روندهای نو و جنبش اینده نگری
احمد تقوائی
•
روندهای کنونی از پیدایش بحران عمیق سیاسی و اقتصادی درسالهای ۲۰۰۷- ۲۰۱۰ سخن می گویند. ورود جوانان به حوزه سیاست و گسترش اعتراضات اقتصادی دو ویژگی مهم این دوران خواهد بود. به عبارت دیگر ما برای نخستین بار وارد دوران ویژه ائی از تحولات سیاسی در جامعه خواهیم شد که میتوان انرا دوران غلیان جنبش های سکولار اجتماعی نام نهاد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱٣ بهمن ۱٣٨۵ -
۲ فوريه ۲۰۰۷
این مقاله خلاصه ائی از یک سخنرانی است که دو ماه پیش انجام گرفت. در بخش اول با استفاده از چند جدول به تفاوت های میان سالهای ۱۹۹۰- ۲۰۰۰، ۲۰۰۰-۲۰۰۶ اشاره شده است. در این بخش هم چنین به موضوعات و روندهائی اشاره شده است که تاثیرات مهمی بر فضای سیاسی ایران در سالهای ۲۰۱۰- ۲۰۰۷ باقی خواهد گذاشت. توجه بخش دوم مقاله به موضوعاتی و بحث های کنونی در میان گروههای اینده نگر است.
****
روند توسعه دمکراسی دهه ۹۰ میلادی (فضای باز ۹۰) که دروازه های اکوسیستم دمکراسی* ۱ را به روی بسیاری از کشورهای جهان گشود، در اغاز قرن بیستم یکم و بویژه پس از سپتامبر یازده در تنگنای گفتمان های افراطی گرفتار امد و به کجراه رفت. محصول این کجراهی پیدایش یخبندانی بود که در میان سالهای ۲۰۰۰- ۲۰۰۶، در بسیاری از نقاط جهان بر فضای جنبش های دمکراسی خواهی و حقوق بشری چیره شد.
در حالیکه کشورهای اروپای شرقی، به دلیل باز شدن دروازه های اتحادیه اروپا بروی انان، از مسمومیت چنین فضائی مصون ماندند، روند دمکراسی در کشورهای اسیای میانه و خاورمیانه اما، به دلیل جنگ عراق و رشد ناسیونالیسم روسی بیش از مناطق دیگر از ان فضای مسموم تاثیر پذیرفت.
امروزه ما با این پرسش روبرو شده ایم: ایا میتوان از پایان دوران یخبندان جنبش های اجتماعی سخن به میان اورد؟ ایا فرایند توسعه دمکراسی و حقوق بشر میتواند خود را از زندان افراطی گری نجات داده و بار دیگر در محور پلاتفرم توسعه گلوبال قرار گیرد.
مفایسه مختصات عمومی دهه ۹۰ میلادی (فضای باز) و سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ (فضای بسته) میتواند راهنمای ما در شناخت از تحولات چند سال اینده باشد. برای انکه مقاله به درازا نکشد به برخی از این تفاوت ها در جدول زیر اشاره شده است.
۱۹۹۲-۱۹۹۹ ( فضای باز)*۲
اقتصاد: شکوفائی اقتصادی، جهانی شدن اقتصاد اطلاعاتی: موتور اساسی رشد اقتصادی امریکا
مدل های توسعه اقتصادی: تضعیف اقتصادهای دولتی، گسترش خصوصی سازی
مناسبات بین المللی: تجزیه جهان دو قطبی
جامعه مدنی: گسترش جامعه مدنی، گسترش نقش نهادهای غیردولتی، شکل گیری فضای مجازی
جنبش های گلوبال: تکامل جنبش های حقوق بشری منطقه ائ به جنبش های گلوبال
اروپای غربی: پایان پیمان ورشو و شکلگیری اتحادیه اروپا
اروپای شرقی: سقوط دولت های استبدادی و پیدایش قضای باز سیاسی
اسیای میانه: تجزیه شوروی ، پیدایش کشورهای جدید، شکل گیری قضای باز سیاسی
روسیه: سقوط سوسیالیسم اسیائی و پیدایش فضای باز * ٣
چین: توجه به توسعه اقتصادی و عدم دخالت در سیاست بین المللی گلوبال
خاورمیانه: شکست صدام در جنگ کویت، سراغاز گفتگو میان اسرائیل و فلسطین، تضعیف جنبش های افراطی اسلامی
ایران: شکل گیری جنبش دوم خرداد
۱۹۹۹- ۲۰۰۶ (فضای بسته)
اقتصاد: کند شدن آهنگ رشد
مدل های توسعه اقتصادی: تضعیف سیستم های رفاه اجتماعی
مناسبت بین المللی: شکل گیری و تسلط جهان تک قطبی
جامعه ی مدنی: حاکم شدن گفتمان های نئوکانیسم و گسترش تنش های بین المللی
جنبش های گلوبال: تکامل جنبش های تروریستی منطقه ای به جنبش های گلوبال
اروپای غربی: ۱. پیدایس گرایش های ضدگلوبالیستی در میان کارگران و رهبران جنبش های سندیکالیستی (فرانسه و هلند). ۲. گسترش اختلافات درون اتحادیه اروپا
آسیای میانه: احیای رژیم های استبدادی
روسیه: رشد و گسترش ناسیونالیسم روسی
چین: ورود به رقابت های بین المللی و شکل گیری ائتلاف چین و روسیه (ائتلاف شانگهای)
خاورمیانه: آغاز جنگ افغانستان و عراق، رونق بنیادگرائی اسلامی در ایران و خاورمیانه، پایان مذاکره صلح فلسطین و اسرائیل
ایران: شکست دوم خرداد و پیروزی احمدی نژاد
چه عواملی در گذر از فضای باز دهه ۹۰ به فضای بسته ۹۹-۲۰۰۶ نقش مهمی ایفا کردند؟
در میان این عوامل میتوان به موضوعات زیر اشاره کرد:
۱- پیدایش رکود اقتصادی سالهای ۱۹۹۹-۲۰۰٣
۲- واقعه سپتامبر ۱۱
٣- شتاب رشد توسعه اقتصاد و تکنواوژی فرا صنعتی و متروک شدن تکنولوژی صنعتی؛
۴- تعمیق شکاف های طبقاتی به دلیل عدم بهره وری طبقات محروم و متوسط جامعه از توسعه اقتصادی دهه ۹۰
۵- به قدرت رسیدن اتئلاف نئوکانیسم و مسیحیون راست در امریکا و تاثیرات شگرف ان بر گفتمان های روشنفکری در جهان
۶- شکل گیری هویت فرهنگی گلوبال در جنبش های جوانان و پیدایش شکاف میان جوانان و گروه ها و احزاب سیاسی
۷- افزایش قیمت نفت و تقویت گرایش های ناسیونالیسم دولتی در کشورهای خاورمیانه، اسیای میانه و روسیه
رشد فساد سیاسی و اقتصادی به دلائل گوناگون و از جمله ضعف مکانیزم های موازنه و بازرسی صنعتی در رویاروئی با توسعه فراصنعتی بویژه در بازار مالی مدرن
٨- تکامل جنبش های تروریستی اسلامی از جنبش های محلی منطقه ای به جنبش های گلوبال
۹- ناتوانی نیروهای ترقی خواه در پاسخ به موضوع عدالت اجتماعی در عصر فراصنعتی و گلوبال
از میان عوامل یاد شده دو عامل تاثیرات مستقیمی بر جدائی مردم از پلاتفرم های توسعه دمکراتیک بر جای گذارد.
نخست: ضعف مکانیزم شناخته شده توزیع عادلانه درامد بازار* ۴ در رویاروئی با فرایند جهانی شدن و توسعه پرشتاب اقتصادی دهه نود میلادی.
چنین امری به تعمیق شکاف های طبقاتی در بسیاری از کشورهای جهان دامن زد و به نارضایتی و کناره گیری و سرخوردگی مردم از پلاتفرم های توسعه دمکراتیک انجامید. این نارضایتی در کشورهای مختلف به اشکال گوناگون خود را نشان داد. از جمله در اروپا در کاهش عضویت در احزاب سوسیال – دمکراتیک، در روسیه در هواداری مردم از ناسیونالیسم دولتی پوتین، در امریکا تضعیف موقعیت حزب دمکرات امریکا در سالهای ۱۹۹۹-۲۰۰۰ و در ایران به صورت پیروزی احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری خود را نمایان ساخت.
دو نمودار زیر بازگو کننده تعمیق شکاف طبقاتی در امریکاست. جنین روندی را میتوان در بسیاری دیگر از کشورهای جهان نیز در فاصله سالهای ۱۹۹۰- ۲۰۰۰ مشاهده کرد.
برنامه های خصوصی سازی دهه ۹۰ میلادی با وجود انکه نقش مثبتی در تضعیف دولت های استبدادی ایفا کرد لیکن در کشورهائی مانند روسیه که از نظام موازنه و بازرسی بی بهره بودند، ان برنامه ها به عاملی در تعمیق شکاف های طبقاتی و نیز گسترش بی حد و حصر فساد دولتی مبدل گردید.
در چین، رفرم های سیاسی دهه ٨۰ و پیوند برنامه خصوصی سازی با صادرات، موجبات موفقیت برنامه های خصوصی سازی را فراهم اورد و چارچوبه مساعدی را برای جهش اقتصادی چین پدید اورد. در برخی از کشورها برنامه خصوصی سازی در زندان امتیازات ویژه به گروههای در قدرت گرفتار امد و به رشد مافیای سیاسی – اقتصادی انحامید.
در روسیه برنامه خصوصی سازی دهه ۹۰ با سقوط روبل و از هم پاشیدگی کامل سیستم بیمه های اجتماعی و نظام بازنشستگی همراه گردید و ضربات سنگینی را بر فرایند دمکراسی خواهی روسیه وارد اورد.
در ایران ناتوانی دولت خاتمی در کنترل مافیای سیاسی – اقتصادی نه تنها موجب تضعیف جنبش خرداد شد و صدمات فراوانی را بر جنبش دمکراسی خواهی وارد ساخت بلکه هم چنین برنامه خصوصی سازی ایران را نیز به سرنوشت روسیه دچار گرداند.
عامل دیگری که به تضعیف جنبش های دمکراسی خواهی دهه ۹۰ یاری رساند، شکل گیری نظام تک قطبی جهانی؛ تسلط ایدئولوژی نئوکانیسم در مناسبات جهانی و از همه مهمتر هواداری برخی از نیروهای مترقی جوامع از ان به حساب می اید.
گلوبالیسم در دو دهه گذشته بسیاری از نیروهای سیاسی را وادار به بازنگری در پلاتفرم های سیاسی خود کرد و از این بازنگری دو منظر متفاوت نسبت به اینده جامعه بشری در گفتمان های سیاسی پدیدار گردید.
نخستین منظر، ثمره روند جهانی شدن را پیدایش دولت جهانی دانسته و همراهی با فرایند شکل گیری "دولت جهانی" را موضوع سیاست خویش قلمداد می کند.
امروزه به روشنفکرانی میتوان برخورد که هنگام سخن از گلوبالیسم، در ذهنشان همراهی با دولت های بزرگ نفش می بندد.
نگرش دوم پیدایش جامعه مدنی گلوبال را در دورنمای دمکراتیک جهانی شدن دانسته و پلاتفرم های توسعه را در انطباق با چنان روندی تنظیم می سازد. در این منظر موضوع گلوبالیسم نه "دولت جهانی" بلکه محدود شدن نقش دولت ها در جامعه مدنی گلوبال است.
هواداران تئوری ایجاد دولت جهانی به گروهیندیهای گوناگونی تقسیم می شود و تئوری های گوناگونی را در این زمینه ارائه می دهند: نئوکانیسم تئوری امپراتوری خود را بر پایه منافع و مسئولیت ویژه کشورهای بزرگ قرار می دهد. در نظر انان صلح و دمکراسی تنها محصول وجود قدرت نظامی بی رقیبی است که قادر به سرکوب نظامی نیروهای استبدادی در جهان باشد.
در جنبش اسلامی اندیشه دولت جهانی اسلامی که از منافع مسلمین در برابر غیرمسلمانان پاسداری کند همیشه هواداران فراوانی داشته است. این اندیشه در نیمه اول قرن بیستم توسط اخوان المسلمین ترویج می گردید و پس از انقلاب ایران؛ از پشتیبانی دولتی بهره مند گردید.
برخی از نیروهای دمکرات و سوسیال دمکرات، مدل اتحادیه اروپا را گامی در راستای ایجاد دولت جهانی قلمداد می کنند و جمعی نیز در قامت سازمان ملل اینده یک حکومت جهانی ترسیم می کنند.
