یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

پنج هزار سال
چشم داشتِ بیگانگان به حلب
کارین لویکه فلد - فصلنامه هینتر گروند - برگردان: محسن روشن


• شاید جمهوری ترکیه، که گویا قصد دارد در آستانه صدسالگی خود در سال ۲۰۲۳ تحت رهبری اردوغان شمال سوریه و حلب را در خود ادغام کند، در محاسبات خود دچار خطا شده باشد: اهالی حلب با ادیان گوناگون به هیچ وجه خود را جزئی از امپراتوری نوین عثمانی نمی دانند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ٨ مهر ۱٣۹۵ -  ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۶



مسئله بر سر نوسازی سیاسی دولت سکولار سوریه و شهروندان آن نیست. مسئله بر سرسلطه و تصرف، بر سر کنترل تاریخ سوریه و بر سر ثروت آن کشور است


نبرد بر سر حلب حادثه تازه ای نیست. این شهر در تاریخ ۵۰۰۰ ساله خود "آمد و رفتِ" فاتحین زیادی را شاهد بوده است. نابودی دگر بار این شهردر دوران کنونی نشان از فروکش نکردن بخل و چشم داشتِ بیگانگان دارد: چشم داشت به ثروتِ حلب و کوشاییِ مردمان آن از بین نرفته است.

حلب، دیروز

ذکر حلب نخستین بار اواخرِ هزارهُ سوم پیش از میلاد در آرشیو شهر باستانی ابلا (تل مردیخ) رفته است، که در آن به معبدِ بعل، "خدای طوفان بین النهرین"، پرداخته شده. مردم از یکسو بعل را می پرستیدند، چون آورنده باروری و حاصلخیزی بود و از سوی دیگر از او خوف داشتند چون با طوفان و سیل، می توانست ویرانی و نابودی به بار آورد. بر روی تپه ای در حلب مهمترین معبد وی قرار داشت. حدود چهار هزار سال بعد دژی در آنجا برپا شد و در دهه ۱۹۹۰ میلادی باستان شناسان معبدِ بعل را زیر دژ کشف کردند.
در حلب از حداقل پنج هزار سال پیش بدین سو زندگی می شود و بدین ترتیب جزو یکی از کهن ترین شهرهای جهان است. ساکنین اولیه حلب آنجا را بخاطر منابع غنی آب انتخاب کردند که آن را مدیون قویق بودند، رودخانه ای که از جنوب شهر عینتاب در جنوب شرق ترکیه امروزی سرچشمه می گیرد. پادشاهان، تجاوزگران و مستبدان از شرق و غرب که حلب آمد و رفتِ آنها را شاهد بوده، همگی نظم دنیوی و مذهبی خود را برپا کرده و ردپای خود را در شهر و حومه آن بجای گذاشتند. اینجا تقاطع راه ابریشم از شرق و راه ادویه از شبه جزیره عربی بود. یهودیان اینجا سکنی گزیدند، مسیحی ها و عاقبت مسلمانان در قرن هفتم میلادی به حلب مهاجرت کردند. تاریخ تصرفِ حلب باندازه تاریخ ویرانی آن و بازسازی آن قدمت دارد: [تصرف و ویرانی] در سال ۵۴۰ میلادی توسط خسرو انوشیروان و [بازسازی آن در] سال۹۶۲ میلادی توسط [امپراتور] بیزانس. جنگجویان صلیبی اواخر قرن یازدهم میلادی حلب را محاصره کردند که با حمله ترکمنان از موصل به فرماندهی عمادالدین زنگی و پسرش نورالدین زنگی به عقب رانده شدند. حلب پایتخت صلاح الدین ایوبی، آزاد کننده بیت المقدس بود. در قرن ۱٣ میلادی مغول ها حلب را ویران کردند. حدود سیصد سال مملوک ها حاکم بودند تا اینکه در قرن پانزدهم میلادی عثمانی ها شهر را تصرف کرده و قلمرو خود را فراتر از حلب تا شمال افریقا گسترش دادند. بخاطر موقعیت مرکزی حلب در گذرگاه های مهم تجاری، این شهر ثروتمند شد و پس از قسطنطنیه (استامبول امروزی) و قاهره به سومین شهر بزرگ حکومت عثمانی تبدیل شد. کشورهای اروپایی که از روابط تجاری تنگی با حلب برخوردار بودند، کنسولگری های خود را آنجا دایر کردند. حلب که بواسطه مرزکشی های جدید، بعد از جنگ جهانی اول از سرزمین های عربی (جنوبی) جدا افتاده بود، می بایست از ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۶ تحت نظارت فرانسویان بعنوان شهری تجاری نظمی نو به خود می داد. پس از کسب استقلال در سال ۱۹۴۶ حلب بعنوان مرکز اقتصادی سوریه باقی ماند در کنار دمشق بعنوان پایتخت سیاسی.
اخوان المسلمین سوریه در ادلب و حما، مناطق روستایی اطراف حلب که تحت نفوذ محافظه کاران بودند، قدرت گرفته بود، بعنوان حزب اسلامِ سیاسیِ سنی. از سال ۱۹۷۶ در دشمنی آشکار با حزب سکولارِ سوسیالیستی بعث بر شدت حملات نظامی اسلامیست ها افزوده شد. در سال ۱۹٨۲ دولت بعث شورش حما را سرکوب کرد. در سوریه عضویت در اخوان المسلین ممنوع و برای آن مجازات اعدام در نظر گرفته شد. اخوان المسلمین به اردن، مصر و کشورهای حاشیه خلیج رفتند. بریتانیا و آلمان غربی به اخوان المسلین سوریه پناهندگی سیاسی دادند.

