در دفاع از سوسیالیسم (۴)
اتحاد نیاز مبرم جنبش دمکراتیک و طبقاتی ایران
جمعی از هواداران سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت (داخل کشور)
•
ما معتقدیم چپ موظف به تلفیق مبارزات دمکراتیک و مبارزات طبقاتی است. کم بهاء دادن به هریک از آنها انحراف از سوسیالیسم علمی ودر خدمت اردوی سرمایه است. بر همین اساس به اتحاد دمکراتیک حول دمکراسی، حقوق بشرو جمهوری خواهی با رویکردی عدالت خواه و در عین حال سکولار باور داریم
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۵ بهمن ۱٣٨۵ -
۲۵ ژانويه ۲۰۰۷
واژه اتحاد رایج ترین اصطلاح در بین فعالین سیاسی اپوزیسیون ایران است. واژگانی مانند اتحاد، ائتلاف، جبهه متحد و همکاری های موردی علیرغم آنکه به کرات استفاده می گردد. متأسفانه به همان نسبت هم کمتر به کار گرفته می شود. وقتی نیروهای اپوزیسیون در مورد اتحاد و همکاری داد سخن سر می دهند، چنان دچار سرگیجه می شوی، انگارکه نه خود اینان اند که هنوز گامی عملی در این راستا بر نداشته اند. درمی مانی که با این همه مشتاقان همکاری و فعالیت مشترک، چرا تاکنون هیچ گونه جبهه و ائتلاف و اتحاد سیاسی را در بین این نیروها شاهد نبوده ایم؟ آیا عامل استبداد و نیروی خارجی را در این امر تعیین کننده می دانیم؟ خود ما و این همه نیروهای متنوع، نقشی در این تشتت و نابسامانی نداریم؟ حداقل از لحاظ نظری می دانیم که چنین نیست. و همهی ما به درجاتی مقصریم . این امر نیازمند بازنگری اساسی در باورها و رفتارهای مان در خصوص روابط متقابل احزاب، احزاب با اعضاء خود و فعالین سیاسی با توده های مردم است. برای دست یابی به جبهه ای واحد لازم است ، اهداف اتحاد و سیاست های اجرائی اهداف فوق با خرد جمعی مجدداْ تعریف گردند. نمی توان بدون درک واقعیت های تاریخی وارد عرصه ای شد، که احتمال حصول نتایج منفی آن بمراتب بیشتر از نتایج مثبت اش می باشد. نهایتاْ مشاهده می شود علیرغم رشد روحیه ی وحدت طلبی، متأسفانه فرهنگ تشتت و انزوا طلبی قوی تر عمل می کند.
ضرورت اتحاد
صرف به کارگیری مداوم واژهی اتحاد توسط احزاب و سازمان های سیاسی اپوزیسیون و فعالین سیاسی، صدور قطعنامه و فراخوان و تدوین پلاتفرم های متعدد در رابطه با امر اتحاد و همکاری نیروهای سیاسی، خود حاکی از عینیت این نیاز است. از لحاظ نظری اکثریت قریب به اتفاق این جریانات سیاسی نیاز جنبش دمکراتیک و جنبش طبقاتی میهن مان را به مسئله اتحاد و یکپارچگی، نیروها درعرصه های مختلف باور نموده اند. آنها یقین دارند که به تنهائی قادر به تأمین اهداف مورد نظرشان نیستند.
متناسب با برنامه ای که ارائه می شود، و هدفی که تعریف می گردد، راه کارهائی هم برای آنها طرح می شود. هر برنامه ای سوای بیان آماج ها و اهداف اش، روش های دست یابی و متحدین خود را هم صراحتاْ یا تلویحاْ مشخص می سازد. حتا اگر تدوین کنندگان آن برنامه بخواهند از این مسئله طفره روند. برنامه ارائه شده خود، نیروهایی را که پتانسیل لازم برای فعالیت در راستای تحقق چنین امری را دارند، مشخص خواهد ساخت.
اتحاد می تواند در اشکال و ابعاد مختلف طرح وبکار گرفته شود. اتحاد می تواند همکاری و یا همراهی حول مسائل موردی مانند دفاع از آزادی زندانیان سیاسی باشد. یا ائتلافی باشد استراتژیک حول مسائل دمکراتیک، از قبیل نفی جمهوری اسلامی، مبارزه در راه دمکراسی، حقوق بشر و جمهوری خواهی. در ابعادی تنگ تر از اتحاد دمکراتیک، می توان اتحاد چپ را حول مبارزات طبقاتی شکل داد. اتحاد چپ علاوه بر خواست های دمکراتیک و مبارزه برای دمکراسی و حقوق بشر، بایستی تأمین عدالت اجتماعی و گذر از سرمایه داری به نظام سوسیالیستی را در رأس آماج های خود قرار دهد. و علیرغم تفاوت های نظری دفاع از منافع طبقه کارگر گرانیگاه برنامه های این طیف می باشد. عالی ترین شکل اتحاد، اتحاد حزبی است. اتحادی با پیوندهای مستحکم تر، برنامه های گسترده تر، جهت گیری های مشخص تر و دامنه اختلافات محدودتر، نسبت به اتحاد جبهه ای. داشتن اساسنامه و برنامه و پیش بینی راه کارهای دست یابی به اهداف برنامه از مشخصه های حزبی است.
هیچکدام از این اشکال اتحاد، نمی تواند جایگزین و آلترناتیو دیگری شود. وجود هر یک نافی دیگری نیست. و حضور در یکی از این اتحادها مغایرت و منافاتی با حضور در اتحادی دیگر ندارد. هر چند که می توان برای حضور خود در این جمع ها اولویتی قایل شد. ولی به واسطه این تعیین اولویت ها نمی توان، اشکال دیگر همکاری را تعطیل نمود.
همکاری های موردی
همانطوریکه گفته شد این شکل اتحاد دارای دامنه و ابعاد گسترده تری نسبت به اشکال دیگر می باشد. به اقتضاء این گسترده گی، خواست های آن هم محدودتر و مشخص تر است. دفاع از آزادی زندانیان سیاسی، رفع تبعیض جنسی علیه زنان، مخالفت با جنگ، نفی ولایت فقیه و موارد مشابه، هرکدام می تواند موضوعی برای ایجاد جنبش توده ای و وسیع باشد. نمی توان کسی را از حضور در این پیکار مشترک بازداشت. همراهی با تمامی جریانات معتقد به دمکراسی و حقوق بشر در این چارچوب امری لازم است. البته نسبت این همکاری و همراهی متناسب با شخصیت سیاسی آن جریان متفاوت و اشکال مختلفی خواهد داشت. تمامی نیروهای دمکرات و چپ، جریاناتی که دمکراسی و حقوق بشر راارج می نهند، در این مجموعه جای دارند. با بخشی از نیروهای طرفدار رژیم های سلطنتی و حکومت دینی که متعهد به حداقل هایی از دمکراسی و حقوق بشر هستند، در این موارد می توانیم همکاری داشته باشیم.
اتحاد دمکراتیک
خواست های دمکراتیک از اساسی ترین خواست های مردم کشورمان می باشد. پس از گذشت ۲٨ سال از انقلاب بهمن ۵۷، انقلابی که برای تحقق خواست های دمکراتیک و عدالت اجتماعی و رفع شکاف های طبقاتی بوقوع پیوست. جنبش دمکراسی خواهی کشورمان نه تنها نتوانست به اهداف خود دست یابد، حتا در مواردی مجبور به عقب نشینی هم شد. حقوق فردی، حقوق زنان و حقوق بشر شدیدتر از قبل نقض می گردد.
عدالت اجتماعی و خواست های دمکراتیک مهم ترین و اصلی ترین خواست و نیاز توده هاست. صحبت از دمکراسی بدون رویکرد عدالت خواهانه، به مسخ دمکراسی خواهد انجامید. اگر خود را مقید به انتخاب از بین بد و بدتر ننمائیم، استبداد مذهبی حاکم تفاوت چندانی با سلف سلطنتی اش و آلترناتیو نئولیبرالیستی امپریالیسم، در تضییع منافع طبقات زحمتکش ندارند. تنها تفاوت در یافتن امکانی برای فریاد زدن است.
ما معتقدیم چپ موظف به تلفیق مبارزات دمکراتیک و مبارزات طبقاتی است. کم بهاء دادن به هریک از آنها انحراف از سوسیالیسم علمی ودر خدمت اردوی سرمایه است. بر همین اساس به اتحاد دمکراتیک حول دمکراسی، حقوق بشرو جمهوری خواهی با رویکردی عدالت خواه و در عین حال سکولار باور داریم. رفع ستم ملی و ستم جنسی و برقراری حکومتی دمکراتیک و مردمی از اهداف اصلی این اتحاد می باشد. گذشته از شیوه های مبارزاتی و تعلقات طبقاتی، التزام به آماج های فوق و اعتقاد به نفی جمهوری اسلامی و ترسیم خط حائل با رژیم های سلطنتی و مذهبی از ارکان اتحاد دمکراتیک خواهد بود. تلاش این جبهه صرفاْ برای نفی استبداد نیست. دست یابی به جامعه ای دمکراتیک و حکومتی مردمی خواست محوری این اتحاد می باشد.
