بیمه احتضار، قمار با زندگی انسان
خسرو صادقی بروجنی
•
«هنوز زنده ای؟»، اگر تا دیروز فردی با شما تماس می گرفت و از شما این سوال را می کرد، در بهترین حالت ممکن بود آن را یک شوخی دوستانه تلقی کنید و در بدترین حالت آن را یک برخورد بی ادبانه و زننده می دانستید. روزگاری شاید دور از ذهن بود که کالایی شدن زندگی اجتماعی و پولی شدنِ روابط انسان ها تا جایی گسترش پیدا کند که سوالاتی از این دست کاملاً صورت واقعی پیدا کند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۹ آبان ۱٣۹۵ -
٣۰ اکتبر ۲۰۱۶
«هنوز زنده ای؟»، اگر تا دیروز فردی با شما تماس می گرفت و از شما این سوال را می کرد، در بهترین حالت ممکن بود آن را یک شوخی دوستانه تلقی کنید و در بدترین حالت آن را یک برخورد بی ادبانه و زننده می دانستید. روزگاری شاید دور از ذهن بود که کالایی شدن زندگی اجتماعی و پولی شدنِ روابط انسان ها تا جایی گسترش پیدا کند که سوالاتی از این دست کاملاً صورت واقعی پیدا کند.
«سال ۱۹۹٨ روزنامه نیویورک تایمز گزارشی منتشر کرد درباره سرمایه گذار کلافه ای در میشیگان که پنج سال قبلش قراداد بیمه عمر مردی به نام «کندال موریسون» را خریده بود. مرد آن موقع بیماری مهلکی داشت ولی از برکت داروهای جدید، جان تازه ای گرفته بود و گفته بود: «هیچ وقت از کسی که آرزوی مرگ مرا می کند خوشم نیامده. پشت سر هم برایم نامه می فرستاد و تلفن می زد به این مضمون که: هنوز زنده ای؟» (سندل: ۱۲۱)
«مایکل سندل» در کتاب خود تحت عنوان «آن چه با پول نمیتواند خرید» (مرزهای اخلاقی بازار)، نوعی از بیمه را نام میبرد که طی دو دهه اخیر در آمریکا رواج یافته است.
این نوع بیمه هنوز در ایران ناشناخته است اما با توجه به اینکه اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی در زمینه های مختلف از الگوی بنیادگرایی بازار نولیبرال مسلط در ایالت متحده بیش از الگوهای دیگر سرمایه داری پیروی می کند، بیم آن میرود که به مرور این نوع بیمه نیز در ایران شکل بگیرد.
همچنان که حوزههای پیشتر اجتماعی مانند بهداشت و درمان و آموزش نیز تا سالیان پیش به نیروی بازار سپرده نشده بودند و بحث در مورد خصوصیسازی و کسب سود اقتصادی از آنها، اگر باوری غیرانسانی تلقی نمیشد، لطیفهای از سرِ شوخی بود که برای مثال رابطه پزشک- بیمار در بیمارستان صرفاً به واسطه قدرت خرید بیمار و هزینهی درمان ارزیابی شود.
بیمه احتضار چیست و چگونه کار میکند؟
سندل در کتاب خود ضمن تعریف این نوع بیمه و زوایای آشکار و پنهان آن، اخباری را از جراید آمریکا نقل میکند که حاکی از پیچیدگیها و قدرتهای اقتصادی پسِ پشت تحولات حوزه سلامت، بیمه و درمان آمریکا دارد.
صنعت بیمه احتضار (Viatical) نام خود را از واژه لاتین viaticum به معنای «سفر» میگیرد. مخصوصاً تدارک پول و آذوقه برای مقامات رومی که عازم سفر بودند.
از نمونههای پیچیده بیمه عمر در دهههای ٨۰ و ۹۰ که به دنبال شیوع ایدز پیدا شد بیمهی احتضار (Viatcals) نام گذاشته شد و بازاری برای بیمهی عمر کسانی که ایدز یا بیماری کشندهی دیگری داشتند.
برای افراد مبتلا به بیماریهای لاعلاج، بیمه احتضار به معنای دریافت پول نقد برای روزهای پایانی عمر است. بیمه احتضار، مبلغ قابل «توجهی پول نقد است که به افراد مبتلا به بیماریهای لاعلاج (viators) در ازای مزایای بعد از مرگ بیمه عمرشان، داده میشود.
«روش کار این بیمه چگونه است؟ فرض کنید کسی با ۱۰۰ هزار دلار بیمه عمر، به بیماری سختی دچار میشود و دکترش میگوید یک سال بیشتر زنده نخواهد ماند. و فرض کنید او برای مراقبتهای پزشکیاش، یا فقط برای اینکه چند صباح باقیمانده از عمرش را بهتر بگذراند، نیاز به پول دارد.
نظام بازار میگوید حاضر است بیمه عمر او را به نصف قیمت یعنی ۵۰ هزار دلار بخرد و حق بیمهاش را هم تا وقتی که او زنده است بپردازد. روزی که بیمار از دنیا میرود ۱۰۰ هزار دلار نصیب این سرمایهگذار میشود.
برای سرمایه گذاران، بیمه احتضار به معنای پتانسیل کسب یک سود کلان است، در عین حال که یک اقدام مناسب برای افرادی است که به آن نیاز دارند. اما با این همه سرمایه گذاری احتضار برای همه مناسب نیست.» (سندل: ۱۲۰)
همچنان که سندل با مثال ساده فوق توضیح میدهد، اگر از دیدگاه صرفِ سرمایه گذاری به این نوع بیمه نگاه کنیم، سرمایه گذار این نوع بیمه باید به نکات زیر توجه کند:
۱- سرمایهگذار نیازی به نقدینگی ندارد.
۲- سرمایهگذار سبد سرمایهگذاری متنوع و خوبی را دارا است.
۳- سرمایهگذار باید آگاه باشد که این سرمایهگذاری یک سرمایهگذاری بلند مدت است.
۴- سرمایهگذار باید از خطرات این نوع سرمایهگذاری آگاه باشد.
طبیعی است که این نوع بیمه برای آن دسته از کسانی که بیمه عمر شده اند و بیماری لاعلاجی دارند جذاب است چرا که شخص، مبلغ قابل توجهی پول دریافت میکند که اضطرابهای مالی روزهای پایانی عمر را برای او راحت میکند، به عبارت دیگر، فردی که زمان مرگ خود را زودرس میبیند با گرفتن پولی بابت فروش بیمه عمرش، چند صباحی را که زنده است بدون دغدغه بی پولی یا بدون نگرانی از عقب افتادن اقساط بیمه عمرش سپری میکند.
همچنین این نوع بیمه برای سرمایه گذاران نیز به خاطر پتانسیلهای بالای این نوع بیمه (اما نه الزاما تضمین شده) برای نرخ بازدهی جذاب است.
شیوه کار بدین صورت است که سرمایه گذار بخشی از درصد ارزش اسمیِ بیمه نامه را میپردازد (در واقع تنها ۵۰ درصد بیمه عمر هر فرد) و در عوض خود به ذینفع بیمه نامه تبدیل میشود.
بنابراین سرمایه گذار مسئول پرداخت حق بیمه در ارتباط با بیمه نامه عمر است. پس از مرگ فروشنده بیمه عمر، سرمایه گذار مزایای بعد از مرگ او در بیمه نامه عمرش را بدست میآورد.
آن چنان که سندل توضیح میدهد، اگر محتضر، مدت کوتاهی بعد از این معامله جان خود را از دست بدهد سرمایهگذار مبلغ زیادی پول بدست میآورد ولی اگر محتضر چندین سال پس از زمان مرگ پیش بینی شده بمیرد سرمایه گذار پول زیادی از دست خواهد داد و ریسک سرمایهگذاری برای سرمایه گذار بیشتر می شود.
به عبارت دیگر در این نوع بیمه، میزان سودآوری سرمایهگذاری که بیمه عمر فرد بیمار یا سالمند را خریده است، ارتباط مستقیمی با زمان مرگ او دارد، هر چه فرد مورد نظر زودتر بمیرد، سرمایهگذار اقساط بیمه عمر خریداری شده را کمتر پرداخت کرده و در نتیجه سود بیشتر نصیبش میشود.
بیمه احتضار، معاملهای است مابین فروشنده بیمه عمر (محتضر با فردی که مرگ او نزدیک است) و سرمایهگذار و مانند هر معامله دیگری برای هر دو طرف ریسکهایی وجود دارد. برای محتضر این ریسک وجود دارد که با کسب کمترین میزان پول از دنیا برود و برای سرمایه گذار این ریسک وجود دارد که اگر شرکت بیمه کننده ورشکسته شود و یا در درخواست بیمه تقلبی رخ داده باشد و یا غیره مزایای کامل بعد از مرگ را دریافت نکند.
