سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

دشمن دشمن من ؟؟!


خرمک بهاری


• در مقابل چنین دشمن سفاکی باید از ذره ذره نیروهای مخالف، ائتلاف یا جبهه ای بوجود آید تا بتواند با تاکتیک های درست با آن مقابله نماید. یکی از دلایل ضعف ما نداشتن تشکیلات و راهبرد درست است که باعث میشود هر کسی بنام چپ تمام رشته هائی را که توسط افراد دلسوز بافته میشود پنبه نماید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۱ بهمن ۱٣٨۵ -  ٣۱ ژانويه ۲۰۰۷


"هنر هر نیروی سیاسی آنست که نیروهای بیطرف را به نیروی طرفدار ونیروی دشمن را به نیروی بیطرف تبدیل کند". برخی جملات بزرگان حاصل تجارب سالیان متمادی مبارزه اجتماعی و دید تیز بین آنهاست. آیا دشمن دشمن من دوست من است یا دشمن من؟ این البته به نوع برخورد من نوعی با طرف مقابلم بستگی دارد. اما متاسفانه ما چپها و عبارت دیگر سرخ های تندرو هرگز به اشتباهات خود اعتراف نمی کنیم و همواره همه را دشمن می بینیم،چرا؟ چون حقیقت را فقط در دستان خود داشته و اصلاً تجسم تمامی حقیقت بصورت مطلق نه نسبی آن هستیم. اگر ما به نیروئی سیلی زدیم آن نیرو باید طرف دیگر چهره خویش را به ما نشان دهد. من یک سرخ تندرو سابق هستم که بعد از چهل سال مبارزه حالا صورتی شده ام. دورادور و بصورت موثق در جریان بسیاری از رویدادها و برخوردهای گروه های دانشجوئی میباشم و پیگیر تندروی ها و کندرویها. شاید فسیل شده ام اما فسیلی آگاه بوظایف خویش در برخورد با منافع مردم و منافع ملی که قابل تفکیک نیست. درمراسم سالگرد زنده یادان مختاری و پوینده یکی از دانشجویان آشنای تندرو را دیدم. دوست همراهم به او گفت: شنیدم در دانشکده فنی را شکستید؟ او با افتخار از عملکردشان یاد کرد. از او پرسیدم: آیا دفتر تحکیم هم با شما همکاری میکرد؟ پیروزمندانه گفت دفتر تحکیم اصلاً مورد قبول ما نیست و ما به آن احتیاج نداریم. گفتم شما اشتباه میکنید. بچه های تحکیم را میشناسم و اینان تا مراحل زیادی متحدین ما هستند. با تمسخر گفت ما به چنین متحدینی نیاز نداریم. در همانجا برایم مسجل شد که ترفند جدائی بینداز حکومت کن آقای خمینی دوباره زنده شده است. یک هفته بعد با دانشجوی دیگری ملاقات دست داد. از او نیز جریان شانزده آذر دانشگاه را پرسیدم. او که ملایمتر است با تاسف از ناروئی که چپها به دفتر تحکیم زده بودند گفت. او میگفت دو روز قبل از جریان دانشگاه دانشجویان چپ با تحکیمی ها به توافق رسیدند که با همکاری همدیگر تظاهرات را برگزار نمایند و تریبونی نیز در اختیار بچه های تحکیم قرار گیرد اما در روز موعود چپها خلف وعده نموده و از در اختیار گذاشتن تریبون خودداری کردند. آیا فکر میکنید دلیل نالیدن آقای توانچه چیست؟ تندروان سرخ راه تفرقه را در پیش گرفتند وحال شکایت به کی میبری؟ از انطرف دیگرانی برای کسب وجهه در مصاحبه ها هر چه میخواهد دل تنگشان بر علیه همه نیروهای اپوزسیون غیرسوسیالیست می گویند و و فقط خود را یک جبهه میدانند و محور را نیز خویشتن خود. این چه باید کردی که شما مطرح میکنی در قدم اول آن باید بین متحدین و دشمنان خط و مرز مشخصی داشته باشید.همانطور که خود بدرستی اشاره کردید طبقه کارگر بدلایلی که از حوصله این گفتار خارج است آن توان را ندارد که حتی متشکل شود و یا با پیگیری از خواسته های خود دفاع کند چه رسد به جنگیدن در مقابل دشمنی سرتا پا مسلح و فوق العاده سرکوبگر. در مقابل چنین دشمن سفاکی باید از ذره ذره نیروهای مخالف، ائتلاف یا جبهه ای بوجود آید تا بتواند با تاکتیک های درست با آن مقابله نماید. بله یکی از دلایل ضعف ما نداشتن تشکیلات و راهبرد درست است که باعث میشود هرکس و ناکسی بنام چپ تمام رشته هائی را که توسط افراد دلسوز بافته میشود پنبه نمایند. و این نه خدمت به مردم که جفا به آنان و به کام دشمن است. در عین حال که برای یافتن جواب چه باید کرد؟ باید کوشید، جواب چه نباید کرد؟ را نیز باید یافت. بدون یک حرکت حساب شده و منطقی نمیتوان با احساسات تند و چپ روانه به معضلی این چنین پیچیده جواب داد. فراموش نباید کرد که چپ روی بیماری کودکی کمونیسم است.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست