گزارش سالیانه ۲۰۰۷ گزارشگران بدون مرز
•
اول فوریه ۲۰۰۷ گزارشگران بدون مرز گزارش سالیانه خود را از وضعیت آزادی مطبوعات در ۹۶ کشور جهان منتشر کرد. این گزارش اصلی ترین موارد نقض حقوق روزنامه نگاران در سال ۲۰۰۶ را مد نظر قرار داده و چشمانداز و منظره ای موضوعی از مناطق مختلف جهان ارائه می کند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۲ بهمن ۱٣٨۵ -
۱ فوريه ۲۰۰۷
پیشگفتار
اول فوریه ٢٠٠٧ گزارشگران بدون مرز گزارش سالیانه خود را از وضعیت آزادی مطبوعات در ۹٦ کشور جهان منتشر می کند. این گزارش اصلی ترین موارد نقض حقوق روزنامه نگاران در سال ٢٠٠٦ را مد نظر قرار داده و چشمانداز و منظره ای موضوعی از مناطق مختلف جهان ارائه می کند.
این گزارش آماریست از نقض آزادی مطبوعات در جهان، در بر گیرندهی سرکوبگرترین دولتها، از کره شمالی واریتره تا کوبا و ترکمنستان، اما به دمکراسی های موجود نیز توجه کرده است که در آنها نیز بسیاری از دستاوردها مورد تهدید قرار گرفتهاند ونیازمند به برداشتن گامهایی به جلو هستند.
هنوز در آغاز سال هستیم اما نگران از وخامت وضعیت! درهمین اولین ماه سال ٤ روزنامهنگار و ٦ همکار رسانه ها کشته شده اند.
برای مشاهده نزدیک ترین آمار و سالی مشابه ٢٠٠٦ ،که پر از مرگ برای روزنامهنگاران باشد، باید به ١۹۹٤ بازگشت. در این سال ١٠٣ روزنامه نگار در نسل کشی روندا، جنگ داخلی در الجزایر و یوگسلاوی کشته شدند. در سال ٢٠٠٦ اما ١١٠ روزنامه نگار و همکار مطبوعات (مترجم، تکنسین و....) کشته شده اند.
ورای آمار روزنامه نگاران کشته شده و زندانی، گزارشگران بدون مرز می خواهد زنگ خطر را برای سال ۲۰۰۶ ، سالی بی شوروشعف و گاه همراه با پسرفت در کشورهای دمکراتیک که مدعی دفاع از ارزشهایی هستند که خود را مظهر آن می دانند، به صدا درآورد.
سالی که گذشت سالیست که نشان از افزایش ضعف و تسلیم و کنار آمدن دولت هاییستٰ که از آنها انتظار می رفت به جد از آزادی بیان و حاصل اش آزادی مطبوعات دفاع کنند. اگر همه و یا تقریبا همه کشورهای جهان مدعی رعایت حقوق بشر هستند، حق داریم که با مشاهده ی اعمال و سکوت این و آن بپرسیم، امروز چه کسانی قدرت اخلاقی دفاع از مظهر این ارزش ها بودن و دفاع بدون تزلزل از آزادی ها را دارند.
آیا اتحادیه اروپا در این باره تلاشی می کند؟ آیا مدافع پرقدرت و رسای ارزش هایی که فرض گردهم آمدن بیست و هفت عضو آن است؛ بئده است؟ وقتی که قرار دادهای امضا شده منوط به رعایت آزادی هاست و در برابر نقض فاحش آزادی اندیشه، بیان و نوشتن در کشورهایی که از گسترش اتحادیه سود میبرند، سکوت می کند. نباید شک کرد. نمونه تونس که رژیم آن تحمل هیچ گونه آزادی انتقاد را ندارد از این نظر گویاست.