اتحاد استراتژیک با طرفداران مشروطه سلطنتی و مذهبی امری غیرمنطقی و تشتت زاست. همکاری و همراهی ما با این نیروها صرفاْ به مسائل موردی محدود می شود. اساساْ همکاری ساختاری با جریاناتی که نظام فکری شان غیردمکراتیک و ارتجاعی است، نیروهایی که سرکوب دمکراسی، نقض حقوق بشر و حکومت استبدادی را در کارنامه خود دارند، اشتباهی محض به شمار می رود. امید به استفاده از امکانات رسانه ای آنها خیالی باطل است. دوستانی که تمام حیثیت خود را در این قمار باخته اند، می توانند نمونه ای از دستآورد این سیاست شان را در استفاده از امکانات آنها شاهد بیاورند. آنها برای رسیدن به اهداف شان تنها می خواهند، نیروهای چپ و دمکرات را همچون وسیله ای مورد استفاده قرار دهند.
برای اینکه اتحاد دمکراتیک رویکردی عدالت خواهانه داشته باشد، لازم است حضور نیروهای مترقی و چپ در این اتحاد قوی تر شود. هر چه حضورچپ پررنگ تر شود، رویکرد عدالت خواهانه در این اتحاد عمیق تر خواهد شد. هر جریان سیاسی با مشخصات و رنگ و بوی خود در این جبهه حضور خواهد یافت. درست است که این اتحاد بر پایهی اشتراکات شکل خواهد گرفت، پویائی آن در پذیرش و شفافیت دادن اختلافات است. از اینرو حضور چپ در این اتحاد نمی تواند مانع بیان نکته نظرات و ارائه برنامه های خود باشد. در این پیکار چپ را الزامی به تعطیلی مبارزه طبقاتی نیست. چپ تعمیق مبارزات دمکراتیک را در راستای گسترش مبارزات طبقاتی می خواهد و می داند، و ارتباط دیالکتیکی آن دو را باور دارد. لزوم حضور فعال چپ در این عرصه ازهمین موارد ناشی می گردد.اتحاد گسترده چپ تضمینی است برای داشتن نقش موثردر اتحاد دمکراتیک کشورمان.
چپ برای اینکه پیشکار و کارگذار و هوراکش دیگران نشود، لازم است صفوف خود را حول خواست های طبقاتی و ارزش های سوسیالیستی متمرکزسازد. مبارزات طبقاتی را با مبارزات دمکراتیک هماهنگ سازد. چپ نبایستی پرچم دمکراسی خواهی را به دست افراد مردد، طرفداران نئولیبرالیسم، نیروهای ارتجاعی، سلطنت طلب و اصلاح طلبان مذهبی و حکومتی واگذار نماید.
اعاده حیثیت از سرکوب گران مدافع سلطنت و ولایت فقیه از وظایف چپ و نیروهای دمکرات نمی باشد. ما نمی توانیم اندک نیرو و اعتبار خود را صرف چنین کار بی سرانجامی نمائیم. این از وظایف تاریخی خود آنهاست.
اتحاد نمی تواند صرفاْ بر پایه اعتماد متقابل بنا گشته و پایدار بماند.همچنین بایستی توجه نمود که اتحاد صرفاْ برای اتحاد نیست. بلکه ابزاری است برای پیشبرد و تحقق اهدافی دیگر. ساختارسازی برای اتحاد امری ضروری است ولی کافی نمی باشد. هر ساختاری هدف و پروژه ای را دنبال می کند و با وجود آنهاست که معنا می یابد. پس در هر اتحادی وجود ساختار و هدف به همراه هم لازم است. حفظ ساختار به هر قیمتی موجب بیهوده گی و انفعال کل ساختار خواهد شد. هر ساختاری بجز برنامه و اهداف، بایستی سیاست های روشنی را جهت رسیدن به آن اهداف ارائه نماید. مبارزه در راستای اهداف و پروژه تعریف شده، موجب پایداری ساختارو معیاری برای سنجش و کارآیی اعضای آن ساختار خواهد بود.
احزاب و سازمان ها پایه و ارکان هر اتحاد سیاسی را تشکیل می دهند. با روحیه ضد حزبی نه تنها شکل گیری اتحاد جبهه ای ممکن نیست. بلکه حرکتی واپس گرایانه خواهد بود. سیاست های هر حزبی متناسب با توان آن حزب در داخل اتحادها حس خواهد شد. لازمه اتحاد، کنار گذاشتن برنامه و کار حزبی نیست، و جبهه هم نمی تواند جایگزین حزب شود. هر حزبی طبیعتاْ با برنامه و آماج های خود در اتحاد شرکت و با شهروندان سخن خواهد گفت. و سعی خواهد نمود نقش خود را در درون ساختار متحد پررنگ تر سازد.