حلب، امروز

رودخانه قویق، رگ حیاتی حلب خشک شده. سد آبی [دریاچه] اسد بر رودخانه فرات تحت کنترل آنچه خود را دولت اسلامی می نامد و یا باصطلاح "شورشیان معتدل" است. شهر به دو قسمت تقسیم شده. قسمت شرقی با نزدیک به ٣۰۰۰۰۰ جمعیت که توسط "شورشیان معتدل" و سایر اسلامیست ها کنترل می شود. قسمت غربی با بیش از یک و نیم میلیون جمعیت شامل تعداد زیادی آواره جنگی توسط دولت سوریه کنترل شده و توسط ارتش سوریه از حملات اسلامیست ها حفاظت می شود.
بخش باستانی شهر در قسمت شرقی حلب قرار گرفته: بازار، کلیساها، مساجد قدیمی و خانه های مسکونی در اطراف دژ جا گرفته اند (جواهری باستانی که با جزئیات بیشمار تاریخ شهر را بازگو می کند). اکثر خیابان ها نابود شده و خانه ها سوخته اند. دژ و قسمت هایی از بخش قدیمی شهر در دست ارتش سوریه اند. بازار قدیمی شهر، که کاملا سوخته، ونیز قسمت های شرقی شهر قدیمی را جنگجویان اسلامیست بین خود تقسیم کرده، مالکان اصلی و تجار را بیرون رانده اند.
پیش از یورش به حلب حداقل سه ملیون نفر در آن زندگی می کردند. در این بین بیش از نیمی از آنها شامل دهها هزار مسیحی و بیش از آنان مسلمانان از شهر گریخته اند. نامگذاری گروه های جنگجو یا باصطلاح "شورشیان معتدل" نشاندهنده حضور محسوس گذشته [حلب] در درگیری های کنونی هستند. بسیاری برای خود نام فاتحین و حاکمین سابق حلب را برگزیده اند: نورالدین زنگی یا "ارتش فتح"، "ارتش اسلام"، "بریگاد [سلطان] مراد" یا "احرار الشام" و بدین طریق هدف جنگ خود را مشخص می کنند. مسئله بر سر نوسازی سیاسی دولت سکولار سوریه و شهروندان آن نیست. مسئله بر سر – همچون در قرون وسطی- سلطه و تصرف، بر سر کنترل تاریخ سوریه و بر سر ثروت آن کشور است.
"اپوزیسیون" در حلب و اطراف آن از سوی دول غربی، ترکیه و شیخ نشینان حاشیه خلیج فارس پشتیبانی می شوند. نماینده سیاسی آنان، "ائتلاف ملی" که در استامبول دفتر دارد، از سوی قدرت های بزرگ همچون ایالات متحده و اروپا بعنوان نماینده قانونی مردم سوریه برسمیت شناخته می شود. ائتلاف ملی باصطلاح یک دولت در تبعید تشکیل داده، که مرکز آن قرار است بعد از آزادسازی از دست علوی های کافر، شیعیان، ایران و روسیه، حلب باشد.
"اپوزیسیون" مستقر در شرق حلب از پوشش رسانه ای گسترده ای برخوردار است. مقامات بلندپایه دول غربی خواهان [ارسال] کاروان های کمک رسانی، [ایجاد] کریدورهای بشردوستانه و حتی تاسیس پل هوایی می شوند. بعنوان نمونه وزیر امور خارجه آلمان، فرانک-والتر اشتاین مایر در آگوست ۲۰۱۶. در شرق حلب "کلاه سفیدها" که برای جایزه صلح نوبل پیشنهاد شده اند نیز فعال هستند. [آنها که] در ترکیه آموزش دیده و از سوی بریتانیا و از جمله نمایندگی ایالات متحده آمریکا برای توسعه بین‌المللی (USAID) حمایت مالی می شوند،با کلاه های سفیدشان بطور خستگی ناپذیر درحال کنار زدن آوار ویرانه ها و بیرون کشیدن شهروندان غیرنظامی و کودکان از بین آنها هستند. در تمام مدت دوربینی که به پیشانی بسته اند رنج و ویرانی در شرق حلب را با تصاویری صاف و با کیفیت بالا برای انتشار در صفحه اول مطبوعات جهانی ضبط می کند.
در غرب حلب اما انسان ها خارج از دید افکار عمومی جهانی کشته می شوند. این را امیل قطی که در بیمارستان فرانزیسکانر در حلب کار می کند می گوید. او می افزاید که هر انسانی با دیدن عکس عمران جوان در تیتر رسانه های جهانی احساس همدردی می کند. " ما همه روزه در هر دو قسمت حلب از این موارد داریم. مثل همین جوان بنام بسام یالوف که گلوله ای به سرش اصابت کرده و دچار مرگ مغزی شده. عمران جوان از شرق حلب از این بخت یا بدشانسی برخوردار بوده که از وی فیلم و عکس گرفته شده و از طریق فیس بوک پخش شده". در سراسر سوریه روزانه تراژدی هایی بوقوع می پیوندند که راجع به آنها هیچ کس حرفی نمی زند.