ماجرای انتشار کاریکاتورهای حضرت محمد در دانمارک تبلور توجه همه جهان به مسئله آزادی بیان و احترام به عقاید مذهبی بود. در این مورد هم رفتار کشورهای دمکراتیک متضمن حداقل همبستگی با دانمارک که دفاتر نمایندگی دیپلوماتیک اش مورد تعرض و روزنامه نگاران اش مورد تهدید و بازداشت قرار گرفتند؛ نبود. گویی که از خدشه دار شدن روابط با کشورهای عربی و اسلامی وحشت میکنند، اروپا نیز تلاش برای بهحساب آوردن صدایش نکرد.
در برابر رئیس جمهور روسیه نیز با حوادث اخیر شاهد رشادتی نیستیم. به هنگام قتل آناپولیتوکفسکاپا -بیست و یکمین روزنامه نگار به قتل رسیده از تاریخ به قدرت رسیدن ولادمیر پوتین در مارس ٢٠٠٠- هر کدام از اعضای اتحادیه جداگانه موضع گیری کردند، اما بهتر بود که پارلمان اروپا همانگونه که بسیاری از سازمانهای غیر دولتی پیشنهاد کرده بودند رای به تشکیل کمیسیونی بینالمللی برای تحقیق می داد. اما ترجیح داده می شود با کرملین یکی از بزرگترین صادر کنندگان انرژی به اروپا کنار بیایند.
در مناسبات میان کشورهای اتحادیه باید اشاره کرد که کشورهای بزرگ اتحادیه در برابر بروکسل نقشی دوگانه بازی می کنند، وقتی از سوی افکار عمومی کشورهایشان مورد سوال قرار می گیرند، نهادهای اروپایی را مقصر قلمداد می کنند. برای نمونه : پاریس، هنوز ما تصویر رئیس جمهور شیراک را در ذهن داریم که عالیترین نشان فرانسه را بر سینهی همتای روسی اش می آویخت. یا سکوت مطلق دیپلمات های فرانسوی در برابر اریتره که برای درگیراش با اتیوپی متحد آمریکا مورد توجه خاص وزارت خارجه فرانسه است. و یا در خود فرانسه اولین واکنش خالی از امید و همبستگی، مقامات رسمی درماجرای روبرت ردکر دبیر فلسفه که برای نوشتن مقاله ای در نقد اسلام و احکام تاریخی آن تهدید به مرگ شده بود.
ایالات متحد آمریکا کاملا بی اعتبار است
در بازداشت نگاه داشتن غیر قانونی روزنامه نگار شبکه الجزایره در ارودگاه گوانتانمو، زندانی کردن مکرر روزنامه نگاران امریکایی که از معرفی منابع خبری خود پرهیز میکنند، عدم تحقیق جدی در باره ی وضعیت روزنامه نگاران عراقی که با گلوله سربازان امریکایی به خاک میافتند، حمایت از رژیم هایی ناقض فاحش آزادی مطبوعات، و.... همه و همه عواملی برای عدم اعتماد به واشینگتُن هستند، که برای سخن گفتن از آزادی بیان بی اعتبار اش کرده است.
در باره ی شورای حقوق بشر که جانشین کمیسیون بی اعتبار حقوق بشر شده است، هنوز نمی توان گفت که سربلند بدر آمده استُا نه، اما ما ناظر همان مضحکهی پیشین هستیم : دولت های در معرض اتهام مدافعان خود را در شورا پیدا میکنند تا نوبت مورد اتهام قرار گرفتن خودشان فرا رسد و مورد حمایت قرار گیرند، در اصل معضلات بحث برانگیز کنار نهاده می شوند. مثلا دارفور در ۲۰۰۶ و یا انتخاب کردن دولت هایی که خود از آزادی ستیزترینها هستند. در این بازار مکاره اغلب کشورهایی جنوب با منطق یارگیری شرکت می کنند تا از دور خارج نشوند.
