سرمایه داری دولتی پرانتز باز امپریالیسم!
۱۱. نقش دوگانه ی نپ
محمد قراگوزلو
•
به طور معمول مدتی بعد از هر شکست تاریخی مفسران می توانند در بازگشت به دوره ی مورد نظر بایدها و نبایدهایی را که می توانسته است از وقوع شکست پیشگیری کند مشخص سازند. اما صد سال بعد از پیروزی انقلاب اکتبر و با وجودی که تحقیقات متمرکز بر چیستی ابعاد مختلف آن از یک کتابخانه ی عظیم نیز فربه تر است با این همه هنوز هیچ یک از پژوهشگران مارکسیست نتوانسته اند در نقد نپ آلترناتیوی متفاوت با سیاست لنین و بلشویک ها طراحی کنند
...
اخبار روز:
www.akhbar-rooz.com
شنبه
٣۱ تير ۱٣۹۶ -
۲۲ ژوئيه ۲۰۱۷
در آمد (عروج پروپوتین های ضد آمریکا)!
"چپ" از آن واژه های گل و گشادی است که انواع و اقسام گرایش ها و افراد عجیب و غریب و گاه متضاد را در خود گرفته. در سطح جهان پیرامون از قوام نکرومه و بن بلا و قذافی تا جمال عبدالناصر و حافظ اسد و هایله ماریام زیر پرچم "چپ" تعریف شده اند و رژیم های عهد بوقیِ امثال خمرهای کامبوج با گشاده دستی تمام عیار به لقب "چپ" مفتخر گردیده اند! خصلت کم و بیش مشترک این رژیم های سیاسی – نظامی "استقلال خواهی" و مبارزه با "استعمار غرب" بوده است. دورانی که مبارزات ضد کولونیالیستی به اعتبار حمایت اردوگاه شوروی پیش روی می کرد و درجه ی مشخصی از ترقی خواهی با خود داشت و صدای "دوزخیان زمین" را فریاد می کشید؛ دستِ کم از اواخر دهه ی هفتاد به پایان رسیده است. به عبارت دیگر انکشاف تمام عیار نظام اجتماعی تولید سرمایه داری – حتا در کشورهای فرعی – و جهانی شدن سرمایه و شیفت آن به چارچوب نظام جهانی نئولیبرال خط بطلانی بر دولت های "مستقل" و "ملی" کشیده است. این خط به خصوص بعد از فروپاشی شوروی چنان غلیظ و پررنگ است که دیده نشدن اش ربطی به تحلیل اشتباه سیاسی یا کوررنگی تاریخی و مشابه ندارد. با این همه چندان عجیب نیست که هر از گاه و بی گاهی در همین بیخ گوش ما بیانیه های مشعشعی صادر می شود که به بهانه ی پرحرفی مقامات نئوکان آمریکایی، مردم ایران را از خطر "جنگ" می ترساند، نسبت به "سوریه یی" شدن ایران هشدار می دهد، از "امپریالیسم آمریکا" و "نولیبرالیسم" انتقاد می کند و در متن موضعی پرتناقض به دولت روحانی و میراث صلح ناشی از برجام لبخند می زند. سال 1392 همین جماعت مردم را از "خطر جلیلی" و "جنگ" ترساندند تا به "روحانی رای بدهند" و سال جاری نیز چنان چهره ی مخوفی از رئیسی ساختند که انگار فردای ریاست جمهوری وی تهران به هانوی یا دمشق و بغدادِ زیر بمباران آمریکا تبدیل خواهد شد. اتخاذ چنین شگردهایی از سوی اصلاح طلبان و متحدان شان پدیده ی تازه یی نیست که نیازمند نقد باشد. از یک سو هنگام تصمیم سازی های کلان در عرصه ی سیاست خارجی – فی المثل حل مساله ی آمریکا- از سوی رئیس جمهور گفته می شود و البته به درست گفته می شود که حل مساله ی آمریکا در حوزه ی اختیارات رئیس جمهور نیست و از طرف دیگر با بوق و کرنا به مردم تلقین می شود که اگر امثال جلیلی و رئیسی به قدرت برسند "جنگ خواهد شد." از این پروپاگاندهای سطحی و سخیف و متناقض - که سردمدار تولید فله