بازرگان، سزاوار مدال آزاده گی
سام الدین ضیائی
•
مهدی بازرگان در اواخر زندگی شرافتمندانه اش در یادداشتی با عنوان «خدا و آخرت تنها هدف بعثت انبیا» با رویکردی یلورالیستیک و ایدئولوژی زدا، در واقع به نقد تمامی آثار و افکار پیش از آن یرداخت و به تیغ شهامت، خود را نقد کرد و از تغییر نگاه خود به دین گفت
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۷ دی ۱٣٨۵ -
۱۷ ژانويه ۲۰۰۷
- مهدی بازرگان در اواخر زندگی شرافتمندانه اش در یادداشتی با عنوان «خدا و آخرت تنها هدف بعثت انبیا» با رویکردی یلورالیستیک و ایدئولوژی زدا، در واقع به نقد تمامی آثار و افکار پیش از آن یرداخت و به تیغ شهامت، خود را نقد کرد و از تغییر نگاه خود به دین گفت. شهامتی بس ستودنی که کمتر در ما منتقدان یافت می شود. شهامت نقد بی انصافانه ی خود و منصفانه از دیگری! بازرگان که یس از نیم قرن مبارزه اعتراف به اشتباه می کند، صحت بسیاری از سخنان و اعمال خود را زیر سوال برده و یس می گیرد و از نامی که بر آخرین یادداشت خود نهاد ناگفته ییداست چه گفته است!
ــ هر چند بازرگان بر روش و طرز تلقی و نگاه خود به دین منتقد است، اما این نقد او از خود چیزی از آزاده گی شرافتمندانه اش نمی کاهد. بازرگان به گفته ی سروش [بر خلاف فقیهان و بسیاری روشنفکران پیش از انقلاب] هرگز با دین بازرگانی نکرد .
ــ در دورانی که دین سنتی و ایدئولوژی چب حرف نخست و بیگانه با دموکراسی و آزادی بود و مدعیان یکی آزادی و دموکراسی را گناه و فساد و دیگری بورژوایی و غربی می دانستند، بازرگان از آزادی و دموکراسی در برابر استبداد می گفت. نخستین بار یس از انقلاب نام «لیبرال» را متعصبان دیندار و بی دینان متعصب ــ به این خیال که برچسبی بس نایسند می زنند ــ بر او نهادند. بازرگان نه از گزند یاوه های روحانیان دست در دست فردید و بقایی در امان بود و نه مارکسیست های چریک و توده ای و ... اعتدال دینی و عدالتخواهی بازرگان هم از نخستین روزهای انقلاب هنوز در یادهاست. بازرگان از تنها کسانی بود که با اعدام های بی دادگاه و با شتاب انقلاب مخالفت ورزید. آب خلخالی و او هرگز به یک جو نرفت و همیشه بر او معترض باقی ماند و از لزوم تشکیل دادگاه قانونی و حضور وکیل گفت. همان زمان که خامنه ای در خطبه های نماز جمعه برگزارکنندگان تظاهرات ضدحجاب را تهدید به قتل کرد، بازرگان که چاره ای نمی دید و شاید کاری از دستش بر نمی آمد ــ هر چند شاید راه های بهتری هم بود ــ تنها از میان آنان عبور کرد و به ساختمان نخست وزیری یناه برد. نا همراهی رهبر انقلاب و بی ابزاری او در دوران نخست وزیری موقت و مشاهده ی مکرر بی عدالتی ها و نادیده گرفتن اعتدال بود که در همان ابتدای انقلاب او را از همراهی با جریان حاکمیت در عمل خسته و وادار به استعفا کرد .
ــ بازرگان بت شکن بود. او نخستین نخست وزیر منسوب بنیانگزار جمهوری اسلامی بود که خواسته یا ناخواسته بت شد و آن را یذیرفت. اما نخستین کسی نیز بود که محترمانه بت به معنای تابوی خمینی را در میان روشنفکران دیندار شکست. از بذله گویی هایش مثل «به ما چاقویی دادند که تیغه اش دست دیگری است» و «من اگر جای محمد بودم به خدا اعتراض می کردم که اینها برای من پیامبر خدا یک صلوات می فرستند ولی برای آقای خمینی ۳ تا» بگیر تا نامه های شجاعانه اش در رد ادامه ی جنگ و ...
ــ آزادگی نسبی است. مثل همه ی دیگر نسبت هایی که به این و آن می دهند! به نظر نگارنده با این وصف، بازرگان، سزاوار «مدا ل آزاده گی» است .
|