ارانی، زبان فارسی و آذربایجان*
م.ع. حسینی
•
برخی برای اثبات پیشداوریها و یا مسخ واقعیتهای تاریخی، شرایط زمانی، مکانی و تحولاتی که در دکتر ارانی بوجود آمده بود، مورد توجه کافی قرار نداده اند. از جمله عدم توجه لازم نشریه آینده با این موضوع مرا بر آن داشت که با ارائه اسناد معتبر تاریخی نادرستی این برداشت از افکار دکتر تقی ارانی را نشان دهم
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱٨ بهمن ۱٣٨۵ -
۷ فوريه ۲۰۰۷
تقی ارانی در اوایل سالهای تحصیلی خود در برلین (1924) دو مقاله در دو نشریه بنامهای «ایرانشهر» و «فرنگستان» تحت عنوانهای «زبان فارسی» و «آذربایجان یک مسئله حیاتی و مماتی برای ایران» بچاپ رساند.
مقاله نخست در رابطه با نارساییهای زبان فارسی و تکمیل آن و نیز در برخورد با لغات عربی و اصطلاحات بین المللی بود. (1) و دومی در امحای زبان ترکی و نحوه جایگزین کردن زبان فارسی در آذربایجان اختصاص داشت.ارانی در این مقاله می نویسد:
«... باید افراد خیر اندیش ایرانی فداکاری نموده، برای از بین بردن زبان ترکی و رایج کردن زبان فارسی در آدربایجان بکوشند. مخصوصا وزارت معارف باید عده زیادی معلم فارسی زبان بدان نواحی فرستاده، کتب و رساله ها و روزنامجات مجانی و ارزان در آنجا انتشار دهد و خود جوانان آذربایجانی باید جانفشانی کرده متعهد شوند تا می توانند زبان ترکی تکلم نکرده بوسیله تبلیغاتی عواقب وخیم آنرا در مغز هر ایرانی جایگیر کنند.
به عقیده من اگر اجباری کردن تحصیلات در سایر نقاط ایران برای وزارت معارف ممکن نباشد، در آذربایجان به هر وسیله ای که باشد باید اجرا شود. زیرا این امر نه فقط برای توسعه معارف ایران، بلکه از نقطه نظر سیاسی هم یکی از واجب ترین اقدامات است.» (2)
در رابطه با دو مقاله مذکور که در بالا به آنها اشاره شد، در نشریه آینده (شماره 8 ـ 6 شهریور - آبان 1367) مطلبی تحت عنوان «زبان فارسی و آذربایجان ـ دو مقاله تجدید چاپ شدنی» بچاپ رسیده و در آنجا درباره دکتر تقی ارانی چنین اظهار نظر شده است:
«پس از شهریور بیست هرگاه مجال سیاسی پیش می آمد پیروان دکتر تقی ارانی به تجدید چاپ مقالات او می پرداختند. اما تا آنجا که آگاهیم هیچگاه در آن روزها به چاپ دو مقاله او که در مجله های ایرانشهر و فرنگستان چاپ شده بود نپرداختند. زیرا آن هردو مقاله مرتبط است با مسائل مربوط به زبان فارسی و آذربایجان. چون حکایت از عقاید محکم او [ارانی] در لزوم حفظ ملیت و ترویج زبان ملی ایران دارد به تجدید چاپ آنها مبادرت میشود..... در هر حال از نقطه نظر ما برای شناختن افکار ارانی مفید است.» (3)
در تاریخ معاصر ایران، بهره برداری ایدوئولوژیک ـ سیاسی ـ آنهم از زبان برخی شخصیتهای سرشناس و محبوب جامعه ما ـ برای توجیه و مسخ واقعیتهای تاریخی، نمونه های پرشماری در دست است.
در خصوص اظهار نظر فوق در نشریه آینده درباره «عقاید محکم و شناخت افکار دکتر ارانی» توضیح زیر را ضروری میدانیم:
واقعیت اینست که آن دو مقاله مورد بحت البته نوشته ارانی جوان 21 ساله است. اما ضروری است که یادآور شویم، آنچه بعنوان «عقاید محکم و شناخت افکار» وی در این دو مقاله تأکید شده، مربوط به دوره نخست زندگی فکری تقی ارانی است که بعدها نسبت به آن تجدید نظر کرده بود. دوره نخست فعالیت فکری ارانی که در آن دو نشریه انعکاس داشته، مصادف است با اوج گیری گرایشهای ناسیونالیستی ـ شوینیستی بخشی از تحصیل کردگان و محصلین ایرانی مقیم برلین که از چند سال قبل زمینه آن در راستای نفی حقوق ملتهای غیر فارس و خاصه آذربایجان سوق داده می شد، فراهم شده بود. در تداوم این تفکر و سیاست، در این ایام این گرایش به تقابل با گرایش های شوینیستی جناحی از نمایندگان بورژوازی ترکیه آن روز که شعار ترکیه بزرگ را سر داده بودند، تبارز پیدا کرده بود.
اسناد و مدارک متقن نشان میدهد که تقی ارانی جوان، تنها 18 ماه با این جریان و با دو نشریه مورد بحتْ همکاری داشت و سپس با آنها مرزبندی کرده و جدا گردید. (4)
گفتنی است، پس از پایان گرفتن آن تقابل، این جریان همچنان، تجدد خواهی، ایران دوستی و تحول اجتماعی را در سیمای موسولینی و مرد پنجه آهنین نمونه آن در ایران می دید. بازتاب این اندیشه در سرمقاله شماره نخست نشریه «فرنگستان» چنین انعکاس دارد:
«موسولینی ظاهرا" به پارلمان عقیده دارد ولی در موقع لزوم با تهدید اکثریت برای خود تهیه کرده لوایح پیشنهادی دولت را میگذراند. یک چنین دیکتاتوری هم ایران لازم دارد..... اگر می خواهید روزی لذت آزادی را که امروز اروپائی در آغوش دارد، بچشید، دیکتاتور عالم تولید کنید. دیکتاتور عالم ایده ال، با هر قدم خود چندین سال سیر تکامل را پیش می برد.» (5)
ارانی بعد از جدا شدن از این جریان با صداقت و شهامت اخلاقی در سال 1306 این دوره از زندگی خود را مورد انتقاد قرار داده و نوشت:
«هیچ قضیه ای را نمی توان عاری از شرایط زمان و مکان و شخص متفکر تحقیق نمود. از طرف دیگر حالت شعور، هوشیاری و دانستن از خود دائما تغییر می کند. خرد اجتماعی من در چند سال پیش با اکنون فرق دارد..... اما از طرف دیگر من همان هستم، همان اسم را دارم، مسئول تمام امضاهای همان خود های گذشته می باشم. از تمام کارهایی که خود گذشته کرده است برای خود کنونی و خود آینده متوقع جزا و نتیجه هستم. این تضاد را نیز با فکر دیالکتیک میتوان برطرف کرد» (6)
باز ناگفته نماند هنگامیکه دکتر ارانی از آلمان به میهن بازگشت درباره آن دوره از افکار خود که مورد انتقادش بود برای جوانان و محصلین دبیرستان و دانشگاه در سالهای (1316 ـ 1309) توضیحاتی می داده است. انور خامه ای یکی از شاگردان دکتر ارانی در آن سالها، در این باره چنین می نویسد:
«دکتر ارانی قبل از آنکه به مارکسیسم بگراید، تمایلات ناسیونالیستی افراطی داشته است. آنروز بحث ما (با دکتر ارانی) درباره پارسی سره و سیاستی بود که حکومت رضاشاه برای بیرون راندن کلمات عربی از زبان ما آغاز و فرهنگستانی برای آن درست کرده بود. ارانی با این تغییر اجباری زبان مخالف بود و حتی گاهی در کلاس درس آنرا مسخره می کرد. آنروز ارانی برای من توضیح می داد که این عمل نتیجه شوینیسم و ناسیونالیسم غلط است نه میهن پرستی و ناسیونالیسم واقعی. ضمنا" تعریف کرد که خود او سالها پیش، خیلی پیش از آنکه در ایران چنین اقدامی صورت گیرد طرفدار تبدیل کلمات عربی به پارسی سره بوده است. در تاٍیید حرف خود یک مجله فارسی منتشره در آلمان (در سالهای اولیه اقامت ارانی در آلمان) بمن نشان داد که در آن خود او مقاله ای در این باره نوشته بود». (7)
جای تاٍکید مجدد است که دکتر ارانی خود نیز بطور مکتوب در مجله «دنیا» این مسئله را مورد اشاره قرار داده و چنین می نویسد:
« نگارنده این سطور (ارانی) هم برحسب تقاضای سن و محدود [بودن] معلومات بر محیط چنانکه از مقالات مجله ایرانشهر و مجله فرنگستان بر می آید تابع این نهضت بودم و با دوستان خود به فارسی ویژه مکاتبه می کردم که بیادگار افکار ایام جوانی خود نگاه داشته ام». (8)
دکتر تقی ارانی آنچه را که شفاها" در کلاسهای درس به جوانان می آموخت، همچنان در نوشته هایش انعکاس می داده است و به عنوان نمونه در مجله «دنیا» چنین می خوانیم:
«یک عده از اینها هر هفته یا هر ماه دور هم جمع میشوند، اما چه می کنند و چه می گویند؟ بر گذشته ها تاٍسف می خورند، خود را مفتخر به سوابق و شئون موهومی قدیم اعلام می کنند. شخصی که اصلا" ترک، یهودی یا عرب و یا بواسطه طوفانهای تاریخ مخلوطی از هزار نژاد است، افتخارات نژاد آریائی را بعنوان اینکه ازآن خویش است شمرده و بدان مباهات می کند.