یی آن کلاه بردار دودوزه بازی همچون اکبر گنجی است- بگذریم، مساله وقتی مضحک جلوه می کند که عده یی زیر پرچم "چپ" و مبارزه با "امپریالیسم" و "نولیبرالیسم" چند گزافه گویی مبتنی بر بازار گرمی متداول در سطح علنی سیاست را به مثابه ی تهدید جنگ از سوی مقامات آمریکا جا می زنند، بیانیه صادر می کنند، زمین و زمان را به هم می چسبانند و در انتقاد از "امپریالیسم" آمریکا که بعد از ترامپ بر غلظت "امپریالیسم" اش افزوده شده است به دفاع از دولت های "مستقل" و "ملی" و "دموکرات" – از جمله دولت بشار- بلند می شوند و به نحو روشن و مشخصی پشت سیاست های منطقه یی پوتین و روسیه صف می کشند. از یک سو دولت "نولیبرال" روحانی به تعبیر و تفسیر ایشان از طریق برجام "خطر جنگ" را از کشور دور کرده، پس قابل حمایت است، از سوی دیگر "امپریالیسم" آمریکا و "نولیبرالیسم" ایران را تهدید به جنگ می کنند و باید مذمت شوند. در این میان همسویی دولت روحانی با بلوک سرمایه داری غرب و تلاش برای نزدیکی به همان "امپریالیسم" آمریکا زیر گرد و خاک شعارهای پوچ نادیده گرفته می شود و از سوی دیگر نزدیکی جناح مقابل دولت روحانی با روسیه و پوتین و حمایت تمام عیار این بلوک از دولت "ملی" و "مستقل" اسد لنگ در هوا می ماند. یک روز "روژآوا" به عنوان بدیل جنگ در منطقه معرفی می شود و روز دیگر که منافع "روژآوا" و آمریکا در نبرد علیه داعش همسو می شود ناگهان سیل تذکر و انذار و نصیحت جاری می شود که "مبادا اسلحه های کثیف امپریالیسم شما را فریب دهد!" زیرآبی تناقض حمایت از پوتین و فدراسیون "ضدامپریالیستی" روسیه وقتی خفه می شود که فاشیسم اروپایی – از لوپن گرفته تا خرت ویلدر هلندی- رویاهای تخریب اتحادیه ی اروپا را در حمایت سخاوتمندانه ی کرملین دنبال می کنند و هنوز تکلیف اسکاندال پشتیبانی دار و دسته ی پوتین از کمپین ترامپ روشن نشده است. ارزیابی این "چپ" از اقتصاد و سیاست بر پایه ی نظریه ی منسوخ "وابسته گی" و پیرامون مباحث "اقتصاد توسعه" و واکنش به برنامه های ناتو شکل می بندد. حمله به سیاست ادغام در سرمایه داری غرب – که از سال 1368 و دولت نخست رفسنجانی آغاز شده – و دفاع آشکار از "تولید داخلی" در کنار نکوهش "واردات بنجل خارخی" و "فرار و اعتصاب سرمایه" لاجرم فهم ایشان از " اقتصاد سوسیالیستی" را بر "اقتصاد مقاومتی" نظام سیاسی حاکم منطبق می کند! تا دی روز در واکنش به بحران اکراین و در تقابل با دولت دست راستی و پرو غربی پروشنکو چنان سرگرمی مضحکی راه انداخته بود که پنداری عنقریب "سوسیالیسم از شرق اکراین طلوع خواهد کرد" و پرولتاریای روس دست پوتین را به عنوان منجی کریمه- و البته متعاقبا رهایی بشریت- بلند خواهد کرد و امروز چنان از "استقلال" دولت سوریه "رگ های گردن را به حجت قوی" می کند که "روح شادروان قذافی" به سبب صرفه جویی در کشتار مردم دچار عذاب می شود! عده یی این طیف جدید "چپ" را اکثریتی – توده یی خوانده اند و مشابه چنین مواضعی را در "به سلاح سنگین مسلح کنید" دانسته اند! چندان بی راه نیست. گیرم موتور جست و جوگر گوگل من البته در زیر و رو کردن سابقه ی افراد در ابتدای