اتحاد امری نظری است که بر بستر مبارزه تحقق خواهد یافت. و برای شکل گیری آن داشتن روحیه اتحاد لازم است. اتحاد امری سلبی و هم ایجابی است. و هیچ اتحادی نمی تواند از کنار شخصیت ها ی منفرد سیاسی، فرهنگی و علمی به آسانی عبور کند.
تمامی نیروهای دمکرات، چپ، دمکرات، ملی، و جنبش های اجتماعی معتقد به دمکراسی، حقوق بشر، جمهوری سکولار، حذف ستم ملی وجنسی در زمره متحدین ما در اتحادی دمکراتیک به شمار می آیند.
اتحاد چپ
در فرهنگ سیاسی به خصوص فرهنگ سیاسی ایران، چپ مسامحتاْ به نیروهایی اطلاق می شود، که خواهان نفی استثمار انسان، معتقد به مبارزه طبقاتی و در پی برقراری نظام سوسیالیستی هستند. در این مبارزه چپ جانبدار و مدافع حقوق کارگران و زحمتکشان و برعلیه اردوی سرمایه است. بطور کلی چپ صفتی سوسیالیستی است. در شرایطی که طرفداران نئولیبرالیسم سعی در کمرنگ کردن تفاوت های چپ با جریانات بورژوازی می کنند، بهتراست در استفاده از عبارت چپ بر صفت سوسیالیستی آن تأکید کنیم.
تنوع فکری چپ نه تنها بازدارنده نیست، بلکه موجب پویایی و شکوفایی آن خواهد بود. چپ با بهره گیری از بینش مارکسیستی در برخورد با پدیده های اجتماعی و تحلیل ماتریالیستی و دیالکتیکی در پی ایجاد تحولات بالنده اجتماعی است. در جریان این تحولات مداخله آگاهانه انسان را شرط لازم و البته نه کافی، برای گام برداشتن در راستای تکامل اجتماعی می داند. به همین دلیل خواهان مداخلهی موثر نیروهای پیرو سوسیالیسم علمی در مبارزات سیاسی – اجتماعی و تحولات جوامع انسانی می باشند. این چپ سوسیالیسم را نظامی اجتماعی و آلترناتیو بالقوه نظام سرمایه داری می داند، و برقراری آن را بعنوان نظامی ارزشی به فردائی موهوم محول نمی کنند. کسانی که صرفاْ بر ارزشی بودن سوسیالیسم تأکید می ورزند و مبارزه در راه برقراری سوسیالیسم را در شرایط کنونی مردود می شمارند، در زمره چپ های مرددی قرار دارند، که در اردوی چپ متحدین ثابت قدم و قابل اتکائی به شمار نمی آیند. هرچند آنها متحدین با ارزشی برای چپ در مبارزات دموکراتیک هستند.
نیاز مبرم به دگرگونی های سیاسی و آبستن حوادث بودن جامعه ایران، ضرورت وحدت گسترده چپ را اقتضاء می کند. این اتحاد در تقابل با اتحاد دموکراتیک نبوده، بلکه تلاشی در راستای دموکراتیزه و رادیکالیزه کردن جنبش دموکراسی خواهی است. نیروهایی که نخواهند و یا نتوانند در این راستا گام بردارند، خواسته ویا نخواسته آب به آسیاب دشمن طبقاتی کارگران و زحمتکشان می ریزند. اگر امروز پس از گذشت ۲٨ سال، جمهوری اسلامی همچنان پابرجاست. بخشی از مسئولیت آن متوجه نیروهای سیاسی جامعه به خصوص چپ می باشد. چپی که ادعای دفاع از منافع طبقاتی کارگران را دارد، چپی که خود را مسلح به بینش مارکسیستی می داند، و بر میراث نظری لنین مباهات می کند. چرا از درک این واقعیت ساده عاجز است؟ مسلماْ عامل استبداد جمهوری اسلامی و ترفندهای امنیتی آن در ایجاد شبهه و اختلاف در بین اپوزیسیون، به خصوص اپوزیسیون چپ نقش مهمی داشته است. یونسی وزیر اطلاعات خاتمی در واپسین مصاحبه های خود صراحتاْ به نقش جمهوری اسلامی در ممانعت از شکل گیری اپوزیسیون متحد اعتراف نمود. ولی سوالی که همچنان مطرح است این که جرا نیروهای اپوزیسیون و چپ برای برون رفت از این دامگه دشمن چاره ای نمی اندیشند و اقدامی نمی نمایند؟ مسلماْ عوامل زیادی در این امر دخیل اند. ولی اختلافات شخصی و ترجیح منافع فردی و گروهی به منافع کل جنبش دموکراتیک و طبقاتی و استیلای فرهنگ استبدادی و فرد محوری از عوامل اصلی این تشتت به شمار می آیند.
