برای آنکه از فصلی دوباره می آید
صف سطرها و گنجشگ ها / کمی به یادت می آورم
محمود معتقدی
•
پرواز های خاطره ای مشکوک
با ظهرهای گیسوان تو
دیگر
آشتی نمی کند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۰ بهمن ۱٣٨۵ -
٣۰ ژانويه ۲۰۰۷
سرزمین ها ی زمستانی و
روایت مرزی میان خیا ل تو
برخلوت برفی که
ا زآسما ن ها ی شبانه
می با رد
گاهی که
گور رویا ها ی تو
ا زکا بوس ها ی کوچه
سبز می شود
بانوی همه خواب ها ی جهان
از دوزخ دریچه ها ی تو
با ز می آید
داسی تلخ
بر شانه ها ی باد ی که
از وهم باغ ها ی تو
می گوید
سکه ا ی سرخ
که قلب ات را
هنوز
بر پاره ها ی عقوبت مرگی دشوار
به آشوب ها ی خانه
می کشاند
ایستاد ن و
دل
برهوا ی آینه
ماندن
چرخه دوست داشتن ات را
می گویم
قا ب کوچکی ست
همچون
دستمایه سکوتی ویران
بر دیوار شنبه ها ی خاکستری
امید سرخ
شاید کسی
تا
پروازهای خاطره ای مشکوک
با ظهرها ی گیسوان تو
دیگر
آشتی نمی کند
ما
همچنا ن
بر صلیب واژه ها ی شکسته
می رانیم
شب و
ترانه ها ی وطن باران
کمی
به تاراج مرگ ها ی نگفته
بنشین
زیرا
روزها ی خا لی فنجا ن
تا نیمه ها ی تو
پر می شوند
صف سطرها و
گنجشگ ها
کمی
به یاد ت
می آورم
محمود معتقدی
زمستا ن٨۵
|