نبرد بر سر حلب

نبرد اخیر بر سر حلب تابستان ۲۰۱۲ آغاز شد. نیروهای مسلح از بابا عمرو جنوب غرب حما جمع شده و در حومه دمشق، شهر قدیمی حما و حلب تقسیم شدند. با حملات همزمان می بایست دولت سوریه ساقط یا متزلزل شده و دولتی تبعیدی در حلب تشکیل داده شود. پشت این نقشه بخشی از اپوزیسیون سوریه قرار داشت (ائتلاف ملی، ارتش آزاد سوریه) که دارای روابط تنگاتنگی با ترکیه، اروپا، ایالات متحده و شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس بودند. این اپوزیسیون از انتقام برخاسته از سرکوب نابودکننده اخوان المسلمین در سال ۱۹٨۲ ارتزاق می کند. علیرغم این ادعا که برای آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی و علیه استبداد وارد عرصه شده اند، اسلام سیاسی موتور محرکه بود.
آغاز و پایان اعتراضات در مساجد بود، امری که اپوزیسیون می کوشید بدین ترتیب توجیه کند که [مسجد] امن ترین مکان برای تظاهرات می باشند. دانشجویان در حلب شادمان از اعتراضات خطاب به استاد خود می گفتند که مسئله بر سر "آزادی و دمکراسی" است و حال این استاد حیران مانده که آینده سوریه به سمت و سویی خواهد رفت (از گفتگوی نگارنده با [یک خانم] استاد دانشگاه در حلب اوت ۲۰۱۶). رشد برق آسای (تشکیلات برادر) اخوان المسلمین، در مصر، تونس و اردن نیز کمک [مضاعفی] شد برای این بخش از اپوزیسیون [سوریه] که از پشتیبانی سیاسی، مالی و نظامی شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس، اروپا، ایالات متحده و بالاخره حزب دولتی ترکیه، آ.کا.پ.، که روابط حسنه ای با اخوان المسلمین داشت و در اتفاقات خونین مداخله کرد، برخوردار بود. آنکارا مرزها را بروی جنگجویانی از سراسر جهان که قصد ورود به سوریه را داشتند گشود. و همراه آنان بروی سلاح و هر چه که مورد نیاز "انقلاب" بود.
حلب که حدودا ۵۰ کیلومتر با گذرگاه مرزی اعزاز ( باب السلام) فاصله دارد در تیر راس قرار گرفت. در حلب بوضوح مشاهده شد که اعتراضات شکل خشونت مذهبی بخود گرفته - القاعده رهبری را بدست گرفت. سازمان امنیت ارتش ایالت متحده (آژانس اطلاعات دفاعی ایالات متحده DIA) در گزارش خود از اوضاع سوریه در سال ۲۰۱۲ نوشت:
۱- تحولات در کشور [سوریه] شکلی مذهبی بخود می گیرند.
۲- سلفی ها، اخوان المسلمین و AQI (القاعده در عراق، توضیح نگارنده) مهمترین نیروهای پیشبرنده شورش در سوریه هستند.
٣- غرب، شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس و ترکیه از اپوزیسیون حمایت کرده، در حالیکه روسیه، چین و ایران حامی رژیم اند.