فروپاشی شوروی و غلبه نئولیبرالیسم، چپ را دچار بحران ساخت. هرچند پس ازدو دهه چپ جهانی از زیر این آوار بیرون آمده، با تجدید آرایش و با اتکاء به تجارب کسب شده نقش خود را ارتقاء می دهد. تجربه انقلاب بهمن ۵۷ به همراه دو عامل فوق چپ ایران را دچار بحرانی ساخته است که هنوز سنگینی آن را روی دوش خود احساس می کند. چپ در گستره جهانی دچار بحران ایدئولوژیک و هویتی شد. ولی توانست آن را پشت سرگذاشته و بالنده تر از قبل از این مرحله هم گذر کند. اما چپ ایران در پی سیاست های سرکوب و ترور و خفقان سیاسی نتوانست ارتباطی ارگانیک با طبقه کارگر برقرار سازد، و از پایگاه اجتماعی خود گسست. نابودی تشکیلات احزاب وسازمان های چپ، مهاجرت کادرها و رهبران شان به خارج و طولانی شدن زمان مهاجرت موجب از بین رفتن فضای گفتگو و گسست بین نسل ها و فعالان چپ گردید. و دمیده شدن خون تازه در رگ های چپ و تشکیلات چپ را مانع شد. بحران رهبری ناشی ازگسست از پایگاه اجتماعی چپ موجب تضعیف نقش تفکر پرولتری در رهبری جریانات چپ، و رشد تفکر اقشار بینابینی به واسطه حضور وسیع شان در بین احزاب چپ گردید. این بحران رشد تفکرات انحرافی و رفرمیستی محض در قالب نظام سرمایه داری را در پی داشت. تفکرات سوسیال دموکراسی برآمد منطقی این گرایش بود. که گریبان اکثر جریاات چپ به خصوص سازمان ما را فرا گرفته است. ضعف تئوریک و عدم توان تحلیل مسائل جهانی، منطقه ای و ملی، به کاربست سیاست های مقطعی و دنباله روانه ناشی از این گرایشات و برخوردهای غیر دموکراتیک تشکیلاتی، موجب ریزش نیروهای چپ و جدایی گسترده کادرهای تشکیلاتی از تشکیلات سابق شان گردید. از طرفی بخش دیگری از نیروهای باقی مانده با مجیزه گویی از نئولیبرالیسم، اکثر این تشکیلات چپ را از محتوا خالی کردند. این روند انحراف به راست گسترده در بین نیروهای چپ، احزاب و سازمان های معتقد به سوسیالیسم علمی را به عدم همکاری با نیروهای دمکرات و سوسیال دمکرات واداشته، و از ترس اینکه مبادا خصلت کمونیستی خود را از دست دهند دچار سکتاریسم نموده، ورفتار غیر منطقی و انزواطلبانه را درون خود نهادینه کنند.
علیرغم بحران ها و ضربات وارده، فلسفه وجودی چپ هیچگاه زیر سوال نرفته و چپ را به بحران موجودیت دچارساخته است. آنچه امروزضعف چپ محسوب می شود، وچپ ایران را بشدت آزار می دهد، تشتت و تفرقه موجود در بین نیروهای چپ است. امروز مبرم ترین وظیفه چپ غلبه بر روحیه ی تفرقه و تشتت است. مطمئناْ صف آرایی متحد چپ موجب گسترش تفکرات رادیکال و مارکسیست – لنینیستی در میان چپ ایران خواهد شد.
همانطوری که گفتیم، مهمترین وظیفه چپ اتحاد نیروهای متفرق و متشتت خود زیر پرچم سوسیالیسم است. چپ با نیرویی متحد خواهد توانست در مبارزات دمکراتیک کشورمان نقشی در خور ایفاء نماید.در صورت تحقق چنین امری مطمئناْ وزن و اعتبار چپ در بین نیروهای اپوزیسیون و متحدین ما در جبهه دمکراتیک افزایش خواهد یافت و تمایل آنها را به همکاری و اتحاد با چپ را موجب خواهد شد. اتحاد چپ می تواند هسته اتحاد گسترده دمکراتیک در کشورمان باشد. اتحاد چپ موجب افزایش تحرک رقبای سیاسی چپ نیزخواهد شد. نیروهای چپ اگر بدون اتحاد گسترده گردان های چپ و انسجام تشکیلاتی خود وارد تعامل و همکاری با سایر نیروها برای ایجاد اتحاد دمکراتیک شوند. یقیناْ نخواهند توانست حرکتی مستقل از خود ارائه دهند و برنامه خود را عرضه و صف مستقل چپ را شکل دهند. و چه بسا به کارگزاران و هوراکشان جریانات قوی تر از خود تبدیل شوند. چپ بایستی متحداْ و با برنامه و آماج های خود در اتحاد دمکراتیک شرکت کند. اما بایستی توجه نمود که نه تحولات اجتماعی و نه توده های مردم تا ابد منتظر ما برای شکل دهی اتحاد چپ نخواهند ماند. این اتحاد را امروز باید سازمان دهی کرد. در روزهای بحرانی و در جریان تحولات تاریخی فرصتی برای شکل دهی چنین امری نخواهد بود. و مورد دیگر آنکه جریانات چپ به واسطه عدم شکل گیری اتحاد چپ نمی توانند وظایف دمکراتیک خود و به تبع آن حضور در جبهه ای با مشارکت نیروهای دمکرات را به بعد از اتحاد چپ حواله نمایند.