دیگر قدرت های بزرگ، روسیه و چین، خود از درندگان آزادی مطبوعات هستند و ساده انگاریست که از آنها انتظار داشته باشیم، نقشی مثبت در میدان مبارزه برای آزادی بیان بازی کنند. دست کم می توان انتظار داشت که برگزاری بازیهای المپیک ۲۰۰٨ در چین، فرصتی باشد برای بهبود وضعیت کار روزنامه نگاران چینی و خارجی در چین، آزادی تعدادی از روزنامهنگاران و وبنگاران معترض زندانی، البته با این شرط که غرب فقط به تسخیر بازار چین نیاندیشد.
دلایل برای نگرانی و بدبینی بسیار است، برای مثال در امریکای لاتین، قتل ده ها روزنامه نگار در مکزیک و مصونیت کامل از مجازات برای عاملان آنها، گفتمان حشونتبار هوگو چاوز رئیس جمهور ونزوئلا، نامعلومی وضعیت سلامت فیدل کاسترو رهبر کوبا و زندانی کردن بیش از بیست روزنامه نگار، به وخامت گرائیدن وضعیت در بلیوی که تا امروز تنها کشور جنوبی در مرتبه ای بالا از رده بندی آزادی بیان گزارشگران جای داشته است. و نشانه های آشکاری دیگر که هوشیاری بیشتر جامعه بین المللی را میطلبد.
چه باید درباره ی افریقا، قاره ای که قربانی منازعات ملی، قوی و مذهبی ست، هر روز پرمرگتر از روز پیش و پر خطرتر برای روزنامهنگاران گفت. و یا در باره کشورهای عربی، آنجا که روزنامهنگاران در محاصره ی رژیم های توتالیتر و گروه های گاه شورشگر و یا تروریست قرار دارند و این دو به نام مذهب یا امنیت ملی دست دردست هم می گذارند تا بهتر روزنامه نگاران را به سکوت وادارند. میتوان براین لسیت کشورهای دیگری را نیز اضافه کرد وقتی که بقیه دنیا به نقطهای دیگرنگاه میکند، در آسیا مثلا به بدرفتاری، زندانی و شکنجه کردن روزنامهنگاران ادامه می دهند.
جایی برای خوشبینی مانده است؟ آری، اگر قعطنامه در حمایت از روزنامه نگاران و تامین امنیت خبرنگاران در مناطق جنگی را در نظر گیریم. که به اتفاق آرا در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شد. هدف نخست این قعطنامه یادآوری الزام حمایت و تامین امنیت خبرنگاران به طرفین درگیر است و تاکید بر الزام دولت ها در پیشگیری جنایت علیه روزنامه نگاران و در صورت ارتکاب چنین جنایاتی اقدام به تحقیق قضایی، دستگیری و محاکمه آمران و عاملان آن است. اما اگر این قعطنامهی به اتفاق آرا تصویب شده پیگیری نشود به کاغذ پاره ای می ماند.
اما بدون توهم به اینگونه بیانیه ها،باید تاکید کرد که این قعطنامه نشانگر آن است که در میدان سیاست می توان تاثیرگذار بود و به هدف خود رسید و عادتی که دپپلمات ها در پشت آن برای توجیه پنهان میشوند تا هیچ نشنوند را تغییر داد. پیش نویس این قعطنامه را گزارشگران بدون مرز در اکتبر به وزارت خارجه فرانسه ارائه کرد. قعطنامه در ٢٥ دسامبر به تصویب رسید. فقط دو ماه کافی بود تا ماشین سنگین سازمان ملل نیز به حرکت درآید.
همین قعطنامه نشان داد که یک دولت و یا یک نهاد بین المللی میتواند می تواند خطوط یکبار ترسیم شده را
تغییر دهد، باری در حدی که می تواند، اما در همین حد می توان جان هایی را نجات داد، زنان و مردانی را از زندان آزاد کرد و....این چالشی زیبا برای دمکراسیست، همان دمکراسی قاره ی پیر، که می کوشد برای جوانان اش افق و مرزهای تازه ای ترسیم کند.