مجامع اینها را عموما" باید مجلس تذکر نامید. مجامع مزبور که از مرحله اقدام و عمل بکلی دور می باشند برای جوانان این جامعه کاملا" مضرند. یکی از وظایف مجله «دنیا» متوجه کردن جوانان به احتراز از دچار شدن بدینگونه دامهاست». (9)
تصور می کنم با ارائه اسناد و فاکتهای معتبر فوق برای خوانندگان عزیز روشن شده باشد که برخی برای اثبات پیشداوریها و یا مسخ واقعیتهای تاریخی، شرایط زمانی، مکانی و تحولاتی که در دکتر ارانی بوجود آمده بود، مورد توجه کافی قرار نداده اند. از جمله عدم توجه لازم نشریه آینده با این موضوع مرا بر آن داشت که با ارائه اسناد معتبر تاریخی نادرستی این برداشت از افکار دکتر تقی ارانی را نشان دهم.
برلین 20, 1, 1372
منبع: سایت آذربایجان
azer-online.com:80
-----------------------------
* این مختصر در سال 1367 در پاسخ به مقاله نشریه «آینده» نوشته شد. ولی «آینده» از چاپ آن خودداری کرد. این نوشته در شماره اول مجله «آذربایجان» - نشریه آزادیخواهان آذربایجان ایران، ( تیر 78 ) با نام «پاسخ کوتاه تاریخی درباره دکتر تقی ارانی» بچاپ رسید و در سال 1385 با افزوده شدن دو پاراگراف به آن، با عنوان «ارانی، زبان فارسی و آذربایجان» در مجموعه «برخی دیدگاهها در باره مسئله ملی» - گردآوری محمد علی حسینی- در برلین منتشر شد. مقاله از همین مجموعه برداشته شده است. آذربایجان
1- تقی ارانی: «زبان فارسی»، ایرانشهر سال 1924 (1303) شماره 5 و 6 . برلین صص 355-365
2- تقی ارانی: «آذربایجان یک مسئله حیاتی و مماتی برای ایران»، فرنگستان. سال 1924(1303) شماره 5، برلین . صص 247-254
3- آینده، سال 1367، شماره های 6- 8 ، ص 247
4- نگاه کنید به: حمید احمدی، تاریخچه فرقه جمهوری انقلابی ایران و گروه ارانی، برلین، چاپ مرتضوی، 1371، ص ص 6 ـ 5، 156 ـ 154.
5- نشریه «فرنگستان» شماره 1، اردیبهشت 1302، برلین، ص ص 5 ـ 3
6- ارانی، تقی: «پسیکولوژی فردی»، برلین، چاپ مطبعه کاویانی، دسامبر 1927، ص 172
7- خامه ای، انور: «پنجاه نفر و سه نفر»، تهران ، انتشارات هفته، بی تاریخ، ص 25
8- ارانی، تقی: «تغییر زبان فارسی»، مجله «دنیا»، شماره 10 خرداد 1314
9- ارانی، تقی: «ششماه مجله دنیا و انعکاس آن»، مجله دنیا، 1313، شماره 6، ص. 166
|