"عمقی نگری های فرهنگی" و دانشنامه ایرانیکا
مسعود نقره کار
•
فرهنگ یعنی "دانشنامه ایرانیکا" و "بررسی ,نقد و اظهار نظر" یعنی "ضدیت". بررسی, نقد و یا اظهار نظر پیرامون ضرورت یا عدم ضرورت تدوین و انتشار دانشنامه ایرانیکا هم یعنی اقدامی ضد فرهنگی و صدور "حکم ضد فرهنگی"!. این را می گویند "عمقی نگری فرهنگی یک فرهنگ اندیش" که "با دغدغه ها ی فرهنگی به افتخار فردا – یعنی دانشنامه ایرانیکا- می نگرد"!
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۹ دی ۱٣٨۵ -
۱۹ ژانويه ۲۰۰۷
راستش قصد نداشتم دیگر در رابطه با دانشنامه ایرانیکا چیزی بنویسم, چرا که به گمان من آنچه می باید مطرح می شد, مطرح شد.
اما نوشته ای خواندم از آقایی به نام رضا پورداد از نروژ , و دلم نیامد بر " پر مایگی" آن چشم بپوشم وخوانندگان نوشته هایم را در باز خوانی نوشته ای "سنگین وزن" از سوی یکی دیگر ازمبلغان و دوستداران دانشنامه سهیم نکنم.
اقای پورداد مقاله ای از دکتر مهر آسا در باره دانشنامه را بهانه کرده اند تا نظرشان را در باره مقا له ی من – "دانشنامه ایرانیکا, غیر سیاسی و بی طرف؟!"- , و نیز دانشنامه ایرانیکا بیان کنند. بدیهی ست دکتر مهر آسا – که من خوشبختانه پس از حدود ٣۰ سال با همین مقاله پیدایشان کردم- چنانچه لازم بدانند در باره نوشته ی خود توضیح و پاسخ سوال های آقای پورداد را خواهند داد. من به پاره ا ی از نوشته ی آقای پورداد که به مقاله من پرداخته اشاره خواهم داشت.
**********************
آقای پورداد در مقاله ای با عنوان " برای چه می نویسیم؟!( حکایت یک حکم ضد فرهنگی), - سایت اخبار روز- نوشته اند :
۱-" نخستین بار که نوشته ای سردستی در باره نفوذ آدم های صاحب مال باقی مانده از رژیم پادشاهی در کار « ایرانیکا » را از آقای « نقره کار » در همین سایت خواندم ، به خودم گفتم « چه خوب است کسی این حرف ها را چندان جدی نگیرد و بزرگش نکند..... .» .
جناب آقای پور داد که" بیماری مزمن سطحی نگری فرهنگی تعدادی سیاست اندیش " برآشفته شان کرده است در مدخل مقاله شان با این برخورد " متفرعنانه"و" ملوکانه" , " عمقی نگری فرهنگی فرهنگ اندیشانه " شان را به نمایش گذاشته اند و نشان داده اند که هدف شان جو سازی , ارعاب و تحقیر نویسنده ی اثر مورد نقدشان است. این شیوه شاید در مواردی کار ساز باشد اما این حقیر این شیوه ها ی غیر سازنده و نقد گریز را جدی نمی گیرد, شیوه هایی زیان آور که حتی در شان مبلغان دانشنامه هم نیست.
۲- آقای پور داد در ادامه نوشته اند:
"هسته انتقادی آن نوشته در اجرایی خام دستانه مانع از بروز ظرقیت خود شد ه بود . مسئله این بود که نگاه نقره کار فاقد چارچوب استدلالی در مواجه با آن چه که احساس خطر می کرد بود . بن مایه های نگاهی انتقادی که قصد داشت نفوذ « راست اندیشی » را به چالش بکشد، در فقر سند و دلیل ، به مجادله ای کینه توزانه با « راست اندیشان» ـ نام ها و چهره ها ـ تبدیل شد . احساس نقره کار در آن نوشته کوتاه ، بیان پالایش نیافته ی ستیزی ابتدایی با اریستوکراسی سیاسی وفرهنگی بود . "
ومی بینید چه شور و حال فاضلانه ای دارد این پارگراف ؟! آن مقاله ا ی که نمی باید "جدی گرفته می شد" و نمی باید" بزرگش می کردند" و می باید مورد " کم دقتی آگاهانه " ؟! قرار می گرفت یکباره دارای " هسته انتقادی " ای می شود که اگر " پخته دستی ", لابد مثل آقای پور داد, سراغش می رفت ظرفیت هایی از دلش بیرون می کشید. عجب ! آن ظرفیت ها کدامند دوست عزیز؟ و می شود بیان پالایش یافته ی ستیزی پیشرفته با اریستو کراسی فرهنگی – که دانشنامه ایرانیکا یابه قول شما " افتخار فردا"- نمونه ای از آن است را ارایه بفرمایید.
نه دوست عزیز, مجادله ای کینه توزانه در کار نبوده ونیست , همان " احساس خطر" که بر قلم آوردید درست است. و باور بفرمایید که " شیفتگی" و " مرید خویی" چنان کرده است که اگر خروار ها سند هم ارایه شود باز اصحاب و مبلغان و دوستداران دانشنامه خواهید گفت نقره کار چارچوب استدلالی اش آب بر می دارد. وقتی برای سند های زنده ای مثل اردشیر زاهدی و آموزگارو خیامی و خانواده های پهلوی و دیبا و انصاری و القانیان وابتهاج و.....ارزشی قایل نیستید چه جای ارایه سند های مرده و کاغذی ست ؟
٣- آنچه در مقاله ی آقای پورداد حیرت انگیز است نوعی مفهوم سازی بدیع ست . فرهنگ یعنی " دانشنامه ایرانیکا" و " بررسی ,نقد و اظهار نظر" یعنی " ضدیت" . بررسی, نقد و یا اظهار نظر پیرامون ضرورت یا عدم ضرورت تدوین وانتشار دانشنامه ایرانیکا هم یعنی اقدامی ضد فرهنگی و صدور " حکم ضد فرهنگی "!
این را می گویند " عمقی نگری فرهنگی یک فرهنگ اندیش که " با دغدغه ها ی فرهنگی به افتخار فردا – یعنی دانشنامه ایرانیکا- می نگرد"!
|