ایران - گزارش سالیانه ٢٠٠٧
در طی سال ٢٠٠٦ ده ها روزنامهنگار برای انتشار مقالات انتقادی شان بازداشت شدند. برخی از آنها در شرایط دشوار و بدون داشتن حق دسترسی به وکیل در بازداشتگاه های مخفی زندانی بودند. با آنکه تعداد زندانیان کاهش یافته است، اما بسیاری از روزنامهنگاران قربانی تعقیب قضایی بی پایان و تهدیدهای مداوم برای انجام وظیفه خود هستند.
از تیر ماه ۱۳۸۴ با به قدرت رسیدن رئیس جمهور احمدی نژاد و هیات دولت اش که اکثریت آن را فرماندهان سابق سپاه پاسداران و یا ماموران وزارت اطلاعات تشکیل داده اند، سرکوب همه جانبهی رسانهها و دست اندکاران حرفهی اطلاع رسانی شدت یافته است. در سال ٢٠٠٦ بیش از ده نشریه تعطیل و ٣٨ روزنامه نگار بازداشت شده اند. در اردیبهشت ماه انتشار چند کاریکاتور که در یکی از آنها کودکی با یک سوسک به زبان آذری صحبت می کند، خشم مردم را برانگیخت و تظاهرات اعتراضی در شهرهای استان آذربایجان برگزار شد. دو روزنامه نگار در تهران و چهار روزنامه نگار دیگر در شمال کشور دستیگیر شدند تا جمهوری اسلامی سیاست های نادرست خود را توجیه کند و چون همیشه در برابر بحران های سیاسی و اجتماعی روزنامه ها و روزنامه نگاران مقصر قلمداد شوند.
بسیاری از روزنامهنگاران دستگیر شده با نقض ابتدایی ترین حقوقشان در بازداشتگاه های مخفی نگاهداری شدهاند. برای مثال شیرکو جهانی دوشنبه ۶ آذر ماه توسط دادسرای مهاباد برای چندمین بار احضار و پس از بازجویی به اتهام مصاحبه با رسانه های خارجی بازداشت و به زندان مرکزی مهاباد انتقال یافت. وی در تاریخ ١٥ آذر ماه و تا بُش از ١٥ روز از زندان مهاباد به مکان نامعلومی منتقل شد. همسر این روزنامه نگار زندانی اعلام کرده است که همسرش در اعتراض به دستگیری خودسرانه ی خود، نپذیرفته است که وثیقه ۵ میلیون تومانی را پرداخت کند و از همان روز دستگیری به اعتصاب غذا دست زده است. تا روز اول ژانویه (١١ دی ماه) شیرکو جهانی همچنان در زندان مهاباد بسر می برد. شیرکو جهانی علاوه بر همکاری با سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، با خبرگزاری فرات نیز همکاری و مصاحبه کرده است.
در سال گذشته تعداد بسیاری از رسانه ها هدف حمله و تهاجم قرار گرفتند. در بهمن ماه سال گذشته نهادهای حکومتی و حوزه های علمیه با سازمان دادن "تظاهرات مردمی" دفتر هفته نامه ی تمدن هرمزگان را تخریب و به آتش کشیدند، ٧ روزنامه نگار و همکار مطبوعاتی این نشریه نیز دستگیر شدند. دو تن از آنها محسن درستکاری و الهام افروتن سردبیر و روزنامه نگار هفته نامه تمدن هرمزگان ماه ها درزندان بسر بردند ( در تاریخ چهارشنبه ١٧ و یکشنبه ٢١ خرداد تا صدور احکام دادگاه شان با سپردن ٣٠ میلیون تومان وثیغه از زندان اوین آزاد شدند.) اتهام آنها بازانتشار مطلبی در نشریه بود که توسط مقامات مسئول جمهوری اسلامی " توهین به آیت اله خمینی و مقدسات" اعلام شد. دوشنبه ٢٤ مهر، در پی انتشار مطلبی در ستون طنز هفتهنامه سفیر دشتستان که "توهین به مقام رهبری " قلمداد شد. این نشریه توقیف، پورمند، مدیرمسوول، حسین رویین، سردبیر و نیزحروفچین مطلب مورد نظر دستگیر شدند. روزنامه نگاران دستگیر شده پس از بازجویی با سپردن وثیقه تا برگزاری دادگاه آزاد شدند.جمعه ٢١ مهرماه به تحریک امام جمعه ی بوشهر تعدادی از روحانیون و نمازگزاران در برابر دفتر روزنامه به تظاهرات پرداختند و خسارتی بر آن وارد آوردند.