به روشنی میتوان دید که امروزه اندیشه حکومت جهانی به موضوع مهمی در گفتمان های سیاسی جنبش های روشنفکری تبدیل شده است. لازم به تذکر است که چنین اندیشه ای تاریخی به قدمت تاریخ سیاسی بشر داشته و در مکاتب گوناگون سیاسی و فلسفی و دینی در درازای تاریخ به اشکال گوناگون مطرح شده است. برخی از متفکرین عصر روشنگری از جمله کانت یه ایجاد دولت واحد جهانی بر پایه همکاری ملل پیشرو تاکید کرده اند.
با این همه در طول تاریخ مبارزه انسان برای دست یابی به حق تعین سرنوشت خویش نه در راستای تلاش برای استقرار حکومت جهانی بلکه در مقابله با ان به پیش رفته است.
جامعه مدنی گلوبال یکی از فراورده های مهم فرایند جهانی شدن به شمار می رود و در میان یکی از مهم ترین گفتمان های جهانی قرار دارد زیرا فرایند گسترش جامعه مدنی گلوبال نه تنها برای نخستین بار به انحصار دولتها (نه از میان رفتن دولت ها) در مناسبات بین المللی پایان می بخشد بلکه به همراه ان به مقوله انتزاعی شهروند جهانی حیات واقعی می بخشد.
مولفه های تاثیر گذار بر فضای سیاسی جامعه در سالهای ۲۰۰۷- ۲۰۱۰
در میان موضوعاتی که نقش مهمی را در یکی دوسال اینده در شکل دادن به فضای سیاسی ایران ایفا می کند میتوان به پنج مورد اشاره کرد.
یکم: تجزیه نظام تک قطبی جهانی
دوم: به اجرا گذارده شدن استراتژی جنگ سرد بر علیه ایران
سوم: کاهش تدریجی قیمت نفت
چهارم: سیاسی شدن جنبش جوانان
پنجم: تجزیه جنبش های اسلامی و نزول جنبش های افراطی اسلامی
۲۰۰۰-۲۰۰۶
تسلط نظام تک قطبی
پیشبرد سیاست جنگ گرم نئوکانیسم به رهبری دولت امریکا
اقزایش قیمت نفت – شکل گیری ناسیونالیسم دولتی
گسترش جنبش های فرهنگی جوانان و شکل گیری وبلگها
گسترش جنبش افراطی دینی اسلامی در خاورمیانه
۲۰۰۷ - ۲۰۱۰
تجزیه نظام تک قطبی
پیشبرد سیاست جنگ سرد بر پایه ائتلاف اروپا و آمریکا
کاهش تدریجی قیمت نفت - تجزیه ناسیونالیسم دولتی
سیاسی شدن جنبش های جوانان و افزایش نقش کمون های سیاسی انترنتی
تجزیه جنبش های اسلامی و کاهش نقش جنبش های افراطی دینی
تاثیرات تجزیه نظام تک قطبی در خاور میانه ۲۰۰۷- ۲۰۱۰
از لحاظ اقتصادی:
تشدید رفابت چین و امریکا در اسیای میانه و خاورمیانه
گسترش رقابت چین و اروپا در خاورمیانه
از لحاظ سیاسی:
گسترش حوزه نفوذ پیمان شانگهای
افزایش نقش اروپا در مناسبات سیاسی بین المللی
گسترش رقابت سیاسی میان اروپا و پیمان شانگهای
گسترش همکاری سیاسی میان امریکا و اروپا
تاثیرات کاهش قیمت نفت بر ایران ۲۰۰۷- ۲۰۰٨
از لحاظ اقتصادی:
انفیاض اقتصادی
رشد نرخ ورشکستگی موسسات تولیدی
افزایش تورم
افزایش بیکاری
افزایش کسری بودجه
سقوط بازار سهام
از لحاظ سیاسی:
تجزیه ناسیونالیسم نفتی - دولتی
تشدید رقابت میان گروه بندی های دولتی
جدائی اقشار مرفه جامعه از دولت * ٣
گسترش اعتراضات و اعتصابات کارگری
تاثیرات به اجرا نهاده شدن استراتژی جنگ سرد بر علیه ایران ۲۰۰۷-۲۰۱۰
از لحاظ اقتصادی
تحریم نفت
سقوط تجارت خارجی
از میان رفتن بازار صادرات
ناتوانی موسسات تولیدی در تهیه مواد اولیه