برنامه و وظایف چپ
چپ برای حضور در هر اتحادی و در جریان مبارزات سیاسی خود اهدافی را دنبال می نماید، که از اهم آن می توان موارد زیر را برشمرد:
• دفاع پیگیر از دمکراسی مشارکتی و مردمی، و تلاش برای تعمیق آن به لایه های زیرین جامعه
• برقراری نظام سوسیالیستی بعنوان بدیل و آلترناتیو نظام سرمایه داری
• نفی استثمار انسان از انسان و دگرگونی مناسبات اجتماعی به نفع کارگران و زحمتکشان
• تلاش برای سازماندهی سیاسی و طبقاتی طبقه کارگر و رشد آگاهی های سیاسی و طبقاتی آن
• جانبداری از اردوی کار در مبارزات طبقاتی بر علیه اردوی سرمایه
• مبارزه برای اتحاد طبقاتی کارگران و زحمتکشان، و دفاع از انترناسیونالیسم پرولتری
• مبارزه علیه غارت گری های امپریالیسم و سیاست های نئولیبرالیستی آن
• دفاع از صلح و محیط زیست
• دفاع از حقوق اقلیت های ملی، مذهبی، زنان و کودکان
در این مبارزه کمونیست ها و سوسیالیست ها در اردوی چپ به همراه متحدین خود در جنبش های اجتماعی، منتقدین جهانی سازی سرمایه داری، اتحادیه های کارگری برای تحقق آماج هایش تلاش می ورزند.
ساختار اتحاد چپ
در این بلبشو و تشتت و تفرقه چپ، بخشی از چپ های مردد و استحاله یافته که به سوسیال دمکراسی گرایش پیدا کرده اند، و مدافع "جهانی سازی" یا به قول خودشان "جهانی شدن" گشته اند. خواهان تشکیل حزب چپ با صفاتی چون دمکرات، مدرن، نوین، فراگیر، تأثیرگذارو... شده اند. گویی با اضافه کردن پسوند های فوق حزب مورد نظرشان مالک چنین خصوصیاتی خواهد شد. آنها می خواهند نیروهای پراکنده چپ را که ۲٨ سال است هنوز نتوانسته اند، حتی حول کم ترین خواست های خود به کوچک ترین تعامل و همکاری دست یازد، را حول خواست های اساسی و استراتژیک در حزبی واحد گرد هم آورند. علیرغم اینکه حزب مورد نظر آنها چیزی به غیر از احزاب سوسیال دمکرات اروپایی نیست. چرا این دوستان نمی خواهند حزب مورد نظر را صریحاْ و با نام شناخته شده اش معرفی نمایند؟ آیا به غیر از این است که زیر نام جذاب ودر عین حال کلی "چپ" و با پسوندهای دهان پرکن قصد کلاه برداری سیاسی دارند؟ آنها می خواهند با تمسک به این نام مجعول بخشی ازنیروهای چپ و معتقدین به سوسیالیسم علمی را به سوی خود به کشانند. حزبی که با جعل و دزدی و کژراهه گی آغاز می کند، یقیناْ عاقبت به خیر نخواهد شد.
ما اعتقادی به تشکیل حزب چپ با مشخصات و پسوند های فوق نداریم، و مطمئنیم چنین حزبی در صورت تشکیل به جمع کوچکی از طرفداران منفرد سوسیال دمکراسی و احزاب و سازمان های استحاله یافته در سوسیال دمکراسی محدود خواهد شد. این حزب جدید که صرفاْ نامی به نام های موجود و عددی بر تعداد تشکیلات موجود چپ خواهد افزود، حتا در اندازه و قواره احزاب موجود هم برآمد نخواهد داشت. از طرفی ما تعدد و تشتت احزاب و سازمان های چپ را برآیند طبقات اجتماعی و اقشار بینابینی نمی دانیم. این تعدد حاصل تفکرات خورده بورژوایی و فرهنگ مبتنی بر فردگرایی واستبدادی، حاکم بر ماست. تشکل های چپ که تعداد آنها شاید از یک صد هم فراتر رود، را می توان در سه و یا حداکثر چهار حزب سیاسی طبقه بندی نمود. حزب سوسیال دمکرات شاید بتواند در منتها الیه راست طیف چپ جای گیرد. ولی در پروسه مبارزات طبقاتی زیاد نمی توان روی آن حزب حساب کرد. تا رسیدن به آن منزل تشکیل جبهه ای از احزاب، سازمانها و شخصیت های منفرد چپ را امری منطقی، ضروری و در دستور روز می دانیم.
