مبارزات مسلحانهی کوردها، از چرایی تا روایی
امید طاهری
•
بیگمان سکوت هر انسان متعادلی در برابر چنین شرایطی، نمودی از خودفریفتگی، خودفروختگی و یا خودبردگی خواهد بود و در چنین شرایطی؛ انتخاب رویکردی مقاومتی، نه یک تاکتیک و یا تهدید بلکه یک تصمیم جدی و انتخابی ناگزیر خواهد بود. باید پذیرفت که ساختارهای فعلی ایران متضمن بقا، امنیت و حقوق کوردها نیست
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
٨ آبان ۱٣۹۵ -
۲۹ اکتبر ۲۰۱۶
تنها تصور کنید!
۱- عدهای با قوانینی فرازمینی و اختیاراتی فراقانونی؛ خود را مالک بر زمین، آمر بر شما و محق بر حقوقتان بدانند.
هستی، چیستی و چگونگی را بر شما حکم کنند.
زبان، ارزشها، اعتقادات، آداب و هویتتان را ممنوع سازند.
داشتههایتان را به تاراج ببرند و میراثتان را مصادره کنند.
علایق خود را بر عقایدتان برتری دهند و شما را نه چون "خود"، بلکه برای خود بخواهند.
اخلاق و انسانیت را یکجا بیالایند و گرسنه نگاهتان دارند تا در ازای نان جانتان را بگیرند.
حق حیات، آزادی، انتخاب و اعتراض را از شما بستانند و نبایست که ببینید، بشنوید، بگویید، بیندیشید، بدانید، بخوانید، بنویسید، بنوازید و یا بخندید.
روزها به باد آزار، تهدید، شکنجه، تمسخر و تحقیرتان ببندند و شبها بگیرند و ببرند و به دارتان بیاویزند.
۲- در کالبد سرزمینی چندپاره و ملتی ازهمگسسته، در گرانیگاه منازعات بینالمللی و در آوردگاه جهانبینی و تمدنهایی متقاطع؛ بر گسلی از ناامنی، منافع متقابل و سهمخواهی ایستاده باشید.
بهطور سازمانی هویتزدایی و به شیوهای سامانمند همگون شوید و ذیل منشورهای بینالمللی-حقوقبشری-شهروندی، در نقطه کورهای انسانی- حقوقی- رسانهای هاشور بخورید.
ماشینهای کشتارجمعی، امحای جمعیتی، انهدام نژادی، انجماد هویتی و ادغام فرهنگی بروبند و شما همچنان تهی زاده شوید، در چندگانگی بگذرانید و دگرگون یا دیگرگونه از دنیا بروید.
٣- در سازهای غیرحقیقی – ناموزون - نامتوازن؛ بزرگترین قربانی نقض حقوق بشر، اختناق سیاسی، خشونتهای کور، تخریبهای محیط زیستی، ترور، سرکوب، زندان، شکنجه و اعدام باشید.
باوجود منابع و پتانسیلهای بالقوهی انسانی- محیطی-طبیعی؛ بیآبی، بیکاری، گرسنگی، کولبری، آتشسوزی، میدانهای مین و جادههای مرگ تنها سهم شما از توسعه و رفاه و خدمات باشد و تحت حاکمیت دولتهایی فاسد و بیکفایت؛ شما همچنان مجهول زاده شوید، محکوم زندگی کنید و مجعول بمیرید.
۴- به جامعهای منسوب شوید که در آن جاه و جایگاهی ندارید و اعضایش اولویتها، خواستهها و سلایق متفاوتی با شما دارند.
اپیدمی فقر، در تمامی حوزههایش پدیدار است و اخلاق اجتماعی تا آستانهی "همه برای من" افول کرده است.
مردم دچار یاس همگانی شدهاند و بیکفایتی و بیمسوولیتی در آن تکثیر؛ تعصب و تحجر "آپدیت" و نمادهای مدنیت و مدرنیته تکفیر می شود.
فساد به قاعدهای دولتی و روزمره مبدل شده و با یکجهت یابی ساده، میتوان نمودار شکاف فرهنگی-طبقاتی را ترسیم نمود.
شاخصهای عدم سلامت روانی - اخلاقی فرابحرانی است.
سن فحشا و اعتیاد به زیر ١٣ سال رسیده و روزانه ٨۰ خودکشی بیانگر میزان امید به آینده و یک طلاق از هر سه ازدواج، حاصل جمع استحکام پیوندهای خانوادگی آن است.
۵- مضافا در ساختاری نامتعارف، نامشروع و تمامیتخواه؛ تمامی سازوکارهای دموکراتیک، راهکارهای سیاسی- قانونی و درگاههای گفتگو و دیپلماسی را بر شما بسته اند.
تبعیض و ستم و سرکوب را به قاعدهای سیاسی-ایدولوژیک - سازمانی تبدیل نموده و از مبارزات خشونت پرهیزتان، تولید خشونت میکنند.
خواستههای برحق را برچسب میزنند و اجتماعات را ممنوع، حقایق را تحریف، اخبار را سانسور و افکار را مسموم میسازند.
هیجانات عمومی را کنترل، جریانات را کانالیزه و در حین اتکا و ارتکاب به ترورهای مدرن و پست مدرن دولتی، واکنش و دفاع شما را تروریسم میخوانند.
بیگمان سکوت هر انسان متعادلی در برابر چنین شرایطی، نمودی از خودفریفتگی، خودفروختگی و یا خودبردگی خواهد بود و در چنین شرایطی؛ انتخاب رویکردی مقاومتی، نه یک تاکتیک و یا تهدید بلکه یک تصمیم جدی و انتخابی ناگزیر خواهد بود. باید پذیرفت که ساختارهای فعلی ایران متضمن بقا، امنیت و حقوق کوردها نیست و تا زمانی که آنها بهمانند برده بمانند، مبارزاتشان برای دفاع از موجودیت و ارزشهای انسانی ادامه خواهد داشت. توأمان:
۱- احزاب کورد که بنا بر نظرسنجیهای مستقل و غیررسمی نمایندگی اکثریت را در مناطق کوردنشین بر عهده دارند، با گذشت بیش از دو دهه از غلاف کردن تفنگهایشان و انتخاب رویکردهایی مدنی و خشونت پرهیز، اراده و نشانهای برای بهبود شرایط ندیدند. برخلاف سه کشور دیگر (ترکیه، عراق، سوریه)، هنوز هم وجود مسالهای به نام کورد در میان عقلیت، وجدان و منطق ایرانی انکار میشود. ازاینرو امید و باور به ایجاد تغییرات اساسی در رویکرد و سیاستهای کنونی به معنای رویایی نابخردانه خواهد بود. خواستهای بنیادین آنها با معیارهای رژیم فعلی سازگار نیست و رهیافت سیاسی، امکان قانونی، مجرای مسالمت آمیز و ابزار اجرایی جهت:
- مشارکت همگانی در قدرت و بهرهمندی عادلانه از ثروت،
- تأثیر مستقیم در قانونگذاری و تصمیمات کلان،
- یکسانی همگانی در برابر قانون فارغ از جنسیت و نژاد و مذهب،
- استقرار دموکراسی، سکولاریسم و عدالت اجتماعی،
- حاکمیت حقوق بشر و ارزشهای انسانی،
- مشارکت بر مبنای فرصتهای برابر
و برگزاری نظرسنجی و انتخاباتی آزاد، در نظام کنونی وجود ندارد.
۲- روابط منطقهای در خاومیانه بر مبنای تنفر نژادی-مذهبی، منافع متضاد و بیاعتمادی استوار است. در مقابل مرزهایی مصنوعی و در سایه ی اقتدارهایی واپسگرا و سرکوبگر؛ جامعهای چندملیتی، چند مذهبی و متلاشیشده، نهتنها توانایی ایجاد یک جبههی مشترک را ندارد بلکه در شرایط ضعف قدرت مرکزی نیز به امراض داخلی مبتلا می شود. تاریخ ثابت کرده است که کوردها در عین دفاع از آرمانهایشان، می توانند همپیمانان قابل اعتمادی باشند. وجود چنین ارادهای به مثابه ی فرصتی تاریخی برای اپوزیسیون ایرانی خواهد بود تا با همکاری و حمایتشان، هم حسن نیت خود در قبال رعایت حقوق کوردها در پسا جمهوری اسلامی نشان دهند و هم خود را از این سردرگمی رها سازند. در غیر این صورت، کوردستانی که میتواند کورسوی امید و دروازهای برای گذار به دموکراسی فردای ایران باشد، همسو با تحولات جهانی بیش از این منتظر سکوت و انفعال اپوزیسیون ایرانی نخواهد ماند.
در سالهای اخیر متأثر از تحولات سایر بخشهای کوردستان و بنا بر تداوم سیاستهای تخاصمی- تهاجمی از سوی حاکمیت؛ موج جدیدی از مبارزات و اعتراضات مدنی، جنسیتی، صنفی، طبقاتی، زیستی و .. در کوردستان به راه افتاده که همگام با حضور مجدد پیشمرگه ها، ابعاد و زوایای نوینی به خود گرفته است. از سویی تاب مدارای خلق به سر آمده و از سوی دیگر امیدها و ارزشهای انسانی- ملی زنده شدهاند. تمامی نشانهها حاکی از آناند که خیزشی دومینویی، فراگیر و توانمند در راه است که پتانسیل جابجایی قدرت و لرزاندن بنیانهای حاکمیت مرکزی را نیز در خود دارد. حکومت مرکزی ایران دارای کمترین میزان مشروعیت داخلی و مقبولیت بینالمللی است (فاکتورهایی که کوردها باوجود تمام انشقاقات و اختلافات داخلی، جدای از میزان کمی- کیفی از آن برخوردارند)
در شرایطی که سالهاست حکومتهای مرکزی، با اقداماتشان به کوردها و سایر اقلیتهای ملی- مذهبی در ایران اعلان جنگ دادهاند، دفاع متقابل آنها نیز در تمامی ابعاد و اشکال، مشروعیت و روایی مییابد. هنگامیکه در جامعه ای هویت، حضور و حقوق شما القا، انکار و امحا میشود، هر اقدامی جهت احراز هویت و احقاق حقوق جدای از نوع و ماهیت آن؛ امری مطلوب و مشروع بوده و چه در عرف و شرع و چه در منشورهای انسانی- طبیعی-بینالمللی، به بخشی از پروسهی شناختهشدهی رهایی تبدیل خواهد شد. با احتساب چگالی و حجم آسیبها، ستم، کشتار و تلفاتی که اینک کوردها متحمل میشوند، کوردستانی مسلح، هیچگاه بهاندازه اکنون قربانی نخواهد داد.
|