برای بسیاری از رسانه ها خودسانسوری بهترین روش برای بقاست. خطوط قرمز از مرز گفتن و نوشتن در باره ی روحانیون و تابو های اجتماعی تا حقوق زنان و خواست های ملی و قومی و مذهبی گستره ایست که نباید از آن گذشت. همین سانسور و خودسانسوری ست که توضیحگر "کاهش" تعداد روزنامهنگاران زندانی ست. روزنامه نگاران از سوی دستگاه قضایی تحت تعقیب قرار می گیرند و برای "آزادی" تا هنگام محاکمه بدون تعیین زمان مجبور به پرداخت وثیقه های سنگین می شوند، روزنامه نگاران به اصطلاح "آزاد" شده از هر سو تحت فشار قرار می گیرند و اجازه کار نمی یابند. بدون امنیت شغلی همواره هراسند که انتشار مطلبی ناخوش آیند برای حکومت، دوباره برای آنها احضار و دادگاه و زندان را در پی داشته باشد. در آذر ماه گزارشگران بدون مرز لیست ٥٤ روزنامه نگار را منتشر کرد که در کشور خود از حق کار بعنوان روزنامه نگار مستقل محروم هستند.
از سوی دیگر دولت جمهوری اسلامی در پی تهیه آئیننامهای برای "ساماندهی" مطبوعات است. دراین آئیننامه صدور مجوز و کارت خبرنگاری از جمله وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خواهد بود.
کشته شدن یک روزنامه نگار در شرایطی نامعلوم
آیفر سورچه روزنامه نگار کرد شهروند ترکیه و خبرگزاری فرات (FHA, Firat Haber Ajansi) در فاصله روزهای ٢۹ تیر تا ٢ مرداد در منطقه مرزی در شمال غربی ایران به دست نیروی های ارتش ایران، ظاهرا طی یک عملیات نظامی علیه شورشگران کرد، کشته شده است. گزارشگران بدون مرز در این باره با کسب اطلاعات بیشتر اعلام کرد که آیفر سورچه به همراه یکی از همکارانش و به هنگام خروج از مرز در منطقه مرزی در شمال غربی ایران (کلیراش در استان آذربایجان شرقی) توسط نطامیان به قتل رسیده است. آیفر سورچه که با نام سیلان آراس مطالب خود را منتشر می کرد، در تیر ماه سال جاری برای تهیه گزارشی از خودکشی زنان کرد به ایران و شهرهای مهاباد و اورمیه سفر کرده بود. پیکر آیفر سورچه که توسط نظامیان ایران به بیمارستان شهر سلماس انتقال یافته بود به خانواده اش تحویل داده نشد و تا امروز نیزمجوزی در این باره صادر نشده است.
از سوی دیگر با گذشت بیش از سه سال از قتل زهرا کاظمی عاملان این قتل نه تنها تحت تعقیب قرار نگرفته اند که از مصونیت کامل از مجازات بهرمند هستند. زهرا کاظمی خبرنگار کانادایی ایرانی تبار در دوم تیر ماه ١٣٨٢ در حین عکسبرداری از تجمع خانواده های زندانیان در مقابل زندان اوین بازداشت شد. این روزنامه نگار در مدت بازداشت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بر اثر ضربات وارده در بیست تیر در بیمارستان نظامی بقیه الله جان سپرد.