سازمان ما بنابه سابقه تاریخی اش، توان لازم برای همکاری با اکثر قریب به اتفاق سازمان ها و احزاب چپ را داراست. از این رو ضروری است، هم گام با تلاش برای سازماندهی اتحادی دمکراتیک با مشارکت نیروهای دمکرات و جمهوری خواه نسبت به شکل گیری اتحاد چپ با مشارکت گسترده احزاب و سازمان های چپ به همراه شخصیت های منفرد سیاسی، فرهنگی و علمی چپ کشورمان مساعدت نمائیم.
اتحاد حزبی
عالی ترین شکل اتحاد، اتحاد حزبی است. یکپارچگی طبقه کارگر شرط اساسی برای توانایی عملکرد حزب بشمار می آید. به همین دلیل نمی توان منکر ضرورت حزب یکپارجه و مقتدر طبقه کارگر بود. اساساْ تشکیلات پیش شرط هر اقدام تحول طلبانه ای است. طبقه کارگر نیز برای حفظ استقلال خود از کلیه احزاب بورژوازی به حزب سیاسی خود نیازمند است. "بدون حزب سیاسی، پرولتاریا هرگز به مبارزه آگاهانه طبقاتی نخواهد رسید. بدون چنین تشکیلاتی طبقه کارگر محکوم به ناتوانی است." (و.ای. لنین- وظایف فوری ما)
طبقه کارگر برای سازماندهی قدرت طبقاتی خود و متحد کردن کلیه زحمتکشان و ستمکشان، نخست باید به سازمان یابی خود در یک حزب پیشرو و انقلابی بپردازد. حزب طبقه کارگر محصول پیکار طبقه کارگر و کانون مبارزه آگاهی طبقاتی پرولتاریاست. حزب کارگر حاصل اقدام آگاهانه پیشآهنگ آگاه است، و شکل مستقلی از آگاهی طبقاتی پرولتاریاست. چیرگی بر بحران عقیدتی و دستیابی به آگاهی طبقاتی راه حل چنین کاری است. طبقه کارگر برای مقابله با جهانی سازی سرمایه داری نیازمند حزب سیاسی و گسترش سازماندهی طبقه خود می باشد. متأسفانه علیرغم نیاز چپ ایران به حزب متحد و مقتدر طبقه کارگر، از این خواست فرسنگ ها دورهستیم. شکل گیری حزب طبقه کارگر، نیاز مبرم طبقه کارگر ایران و ابزار لازم برای پیشبرد و تعمیق مبارزات طبقاتی، وظیفه همین امروز طبقه کارگرو چپ وفاداربه سوسیالیسم، کشورمان است.
وحدت سازمان فدائیان خلق ایران- اکثریت و اتحاد فداییان خلق ایران
وحدت سازمان فدائیان خلق ایران- اکثریت و اتحاد فدائیان خلق ایران در خدمت و در راستای وحدت چپ می باشد. ما نه تنها این وحدت را امری خجسته میدانیم، معتقدیم که این دو سازمان می توانند با وحدت خود و دعوت از سایر جریانات چپ برای پیوستن به این اتحاد موجب وحدت و یکپارچگی نیروهای چپ کشورمان گردند. اگر این دو سازمان با داشتن اشتراکات زیاد نتوانند با یکدیگر متحد شوند، اصولاْ نمی توانند از وحدت گسترده چپ سخن به میان آورند. به باور ما جدایی این دو سازمان اساساْ نه بر مبنای دلایل منطقی، بلکه بنابه علل غیر قابل توجیه و غیر دمکراتیک بود. و هیچ دلیلی هم برای ادامه آن وجود ندارد. این دو سازمان فراتر از اتحاد در قالب چپ می توانند در چارچوب تشکیلاتی واحد گرد هم آیند. تفکر غالب در هر دو سازمان با تفاوت هایی به سوسیال دمکراسی نزدیک است. هرچند گرایش رادیکال در سازمان اتحاد فدائیان خلق پر رنگتر از سازمان ماست. اما این تفاوت ها بحدی نیست که موجب دوری آن دو گردد. ما این اتحاد را به فال نیک می گیریم و امیدواریم، اتحاد فوق موجب تشدید و تقویت تمایلات چپ سوسیالیستی در مولود این اتحاد گردد.
