدترین شرایط بحران آنارشی قرار دارد هر دو گزینه موجود به صورت بالقوه خطرناک می باشند با این تفاوت که یکی در اتاق بیضی شکل کاخ سفید وقتی فرمان حمله می دهد طبق قاعده مالوف یک پایش هم بر روی ترمز است ولی دیگری سوار بر تانکی است که از قبل فرمان و ترمز آن را کنده و دیوانه وار خواهد راند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲ مهر ۱٣۹۵ -
۲٣ سپتامبر ۲۰۱۶
رقابت های انتخاباتی آمریکا در شرایطی به نقطه پایانی خود نزدیک می شود که چند هفته مانده به برگزاری این انتخابات در ماه نوامبر، مجادلات داخلی و خارجی این کشور چنان به فرجام این کارزار گره خورده است که هر گام اشتباهی از سوی کاندیدا و هر رخداد پیش بینی نشده در این کشور می تواند تاثیر تعیین کننده یی بر نتیجه نهایی آن بگذارد. انتخابات این دوره ریاست جمهوری آمریکا تا حدود زیادی با دیگر دوره های انتخاباتی متفاوت است تا جایی که به زعم بسیاری از تحلیلگران معتبر و مستقل، فورماسیون و ساختار سیاسی این کشور به نوعی به رای گذاشته شده و تصویری واقعی از وضعیت "آنارشی" این جامعه نشان داده خواهد شد. این انتخابات به نوعی پایانی است بر "رویای آمریکایی" چرا که برای گزینش کاندیدای نهایی هر دو حزب دمکرات و جمهوریخواه این بار به صراحت و روشنی کامل تصلب و الیگارشی سیاسی سیستم موجود و هم چنین قدرت عوام فریبی ناشی از تمایلات نژادپرستانه در این کشور حول یک نظم نئولیبرال، کاملا از پشت پرده سیاست بیرون آمده و خود را به نمایش گذاشت. از یک طرف با اسنادی که توسط سایت افشاگر "ویکی لیکس" منتشر گردید مشخص شد که ساختار و الیگارشی فاسد حزب دمکرات بر محور تقلب و مهندسی انتخابات مقدماتی از قبل حکم پیروزی "هیلاری کلینتون" به عنوان نماینده و نماد این وضعیت را بر "برنی سندرز" به عنوان نیروی برآمده از سطوح مردمی و جنبش ترقی خواهانه اصلاحی حتی در درون خانواده حزبی تضمین کرده بود. از طرف دیگر در اردوی جمهوریخواهان که این بار شانزده چهره راستگرای تندرو و نومحافظه کار به رقابت پرداخته بودند بعد از چند ماه رقابت درونی شرایطی رقم خورد که هتاک ترین و عوام گرایانه ترین کاندیدای موجود "دونالد ترامپ" با چاشنی نژادپرستی هار توانست با قاطعت کامل دیگر رقبا را پشت سر گذاشته و هم اکنون کاندیداتوری این حزب را کسب کند.
طبق نظرسنجی های انجام گرفته بیش از شصت درصد رای دهندگان آمریکایی معتقدند که هر دو کاندیدای ریاست جمهوری از طرف دو اصلی وجهه منفی داشته و عنصر نامطلوب قلمداد می شوند. در حالی که بسیاری از همین نظرسنجی ها نشان می دهند که بخش عمده یی از رای دهندگان احتمالی به کلینتون از ترس هیولای ترامپ به وی رای می دهند و در مقابل بخشی از رای دهندگان به ترامپ هم به واسطه نفرت از رقیب وی به پای صندوق های رای می روند. تصویر واقعی انتخابات این دوره آمریکا به خوبی نشان می دهد که اکثریت رای دهندگان نه تنها امیدی به اصلاح وضعیت موجود ندارند که بیشتر برای کاهش خطرات و آسیب های احتمالی در یک موقعیت "سلبی" بین بد و بدتر دست به انتخاب می زنند. با توجه به واقعیات موجود می توان در یک تعبیر هنری این دور از انتخابات آمریکا را شبیه به رقابت معکوس دو فیلم زشت جشنواره جهت فرار از رسوایی "تمشک طلایی" که رقیب پیروز در شامگاه هشتم نوامبر این جایزه را به بازنده اهداء می کند، به تصور کشید. چنانچه یک طنزپرداز مطرح آمریکایی در یک توصیه در حیطه طنز سیاسی به دکتر "جیل استاین" کاندیدای موجه حزب سبزهای این کشور پیشنهاد می کند که اگر می خواهد رای بیاورد بیش از دو رقیب دیگر توهین کند، حرف های چرت