آزادی اکبر گنجی پس از شش سال زندان
اکبر گنجی روزنامه نگار مشهور ایرانی در ٢٨ اسفند ماه سال گذشته پس از ٦ سال از زندان آزاد شد. سردبیر راه نو و روزنامه نگار صبح امروز در ٢ اردیبهشت ١٣٧٩ پس از احضار به دادگاه ١٤١٠ معروف به دادگاه مطبوعات دستگیر و روانه ی زندان شد. دلیل عمده بازداشت و محاکمهی وی روشنگری هایش درباره کشتار روشنفکران و مخالفان رژیم معروف به قتل های زنجیره ای در سال ١٣٧٧ بود.( در آبان و آذر ماه ۱٣٧٧، داریوش و پروانه فروهر، چهره های برجسته مخالف رژیم، مجید شریف، عضو تحریریه ایران فردا، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، نویسنده و روزنامه نگار، به قتل رسیدند. سه ماه پیش از این قتل ها در اوایل شهریور ماه ١٣٧٧ پیروز دوانی صاحب امتیاز نشریه پیروز "ناپدید" شد و پیکر او نیز تا به امروز پیدا نشده است.) گنجی در این مقالات برخی از مسئولان رژیم چون علی فلاحیان، محسنی اژه ای وعلی اکبر هاشمی رفسنجانی را به دخالت در این قتل ها متهم کرده بود. اتهامات دیگر اکبر گنجی انتشار مقاله ای در حمایت از آیت اله منتظری (که از١٣٦٨ تا ١٣٨١ در خانه خود در قم تحت نظرقرار داشت) و شرکت در کنفرانس برلین بود. وی در دی ماه ١٣٧٩ طی حکمی به ده سال زندان و پنج سال تبعید محکوم گردید، در اردیبهشت ١٣٨٠ دادگاه تجدیدنظر حکم را به شش ماه کاهش داد ولی در ٢٤ تیر ماه، دیوان عالی کشور بلافاصله رای دادگاه تجدیدنظر را مردود اعلام و گنجی را به شش سال زندان محکوم کرد. پنجشنبه ۱٩ خرداد ١٣٨٤ اکبر گنجی اعتصاب غذای نا محدود خود را آغاز کرد. یکشنبه ٨ خرداد در پی مذاکراتی که در زندان میان مسئولان و اکبر گنجی و خانواده و وکلایش انجام شد وی برای مداوای پزشکی به مرخصی آمد، اما دوشنبه ۱٥ خرداد ماموران امنیتی دادستانی برای به زندان بازگردندن وی به منرل اش یورش بردند. اکبر گنجی در ۱٩ خرداد به زندان اوین بازگشت و اعتصاب غذای خود را آغاز کرد. در این مدت کمیسیون حقوق بشرسازمان ملل، دفتر لوئیز آربور کمیسرعالی حقوق بشر، مسئولان گروه های کاری سازمان ملل به ویژه گروه کاری آزادی بیان و دستگیری های خودسرانه، کمیسیون حقوق بشر اروپا، پارلمان اروپا، پرزیدنت جرج بوش و دولت امریکا و فرانسه و برخی کشورهای غربی چه علنی و چه با ارسال نامه و اخطار از سوی سفارتخانه های شان، و دهها نهاد بین المللی و شخصیت برجسته جهانی با ابراز همبستگی خود خواهان آزادی اکبر گنجی از زندان شدند.
سه شنبه ٣٠ خرداد ماه اکبر گنجی بدعوت گزارشگران بدون مرز در کنفرانس مطبوعاتی در دفتراین انجمن بین المللی مدافع ازادی مطبوعات در پاریس شرکت کرد. در این کنفرانس مطبوعاتی اکبر گنجی به تشریح وضعیت حقوق بشر و سرکوب مطبوعات و روزنامه نگاران در ایران پرداخت.
|