بیانیه هیات سیاسی-اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
هشدار! خطر علیه ایران جدی است
•
در حالی که خطر تحریم واقعی است و بیشتر از چند هفته به آغاز تحریم گسترده ایران نمانده است، هیچ نشانهای از عقلانیت و خردورزی دیپلماتیک و تلاش مبتکرانه از سوی رهبری جمهوری اسلامی برای برونرفت کشور از این بحران دیده نمیشود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱ بهمن ۱٣٨۵ -
۲۱ ژانويه ۲۰۰۷
مردم ایران!
بحران هستهای و کشمکش جمهوری اسلامی با جامعه بینالملل برای یافتن راه حل دیپلماتیک که قابل پذیرش طرفین باشد، به نقطه عطف تعیینکنندهای رسیده است. جمهوری اسلامی اکنون از لحاظ امنیتی و استراتژی در چنان شرایط دشواری قرار گرفته که از زمان پایان جنگ ایران و عراق بیسابقه میباشد. حکومتی که رئیس جمهور آن مدعی بود بیشتر از یک "یاحسین" دیگربرای پیوستن ایران به جمع قدرتهای اتمی نمانده است، اکنون با التیماتوم جدی شورای امنیت سازمان ملل مواجه است.
شورای امنیت سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه ١۷٣۷، یک فرصت دوماهه برای توقف غنیسازی اورانیوم به جمهوری اسلامی داده که زمان زیادی به پایان آن نمانده است. اگر تا پایان مهلت تعیین شده که دوم اسفند سال جاری میباشد، جمهوری اسلامی به خواست شورای امنیت سازمان ملل مبنی بر توقف غنیسازی اورانیوم پاسخ منفی دهد و یا این خواست را بیپاسخ بگذارد، تحریمهای گسترده ایران آغاز خواهد شد وبا اجرای آن زیانهای جبرانناپذیری در عرصه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی وامنیتی در کشور به وجود خواهد آمد که رهبران جمهوری اسلامی مسئول مستقیم آن هستند.
تصویب این قطعنامه بیانگر آن است که جامعه بینالمللی به ادعاهای جمهوری اسلامی برای پایبندی به تعهدات بینالمللی و بهرهگیری صلحآمیز از دانش هستهای اعتماد ندارد، نگران ماجراجوییهای هستهای جمهوری اسلامی میباشد و آمادگی آن را دارد که قاطعانه در برابر تهدیدهای جمهوری اسلامی ایستادگی کند و برای بازداری و مهار بلندپروازیهای حاکمیت ایران، بر اختلافات و تضاد منافع اجزاء خود سایه افکند و نگذارد در ایران اورانیوم غنی شده تولید شود و حاکمیت اقتدارگرای آن به امکانی دست یابد که جهان هنوز نسبت به اهداف صلحآمیز آن اطمینان کافی ندارد.
در این نگرانی و عدم اعتماد به اهداف اعلام شده جمهوری اسلامی برای غنیسازی اورانیوم اعضای اتحادیه اروپا، کشورهای منطقه، همسایگان ایران و حتی چین و روسیه که از رقبای آمریکا به شمار می روند تا آنجا اتفاق نظر دارند که رئیس جمهور چین پس از تصویب قطعنامه، صراحتا خواستار پاسخ جدی جمهوری اسلامی به درخواست شورای امنیت سازمان ملل شد و با این پیام خود امکان هرگونه همکاری و همراهی با جمهوری اسلامی را برای "بازی با زمان" "تمدید فرصت" و یا کم اثرکردن اهمیت قطعنامه منتفی کرد.
در شکلگیری چنین اتفاق نظر گسترده جهانی، اهداف سلطهطلبانه برخی از کشورها، اختلاف جمهوری اسلامی و آمریکا و اعمال فشار آمریکا بدون تردید نقش پراهمیتی داشته، اما این جمهوری اسلامی بوده است که با پنهانکاری طولانی، واکنش آشوبگرانه، ماجراجویی، ادعای محوکردن اسرائیل از روی نقشه جهان، افسانه خواندن کشتار یهودیان در جنگ دوم جهانی حکومتهای جهان را بدبینتر ساخت و با رد پیشنهادهایی که میتوانست مبنای مذاکره باشد مخالفان تحریم را در تنگنای انتخاب قرار داد و علیه ایران اجماع جهانی آفرید. امروز حتی نزدیکان رئیس جمهور پنهان نمیکنند که احمدینژاد در فاصله چند ماه با سخنان و رفتار خود، بر مخالفت جهانیان با جمهوری اسلامی به میزان چشمگیری افزود و چنان فضای منطقه را برآشفت و به نگرانی عمومی دامن زد که آمریکا از قبل آن توانست سیاست خارجی مصر، اردن، عربستان سعودی و دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را علیه ایران بیش از پیش همسو سازد..