بزند، دیوانگی کند، علیه مهاجران – اقلیت ها – جنسیت ها و معلولین حرف بزند تا ماشین درو کنی رای به سمت صندوق وی متمایل شود. به همین دلیل عکس گرفتن دونالد ترامپ با رهبران کوکس کلان امروز نه تنها یک رسوایی تلقی نمی شود که به یک ارزش در کمپین این کاندیدای جمهوریخواه تبدیل می شود و پنهان کردن و دروغ گفتن در مورد بیماری ساده ذات الریه خانم کلینتون چنان در مرکز ثقل و توجه رسانه ها و افکارعمومی قرار می گیرد که تا یک هفته به موضوع محوری انتخابات ریاست جمهوری آمریکای قرن بیست و یکم تبدیل می شود. کوچک بودن اندازه های هر دو کاندیدای اصلی که به یقین یکی از آنان برای چهار سال در کاخ سفید رهبری بزرگترین قدرت جهان را نمایندگی می کند امروز به درجه یی از سقوط ارزش های ملی رسیده است که شخصیت "ولادیمیر پوتین" رهبر روسیه به عنوان بزرگترین قدرت رقیب در عرصه ژئوپلتیک، آن چنان بر معادلات این انتخابات تاثیر گذار است که ترامپ برای نشان دادن اراده خود با صراحت به عنوان الگو از وی نام می برد و کلینتون نیز برای ایجاد هراس ملی و نشان دادن تمایلات خائنانه رقیب رای دهندگان را از لولوی پوتین می ترساند.
از آنجا که تاثیر انتخابات آمریکا بر وضعیت جهان بسیار تعیین کننده است در طی یک سال اخیر با شروع این رقابت ها بسیاری از کشورها و جریانات سیاسی در حوزه های ملی هر کدام به فراخور تمایلات و درک خویش از آینده یی نامعلوم دست به گمانه زنی هایی می زنند. اما بسیاری از این گمانه زنی ها به تبع فضای غالب در تبلیغات انتخاباتی آمریکا و تاکید بیش از حد بر روی اشخاص ارزیابی های گمراه کننده یی را از خود بروز می دهند. در اینکه آینده جهان و حتی آمریکا در فرجام این انتخابات نه تنها امیدوار کننده نخواهد بود که حتی جهان آنارشیک کنونی را به مرحله خطرناک تری سوق می دهد جای هیچ شک و تردیدی نیست ولی نباید فراموش کرد که به هر حال این دو موجود افسارگسیخته در چارچوب ساختار تعریف شده سیاسی آمریکا حول اهداف کلان دو حزب اصلی عمل می کنند. هم اکنون با نگاه کردن به تصویر "باراک اوباما" رئیس جمهوری کنونی آمریکا می توان به این درک رسید که حتی یک رئیس جمهور منتخب نیز در این کشور نمی تواند از مرزهای تعیین شده این ساختار سیاسی فراتر رود و بسیاری از شعارهای انتخاباتی در فردای پیروزی هر کدام از گزینه های موجود تنها در حد حرف و یا حتی دروغ های تبلیغاتی باقی مانده و امکان اجرایی پیدا نمی کند. به همین دلیل می بایست تحلیل حول انتخابات آمریکا در چارچوب یک ساختار سیاسی با پوسته سخت، حول راهبردهای حزبی دمکرات ها و جمهوریخواهان مدنظر قرار گیرد. البته این برداشت ناقض نقش قدرت نهاد رئیس جمهوری در این کشور نخواهد بود چرا که بر طبق قانون اساسی آمریکا رئیس جمهوری هم زمان فرماندهی کل قوا را نیز به عهده داشته و تصمیم برای جنگ و صلح در حیطه اختیارات وی می باشد. در چنین شرایطی سیاست ورزی حول رابطه با هیلاری جنگ طلب و سخت گیر تا حدودی از قبل برای دیگر کشورها قابل پیش بینی است ولی روحیه متلون و دمدمی مزاج دونالد با چاشنی نژادپرستی و رویای بازسازی اقتدار بلامنازع آمریکایی هر لحظه این امکان را فراهم می آورد که انتظار هر کنش دیوانه واری را از سوی وی داشت. در شرایطی که امروز جهان در بدترین شرایط بحران آنارشی قرار دارد هر دو گزینه موجود به صورت بالقوه خطرناک می باشند با این تفاوت که یکی در اتاق بیضی شکل کاخ سفید وقتی فرمان حمله می دهد طبق قاعده مالوف یک پایش هم بر روی ترمز است ولی دیگری سوار بر تانکی است که از قبل فرمان و ترمز آن را کنده و دیوانه وار خواهد راند.
|