از لحاظ سیاسی
تشکیل جبهه سیاسی گسترده در خاورمیانه بر علیه ایران
گسترش ناامنی در مناطق مرزی، گسترش حرکت های افراطی قومی
کارزارهای تبلیغاتی دائمی و گسترده علیه جمهوری اسلامی
عوامل تضعیف کننده جنبش های اسلامی ۲۰۰۷-۲۰۱۰
عوامل داخلی
بی اعتباری شدن شعارهای "عدالت خواهانه" احمدی نژاد
تشدید رقابت میان دولت و مجلس
جدائی جوانان از جتبش های اسلامی
عوامل بین المللی:
تجزیه عراق
گسترش جدل های شیعه و سنی در خاورمیانه
با نگاه به جدول های بالا سئوالی که در برابر ما قرار می گیرد این است که ایا میتوان با توجه به روندهای یادشده فضای مساعدی را برای رشد و گسترش جنبش های اجتماعی در سالهای ۲۰۰۷- ۲۰۱۰ پیش بینی کرد؟
به باور نویسنده این یادداشتها روندهای کنونی از پیدایش بحران عمیق سیاسی و اقتصادی درسالهای ۲۰۰۷- ۲۰۱۰ سخن می گویند. ورود جوانان به حوزه سیاست و گسترش اعتراضات اقتصادی دو ویژگی مهم این دوران خواهد بود. به عبارت دیگر ما برای نخستین بار وارد دوران ویژه ائی از تحولات سیاسی در جامعه خواهیم شد که میتوان انرا دوران غلیان جنبش های سکولار اجتماعی نام نهاد.* ۵
چالش نیروهای اینده نگر در رویاروئی با اوضاع جدید
الف: موقعیت کنونی گروههای اینده نگر:
با پاشیده شدن بذر اندیشه های اینده نگری در دهه ٨۰ میلادی در ایران دو گفتمان مهم و موازی با یکدیگر در ایران پدیدار شد. نخستین گفتمان اینده شناسی بود که به تدریج جای خود را در محافل اکادمیک و دانشگاهی باز کرد و گفتمان دوم اینده نگری نام گرفت که به شدت تحت تاثیر نظریات دانیال بل، تافلر و فعالیت های جامعه جهانی فیوچریست نام اینده نگری قرار داشت. در حالیکه موضوع نخستین بررسی و یافتن ابزارها و تئوری های لازم برای شناخت از سناریوهای اینده می باشد. موضوع دیگری تنظیم پلاتفرم سیاسی، اقتصادی و تنظیم راهبردهای سیاسی برای پاسخ به چالش های مدرنی است که در برابر جامعه صنعتی قرار گرفته است. (خواننده برای شناخت از مناسبات میان اندو میتواند به مقاله اموزنده اقای وحید وحیدی مطلق با عنوان "پس نگری از آینده به امروز" مراجعه کند.)
در نیمه دهه ۹۰ میلادی با پیدایش اینترنت و تلاش پیگیرانه برخی از فعالین اجتماعی اینده نگر، اندیشه های اینده نگری به تدریج در میان جوانان گسترش یافت و موجب شکل گیری سایت ها، کمون های انترنتی و اندیشکده های گوناگون اینده نگری در ایران شد، تا جائیکه امروز میتوان از پیدایش سنت ویژه ائی در گفتمان های سیاسی و اجتماعی ایران سخن گفت.
در یکی دو سال گذشته پیدایش محافل اینده نگری در میان جوانان از شتاب ویژه ائی برخوردار گردیده است و تاثیرات شگرف محافل بر گفتمان های سیاسی و اجتماعی در میان جوانان کاملا محسوس است. این تاثیرات را میتوان بویژه در جنبش وبلاگهای ایران به روشنی مشاهده کرد.
با نگاه به سایت ها و وب لاگ های جوانان اینده نگر به راحتی میتوان مدعی شد که از نقطه نظر تولید اندیشه و دانش جنبش جوانان اینده نگر ایران در میان یکی از پیشرفته ترین جنبش های اینده نگری جهان قرار دارد.