دهه ی شصت و امتداد آن تا امروز چندان کارآمد و به روز نیست. این قدر می دانم که بخش وسیعی از افرادی که شعار "مسلح کنید" را سر می دادند امروز به کل "چپ" و سوسیالیسم را بوسیده اند و کنار گذاشته اند و از بیخ و بن سوسیال دموکرات و لیبرال و جمهوری خواه و سکولار شده اند و شوروی آن دوران را نیز قبول ندارند چه رسد به پوتین و متحدان اش را! شاید ویژه گی این "چپ" جدید در خصلت "پرو روس" بودن اش خودنمایی کند. این پرو روس بودن البته با پروشوروی بودن متفاوت است. همه ی سوسیالیست ها- به جز آنان که انقلاب اکتبر را "کودتا" و "توطئه ی اقلیت ماجراجو!" می دانند- به درجات متعینی به شوروی سمپاتی دارند. حتا در دورانی که جنگ سرد در اوج خود بود- دوران برژنف- حمایت شوروی از جنبش های رهایی بخش و آزادی خواه می توانست به اندازه ی معینی حامل "ترقی خواهی" باشد. بالاخره کیست که در زمان مبارزات اتحادیه ی میهنی علیه صدام زیسته باشد و به مام جلال آن دوران سمپاتی نداشته باشد؟ با هر درجه یی از گرایش های تمام خلقی و پوپولیستی چپ رادیکال و مبارز آن دوران در صف انقلاب ایستاده بود. مبارزه ی آن چپ علیه امپریالیسم آمریکا در راستای مبارزه با سرمایه داری داخلی پیش می رفت و به مفهوم واقعی از ماهیت انقلابی برخوردار بود. مبارزه علیه "وابسته گی" و "امپریالیسم" و "دولت دست نشانده و سگ زنجیری" با وجود ماهیت عمیقا پوپولیستی اش، رادیکال و انقلابی بود. اما به راستی در دوران ما و به خصوص پس از فروپاشی دیوار ارزیابی از چپ بر مبنای شعارهای ضدآمریکایی اگر ناشی از جهل مرکب نسبت به ساز و کارهای سیاسی اقتصادی امپریالیسم – به مثابه مرحله ی گندیده گی سرمایه داری- نباشد باری موید ریگی در کفش طرف است!! ظرف دو هفته ی گذشته بحث بی فرجام و خسته کننده یی با دوستان نشریه ی مانتلی رویو داشتم که ابتدایش عجیب و انتهایش مضحک بود. این دوستان در اعتراض به مقاله ی انگلیسی – "جنگ نامقدس از....- حمایت از اسد را اولویت چپ در سطح جهان و خاورمیانه می دانستند و می دانند و از ما که خواهان شکل بندی جبهه سوم – خارج از دو بلوک آمریکا و روسیه و متحدان منطقه یی و تروریست های گوناگون از ارتش آزاد تا داعش- هستیم به عنوان "ضد انقلاب" یاد می کنند! در "ویک اند" همین مباحث دوستان حزب "کارگران سوسیالیست/ مارکسیست لنینیست" انگلستان با تصاویر حسن نصرالله و خالد مشعل نیز از ابراز لطف به من دریغ نکردند که حکایت اش بماند.....اگر مقوله ی "ریگ و کفش" را کنار بگذاریم و حتا اگر دچار چنان درجه یی از "بلاهت" – به تعبیر لنین- شویم که پشت این مواضع سیاسی منافع طبقاتی را نبینیم دست کم و در خوش بینانه ترین حالت این است که چنین خطای راهبردی و فاحشی را باید به حساب ضعف نظری نسبت به مساله ی "امپریالیسم" بریزیم و استمرار این سلسله مقالات را از این منظر توجیه کنیم. تدقیق شیفت سرمایه داری دولتی به امپریالیسم!
ادامه دهیم!
نپ در راستای انکشاف سرمایهداری و هدف صنعتی سازی
به نظر طراحان نمودار قیچی ادامهی رکود صنعت ناگزیر به باز شدن قیچی و در نتیجه گسست و فروپاشی مناسبات شهر و روستا میانجامید.