در تابستان ۲۰۱۲ می بایست همه چیز یک سره می شد. کردهای سوریه در حلب و شرق آن که تا بدان تاریخ خود را از مداخله در درگیری ها کنار نگاه داشته بودند و تنها به تشکیل باصطلاح نیروهای تدافعی بسنده کرده بودند، در تلاش برای براندازی مشارکت کردند. پس از آنکه ریاست کابینه امنیتی سوریه در پی یک سوء قصد در دمشق کشته شده و گروه های جنگجو به شهر هجوم آورده بودند، نیروهای کرد در شمال و شرق فرصت را برای عقب راندن ارتش سوریه از مناطقی که مدعی مالکیت آنها بودند مغتنم شمرده و سپس دست بکار برپایی منطقه خودمختار روژاوا [غرب کردستان] شدند.
تا آن زمان اوضاع در حلب، کلان شهر اقتصادی، آرام مانده بود، اما از تابستان ۲۰۱۲ اوضاع برگشت. محمد ذکریا خلیه در گفتگو با نگارنده (اوت ۲۰۱۶) بیاد می آورد که "یک روز مردانی با سلاح وارد سوق (بازار باستانی شهر) شدند و از ما خواستند تا مغازه هایمان را بسته و بدنبالشان برویم." محمد نسل سوم از خانواده اش است که در بازار سنتی به فروشندگی جواهرات مشغول است. او از سوی عده ای که خود را "انقلابیون" می نامند به زور اسلحه تهدید شده که "اگر آنچه ما می خواهیم را انجام ندهید، مغازه هایتان را به آتش می کشیم." محمد، همچون سایر همکارانش، هر چه در توانش بوده را برداشته و می گریزد. هیچ کسبه ای حاضر به همکاری و مایل به پیوستن به جنگجویان مسلح نشده بود. هنگامی که ارتش و نیروهای امنیتی به سمت بازار پیش می رفتند، مغازه ها به آتش کشیده شدند. شهرک صنعتی مدرن شیخ نجار کاملا به غارت رفت و ویران شد. غنائم به ترکیه برده و فروخته شد. اهالی قدیمی مطمئن اند که انقلاب دروغین به حلب تحمیل شده. عماد خولصی، کاسبی که این روزها شیرینی های خود را در خیابان سلامیه در غرب حلب می فروشد می گوید: "مسئله ما سیاست نبود، کسب بود. ما از ترکیه، اروپا و شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس مشتری داشتیم و کار و کاسبی خوب بود." همسایه وی، هیثم هاشم که یک جواهرفروشی در همسایگی مسجد جامع حلب داشته و هیچگاه انتظار چنین اتفاقاتی را در حلب نداشته می گوید: "زندگی ما خوب بود، امن بود، ما کار داشتیم. این چیزیست که برای مردم اینجا مهم است: امنیت و کار. دلایل این وضعی که برای ما پیش آمده سیاسی است و هیچ ارتباطی با مردم حلب ندارد. ما امیدواریم که زندگی به شکل سابقش برگردد. برای همین به زندگی ادامه می دهیم." هاشم مطمئن است که اگر سوری ها بین خودشان با هم تفاهم کنند، "جنگ خاتمه پیدا می کند." عماد خلوصی در حالی که سر تکان می دهد می گوید: حلب مادر همه دنیاست. اینجا ما همه چیز داریم. اما شاید بخاطر همین هم این مشکلات را داریم، چون که ما همه چیز داریم. شاید وضع ما زیادی خوب بوده. شاید وضع ما شبیه یک معده مسموم باشد؟ ما زیادی توی معده هامان فرو کردیم و حالا حالمان خراب شده. تنها وقتی که از شر آنچه روی معده ما سنگینی می کند خلاص شویم، می توانیم با هم به تفاهم برسیم."

ویرانی بزرگ

در ژولای ۲۰۱۶ نیروهای نظامی سوریه موفق شدند از شمال حلب جاده کاستلو، آخرین راه تدارکاتی "اپوزیسیون" [مستقر] در شرق حلب را قطع کنند. از لحاظ نظامی بدین شکل از تدارک سلاح و جنگجو پیشگیری بعمل آمده بود، امری که می بایست "اپوزیسیون" با به گفتگو یا تسلیم ترغیب کند. ارتش و دولت اعلام کردند شورشیان در صورت باقی گذاشتن سلاح های سنگین می توانند آزادانه [از شهر] خارج شوند. هر که حاضر به تسلیم کامل و تحویل سلاح خود می شد، امکان عفو وجود می داشت. متحد نزدیک سوریه، روسیه، کریدوری بشردوستانه گشود تا مردم بتوانند از شرق شهر خارج شوند. کریدوری دیگر برای شورشیان پیش بینی شده بود. "اپوزیسیونِ شرق حلب"، شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس، ترکیه، اروپا و ایالات متحده سوریه را متهم به محاصره "اپوزیسیون" کردند. دیگر امکان رسیدن دارو، مواد غذایی، خبرنگار و تکنولوژی به شرق حلب، انتقال زخمی ها – غیر نظامیان و شورشیان – به ترکیه وجود نداشت. کریدورهای بشردوستانه به عنوان "تله" محکوم شدند، ادامه گفتگوها در ژنو مشروط به بازگشایی مجدد راه شد. آنگاه به ضدحمله روی آورده شد. اوایل اوت "ارتش فتح" با حدود ٨۰۰۰ جنگجو از جنوب غرل (ادلب) به شهر حمله کرد. هدف "شکستن حصر شهر" و کمک به "برادران در شرق حلب" بود. مسلح به مدرن ترین سلاح ها -ساخت ایالات متحده و اروپا، خریداری شده توسط شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس- دانشکده افسری و محله مسکونی الراموسه را به تصرف خود درآوردند. عملیات انتحاری در خط مقدم بر عهده نیروهای "حزب اسلامی ترکستان" معروف به "انغماسی" ها [انغماس بمعنای زیر آب رفتن] گذاشته شده بود. نام به این معناست که جنگجو به [قعر] خط مقدم فرورفته و دیگر باز نمی گردد. زره پوشی با مقادیر بسیار زیاد مواد منفجره با درهای جوش داده شده توسط "انغماسی" مستقیما به سمت خط دفاعی ارتش سوریه و متحدانش هدایت می شود. تصاویر ماهواره ای نشان می دهند که این انفجارها بسیار مهیب بوده اند. ارتش سوریه به خط دفاعی جدید عقب نشست و جنوب حلب را منطقه جنگی اعلام کرد.
تحت نام "آزاد سازی حلب" باید "حماسه قهرمانی ها" نوشته می شد. باید "پرچم فتح" بر فراز دژ به اهتزاز در می آمد. برای این ["اهداف"] اپوزیسیونِ بخشا سکولار در شرق حلب با حدود بیست گروه اسلامیست تحت رهبری جبهه النصره و احرار الشام متحد شدند. یک ناظر نظامی در دمشق در گفتگویی با نگارنده تایید می کند که "از حمله به حلب بوی یک نقشه طراحی شده از سوی سازمان امنیتی خارجی به مشام می رسد." هیچ کدام از شورشیان مسلح به سلاح سبک حاضر نمی شد " داوطلبانه به سمت دانشکده افسری که مستحکم ترین سنگر نیروهای نظامی سوریه در حلب است برود." کشورهای خارجی می خواستند ضرب شست نشان دهند: "منظورم عربستان سعودی، قطر و ترکیه است." این کشورها پول و سلاح زیادی خرج این حمله کرده بودند.