چنین روندی قابل پیشگیری بود واین امکان وجود داشت که بحران هستهای به شکل دیپلماتیک و به سود مردم ایران حل شود. بسته پیشنهادی گروه کشورهای معروف به ١+۵ از این ظرفیت برخورداربود که با شرایطی مبنای مذاکره برای حل بحران قرار گیرد. در این بسته حق بهرهمندی ایران از فنآوری صلحآمیز هستهای به صراحت تاکید شده بود و پیشنهاددهندگان، آژانس بینالمللی انرژی اتمی را به عنوان مرجع داوری و حل اختلاف قبول داشتند. اما رهبران جمهوری اسلامی زمانی به این پیشنهاد پاسخ دادند که ضربالاجل تعیین شده سر آمده بود. آنان با تاکید قاطعانه بر رد هر گونه تعلیق غنیسازی اورانیوم و تولید آب سنگین تلاش برای یافتن راه حل های دیپلماتیک را به بنبست کشاندند وعیلرغم هشدارهای دلسوزانه همه نیروهای ترقیخواه و آزادیخواه کشور، با ترجیح مصالح ایدئولوژیک و منافع خود بر مصالح کشور و با دل بستن بیهوده به عدم همکاری روسیه و چین با آمریکا، فرصتی را که میشد با استفاده از آن، از تحریم ایران جلوگیری کرد از دست دادند.
با صدور قطعنامه تحریم ایران و شکست برنامه احمدینژاد و خامنهای اختلاف در بالاترین سطوح حکومت چنان اوج گرفته که اکنون رهبران رژیم به دنبال بلاگردانی هستند که با قربانی کردن آن بتوانند از این بحران عبور کنند. خامنهای در هراس از این که مسئول اصلی وضع فاجعهبار کنونی معرفی شود، از احمدینژاد فاصله گرفته و اطرافیان رهبر آگاهانه احمدینژاد را هدف تهاجم قرار داده اند تا در میان مردم چنین القاء شود که گویا در این چند ماه که رئیس جمهور گردنکشی میکرد، رهبر با وی نبوده است. اما واقعیت عینی و تجربه روزمره مردم از رفتار رهبری حکومت خلاف این ادعا را ثابت میکند. روشن است که در بحرانآفرینی جاری احمدینژاد و خامنهای نقش مستقیم دارند. در فاصله چند ماه گذشته هر آنچه احمدی نژاد در عرصه بحران هسته ای انجام داده را باید به حساب کل رهبری جمهوری اسلامی و در راس آن خامنهای گذاشت. رئیس جمهور در این مدت سیاستی را پیگیری میکرد که رهبر پشتیبان آن بود. سیاستی که ماجراجوئی، تنش آفرینی، دشمنیتراشی، حفظ منافع گروهی و برخورد ایدئولوژیک با مصالح و منافع کشوراز مولفههای پایدار آن است.
با صدور قطعنامه تحریم، شکاف درون گروهبندیهای قدرت درجمهوری اسلامی تعمیق یافته وکشمکش آنها در برخورد با بحران هستهای اوج گرفته است. اما هنوز معلوم نیست که سیاست کدام یک از این جناحها جایگزین برنامه عمل تنشزای کنونی که مردم و کشور ما را در برابر تهدید جدی قرار داده است، خواهد شد. رفسنجانی، خاتمی و اصلاحطلبان حکومتی که از زمان روی کار آمدن احمدینژاد در پشت صحنه با رئیس جمهور و رهبر در حال کشمکش بودند، سکوت خود را شکستهاند و علنا از روند پیشرفت بحران هستهای ابراز نگرانی میکنند و با بیان اظهارات تند علیه سیاستهای احمدینژاد چنین تبلیغ میکنند که اگر اختیار هدایت دیپلماسی بحران هستهای کشور در دستشان بود، میتوانستند از تحریم گسترده ایران جلوگیری کنند.
جای تردید ندارد که نگرانی این نیرو از صدور قطعنامه تحریم ایران و پیآمدهای آن با نگرانی عموم مردم کشور ما یکی نیست. مردم نگران زندگی روزمره خود و تلاشی اقتصاد کشور هستند. مردم با تجربه دوران جنگ ٨ ساله ایران و عراق میدانند که تحریم یعنی احتکار، گرانی، کمبود، تورم، بیکاری، محرومیت از ابتدائیترین نیازمندیها. تحریم یعنی سرکوب هرگونه اعتراض و نارضایتی. تحریم یعنی سکوت مطلق در برابر استبداد حکومت و خاموشی در برابر هرگونه ظلمی که علیه شهروندان اعمال میشود. تحریم یعنی نقض بازهم بیشتر حقوق بشر.. بنابراین، نگرانی رفسنجانی و مردم نباید یکی قلمداد شود. وی در ١٨ سال پنهانکاری فعالیت هستهای جمهوری اسلامی و در صرف میلیاردها دلار درآمد کشور برای ماجراجویی هستهای رژیم سهم دارد و نمیتواند سخنگوی ملت ایران باشد، اما در عرصه سیاست بدون پردهپوشی بر عملکرد و ماهیت یک جریان میتوان از همپوشی خواست نیروهایی که تلاش برای جلوگیری از تحریمهای گسترده میباشد در جهت کاستن از تنش با جامعه بینالمللی و هموار کردن راه مبارزه برای دمکراسی بهره گرفت. در شرایط کنونی جلوگیری از تحریم گسترده ایران، بازگرداندن پرونده هستهای ایران از شورای امنیت سازمان ملل به حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای راستیآزمایی فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی وظیفه مهم و مبرمی است که برای تحقق آن از هیچ امکان وکوششی نباید دریغ کرد.