یک سال پیش از طرح نمودار قیچی، لنین طی یک سخنرانی (13/ نوامبر 1922) در کنگره ی چهارم کمینترن به احتمال چنین گسستی در ارتباط با "تندروی سیاستهای پس از پیروزی انقلاب" و ضرورت بازگشت به واقعیات موجود - که در واقع توجیه تمکین به نپ بود - اشاره کرد.
«لنین با صراحت فوقالعاده در این سخنرانی، ضرورتهای اتخاذ سیاستهای اقتصادی 1921 -1917، اشتباه ها، تندروی ها، زیاد بها دادن به ماشین دستی و انتقال تکالیف و وظایف به دوش آن و سیاست سرمایه داری دولتی متمرکز را توضیح داد. او در عین حال که ضرورتهایی که وی و سایر رهبران را به پیشنهادهای ویژهی تمرکز سوق میداد، میشکافت و نقش فشارهای سیاسی موجود و جنگ داخلی را طرح میکرد، از اشتباه اندیشی، تند اندیشی و خامی و کم تجربه گی نیز سخن به میان میآورد. لنین در این سخنرانی هدفهای اجتماعی شوروی را پس از جنگهای داخلی با توجه با خط مشیهای اصلی اتخاذ شده برشمرد و افزود: "در ایام انقلاب پیوسته پیش میآید که دشمن گیج میشود و اگر در این لحظه بر وی هجوم آوریم میتوانیم به آسانی غلبه کنیم. ولی این امر اهمیتی ندارد. زیرا خصم ما اگر به اندازه ی کافی مناسبت داشته باشد، میتواند قبلاً قوا و تجهیزات جمع آوری کند. در این صورت وی به آسانی میتواند ما را به هجوم تحریک کند و سپس برای سالهای دراز به عقب بیندازد. به همین جهت است که من فکر میکنم در نظر گرفتن امکان عقب نشینی برایمان دارای اهمیت فراوان است.
پس از تاکید بر این که حتا در سال 1918 سرمایه داری دولتی را به مثابه ی خط مشی عقب نشینی تلقی میکردیم به ذکر نتایج سیاست اقتصاد نوین [نپ] میپردازیم. در تاریخ روسیه ی شوروی این برای نخستین بار و امیدوارم آخرین بار باشد که تودههای بزرگ دهقانان نه آگاهانه بلکه به طور غریزی روحیه یی علیه ما داشتند. علتش این بود که ما در تعرض اقتصادی خود بسیار پیش رفتیم. اگر ما قادر نباشیم طوری عقب نشینی کنیم که به اجرای وظایف آسانتری اکتفا ورزیم آنگاه در معرض خطر نابودی قرار میگیریم."
لنین پس از بیان بی ثباتی شدید نظام پولی، از سیاستهای تثبیت گرانه و موفقیتهای برجسته ی آن یاد میکند و آن را زمینهیی برای سیاست عمومی اقتصادی میبیند. در مجموع او پس از طرح بحث پول و این تصمیم که اقتصاد را به سمت تثبیت روبل سوق داده اند و "بازرگانی آزاد" را برقرار کرده اند، سه رشته ی اصلی تصمیمسازیهای اقتصادی را بیان می دارد:
"عمده ترین هدف البته دهقانان اند. در سال 1921 بدون شک ما با ناخرسندی بخش عظیم دهقانان روبه رو بوده ایم... لذا کاملاً طبیعی بود که تمام کشورهای خارجه در آن هنگام فریاد میکردند ”بفرمائید! ملاحظه کنید. این است نتایج اقتصاد سوسیالیستی“... حال که ما سیاست اقتصادی نوین را به کار بسته ایم و به دهقانان آزادی بازرگانی داده ایم... دهقانان در عرض یک سال نه تنها از عهده ی حل مشکل قحطی برآمدند بلکه آن قدر مالیات جنسی دادند که هم اکنون ما صدها میلیون پوت [1] گندم، آن هم تقریباً بدون کار بست هیچ گونه وسیله ی اجباری دریافت داشته ایم... ما به ویژه باید در مورد صنایع، بین صنایع سنگین و سبک فرق بگذاریم... درباره ی صنایع سبک میتوانم با آرامش خاطر بگویم که در این رشته رونق عمومی مشاهده میشود. در نتیجه میتوان گفت تا حد معینی بهبود وضع کارگران خواه در پتروگراد و خواه در مسکو به دست آمده است... در مورد صنایع سنگین باید بگویم وضع هنوز وخیم است. در یک کشور سرمایه داری برای بهبود وضع صنایع سنگین صدها میلیون وام لازم بود که بدون آنها بهبود امکان نداشت. ما تا حدودی برای این منظور وجوه لازم را گرد آورده ایم. تاریخ اقتصادی کشورهای سرمایهداری روشن میکند که در کشورهای عقبمانده تنها وامهای لازم و دراز مدت صد میلیونی بر حسب دلار یا روبل طلا میتوانست وسیله ی رشد صنایع سنگین قرار گیرد. ما فاقد چنین وام های بودیم و تاکنون نیز وامی دریافت نکرده ایم... وضع صنایع سنگین واقعاً هم برای کشور عقب مانده ی ما مساله ی دشواری است... بازرگانی به ما وجوه ی میرساند که میتوانیم آن را برای ارتقای صنایع سنگین مورد استفاده قرار دهیم... ما میدانیم که بدون نجات صنایع سنگین قادر به ساختن هیچ گونه صنعتی نیستیم و بی آن اصولاً به عنوان یک کشور مستقل نابود خواهیم شد... نجات روسیه تنها به دست آوردن محصول خوب از زمینهای دهقانان نیست. این هنوز کم است. و نیز تنها بسته گی به وضع خوب صنایع سبک که اشیای مصرفی را در اختیار دهقانان می گذارد، ندارد. این هنوز کم است. برای ما صنعت سنگین هم ضروری است. [2] و برای آن که وضع این صنعت را بهبود ببخشیم سالهای مدیدی کار لازم است. صنایع سنگین به اعانه ی دولت احتیاج دارد. اگر نتوانیم وجوه لازم برای این کار را به دست آوریم دیگر به عنوان یک دولت متمدن چه رسد به دولتی سوسیالیستی، از بین رفته ایم...» (رئیس دانا، بخش چهارم "بازخوانی طرح نپ")
چنان که ملاحظه می شود لنین در این سخنرانی مهم به چند دست انداز و چالش محدودکننده درخصوص ضرورت ناگزیر اتخاذ و عملیاتی سازی طرح نپ اشاره و تاکید میکند:
· روحیه ی انفعال و مقاومت دهقانان (موژیک ها) علیه سیاست تعرض بلشویکها به روستا.
· بهبود نسبی کارگاههای کوچک در نتیجه ی جایگزینی مالیات جنسی با مصادرهی محصول مازاد روستاییان.
· اعتراف به عقب نشینی اجباری از سیاستهای سوسیالیستی به منظور استقرار سوسیالیسم آینده و نجات دولت بلشویکی از گرداب بحران اقتصادی به شیوه ی ایجاد رونق در وضع عمومی زندهگی دهقانان و کارگران صنایع سبک.
· تسلیم به سیاست تجارت آزاد و دفاع از دستآوردهای فوری آن در راستای کنترل قحطی و بهبودی نسبی معیشت کارگران و دهقانان.
· لزوم صرفه جویی و جمع آوری پول و سرمایه و اعانه ی دولتی از راه بازرگانی و راهاندازی و تقویت بنیه ی صنایع سنگین.
· اصلاحات پولی بر مبنای سیاست پول باثبات و سیستم قیمت گذاری منعطف و کارآمد.
واضح است که هیچ یک از سیاستهای پیش گفته - به عنوان محتوا و هدف نپ - در آثار و متون کلاسیک سوسیالیسم علمی مارکس و انگلس که لنین خود را به اصول آن پایبند میدانست، محلی نداشت. با این حال لنین در یک شرایط استثنایی و بحرانی و در موقعیتی که پیروزی سیاسی انقلاب اکتبر به دلایل شکاف شهر ـ روستا از یکسو و صنعت عقبمانده و کشاورزی موژیکزده از سوی دیگر با قحطی بیمانندی توام شده و دولت بلشویکی را در آستانه ی تلاشی قرار داده بود، "لاجرم" به سوی نپ رفت.
چنین تفسیری نپ را برنامهیی اجتنابناپذیر میداند که در شرایطی ویژه و به منظور حفظ هدفی بزرگ (سوسیالیسم) به بلشویکها و لنین تحمیل شد. اما شواهد دیگری حاکی از این است که بلشویکها مرز روشنی میان سوسیالیسم مارکس (لغو کارمزدی و الغای مالکیت خصوصی) و سرمایهداری دولتی نداشتند. مشابهت فراوان میان نظریهی سرمایهی مالی هیلفردینگ (مصادرهی شش بانک برای رسیدن به سوسیالیسم) و برخی مواضع لنین پیش از پیروزی انقلاب اکتبر مشاهده میشود. این مانستهگی به نحو شگفتانگیزی به ما میگوید که بلشویکها رواج پول و مناسبات تجاری و وجود بانکهای بزرگ را برای عبور از دوران گذار و استقرار سوسیالیسم لازم میدانستند. به نظر لنین:
«سرمایهداری در قالب بانکها، سندیکاها، سرویس پست، اجتماعات مصرفی و دفاتر اتحادیههای کارکنان یک دستگاه حسابداری آفریده است. بدون بانکهای بزرگ سوسیالیسم غیر ممکن خواهد بود. بانکهای بزرگ همان "دستگاه دولت" است که به آن نیاز داریم تا سوسیالیسم را به وجود آوریم و آن را حاضر و آماده از سرمایهداری میگیریم.[3] در این جا وظیفهی ما ترمیم این دستگاه عالی است که به ترزی سرمایهدارانه معیوب شده است. برای این که آن را حتا بزرگتر کنیم، حتا دموکراتیکتر، حتا جامعتر. کمیت به کیفیت تبدیل میشود. یک بانک منحصر به فرد دولتی، بزرگتر از بزرگترینها ستون فقرات جامعهی سوسیالیستی خواهد بود.»
(Lenin. v, 1982, can the Bolsheviks retain state power? Cw,26, p.110)
به یک مفهوم لنین میکوشید با نگاهی اراده گرایانه، تحولات دیالکتیکی عینی درون مناسبات اقتصادی را به سوی سوسیالیسم هدایت کند. پیش از پیروزی انقلاب تمام اهتمام لنین متکی به مبارزهی طبقاتی کارگران و دهقانان و در مجموع مبارزات توده یی (از پائین) بود. اما نپ جهتگیری لنین را به سمت ایجاد تحول از بالا و از مرکز قدرت سیاسی معطوف کرد. اتخاذ سیاست نپ عملاً بخش عمدهیی از پلمیکهای بلشویکها و منشویکها را به سود نظریهپردازیهای منشویکها بلاوجه ساخت. نقطهی گسست بلشویسم از تئوری ارتدوکسی مراحل تکاملی تاریخ زمانی شکل گرفت که بلشویکها علیه مرحلهی انقلاب بورژوایی و دموکراتیک شوریدند. در سال 1917 تئوری انقلاب مداوم تروتسکی – که از مارکس وام گرفته شده بود - از سوی بلشویکها پذیرفته شد. نظریهی تروتسکی بر مبنای قرار دادن اندیشهی شی واره شدهی نیروهای مولده در سطح بازار جهانی صورت بسته بود. پیش شرط تحقق سوسیالیسم توسعهی نیروهای مولده بود. بلشویکها بر این باور بودند که سرمایهداری پیشرفته در مرحلهی فروپاشی، بسترهای توسعهی نیروهای مولد را برای روسیه ایجاد نخواهد کرد. همچنین بلشویکها مجاب شده بودند که نیروهای مولدهی روسیه باید توسعه یابد. این توسعه اگرچه به نوعی با نوگرایی سرمایه همساز بود، اما آنان به سوی دیگری رفتند. توسعهی نیروهای مولده به ترزی اجتماعی و توسط دولت بلشویکی! به عقیدهی بلشویکها از آن جا که سرمایهداری در توسعهی نیروهای خود ناموفق عمل کرده بود و توسعهی ادغام شده در سرمایهداری به مرحلهی امپریالیسم رسیده بود، در نتیجه این روند میباید توسط یک جریان دیگر (دولت کارگری؟) انجام شود. در واقع نپ، وظیفهی سوسیالیستی بلشویکها را تا حد توسعهی اقتصاد سرمایهداری تقلیل داد و به انحلال کشید. طرح نپ، اگرچه به دلیل شرایط ویژهی روسیه شکست انقلاب آلمان و موفقیت سیاست تیلوریستی در دستور کار قرار گرفت، اما تلفیق نظریات هیلفردینگ (سرمایهداری سازمان یافته) و لنین (کسب قدرت، انقلاب به شیوهی توسعهی عینی برنامهریزی سرمایهداری به عنوان الگوی برنامهریزی سوسیالیستی) مبنای کاملاً شناخته شده در جریان عقب نشینی نپ است. لنین از نیاز انقلاب سوسیالیستی به "سازماندهندهگان خوب بانکی و شرکتهای ترکیبی" دفاع میکرد و معتقد بود که در روند دوران انتقالی باید به "این متخصصان حقوق بالاتری" از سوی انقلاب سوسیالیستی پرداخت شود. توجیه لنین کنترل این سیکل از سوی دولت کارگری بود:
«به آنان مقام خواهیم داد. لیکن تحت کنترل جامع کارگران و بنا به عملکرد کامل و مطلق "آن کس که کار نمیکند، همچنین نخواهد خورد" دست مییابیم. ما صورتهای سازمان کار را اختراع نمیکنیم، بلکه آن را حاضر و آماده از سرمایهداری میگیریم. ما بر بانکها، سندیکاها، بهترین کارخانهها، مراکز آزمایشگاهی و دانشگاهی مسلط میشویم. همهی آنچه که باید انجام دهیم این است که بهترین مدلهای کشورهای پیشرفته را وام بگیریم.»
(Ibid, P.112)
لنین در انتظار پیروزی انقلاب آلمان، استقرار فوری سوسیالیسم در روسیه را تا حدودی مشروط و غیر ممکن میدانست. بدینسان هدف بلشویکها از شیوهی تولید سوسیالیستی در خلاصی از آنارشی تولید و حرکت به سوی تولید هیرارشیک و بسط نظام بازار خلاصه شد. به یک مفهوم می توان گفت که نطفه ی اقتصادی شکست انقلاب در همین برهه شکل بسته است همان طور که بستر استمرار انقلاب و خروج از بحران و قحطی نیز در همین دوره صورت گرفته است. در واقع این مولفه از منظر نگارنده نقش دوگانه و متناقض نپ تبیین تواند شد. اگر بتوان شکست انتقال طبقاتی بعد از پیروزی سیاسی انقلاب را زمان بندی کرد لاجرم باید نقطه ی عزیمت هر پژوهشگر انقلاب اکتبر از همین مرحله آغاز شود. به طور معمول مدتی بعد از هر شکست تاریخی مفسران می توانند در بازگشت به دوره ی مورد نظر بایدها و نبایدهایی را که می توانسته است از وقوع شکست پیشگیری کند مشخص سازند. اما صد سال بعد از پیروزی انقلاب اکتبر و با وجودی که تحقیقات متمرکز بر چیستی ابعاد مختلف آن از یک کتابخانه ی عظیم نیز فربه تر است با این همه هنوز هیچ یک از پژوهشگران مارکسیست نتوانسته اند در نقد نپ آلترناتیوی متفاوت با سیاست لنین و بلشویک ها طراحی کنند.
ادامه دارد.....
جمعه 30 تیر 1396
محمد قراگوزلو
Qhq.mm22@gmail.com
1. هر پوت معادل 38/16 کیلوگرم است.
2. سیاست "صنعتیسازی مساوی است با سوسیالیسم" از جرقهی همین اندیشهها آتش گرفته. مضاف به این که رقابت با امپریالیسم و امکان وقوع جنگ میان شوروی و آلمان و ترس از این که با داس و چکش نمیتوان به مصاف تانکهای آلمانی رفت، یکسره آرمانهای اصلی سوسیالیستی (لغو استثمار و کارمزدی) را به اهداف صنعتیسازی برای مصونیت "میهن کبیر" وا داده است.
3. واضح است که در این جا لنین از انقلاب و مصادرهی بانکهای سرمایهداری سخن میگوید.
* بخش نظرات این مقاله غیرفعال است
|