همه حلب را می خواهند

یک مقام رسمی در گفتگو با نگارنده گفت که "آنچه بر سر سوریه آمد می بایست خیلی پیشتر از اینها پیش بینی می شد. بیاد دارم زمانی که اردوغان برای دیدن یک مسابقه فوتبال اینجا بود گفته بود: "این تمدن را ما ساختیم"، و منظور وی شهر حلب، حومه آن و ثروت شهر بود. ما باید با دقت بیشتری گوش می کردیم. همه حلب را می خواهند.
در دَرعا، شهر جنوبی سوریه، گرایشات مذهبیِ اعتراضات، که از سوی اخوان المسلمین سازماندهی شده و از طرف وهابیون ساکن حومه درعا حمایت می شدند، مشهود بود. در حلب نیز شیوخ از داخل مساجد [مردم را] به اعتراض فرا خواندند. البته آنها از مذهب صحبتی نمی کردند، بلکه از فقیر و غنی سخن می راندند، "از شهرنشینان غنی و روستائیان فقیر" که تحت فشار بودند. دولت ما ابتدا بر این باور بود که با یک شورش اقتصادی روبروست. اما بعد ارتش آزاد سوریه ماسک از صورت برچید. آنها پیشانی بندهایی با اشعار مذهبی و به رنگ های اسلامیِ سبز، سیاه، سفید و سرخ بر سر بستند و [اما] گروه های اسلامیست حرف آخر را می زدند. ترکمن ها که از دوران حکومت عثمانی در مناطق مرزی بین سوریه و ترکیه سکونت داشتند در دامن زدن به شورش شریک شدند. افسران و سربازن فراری از خدمت در ارتش سوریه ترکمن بودند. از آنجا که ترکمن ها در مناسب کلیدی اقتصادی و دولتی قرار داشتند اوضاع وخیم شد."