ورود جوانان به حوزه سیاست زمینه های مساعدی را برای گسترش جنبش سیاسی اینده نگری را فراهم خواهد اورد و از این لحاظ یافتن راهکارهای در راستای پیوند میان جنبش اینده نگری ایران و جنبش سیاسی جوانان یکی از چالش های مهم جنبش اینده نگری در دوران کنونی به حساب می اید.
تجربیات گذشته
از نخستین روزهای پیدایش جنبش اینده نگری در جهان موضوع پیوند اندیشه های اینده نگری با پلاتفرم های سیاسی از چالش های مهم نیروهای اینده نگر به حساب امده است.
در دهه های ٨۰ میلادی گری هارت کاندید حزب دمکرات در انتحابات رئیس جمهوری امریکا با جمعی که به کامپیوتریستهای حزب دمکرات معروف بودند، کوشید پلاتفرم توسعه فراصنعتی را با پلاتفرم انتخاباتی خویش پیوند دهد. در دهه ۹۰ میلادی الوین و هایدی تاقلر کوشیدند از طریق خدمات مشاوره ائی به دو حزب دمکرات و جمهوری خواه فعایت های موثری را در پیوند اندیشه های اینده نگری سازمان دهد. در اروپا در این زمینه میتوان از تاثیرات "راه سوم" گیدنز بر سیاست های دولت بلر سخن گفت. با وجود این اما کوشش های دو دهه گذشته نتوانست پلاتفرم های اینده نگری را تا به سطح پلاتفرم حزبی مستقلی تکامل دهد. علت این ناکامی را میتوان محصول دو عامل دانست.
یکم: محدود شدن پلاتفرم های توسعه اینده نگری به حوزه اقتصاد و تکنولوژی
دوم: فقدان تصویر روشنی از پایگاه اجتماعی جنبش اینده نگری
در دهه ٨۰ پلاتفرم های توسعه اینده نگری اساسا به حوزه اقتصاد اطلاعاتی و تکنولوژی فراصنعتی محدود می شد و رفتن فراسوی سوسیالیسم و لیبرالیسم به معنی رفتن فراسوی جامعه صنعتی تفسیر می گردید. بر پایه چنین تصوری توسعه اقتصاد اطلاعاتی به عنوان مهم ترین راه گذار به جامعه فرا صنعتی مدنظر قرار می گرفت.
با گسترش فرایند گلوبالیسم به تدریج مقولات و مفاهیم نوینی وارد گفتمان اینده نگری گردید. ازمیان این مقولات میتوان از "ساختارهای فراملی دولت" و "جامعه مدنی گلوبال" در سیاست، "حقوق شهروندی گلوبال" در عرصه حقوق، "سرمایه و بازار اشتغال گلوبال" در اقتصاد، یاد کرد.
در میان تحولات یک دهه گذشته پیدایش فضای سایبر و گسترش پرشتاب ان بیش از هر پدیده دیگری، گفتمان های اینده نگری را تحت تاثیر قرار داده است. زیرا جای تردیدی نیست که در اینده نه چندان دور حوزه سایبر به فضای تحقق بخش اعظمی از فعالیت انسانی تبدیل خواهد شد و به همان شکل که انقلاب صنعتی شهرها را به مهم ترین و بزرگترین بازار اشتغال جامعه بشری مبدل ساخت، حوزه ساِبر این توان را در خود دارد که به بزرگترین بازار اشتغال جامعه بشری مبدل سازد.
مارکس بر باور بود که جوامع بر این پایه که چه تولید می کنند و چگونه تولید می کنند از یکدیگر متفاوت است. بل بر پایه چنین مدلی به توصیف تمایزات میان جامعه کشاورزی، صنعتی و فراصنعتی پرداخت. لیکن تفاوت اساسی میان جوامع بشری در قرن بیستم و بیست و یکم نه تنها به اندو مولفه بلکه به این نیز بستگی پیدا خواهد کرد که در چه فضائی فعالیت های تولید انسانی انجام می گیرد. به عبارت دیگر جایگاه و موقعیت جوامع بشری در قرن بیست و یکم به سهم انان در تولید کار و ثروت در جامعه ساِبر بستگی خواهد یافت.
جوامع تاکنون شناخته شده بشری و مصالحی که بر پایه انان منظرگاه و مکاتب سیاسی و اقتصادی در رابطه تنگاتنگ با محیط جغرافیائی پدیدار گشته اند. اقتصاد ملی، دولت های ملی، ساختارهای دولت – ملت، حقوق شهروندی، تولید صنعتی و کشاورزی جملگی در رابطه تنگاتنگ با مرزهای جغرافیائی و فضای فیزیکی معینی توصیف شده اند. برای نخستین بار در تاریخ، بشر این امکان را خواهد داشت که خود و فعالیت مولد خویش را خارج از تنگناهای جغرافیائی زندگی اش توصیف نماید. در راستای چنین توصیفی است که انسان قرن بیست و یکم ساختمان فضای زندگی نوین خویش را بنا می سازد. نکته کلیدی در شناخت از پایگاه های اجتماعی احزاب اینده نگر، شناخت از چنین فضائی است.
دانیل بل بر اهمیت تاریخی نقش دانشکاران در ساختن جامعه مدرن تاکید نهاد. گلوبالیسم دهه ۹۰ به شکل گیری نیروی کاری انجامید که گروهی از انان به عنوان کارکنان گلوبال یاد می کنند. و ما امروزه میتوانیم از سازندگان جامعه ساِبر در عرصه های گوناگون رندگی سیاسی، اقتصادی، اموزشی و فرهنگی یاد کنیم که به معماران ساختمان جامعه اینده بشری تبدیل شده اند. دانشکاران، کارکنان گلوبال و سازندگان جامعه ساِبر سه نیروی اساسی جامعه مدرن را تشکیل داده و مهم ترین مخاطبین جنبش اینده نگری به حساب می ایند.
در یک دهه گذشته، پیدایش ساختارهای فراملی دولت در قالب اتحایه اروپا همراه با پیدایش حوزه های سیاسی و اقتصادی در فضای سایبر گفتمان اینده نگری را از تنگناهای تئوری های جامعه اطلاعاتی دهه ٨۰ خارج کرده و مصالح جدیدتری را در اختیار نیروهای اینده نگر برای تنظیم پلاتفرم های سیاسی خود قرار داد.
امروزه جنبش اینده نگری با یک سئوال مهمی روبروست:
ایا اکنون میتوان مدعی شد که از لحاظ تئوریک و نظری مصالح لازم برای تکامل پلاتفرم اینده نگری به پلاتفرم های حزبی فراهم امده است؟ پاسخ به این سئوال نیازمند بحث گسترده در جنبش اینده نگری جهانی است.
لیکن، علیرغم انکه ما چه پاسخی به سئوال یاد شده دهیم، انچه در مورد جنبش اینده نگری ایران میتوان گفت این است که در مسیر بازگشت جوانان به صحنه فعالیت سیاسی، تقاضا برای سامان یافتن نهادهای سیاسی اینده نگری گسترش خواهد یافت و از اینرو تنظیم استراتژی و سیاست های مشخص برای پاسخ به چنین تفاضائی یکی از مهم ترین وظائف گروه های اینده نگر به حساب می اید.
احمد تقوائی
ataghvai@hotmail.com
توضیحات:
۱- رضا سیاوشی – اکوسیستم دمکراسی
۲- منظور از فضای باز اشاره به فضائی است که غالبا محصول از فرایند تجزیه سیستم هژمونیک حاصل می گردد و فضای بسته اشاره به فضائی ایست که از فرایند گسترش و تحکیم سیستم هژمونیک پدید می اید.
٣- گروهی از کارشناسان تحولات روسیه را در سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰ در فالب توسعه لیبرال – دمکراسی توصیف می کنند. به باور من توسعه روسیه و اسیای میانه را نمیتوان در ان چارچوب توضیح داد. در سالهای ۱۹۹۰- ۲۰۰۰ روسیه قادر نگردید حاملین پلاتفرم های توسعه مدرن دمکراتیک را پرورش دهد.
۴- در سالهای ۱۹۷۶- ۱۹۷۹ نیز ما در ایران شاهد پیدایش چنین پدیده ائی بودیم.
۵- مکانیزم های توزیع عادلانه درامد بازار در قرن بیستم بر پایه چهار مدل فابل توضیح اند. دولت رفاه سوسیال – دمکراتیک (اروپا)، "سیستم بیمه های اجتماعی همراه با تضمین حداقل دستمزد در نظم لیِبرال – دمکراتیک"، تقسیم اراضی در نظم ملی – دمکراتیک و دولت مالک در نظام های سوسیالیستی.
|