به عبارتی میتوان گفت از زمانی که صنعت بیمه به وجود آمد، بیمه احتضار نیز وجود داشته است اما پیش از رواج بیماریهای لاعلاجی مانند ایدز، این نوع بیمه صرفاً میان اقوام و دوستان رونق داشت، به این گونه که افرادی که از مرگ خود مطمئن بودند بیمه عمر خود و مزایای آن را به یکی از آشنایان خود واگذار کرده و در قبال آن با دریافت مبلغی، روزهای باقیمانده زندگیشان را سپری میکردند. اما با شیوع بیماریهای لاعلاج، این ساز و کار مورد توجه صنعت بیمه در آمریکا قرار گرفت و کسب و کار سودآوری را نصیب آنها کرد، کسب و کاری که مرگ زودرس انسانها در آن، به مثابه سود بیشتر تلقی میشود.
گرچه این نوع سرمایهگذاری بر مرگ و زندگی انسانها، نوعی فرصتطلبی سودورزانه ارزیابی میشود و به میزان زیادی با مناسبات انسانی و اخلاقی فاصله دارد اما مشکلات مالی بیماران لاعلاج به اندازهای است که از این نوع بیمه استقبال کردهاند.
«علاوه بر این بررسیهای اخیر انجام شده توسط انجمن ملی افراد مبتلا به ایدز به این نتیجه رسیدند که اولین نگرانی افراد مبتلا به بیماری ایدز، مشکلات مالی است. تسکین استرسهای مالی مرتبط با بیماریهای لاعلاج، را میتوان به عنوان یکی از ارزشمندترین جنبههای این صنعت در نظر گرفت.»
«ویلیام اسکات پِیج رئیس شرکت بیمه احتضار فورت لادِردِیل میگوید: «سودهای سرشاری به دست آمده، ولی داستانهای وحشتناکی هم داریم درباره کسانی که بیشتر زنده ماندهاند. این خودش هیجان قراردادهای بیمهی احتضار است. با هیچ علمی نمیشود تاریخِ دقیق مرگِ کسی را پیشبینی کرد. تعدادی از این «داستانهای وحشتناک» به دعواهای قانونی منجر شدهاند. سرمایهگذار عصبانی از دلال شکایت کرده که قرارداد بیمه عمری را به او فروخته که به موقع «ثمر نداده». (سندل، ۱۲۱)
وقتی رئیس این شرکت بیمه «زندگی بیشتر افراد» را «داستان وحشتناک» تلقی میکند، بازی با مدت زندگی و مرگ بیماران لاعلاج را «هیجان انگیز» میداند، و از زنده بودن فردِ بیمارِ فروشنده بیمه عمر با عنوان «ثمر ندادن» سرمایهگذاریاش نام میبرد، بیش از هر زمان دیگری میتوان منطق نهفته در این نوع بیمه را درک کرد، منطقی که یادآور باور «کارل پولانی» در کتاب «دگرگونی بزرگ» است؛ این واقعیت که در نظام اقتصادی- اجتماعی موسوم به بنیادگرایی بازار آزاد است، حوزه اقتصاد از روابط و مناسبات اجتماعی جدا شده و استقلال آن منجر به فرسایش و زوال ارزشهای اجتماعی میشود.
اما داستان بیمه احتضار به همین جا ختم نمیشود، همچنان که رواج بیماری لاعلاج ایدز میتواند استقبال به این نوع بیمه و در نتیجه سودآوری آنها را بیشتر کند، مداوای این نوع بیماریها و خروج آنها از دایره «لاعلاج» بودن نیز میتواند حسابهای صنعت بیمه احتضار را به هم بریزد، و این اتفاقی بود که از اواسط دهه ۹۰ افتاد، زمانی که داروهای ضد ویروس ایدز به بازار آمد.
سندل، از این اتفاق به عنوان «انقلاب» نام میبرد و معتقد است: «انقلاب سال ۱۹۹۶ در تولید داروهای ضد ویروس ایدز باعث سقوط سهام شرکت «دیگنتی پارتنرز» از ۱۴.۵ دلار به ۱.٣۷ دلار شد و این شرکت کمی بعد اعلام ورشکستگی کرد.»