تفرقه بیانداز و حکومت کن

برای محاصره حلب ترکیه از واحدهای ترکمن که در مناطق مرزی تحت هدایت سازمان امنیت ترکیه (MIT) عمل کرده و همراه "ارتش فتح" و گروه های القاعده به یورش به حلب شدت می بخشند استفاده می کند. تحت نام "شورشیان معتدل" اواخر اوت واحدهای ترکمن، از جمله نورالدین زنگی، بریگاد سلطان مراد، جیش التحریر و گردان شهدای ترکمن همراه ارتش ترکیه به جَرابُلُس در شمال سوریه وارد شدند. ترکمن ها بر قاچاق اسلحه، جنگجویان و آوارگان جنگی نظارت می کنند. آنها انتقال نفت و اجناس به غارت رفته را کنترل می کنند. هنگامی که بن‌علی ییلدریم نخست وزیر ترکیه در ماه اوت اظهار داشت که بشار اسد می تواند برای یک دوره گذار در مقام خود بماند، این موصوع را اما مشروط به این کرد که "در سوریه آینده شورشیان کرد، دولت اسلامی (داعش) و اسد جایی نخواهند داشت. دولت آینده سوریه باید متشکل از ترکمن ها، مسلمانان سنی و قبیله های عرب باشد." ورود ارتش ترکیه به سوریه در ماه اوت میبایست به تقسیم بندی سوریه که مد نظر ایالات متحده، اروپا، شیخ نشینان حاشیه خلیج فارس و اسرائیل است رسمیت ببخشد. کردها باید در شرق فرات منطقه امن برای اقلیت ها را اداره کنند. ترکمن ها و اسلامیست ها می بایست تحت رهبری غرب و ترکیه مناطق غربی فرات در سوریه را کنترل کرده و حلب را تصرف کنند.
شاید جمهوری ترکیه، که گویا قصد دارد در آستانه صدسالگی خود در سال ۲۰۲٣ تحت رهبری رجب طیب اردوغان شمال سوریه و حلب را در خود ادغام کند، در محاسبات خود دچار خطا شده باشد: اهالی حلب با ادیان گوناگون به هیچ وجه خود را جزئی از امپراتوری نوین عثمانی نمی دانند. ارامنه ای که یکصد سال پیش برای نجات از قتل عام از ترکیه گریخته اند و سایر جوامع مذهبی حلب حتی به ذهنشان خطور نمی کند که روزی به سلطه ترکیه گردن نهند. مقام رسمی در گفتگو با نگارنده می گوید: "حلب تاریخی کهن تر از ترکیه و یا امپراتوری عثمانی دارد. مسئله بر سر قدرت و نفوذ است، چراکه کسی که بر حلب حکومت کند، بر کل منطقه حکومت می کند." بهمین دلیل قدرت های منطقه ای و جهانی می خواهند حلب را تصرف کنند.
بعد از جنگ جهانی اول دو دیپلمات از فرانسه و بریتانیا، فرانسوا ژرژ پیکوی و مارک سایس بر روی شن های خاورمیانه خطوطی کشیدند تا منافع هر یک از کشورهای خود در منطقه را تعیین کنند. یکصد سال بعد ده ها کشور پس از عراق در پی فروپاشی سوریه اند.
آلمان نیز با ۱۲۰۰ سرباز درگیر جنگ است. همزمان در برلین خود را برای "ساعت صفر" شهر مورد نزاعِ حلب آماده می کند. در انستیتوی باستان شناسی آلمان و موزه هنرهای اسلامی پروژه ای پرهزینه بنام حلب را برای بازسازی تاریخی آن شهر طراحی می کنند. در آنجا داده های دهه ها کار باستان شناسی طبقه بندی می شوند تا کارپایه ای برای بازسازی شهر داشته باشند. طبق محاسبات بانک جهانی هزینه بازسازی کل سوریه بالغ بر ۱٨۰ میلیارد دلار خواهد شد. تجارت با جنگ در سوریه هنوز پایان نیافته، باستان شناسان، شرکت ها و تجار منتظر سوت آغاز بازسازی حلب هستند.


* کارین لویکن فلد از دوازده سال پیش از جهان عرب، ترکیه و ایران گزارش تهیه می کند. از سال ۲۰۱۰ وی گزارشگر روزنامه آلمانی نویس دویچلند در سوریه می باشد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست