روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۲ دی ۱٣٨۵ -
۱۲ ژانويه ۲۰۰۷
استراتژی جدید اصلاح طلبان و اصولگرایان
مهار بوش را باید کشید
شهروندان را تحت تاثیر قرار خواهد داد
کشف لایه های پنهان آن، مهارت ویژه ای را می طلبد
فتنه مذهبی اتفاق تازه ای نیست
پیگیری شرافتمندانه حق ملی هسته ای
فروپاشی از داخل را هدف قرارداده اند
موتلفه، هماهنگ کننده اصولگرایان است
روزنامه کیهان در ستون یادداشت روز با عنوان استراتژی مهار امکانات ایران نوشت:
تلاش های ضد ایرانی آمریکا در منطقه خاورمیانه در حال بازسازی است. آمریکایی ها مدتی است سروصدای فراوانی به راه انداخته اند که در حال تجدیدنظر در استراتژی منطقه ای خود هستند تا مشکلات ایران، عراق، کشورهای عربی منطقه، مسئله لبنان و درگیری فلسطینیان با اسرائیل را یک جا حل کنند! ظاهراً قرار است معجز ه ای اتفاق بیفتد، اما از آنجا که آمریکایی ها تا امروز بیشتر کور کرده اند تا اینکه شفا بدهند می توان منتظر بود که افتضاح جدیدی راه بیفتد. آن کدام معجون است که بناست تمامی این مشکلات صعب را دود کند و به هوا بفرستد؟
این قصه را باید از آخر خواند. ظرف حدود ۶ ماه گذشته سلسله حوادثی در خاورمیانه رخ داده که جملگی پیامی واحد برای دولت جرج بوش داشته است: نمی توانید به روش فعلی خود ادامه بدهید. در عراق آمریکایی ها مرگبارترین روزهای خود را تجربه می کنند. در ازای میلیاردها دلار هزینه مالی و مقادیر غیرقابل محاسبه ای هزینه جانی و حیثیتی، که در آوردن ادای خروس جنگی توسط آمریکا در عراق روی دست آن گذاشته، تنها عایدی آمریکا این بوده که در کل این صحنه هیچ کاره باشد. آمریکایی ها در عراق با بعثی ها و سلفی ها کار می کنند اما از هرگونه تاثیرگذاری بر شیعه و کردها (و طبعا دولت) در حوزه های مهم عاجزند و فقط می توانند تماشا کنند و ببینند ایران چه اراده ای کرده است و چگونه آن را پیش می برد. چنین افتضاحی در طول دوران تاریخ آمریکا بی سابقه است. هیچ یک از کسانی که تاریخ آتش افروزی های آمریکا را خوانده اند شبیه چنین باتلاقی را به یاد نمی آورند. وسعت و عمق فاجعه چنان است که حتی مردم عموما از همه جا بی خبر آمریکا هم دستشان آمده که باید مهار بوش را کشید. انتخابات میان دوره ای آمریکا به همین دلیل بدل به صحنه دهن کجی مردم ایالات متحده به جمهوری خواهان شد. در این انتخابات جمهوری خواهان ۶ کرسی از ۲٣ کرسی مجلس سنا، ۲۹ کرسی در مجلس نمایندگان و ۶ فرمانداری از ٣۵ فرمانداری را از دست دادند. جمهوری خواهان در این انتخابات حتی در ایالت هایی که به طور سنتی حامی آنها محسوب می شوند ـ مانند ویرجینیا و مونتانا ـ نیز شکست خوردند و این به عقیده تحلیلگران هیچ دلیلی جز نارضایتی شدید آمریکا از فاجعه به بار آمده در عراق ندارد. روشن است که در هیچ جای دنیا مردم از اینکه یک سری خل و چل بر آنها حکم برانند خوششان نمی آید.
عراق تازه یک جنبه از مسئله است. آمریکایی ها در لبنان خود را در چنگال حزب الله گرفتار می بینند، گروهی که در صحنه نبرد نظامی شکست نخورده پس در صحنه رایزنی سیاسی هم حتما کوتاه نخواهد آمد. حزب الله لبنان تلاش می کند با استفاده از سرمایه مشروعیتی که در اثر پیروزی در جنگ ٣٣ روزه به کف آورده، ساخت قدرت در لبنان را که به طور سنتی بر مبنای نوعی تبعیض آشکار علیه شیعه استوار است اصلاح کند. این روند البته آسان نیست ولی حزب الله پس از پیروزی در مقابل ارتشی که تا پیش از آن شکست ناپذیر تصور می شد، اعتماد به نفس کافی برای پیشروی را به کف آورده است.
آمریکا همه این حوادث و بسیاری دردسرهای ریز و درشت دیگر در منطقه را زیر سر ایران می بیند. کدام ایران؟ همان ایرانی که در حال هسته ای شدن است و تا امروز ابزار موثری برای متوقف کردن آن پیدا نشده و خیلی ها عقیده دارند چنین ابزاری اساسا وجود ندارد. یک قدرت هسته ای و دارای نفوذ بی مانند عملیاتی در خاورمیانه؛ این حریفی است ـ یا درست تر مخمصه ای است ـ که آمریکا با عنوان ایران در منطقه خاورمیانه با آن رویاروست و به همین دلیل به تازگی حرکتی را برای مهار آن آغاز کرده است.
استراتژی مهار ایران با هدف منزوی ساختن آن در منطقه، کاهش نفوذ عملیاتی آن و مشغول ساختنش به گرفتاری های داخلی در ٣ سطح تعریف شده و در حال اجراست؛ سطح داخلی، سطح منطقه ای و سطح بین المللی (فرامنطقه ای).
در داخل کشور همه توجه دشمن به ایجاد واگرایی میان نیروهای وفادار به انقلاب خصوصاً ایجاد شکاف میان دولت و باقی اصولگرایان متمرکز است. عملیات روانی ـ رسانه ای وسیعی تدارک شده است با این هدف که دولت احمدی نژاد عقلانی رفتارنمی کند و ضمناً دایره اصول گرایی را چنان تنگ کرده که فقط خود در آن باقی مانده است. اگر اصولگرایان چنان از هم دور شوند که کار کردن با رقیب را آسان تر از کار کردن با یاران خود بیابند دشمن به هدف خود رسیده است و هرکسی در هر کجای جبهه اصولگرایی ـ دولت یا غیر آن ـ آب در این آسیاب بریزد، درون پروژه دشمن بازی کرده و خود به عنوان عضوی از جبهه اصولگرایی اول از همه از آن ضربه خواهد خورد.
در سطح منطقه ای آمریکا قصد دارد رژیم های عربی را از قدرت فزاینده ایران بترساند و به خیال خود با تشکیل یک محور همراه ایران را در خاورمیانه منزوی سازد. برای دستیابی به این هدف آمریکایی ها اهرم های متعددی را فعال کرده اند که خطرناک جلوه دادن توان هسته ای ایران برای امنیت دیکتاتوریهای منطقه ای و قدرت گرفتن جنبش های شیعی در منطقه که روز به روز بر محبوبیت آنها اضافه می شود و بر نقاط استراتژیک تری تسلط می یابد، از آن جمله است. عرب ها از شکل گیری یک هلال شیعی با محوریت ایران ترسانده می شوند چرا که فکر می کنند نهایتاً رهبری جهان اسلام را از بخش های عرب آن به ایران منتقل خواهد ساخت. بسیار طبیعی است که جنگ روانی آمریکا و صهیونیست ها بر این مبنا در ذهن برخی خودفروختگان منطقه کارگر افتاده باشد.
در سطح بین المللی نیز ظاهراً آمریکایی ها به این نکته واقف شده اند که در شورای امنیت کار زیادی علیه ایران از دستشان ساخته نیست و به همین دلیل در پی آن هستند که با استفاده از برخی مجاری خارج از شورای امنیت، اقتصاد ایران را با هدف رویا رو قرار دادن دولت و ملت تحت تأثیر قرار دهند. آنچه از لابلای انبوه اخبار و گزارش ها می توان فهمید این است که آمریکایی ها عمدتاً بر روی فشل ساختن صنعت نفت و گاز ایران متمرکز شده اند آن هم با این تحلیل که تنها تحریم در این حوزه است که می تواند به طور جدی بر اقتصاد و به دنبال آن اراده ایران تاثیر بگذارد. اکنون آمریکایی ها در کنار تلاش برای اعمال محدودیت بر روابط مالی ایران با دنیای بیرون، سعی می کنند از حجم سرمایه گذاری ها در صنعت نفت و گاز ایران بکاهند تا در بلندمدت تهران به تدریج قدرت صادرات نفت خود را از دست داده و از مهم ترین منبع درآمد خود محروم شود.
به این ترتیب روشن است که آمریکا در حال به میدان آوردن حداکثر نیروی خود برای جلوگیری از تبدیل شدن ایران به یک قدرت مهارناپذیر منطقه ای است. در چنین شرایطی تهران هوشیاری کامل خود را حفظ کرده است. مسئولان ایرانی می دانند باید با رو کردن بخشی از کارت های خود در منطقه هزینه اجرای چنین طرحی را برای آمریکا و هرکشوری که خود را بخشی از این پروژه می داند، بالا ببرند. در ایران، درباره این نکته تقریباً هیچ تردیدی وجود ندارد که آمریکا هر روز از روز قبل ضعیف تر می شود. نومحافظه کاران نه فقط خاورمیانه بلکه حتی صحنه داخلی کشور خود را هم باخته اند. در این شرایط رجز خواندن برای ایران که چنین و چنان خواهیم کرد فقط به شوخی می ماند. آمریکایی ها آن روز که در داخل کشور خود منسجم تر و در منطقه خاورمیانه سرحال تر بودند از عهده ایران برنیامدند، حالا که دیگر حتی خود بوش هم جرئت نمی کند اوضاع نیروهایش در منطقه را خوب بنامد، هر حرکتی از جانب کاخ سفید را باید انفعالی در قبال مشکلات بی حسابش دانست نه اقدامی فعال برای مهار ایران.
اعمال فشار
روزنامه همشهری نیز تحت عنوان ایجاد محدودیت برای بانکهای ایرانی نوشته است:
دولت بوش روز سه شنبه اعلام کرد یکی از بزرگترین بانک های ایرانی را به اتهام مشارکت در برنامه هسته ای این کشور، تحت تحریم قرار داده است.
به گفته مقامات دولت بوش، این اقدام در راستای اعمال فشار علیه ایران به منظور کنار گذاشتن برنامه هسته ای است و به بخش نفت ایران آسیب وارد خواهد آورد. براساس تحریم های آمریکا، بانک سپه که پنجمین بانک بزرگ ایران است از انجام مبادلات مالی بر اساس واحد پول دلار محروم خواهد شد و این اقدام در راستای طرح بزرگی است که کاخ سفید از سال گذشته برای قطع دسترسی ایران به وجوه ارزی آمریکایی و اروپایی اتخاذ کرده است. اگر چه مقامات آمریکایی ادعا دارند که این اقدام به منظور تحت فشار قرار دادن دولت ایران صورت گرفته است، اما نباید از یاد برد که این اقدام مطمئناً میلیون ها شهروند ایرانی را که تجارت شخصی با واحد پول دلار انجام می دهند و به مسافرت های خارجی می روند، نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد.
کاخ سفید، بانک سپه ایران را متهم کرده که به ۲ شرکت ایرانی که در زمینه تجهیزات موشک های بالستیک مشغول به کار هستند، کمک مالی کرده است. استوارت لوی معاون وزارت خزانه داری آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی نیز بانک ایرانی را به تسهیل مبادلات تجاری میان بزرگترین شرکت هوایی ایران و یک آژانس صادرات موشک کره شمالی متهم ساخت. این در حالی است که ایران بارها اعلام کرده که دانش انرژی هسته ای را برای استفاده های صلح آمیز نیاز دارد و قصد ندارد همچون کره شمالی سلاح هسته ای تولیدکند.
کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا، بیش از ۶ ماه تلاش کرد تا اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد را به اعمال تحریم های سخت گیرانه علیه ایران متقاعدکند، اما شورای امنیت نهایتاً در ماه گذشته قطعنامه ضعیفی علیه ایران صادر کرد، قطعنامه ای که مطمئناً توسط روسیه که منافع گسترده تجاری در ایران دارد، نادیده انگاشته خواهد شد.
بانک سپه حدود ٣۰۰ شعبه در تهران و شعبی خارجی در شهرهای اروپایی پاریس، رم، فرانکفورت و همچنین انگلستان دارد. نکته مهم آن است که قوانین ایالات متحده سال هاست که موسسات دولتی ایرانی را از انجام مبادلات تجاری در آمریکا منع کرده است، اما تحریم های جدید علیه بانک سپه این بانک را از تراکنش های مالی این بانک و تبدیل ارز از سوی این بانک از طریق بانک های نیویورک محروم می سازد. به گفته مقامات وزارت خزانه داری آمریکا، بانک سپه حدود ۱۴ میلیارد دلار دارایی دارد. لوی در این باره گفت: با اعمال این محدودیت ها بانک سپه از این پس قادر نخواهد بود از تراکنش های دلاری در بانک های آمریکایی استفاده کند.
وزارت خزانه داری آمریکا سپتامبر گذشته بانک صادرات ایران را نیز به اتهام حمایت مالی از تروریسم تحریم کرده بود و اقدام روز سه شنبه علیه بانک سپه نیز گامی دیگر از گام های دولت آمریکا برای منزوی ساختن بانک های ایران و جلوگیری از توسعه بخش نفت آن است و این اقدامات، ده ها طرح بزرگ نفت و گاز ایران را مورد تهدید قرار می دهد. با وجود فشارهای دولت آمریکا، صنعت نفت ایران طی ٣ سال اخیر در سایه رشد درآمدهای نفتی با سرمایه گذاری های کلانی مواجه بوده، اما رشد مصرف داخلی، محدودیت های آمریکا و افزایش مصارف دولت موجب بروز مشکل در توسعه بخش نفت این کشور شده است.
از سوی دیگر، با کنار کشیدن ژاپن از پروژه های بزرگ نفتی ایران، دولت این کشور علاوه بر تشدید استفاده از ذخایر ارزی داخلی، نسبت به کمک شرکت های روسی و چینی امیدوار است. چاه های نفتی پیر ایران که در طول جنگ هشت ساله با عراق آسیب دیدند، تاکنون به طورکامل بازیابی نشده اند و ایران برای حفظ ظرفیت تولید آنها باید مقادیر فراوانی گازطبیعی به میادین تزریق کند، گازطبیعی که قابلیت صادراتی و درآمدی بالایی دارد. البته ایران می تواند در زیرساخت های نفت و گاز خود سرمایه گذاری های کلانی صورت دهد و پالایشگاه های جدیدی احداث نماید، چرا که وضع درآمدی این کشور مطلوب است.
رفتار چند گانه غرب
روزنامه رسالت در سرمقاله اش با عنوان دام خطرناک نوشته: غرب در هزاره سوم بر اساس ماهیت واحد و رفتار چندگانه عمل می کند. به عبارت دیگر کاخ سفید و کشورهای اروپایی در راستای برخورد با جریان های پویای اسلامی حرکت زیرزمینی و عمقی طرح ریزی شده ای را آغاز کرده اند. کشف این ساختار و لایه پنهان و آشکارسازی آن مهارت و آگاهی ویژه ای را می طلبد. مقام معظم رهبری چندی پیش با مطرح ساختن بحث ناتوی فرهنگی شالوده تحرکات عمقی و پنهان غرب در خاورمیانه را مورد اشاره و بحث قرار دادند. در اظهارات اخیر رهبر فرزانه انقلاب ابعاد و جوانب نحوه دخالت واشنگتن و هم پیمانان آن در خاورمیانه به نحوی موثر و کاربردی آشکار شده است. ایشان با تشریح فضای منطقه و تلاش دو دولت نجس و نحس آمریکا و انگلستان در راستای جلب همکاری چند دولت عربی با هدف انزوای ایران به دام خطرناکی که در مقابل برخی کشورهای اسلامی پهن شده است اشاره نموده اند و ایجاد فاصله و تفرقه میان سنی و شیعه را توطئه ای از جانب غرب برشمرده اند. واقعیت امر این است که پس از ناکامی آمریکا و متحدان اروپایی آن در منزوی ساختن جمهوری اسلامی ایران در منطقه، تئوریسین های غربی به ایجاد فضایی مجازی و توهم زا برای برخی دولت های عربی روی آورده اند. بر این اساس دشمن مشترک اصلی شیعیان و اهل تسنن و کلیه کشورهای تعریف شده در حوزه خاورمیانه یعنی اسرائیل در هاله ایجاد شده توسط غرب پنهان شده و نزاع های مذهبی و قومی جایگزین آن می شود. این در حالیست که غده سرطانی اسرائیل همچنان به تنفس شوم خود در هوای منطقه می پردازد.
در طول سالهای پس از اشغال عراق، کاخ سفید و انگلستان با تقویت جریان های افراطی و القاعده در خاورمیانه سعی کردند محیط منطقه را به بستری در جهت تقابل مذاهب و فرقه های اسلامی با یکدیگر تبدیل کنند. بسیاری از حوادث مانند آنچه در مسجد براسا، مسجد کوفه و حرم امامین عسگریین (علیهماالسلام) رخ داد توطئه ای مدون از جانب غرب در جهت تغییر مسیر حرکت خاورمیانه و عدم دستیابی به اتحاد دینی و اسلامی بود. حتی آمریکا با مطرح ساختن بحث هلال شیعی و بهره برداری سیاسی از اعدام صدام حسین هزینه بسیاری در این راستا متحمل شد.
نکته اصلی این است که نه تنها جمهوری اسلامی ایران در طول ۷۲ سال اخیر برای کشورهای غربی منطقه تهدیدزا نبوده است، بلکه همواره مولدی برای پویایی و نشاط سیاسی در منطقه بوده است. ایران با کشورهای عربی و اسلامی همانند برادر و دوست رفتار کرده و همواره تاکید خود را بر مبنای همگرایی امنیتی و استراتژیک قرار داده است. از سوی دیگر ایران آماده ترین کشوری است که در مقابل مثلث شرارت یعنی آمریکا، اسرائیل و انگلستان و توطئه های آنها در منطقه مقاومت نموده و بدین طریق بسیاری از آفت ها و خطرات را به سود خاورمیانه دفع کرده است.
دام جدیدی که لندن و واشنگتن برای چند کشور عربی پهن کرده اند تله ای قابل گسست است. گذار از این تله و درک مناسبات منطقه به صورتی صحیح و واقع بینانه نیاز به آگاهی و بینش دارد. درایت ها و تلاش های جمهوری اسلامی ایران و جریان های پویا مانند حزب الله لبنان این آگاهی را به ملت های منطقه منتقل ساخته است. اکنون نوبت دولت های عربی است تا ضمن بازگشت به فضای تفکر موثر از گرفتاری خود در این دام شوم جلوگیری کنند. تاریخ خاورمیانه نشان داده است که همکاری با آمریکا و انگلستان فرجامی جز ذلت و خواری نخواهد داشت.
شاید اکنون بهترین زمان ممکن برای مرور فیلم اعدام صدام حسین توسط سران کشورهای عربی باشد.
ماجراجوئیهای تازه
روزنامه جام جم یادداشتی به قلم محمد علی مهتدی کارشناس امور خاورمیانه زیرعنوان خاورمیانه درآتش فتنه مذهبی چاپ کرده که در آن می خوانید: با آن که ایجاد فتنه مذهبی در خاورمیانه از سوی قدرتهای استعمارگر اتفاق تازه ای نیست و در گذشته نیز بارها روی داده است اما به نظر می رسد تلاشی که اینک از سوی محافل صهیونیستی و نومحافظه کاران امریکایی به منظور فرو بردن منطقه در کام این فتنه صورت می گیرد، ابعاد گسترده ای دارد، به طوری که می توان گفت این تاکتیک زشت پایه و اساس استراتژی صهیونیست ها و نومحافظه کاران این منطقه است.