در نتیجه زمانی که تشخیص ایدز دیگر مساوی محکومیت به مرگ نبود، شرکتهای بیمهی احتضار به سراغ افراد مبتلا به سرطان و دردهای بیدرمان دیگر رفتند.
ویلیام کِلی، مدیر عامل «انجمن ویاتیکال آمریکا» که نقش نظارتی بر صنف بیمهی احتضار دارد، بدون نگرانی از کساد بازار ایدز، ارزیابی خوشبینانهای از حرفهی پیشخرید مرگ ارائه داد: «در مقایسه با عده افراد مبتلا به ایدز، تعداد مبتلایان به سرطان، بیماریهای قلبی پیشرفته، و امراض کشنده دیگر خیلی بیشتر است.»
یکی از سرمایهگذاران بیمه احتضار «وارِن چیزِم» نماینده محافظهکار مجلس مقننه ایالت تگزاس بود. او با همجنسگرایی اعلام جنگ کرد، موفق به احیای مجازاتهای جزایی برای آن شد، مخالف آموزش جنسی در مدارس بود و علیه بیماریهای کمک به قربانیان ایدز رأی داد.
سال ۱۹۹۴ چیزِم با افتخار اعلام کرد قراردادهای بیمه عمر شش قربانی ایدز را به ۲۰۰ هزار دلار خریده است. وی به خبرنگار هوستون پست گفت: این قمار دستِ کم ۱۷ درصد برایم دارد. گاهی خیلی بیشتر هم میشود. اگر یک ماهه بمیرند، سرمایهگذاری فوقالعادهای میشود.
اگر نگاه به «بیمه احتضار» نگاهی صرفاً اقتصادی و از منظر سرمایه گذاری باشد، این نوع بیمه همانند بیمه های دیگر دارای ریسک پذیری است و حتی از این منظر که مشکل مالی افراد مبتلا به بیماری های لاعلاج را حل می کند مثبت تلقی می شود.
اما با وجود اینکه همه سرمایهگذاریها دارای ریسک هستند ولی در مورد «بیمه احتضار» این ریسک مالی یک اشکال اخلاقی دارد: سرمایه گذار باید امیدوار باشد شخض بیماری که او بیمه عمرش را خریده هر چه زودتر بمیرد. هر چه او بیشتر زنده بماند، نرخ سود سرمایه گذاری پایینتر میآید.
در پاسخ به این ایراد ممکن است استدلال شود که خودِ بیمه عمر نیز شرط بندی روی مرگ انسانها است و از مرگ ما استفاده کالایی میکند. اما یک تفاوت عمده میان بیمه عمر و بیمه احتضار وجود دارد، در بیمه عمر، شرکتی که قراردادش را به فرد میفروشد روی زندگی او شرط بندی میکند نه روی مرگش. در بیمه عمر، فرد هر چه دیرتر بمیرد، حق بیمه بیشتری میپردازد و این امر نرخ سود شرکت بیمه را بیشتر میکند.
ولی در بیمه احتضار، منفعت مالی بر عکس است؛ برای شرکت یا فرد سرمایهگذار در بیمه احتضار، سودآورتر و بهتر است که بیمه شده زودتر بمیرد تا بتوانند مبلغ بیشتری را کسب کنند چرا که حق بیمه فرد مورد نظر را فقط تا زمانی که او زنده است پرداخت میکند.
آن چه از آن تحت نام بیمه احتضار نام برده و توضیح داده شد دارای پیچیدگیهایی است که با سلطه منطق صرفاً اقتصادی و فرسایش ارزشهای اجتماعی و اخلاقی، حوزههای بسیاری را تحت تأثیر خود قرار میدهد. از جمله میتوان به لابیگری شرکتهای بیمه با شرکتهای دارویی برای اخلال در کیفیت تولید، توزیع یا قیمتگذاری داروهای ضد سرطان یا بیماریهای دیگر نام برد.
آن چنان که گفته شد، بیمه احتضار به مثابه شرط بندی بر جان انسانها، تا آنجا میتواند گسترش پیدا کند که این شرکتها در رابطهای سود محورانه با یکدیگر، درمان بیمار برایشان در اولویت قرار نگرفته و تولید و توزیع دارو و درمان بیماران موضوع مورد گفتگوی بخشهای بازرگانی، بازاریابی و تبلیغات آنها در جهت محاسبه سود و زیان اقتصادی شود.
|