ما در راستای وحدت حزبی و اتحاد چپ ایران خواهان شکل گیری فراکسیون کمونیستی در داخل سازمان می باشیم. وهمهی رفقای فدایی را فرا می خوانیم، ضمن تلاش برای حفظ وحدت تشکیلاتی و اعتلای سازمان، تمامی توان تشکیلاتی، سیاسی و ایدئولوژیک خود را برای ایجاد رنسانس مارکسیستی در سازمان فدائیان خلق ایران- اکثریت و کل جنبش فدائی و چپ ایران بکار گیرند.
بیانیه وحدت
(سند پیشنهادی به کنگره دهم)
پس از گذشت یکصد سال از انقلاب مشروطیت، دمکراسی و عدالت اجتماعی، همچنان اصلی ترین خواست جنبش دمکراتیک مردم ایران است. ادامه استبداد پهلوی و قاجار، سه دهه زندگی تحت حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی در زیر سانسور و اختناق، سرکوب و ترور، شکنجه و اعدام، با چهره ای مذهبی بود. در این ۲٨ سال تمامی دستاورد های دمکراتیک مردم ایران مورد تعرض حکومت مذهبی قرار گرفته است. کارگران، زنان و کودکان بزرگترین قربانیان استبداد دینی بشمار میآیند. هنوز آماج های انقلاب بهمن ۵۷ دست نیافتنی است. وتشتت و تفرقه در بین نیروهای سیاسی چنان مستولی و گسترده است، که جمهوری اسلامی آلترناتیوی برای خود نمی بیند. در شرایطی که امپریالیسم برای کنترل منابع نفتی و حتا حکومت ایران چنگ و دندان تیز می کند. برای نیروهای دمکرات و چپ دیگر فرصتی باقی نمانده است. اگر این احزاب نتوانند و یا نخواهند در اندک فرصت باقی مانده نسبت به انسجام و اتحاد نیروهای متفرق خود حول خواست های مشخص اقدام نمایند. کسان دیگری میوه چینان این غائله خواهند بود. و مطمئناْ مجبور خواهیم شد از بین گزینه های جهان سرمایه دار و نئولیبرالیسم یکی را انتخاب کنیم. آلترناتیو آنها برای جمهوری اسلامی سلطنت طلبان و یا اصلاح طلبان دینی است.
سازمان فدائیان خلق ایران- اکثریت با آگاهی بر اینکه هیچیک از احزاب و سازمان های سیاسی ایران به تنهائی قادر به تحقق خواست های دمکراتیک و طبقاتی مردم ایران وزحمتکشان کشورمان نمی باشند. وبا درک وضعیت حاد کنونی و بحران آفرینی های جمهوری اسلامی و آلترناتیو سازی امپریالیسم، دست همکاری به سوی تمامی احزاب، سازمانها و شخصیت های سیاسی معتقد به دمکراسی، حقوق بشر، جمهوری سکولار و سوسیالیسم دراز می نماید. سازمان ما متناسب با خواست های متفاوت جریانات سیاسی و در ابعاد وعرصه های مختلف برای شکل گیری اتحادی پویا و موثر جهت تحقق اهداف و برنامه های مورد توافق تلاش خواهد نمود.
ما خواهان همکاری در اشکال و عرصه های مختلف هستیم، از جمله:
• همکاری با تمامی احزاب، سازمانها و شخصیت های سیاسی دمکرات برای مواردی همچون آزادی زندانیان سیاسی، رفع تبعیض جنسی، دفاع از صلح و ...
• همکاری جبهه ای در قالب اتحادی دمکراتیک با مشارکت احزاب، سازمانها وشخصیت های سیاسی برای تحقق خواست های دمکراتیک: دمکراسی، حقوق بشر،جمهوری سکولار، رفع ستم ملی، آزادی زندانیان سیاسی، رفع تبعیض جنسی، دفاع از صلح و ...
• همکاری جبهه ای در قالب اتحاد چپ برای تعمیق مبارزات طبقاتی و جانبداری از طبقه کارگر و زحمتکشان. انعکاس هرچه بیشترتفکر مبتنی بر عدالت اجتماعی و خواست های طبقاتی در درون جنبش دمکراتیک
• سازمان ما از وحدت با سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران درچارچوب تشکیلات واحد حزبی و یا اتحاد چپ – جبهه ای- بعنوان هسته ای برای شکل گیری چپ متحد حمایت می کند
کنگره شورای مرکزی را موظف می نماید، در هر یک از زمینه های فوق برای گسترش همکاری و شکل گیری اتحادی گسترده تمامی تلاش خود را بکار بندد.
جمعی از هواداران سازمان فدائیان خلق ایران- اکثریت (داخل کشور)
۲/۱۱/۱٣٨۵
|