کاهش تنش در مناسبات جمهوری اسلامی با جامعه جهانی و حل و فصل مسالمتآمیز بحران هستهای نه تنها در ایران بلکه در میان مردم و حاکمیت آمریکا از حمایت گسترده برخوردار است. اما جرج بوش و نومحافظهکاران در برخورد با بحران منطقه و از جمله بحران هستهای ایران نمیخواهند از گزینه نظامی چشمپوشی کنند. آنان برخلاف توصیه گروه بیکر-هامیلتون به جای مذاکره با ایران و سوریه، لشکرکشی نظامی را همچنان مناسبترین روش برای حل بحران منطقه و مسئله عراق میدانند ودر برخورد با ایران با استراتژی دوگانه دیپلماسی سیاسی و دیپلماسی جنگ اهداف سلطهطلبانه خود را پیگیری میکنند. بحران هستهای و پافشاری جمهوری اسلامی بر چرخه کامل تولید سوخت هستهای در شرایط بیاعتمادی افکار عمومی جهان، پوشش بینالمللی موثری برای این سیاست و جنگافروزی دولت بوش و متحدین آن ایجاد کرده است.
واکنش جمهوری اسلامی به قطعنامه ١۷٣۷، و پذیرش یا عدم پذیرش تعلیق غنیسازی اورانیوم میتواند این استراتژی را تضعیف و خنثی و یا تقویت کند. جمهوری اسلامی تاکنون در هر مقطعی علیرغم هشدارها، به اقدامی دست زده که خواست دولت بوش و به زیان منافع مردم ایران بوده است. رهبری جمهوری اسلامی و احمدینژاد با تکرار شعارهای ماجراجویانهای چون یا "امنیت برای همه و یا هیچ کس"، تهدید به کاربرد سلاح نفت برای ایجاد بحران انرژی و یا خروج از کنترل سازمان انرژی اتمی و"ان. پی. تی“، در شرایط بحرانی کنونی به تعمیق بیشتر بیاعتمادی جهانی دامن زدهاند و در نگاه افکار عمومی رفتار دولت آمریکا علیه ایران را موجهتر کردهاند.
در حالی که خطر تحریم واقعی است و بیشتر از چند هفته به آغاز تحریم گسترده ایران نمانده است، هیچ نشانهای از عقلانیت و خردورزی دیپلماتیک و تلاش مبتکرانه از سوی رهبری جمهوری اسلامی برای برونرفت کشور از این بحران دیده نمیشود. انتظار مردم کشور ما این است که پیش از آن که دیر شود و بازهم فرصت باقی مانده از دست برود، جمهوری اسلامی با پذیرش تعلیق غنیسازی اورانیوم، اعلام آمادگی برای همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای راستیآزمایی فعالیتهای هستهای خود امکان مذاکره در چارچوب بسته پیشنهادی گروه "١+۵"، را با شرایطی تامین کند و به خطر تحریم گسترده ایران پایان دهد.
به نظر ما حل بحران هستهای و کاهش تنش جمهوری اسلامی با جامعه بینالمللی در پیوند با مبارزه مردم ایران برای دمکراسی است. در شرایط کنونی تمرکز افکار عمومی ایران و جهان روی مسئله هستهای باعث شده است که رفتار خشن جمهوری اسلامی با شهروندان ایران و نقض حقوق بشردر کشور کمتر در کانون توجه باشد. جمهوری اسلامی و برخی از دولت ها در ایجاد چنین فضایی که همه مشکلات مردم تا سطح بحران هستهای تنزل یابد ذینفع هستند وتمایلی به پیگیری رعایت حقوق بشر و آزادیهای دمکراتیک در ایران، ندارند. چنین رفتاری را باید قاطعانه نقد کرد و به گوش همگان رساند که مردم ایران ضمن استقبال از حل دیپلماتیک بحران هستهای، خواهان پشتیبانی جهانی در مبارزه علیه استبداد جمهوری اسلامی و استقرار دمکراسی در ایران هستند.
هیات سیاسی-اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
جمعه ٢۹ دی ٨۵
|