درواقع، این فتنه از زمان ورود ارتش امریکا به عراق و آفریدن شخصیتی به نام ابومصعب زرقاوی وارد مرحله جدیدی شد، اما ابعاد منطقه ای این فتنه زمانی نمایان شد که امریکا و اسرائیل در جنگ ٣٣روزه در لبنان نتوانستند به اهداف خود دست یابند و شکست اسرائیل در این جنگ باعث شد، ضربات سختی بر حیثیت ارتش صهیونیستی و نظریه بازدارندگی اسرائیل وارد آید. در اینجا بود که اندیشمندان و پژوهشگران در دانشگاه تل آویو و مراکز تحقیقاتی، طرحی را به دولت ایهود اولمرت عرضه کردند، مبنی بر این که اسرائیل باید یک ائتلاف سنی برای مقابله با نفوذ شیعیان در منطقه به وجود آورد. بخشهایی از این طرح در همان روزها یعنی اواخر شهریور ماه گذشته در روزنامه های صهیونیستی یدیعوت آحارونوت وهاآرتص منتشر شد و خانم تسیبی لئونی، وزیر امور خارجه اسرائیل نیز صراحتا اعلام کرد، کشورهای سنی مذهب عرب، برای مقابله با هلال شیعی و گسترش نفوذ ایران در منطقه باید با یکدیگر متحد شوند. اوایل مهر ماه بود که خانم کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه امریکا وارد منطقه شد و پس از ملاقاتی طولانی با ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی به قاهره رفت و در جمع وزیران امور خارجه کشورهای عربی، طرح مقابله با جهان تشیع و نفوذ ایران را بررسی کرد. از آن پس، امان، پایتخت اردن هاشمی، عملا به صورت مرکزی برای هماهنگ کردن فعالیت های مشترک اطلاعاتی و امنیتی به منظور پیشبرد این طرح در منطقه درآمد و مهمترین شخصیت های امریکایی حتی شخص آقای جورج بوش و معاونش دیک چنی که برنامه ریز اصلی در همه طرحهای نومحافظه کاران است به خاورمیانه سفر کردند. موج تبلیغات و اقدامات توطئه انگیز در منطقه بالا گرفت، به طوری که حتی اعدام دیکتاتور خون آشامی مانند صدام حسین نیز با شگردهای زیرکانه تبلیغاتی، شکل مبارزه شیعی سنی به خود گرفت و تلاش شد از صدام حسین بعثی بی دین، شخصیتی قهرمان ساخته شود. هدف مهم این طرح، تغییر مسیر کشمکش در منطقه، از عربی اسرائیلی به شیعی سنی یا عربی ایرانی است.
آنها کوشیده اند این عنوان را در همه کانون های بحرانی از عراق گرفته تا لبنان وحتی فلسطین گسترش دهند. در لبنان با آن که اکثریت جامعه تسنن این کشور در کنار نیروهای مقاومت قرار دارند، به گونه ای تبلیغات می کنند که گویا بحران سیاسی کنونی یک کشمکش سنی ـ شیعی است و در فلسطین نیز عده ای از طرفداران محمد دحلان ـ شخصیتی از جنبش فتح که روابط مشکوکی با محافل صهیونیستی دارد ـ جنبش حماس را متهم کرده اند که یک جنبش شیعی است که از ایران دستور می گیرد و باید با آن مقابله شود. در همه کشورهای عربی خاورمیانه و خلیج فارس جوامع شیعی و سنی وجود دارند که قرنهاست با یکدیگر در فضای برادری دینی زندگی می کنند. می توان تصور کرد، اگر محافل صهیونیستی و نومحافظه کاران امریکایی در طرح شیطانی خود موفق شوند، جوامع عربی در چه وضعیتی قرار خواهند گرفت.
نتیجه این وضعیت جز هرج و مرج و ناامنی و بی ثباتی نخواهد بود و منطقه را در کام آتش و خون فرو خواهد برد و به طور حتم این همان خواسته ای است که محافل صهیونیستی برای تحقق آن تلاش می کنند. تنها راه مقابله با این طرح شیطانی، گفتگو و تفاهم بین جمهوری اسلامی ایران و کشورهای عربی بویژه عربستان سعودی است و چنانچه در این زمینه اقدامی مبتنی بر احساس مسوولیت و آینده نگری صورت نگیرد باید منتظر باشیم تا در ماههای آینده منطقه خاورمیانه صحنه ماجراجویی های تازه ای از سوی امریکا و اسرائیل شود.
تیرهای ترکش
روزنامه کارگزاران در سرمقاله خود با نام تدبیر ملی در برنامه هسته ای تأملی بر سرمقاله های ۲ روزنامه کشور داشته و نوشته است: سرمقاله های روز سه شنبه روزنامه های همشهری و جمهوری اسلامی از نگرانی مشترک بخش بزرگی از جریان های سیاسی ایران درباره فرجام پرونده هسته ای حکایت دارد. جانمایه این نوشته ها که نقدهایی مضمر و گاه آشکار بر سیاست های دولت کنونی را می توان در آن دید، این است که پیگیری شرافتمندانه حق ملی دستیابی به تکنولوژی هسته ای در گرو اداره هوشمندانه، مدبرانه و محتاطانه پرونده هسته ای و مدیریت عاقلانه بحران است.
اهمیت طرح این موضوع در این دو روزنامه کشور از آن جهت است که یکی از این روزنامه ها (جمهوری اسلامی) به عنوان قدیمی ترین روزنامه عهد جمهوری اسلامی، نمایندگی کادرهای قدیمی انقلاب را برعهده دارد و با وجود نقدهای گاهگاهی خود به دو جناح سیاسی اصلی کشور، هرگز آمریت و اعتبار خود را بین مجموعه نیروهای انقلاب از دست نداده است. روزنامه دیگر یعنی همشهری به عنوان پرتیراژترین روزنامه کشور اگرچه در ۱۵ سال اخیر توسط سه گروه سیاسی متفاوت اداره شده، همواره به مثابه روزنامه موفق طبقه متوسط و بازتاب دهنده آرای تکنوکرات های ایران مطرح بوده است.
آنچه این دو روزنامه را به نقد سیاست هسته ای حامیان دولت وادار کرده، این واقعیت است که گذشت زمان و حوادث ماه های اخیر در مذاکرات هسته ای نشان داد، راهی که تیم قبلی مذاکرات هسته ای پیمود از چنان قدرت و وجاهتی برخوردار بود که تیم جدید نیز به این نتیجه رسید که ادامه همان راه، اجتناب ناپذیر است. از نقدهای توازن ساز روزنامه های جمهوری اسلامی و همشهری بر عملکرد تیم هسته ای قبلی که بگذریم آنچه در این نوشته ها به وضوح دیده می شود، این است که رویارویی با تهدیدات بین المللی ابزار خاص خود را می خواهد و در شرایط کنونی، مصلحت ایران در این است که همه تیرهای ترکش خود را یکجا رها نکند و روش کم هزینه تر هرچند پرمشقت تر مذاکره را بر دیگر روش ها ترجیح دهد.
بازگشت به تدبیر ملی که سه سال ارجاع پرونده ایران را به شورای امنیت به تاخیرانداخت، اکنون مطالبه ای ملی است که همه جناح های سیاسی ریشه دار کشور اعم از اصلاح طلب و اصولگرا، حوزه و دانشگاه، سنتی و مدرن و سایر نیروهای اجتماعی با جدیت آن رادنبال می کنند. این مطالبه ملی ناظر بر حفظ دستاوردهای علمی و تکنولوژیک کشور است که در پی دهه ها کوشش متخصصان ایرانی فراچنگ آمده و اکنون که زمان میوه چینی آن نزدیک است نباید کاری کرد که این دستاورد ملی در گرد و خاک هیاهوها از کف برود و یا خدای ناکرده از رهگذر آن امنیت ملی و کیان کشور و نظام جمهوری اسلامی به خطر افتد.
راهبرد جدید
روزنامه اعتماد از قول محمدباقر ذوالقدر معاون امنیتی وزیر کشور که گفته آمریکا در جنگ هسته ای با ایران شکست خواهد خورد چنین آورده است: معاون امنیتی وزیر کشور با بیان اینکه امریکا مهمترین عامل شکست خود در خاورمیانه را ناشی از موضع قاطع و ضدامریکایی جمهوری اسلامی ایران می داند، گفت: سران کاخ سفید در سیاست خود درخصوص ایران به این نتیجه رسیده اند که به لحاظ نظامی نمی توانند با ایران مقابله کنند و به همین جهت راهبرد تهدید و فشار از خارج و تلاش برای فروپاشی از داخل را محور اصلی فعالیت های خود قرار داده اند.
به گزارش ایلنا محمدباقر ذوالقدر، ایران را در حال حاضر در بهترین وضعیت ممکن به لحاظ قدرت ملی دانست و گفت: انسجام و وحدت بین حاکمیت و دولت این وضعیت را شکل داده است.
وی یکدست بودن حاکمیت در ایران را از مهمترین عوامل در شکست توطئه های غرب و برنامه ریزی برای پیشرفت و توسعه کشور عنوان کرد و افزود: این فضا فرصت مناسبی را برای غلبه بر مشکلات کشور فراهم کرده است.
وی در ادامه اظهار داشت: در جهان اسلام دچار خلأ رهبری هستیم و به همین دلیل عنصرهایی بی ارزش و وابسته با گرایشات قومی بر سر کار آمدند. فاصله گرفتن جهان اسلام از روح اسلام باعث ایجاد خلأ رهبری شده است که اگر نتوانیم این معضل را حل کنیم، جهان اسلام همچنان از فقر رهبری دینی رنج خواهد برد. وی افزود: امریکایی ها دلیل شکست های خود در خاورمیانه را ایران می دانند و اکنون که جنگ هسته یی را آغاز کرده اند، بدانند که انرژی هسته یی حق بزرگ و مسلم مردم بوده و ایران خود آن را به دست آورده و از کسی نیز دریافت نکرده است. دنیای استکبار نمی خواهد ایران در این زمینه محور قرار بگیرد.
معاون امنیتی وزارت کشور با تاکید بر اینکه ایستادگی و ادامه مسیر تنها راه کمال در پرونده هسته یی است، گفت: امروز برگ برنده در دست ماست و فشارهایی که امریکا به ایران می آورد، تنها فشار به خود است چراکه مادامی که مردم پشتیبان نظام باشند، هیچ قدرتی نمی تواند بر ما نفوذ کند و به طور قطع امریکا در جنگ هسته یی با ایران شکست خواهد خورد و در آن زمان دیگر آبرویی برایش باقی نمی ماند و دامان خود را نه تنها از خاورمیانه بلکه از دنیا جمع خواهد کرد.
پیام رأی ملت
روزنامه جام جم گفته های مرتضی حاجی سخنگوی ستاد ائتلاف اصلاح طلبان را که حکایت از استراتژی جدید آنها دارد با عنوان خداحافظی همیشگی با افراطی گری چنین درج کرده است: اصلاح طلبان برای همیشه مشی اعتدال و دور کردن افراطیون را انتخاب خواهند کرد.
این مواضع را سخنگوی ستاد ائتلاف اصلاح طلبان در تحلیل نتیجه انتخابات ۴۲ آذر و استراتژی آینده این جریان سیاسی اعلام کرد. مرتضی حاجی در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان افزود: جنبش اصلاحات هر گونه تندروی و زیاده روی را لطمه به این جنبش می داند، چراکه مردم در انتخابات ۴۲آذر نشان دادند که اشتیاق به افراط گرایی ندارند. وی تصریح کرد: اصلاح طلبان موفقیت نسبی خود را در انتخابات اخیر مدیون مشی دور کردن افراطیون هستند. سران مجمع نیروهای خط امام (ره) هم در آخرین نشست خود، ضمن تجزیه و تحلیل انتخابات ۲۴ آذر تاکید کردند اگر اصلاح طلبان خواهان پیروزی در انتخابات آینده هستند، باید از نظریه پردازی ذهنی و غیرواقعی در زمینه انتخابات اخیر پرهیز کنند. به گزارش مهر، حمید قزوینی، سخنگوی مجمع نیروهای خط امام(ره) در تشریح این نشست گفت: بخشی از بدنه جبهه اصلاحات که در داده ها و محاسبات دچار اشتباه شده است، تحلیل غیرواقع بینانه ارائه کرده و با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی در اختیار، تلاش دارد آن را به عنوان ارزیابی غالب این جبهه به فضای عمومی تحمیل کند. این عضو ارشد جبهه دوم خرداد افزود: انتخابات، نحوه و میزان مشارکت در این فرآیند و پیام رای ملت، نیاز به بررسی عالمانه، کارشناسانه و دقیق دارد. مجید انصاری، عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز نیز با بیان این که نتیجه انتخابات روشن کرد مردم از افراط و تفریط و تندروی راضی نیستند، اظهار کرد: امیدوارم اصلاح طلبان بتوانند با رفتار خود از این پس اعتماد مردم را جلب کنند و این عرصه امکان بازگشت آنها به صحنه خدمت به مردم باشد. بررسی مواضع و تحلیلهای سران جریان دوم خرداد نشان می دهد که پس از شکستهای متوالی در چند سال اخیر، این روزها ارائه راهکارهای واقع بینانه برای بازگشت به قدرت و توجیه رفتار سیاسی مردم مورد توجه آنها قرار گرفته است.
همین طور انتخاب سه نفر از چهره های معتدل و میانه رو اصلاح طلب در انتخابات شورای شهر، اعتدال و تلاش برای خدمت صادقانه به جامعه را به عنوان معیارهای اصلی رفتار سیاسی مردم در تعامل با گروههای سیاسی نمایان می کند؛ همان طور که رویکرد مردم به احزاب و جریان های سیاسی اصولگرا در چند انتخابات گذشته و توجه به عملکرد آنها در خدمت رسانی به مردم موید این موضوع است.
به اعتقاد کارشناسان، دوری از تحلیل های غیرواقعی و ذهنی و تفسیر غیرواقعی رفتار مردم به عنوان بازیگران اصلی رقابت های سیاسی در دستور کار اصلی سران دوم خردادی قرار گرفته که فاصله گرفتن و طرد عناصر افراطی این جریان، نخستین نشانه این رویکرد است.
هماهنگ کننده اصولگرایان
روزنامه اعتماد ملی طی یادداشتی با عنوان موتلفه به کدام سو می رود نوشته است: سخنان اخیر محمدنبی حبیبی دبیرکل حزب موتلفه اسلامی که از اعمال تغییراتی در استراتژی های این حزب خبر داده است واکنش سایر فعالین سیاسی و چهره های شاخص حزبی جریان اصولگرا را برانگیخت. حبیبی در گفت وگویی که با خبرگزاری مهر داشت با اشاره به تغییراتی که در بیرون این حزب اتفاق افتاده است اظهار داشته بود: حزبی که می خواهد حضوری فعال داشته باشد، باید ضمن حفظ اصول اولیه که در اساسنامه و مرامنامه اش آمده، در روش ها تجدید نظر متناسب با تغییراتی که در بیرون حزب اتفاق می افتد، داشته باشد.
این اظهارنظر دبیرکل موتلفه به همان اندازه که برای ناظرین بیرونی ابهام برانگیخته، از سوی مسوولین این حزب هم با سکوت روبه رو شده است. حمیدرضا ترقی رئیس مرکز سیاست خارجی حزب موتلفه در حالی که تاکید می کند از بیان نظرات خود درباره مسائل سیاسی داخل کشور خودداری می کندسخنان دبیرکل حزب خود را اینگونه توضیح داد: آنچه که در درون حزب موتلفه اسلامی بحث شده، مربوط به سیاست های داخلی است و ربطی به سیاست های اتخاذ شده حزب موتلفه در مسائل خارجی ندارد.
وی در عین حال و برخلاف گفته های حبیبی، نقش نتایج انتخابات اخیر شوراها و خبرگان رهبری را در این تغییر استراتژی ها بی تاثیر نمی داند اما تاکید می کند که جزئیات این مساله باید از سوی محمدکاظم انبارلویی رئیس دفتر سیاسی این حزب، توضیح داده شود. وعده ای که از سوی انبارلویی بی پاسخ می ماند و او هم آفتاب را برای اطلاع از جزئیات این تغییر در استراتژی ها به گفت وگو با دبیرکل موتلفه فرا می خواند. انبارلویی که در مقام سردبیر روزنامه رسالت سخنان فوق الذکر را به عنوان تیتر اول صفحه سیاسی روز سه شنبه منتشر کرده، با پرهیز از اظهارنظر شخصی در این رابطه، گفت: ترجیح می دهم تا شخص آقای حبیبی در این باره اظهارنظر کنند. حزب موتلفه اسلامی به عنوان ستون فقرات جبهه پیروان خط امام و رهبری که درواقع ائتلاف گروه های راست سنتی به ریاست حبیب الله عسگر اولادی ـ که مرد شماره یک موتلفه است ـ محسوب می شود، بنابراین طبیعی است که تغییر در استراتژی های این حزب در سیاست ها و برنامه های آتی مجموعه جریان راست سنتی هم تاثیرگذار باشد. نکته ای که غلامحسین امیری مسوول کمیته سیاسی این جبهه آن را رد و تاکید می کند که تصمیم گیری در جبهه پیروان خط امام براساس خرد جمعی است و یک تشکل نمی تواند به تنهایی تغییرات درونی خود را به آن تسری دهد. وی در گفت وگو با خبرنگار سیاسی آفتاب افزود: من از تغییراتی که آقای حبیبی خبر داده، اطلاعی ندارم و این موضوع را باید از خود ایشان بپرسید اما حزب موتلفه تاکنون نقش خود را برای ایجاد هماهنگی در میان اصولگرایان به خوبی ایفا کرده است.
قائم مقام جامعه اسلامی مهندسین گفت: تغییرات در استراتژی های حزب موتلفه اسلامی از اختیارات این حزب است و اگر خودشان به این نتیجه رسیده باشند، می توانند این تغییرات را اعمال کنند.
این در حالی است که مجتبی شاکری مسوول کمیته سیاسی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی هم با تاکید بر این مساله که توضیحات در این رابطه برعهده مسوولان حزب موتلفه است گمانه زنی در این خصوص را باعث آن دانست تا این گره به جای باز شدن، کورتر شود.
حزب موتلفه اسلامی اگرچه در دور اول انتخابات گذشته ریاست جمهوری از کاندیداتوری علی لاریجانی حمایت و در دور دوم و در تقابل هاشمی و احمدی نژادسکوت اختیار کرده بود اما پس از پیروزی محمود احمدی نژاد به جز پاره ای انتقادات که بیشتر به عزل و نصب مدیران در دولت نهم محسوب می شد، همواره حمایت جدی و قاطع خود را از سیاست های وی اعلام کرده است. حمایتی که بسیاری از تحلیلگران به علت اختلاف نظرهای بنیادینی که در زمینه مسائل مختلف به خصوص اقتصادی بین حزب موتلفه و جریان حاکم وجود دارد، آن را تاکتیکی ارزیابی می کردند.
بنابراین، حمایت نکردن این حزب از فهرست رایحه خوش خدمت در انتخابات اخیر شوراها و میدان داری آن در ستادهای انتخاباتی جامعتین در انتخابات مجلس خبرگان رهبری ـ که نقطه افتراق فهرست آنها با فهرست حامیان رئیس جمهور در این انتخابات حضور هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی در آن بود ـ و نیز انتقادات صریح و شفاف اخیر حبیب الله عسگراولادی از برخی سیاست های احمدی نژاد را وقتی در کنار تغییر استراتژی های این حزب قرار دهیم، به نکته ای می رسیم که اگرچه جزئیات آن هنوز مبهم است اما جهت گیری کلی اش را می توان تا اندازه ای روشن تصور کرد. تعدد نظرات ابراز شده به نحوی است که شاید تنها اظهارنظر بعدی دبیرکل حزب موتلفه یا دیگر چهره های شاخص آن مانند عسگراولادی بتواند به ابهامات پیرامون تغییرات استراتژیک موتلفه پاسخ داده و نشان دهد که موتلفه به کدام سو می رود.
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|