یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

استرالیا - گزارشی از برنامه صد و دهمین سالگرد امضای فرمان مشروطیت



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۶ مهر ۱٣۹۵ -  ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۶



گزارشی از برنامه صد و دهمین سالگرد امضای فرمان مشروطیت
نگاهی به تاریخچه, اهداف, دستاوردها و ناکامی های جنبش مشروطه خواهی
بریزبین – استرالیا – یکشنبه هجدهم سپتامبر دو هزار و شانزده

بمناسبت فرار رسیدن چهاردهم مردادماه, سالروز امضای فرمان مشروطیت, برنامه ویژه ای در شهر بریزبین برگزار گردید. در ده سال گذشته, این سومین همایشی بود که بدین منظور در شهر ما بر پا می شد. در اولین برنامه, جغرافیای سیاسی آن روزگار و اوضاع اجتماعی و اقتصادی کشور مورد بررسی قرار گرفته و شخصیت ها و نهاد های تاثیر گذار معرفی شدند. دومین برنامه به بازتاب جنبش مشروطیAت در هنر اختصاص یافته بود و در مورد آثار هنرمندانی از قبیل عارف قزوینی, کمال الملک, ایرج میرزا, ملک الشعرا مطالبی گفته شد, تابلوهایی به نمایش در آمد و قطعاتی هم نواخته و خوانده شدند.
برای برنامه سوم که در سالن کتابخانه کنمور تشکیل شد ساختار دیگری در نظر گرفته شده بود که بخوبی مورد استقبال شرکت کنندگان قرار گرفت و موجب بحث های شورانگیزی شد که تا ساعتی پس از پایان رسمی برنامه ادامه یافت.
در ابتدای این گردهمایی زهره شیرخدایی نتیجه مطالعات خود را, که با نثری روان نوشته شده بود, با لحنی آرام و شیرین خواند. او حوادث مهم کشور را از زمان فتحعلیشاه و از دست دادن شهرهای قفقاز شروع کرد و روایت خود را تا انقلاب سال پنجاه وهفت ادامه داد.
دکتر عباس فیروزآبادی سخنران بعدی بود که با توجه به تخصص حرفه ای, علایق و مطالعات شخصی در مورد بیماری مظفرالدین شاه سخن گفت و تاثیر این بیماری بر احوال پادشاه و امضای ناخواسته فرمان مشروطیت. به نظر این پزشک تمام علایم بالینی بیماری شاه حکایت از آن میکند که او به بیماری گوارشی کروان مبتلا بوده که بسیار آزار دهنده و در آن زمان درمان ناپذیر. دکتر فیروزآبادی بر این باور است که اگر مظفرالدین شاه از تندرستی برخوردار بود او هم مثل پدر و پسرش هرگز به مشروطه خواهان روی خوشی نشان نمی داد. طنزی که این استاد بازنشسته دانشگاه در بیان خود بکار می برد جذابیت خاصی به سخنانش میداد.
پس از پخش کردن دکلمه معروف "زشمع مرده یاد آر", نوبت به استاد جلیل دوستخواه رسید, او هرچند عصا زنان به میز خطابه نزدیک شد اما کوچک ترین لغزشی در بیان شیرینش و کمترین نقصی در محتوای سخنانش نبود. استاد با بیان هوشمندانه چند نکته بجا, تصویر دقیقی از زمینه های اجتماعی پیش و پس از امضای فرمان مشروطیت ترسیم کرد, از انگیزه های ترور ناصرالدین شاه گرفته تا بدار کشیدن شیخ فضل الله مشروعه خواه. ایشان همچنین به کارهای ارزنده همکار پیشین خود در دانشگاه اصفهان اشاره کرد و خواندن دو کتاب "مشروطه ایرانی" و "یا مرگ یا تجدد" دکتر ماشالله آجودانی را به همگان توصیه کرد.
دکلمه زیبایی هم که توسط فرهاد هاشمی اجرا و ضبط شده بود پخش گردید, قطعه ای از ملک الشعرای بهار.
زهره شیرخدایی بخش بعدی برنامه را به موضوع حقوق زنان اختصاص داده بود و تغییرات مثبتی را که بدنبال جنبش مشروطیت روی داده است مرور کرد. پخش تصنیف دختران سیروس با صدای ملوک ضرابی یادآور تلاش های هنرمندان ترقی خواهی همچون قمرالملوک بود که راه را برای نسل های پس از خود هموار کردند.
آخرین سخنران جلسه با دیدی انتقادی به تشریح ناکامی های جنبش مشروطه پرداخت. ایشان به مقایسه حرکت های دموکراسی خواهانه در ایران با دو کشور همسایه, ترکیه و روسیه, پرداخت و تاسف خود را از نقش پر رنگ مذهب در جامعه ایران بیان کرد. به نظر این سخنران مردم ایران از تجربه های تلخ گذشته درس نگرفته و کماکان سرنوشت خود را با الهیات گره میزنند و رغبت چندانی به خردگرایی ندارند.
بیان دلنشین این سخنران مقدمه بسیار خوبی بود برای شروع بخش نهایی برنامه, قسمت پرسش و پاسخ, که بیش از نیمی از شرکت کنندگان در این قسمت مشارکت کردند. برخی با گفتن فقط چند جمله کوتاه و کسانی کمی مفصل تر.
برای کسانی که در بیست و پنج سال گذشته در چنین محافلی شرکت کرده اند و شاهد بحث های فراوانی بوده اند, گفتگو های یکشنبه شب شگفت آور بود. دیگر کسی صحبت شخص دیگری را قطع نمیکرد, هیچکس برای رفتن عجله نشان نمی داد, خبری از گفتگوها و همهمه های دو سه نفره نبود, اطلاعیه حزب و سازمان خاصی از دهانی بیرون نمی آمد, هیچگونه تبعیضی هم دیده نمی شد. مشاهده نشستن اعضای سه نسل در کنار هم و گوش دادن به گفتگو های آرام و منطقی شان براستی باور نکردنی بود . در جمع مان کسانی بودند که هنوز سی مین بهار زندگی خود را هم ندیده اند و نیز افرادی که بیش از سی بار است که در غربت بر سر سفره هفت سین نشسته اند.
همه از سالن رفته بودند, دوستان محل را به حالت اول در آورده و در حال خارج شدن از ساختمان کتابخانه و من در این اندیشه که اگر روزی فیلمسازان ایرانی آزادی لازم را بیابند و از خفقانی که اصغر فرهادی در سوگ کیارستمی می گفت, خبری نباشد روایت مشروطیت الهام بخش چه شاهکارهایی خواهد بود.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست