یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بمناسبت سالروز فاجعه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷
بیانیه هیات اجرائیه نهضت مقاومت ملی ایران



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۰ بهمن ۱٣٨۵ -  ۹ فوريه ۲۰۰۷


هموطنان

۲٨ سال از وقوع فاجعه ای که تحت عنوان انقلاب اسلامی به تاریخ و کشورما تحمیل شد، می گذرد.
هنگامی که مردم در آن زمان نتیجه و ثمره ی مبارزه ای طولانی را که ازسالها قبل بمنظور کسب عزت و حرمت انسانی، برقراری عدالت اجتماعی، اجرای قانون اساسی و دستیابی به آزادیهای مصروحه در آن علیه دیکتاتوری آغاز شده بود، در چند قدمی خود می دیدند، جنبش آنان طی مدت کوتاهی از جانب روحانی نمایانی مرتجع و تشنه قدرت به انحراف کشیده شد.

طی این ۲٨ سال، در حالیکه بسیاری از کشورهای عقب مانده جهان با بهره گیری از فرصتهای تاریخی به پیشرفتهای شایانی در زمینه های اقتصادی، فرهنگی و علمی نائل آمده اند، کشور ما تحت سلطه حکومت اسلامی با وجود بهره مندی از ثروت نفت سال به سال فقیر ترشده، وچند صباحی است در رده ی کشورهای درمانده و منزوی مانند کره شمالی و سودان منظور می شود.

غیر از اقلیتی محدود و تازه بدوران رسیده که کمتر از پانزده در صد یک جامعه هفتاد ملیون نفری را تشکیل می دهد، بقیه مردم با وجود تلاش توانفرسا برای امرار معاش به سختی قادرند خود را ازمنجلاب فقر و فاقه بیرون بکشند. اعوان و انصار خمینی که از همان ابتدای کار با بهانه کردن دیانت و تکیه براعتقادات مذهبی مردم بر جامعه ما مسلط شدند، توانسته اند تا کنون به کمک ترور و تحمیق و وعده های تو خالی، و با رنگ عوض کردنهای بسیار، به سلطه خود ادامه دهند. آنها با آگاهی به اینکه دریک اوضاع و احوال خالی از تنش و التهاب محال است بتوانند به حکومت و نظام خود تداوم ببخشند، همواره در صدد بوده اند با ایجاد بحران در سیاست خارجی، با عوض کردن جای علت و معلول، دلائل عقب ماندگی و محرومیت کشور را از خود منحرف کرده، آنرا به بیرون از جامعه حواله دهند. کوشش آنها همواره این بوده که جامعه هیچگاه به آرامش نرسد. با گروگان گیری، تحریک به جنگ از طریق کوبیدن بر طبل صدور انقلاب اسلامی به کشورهای همسایه آغاز نموده، حال می خواهند با ایجاد ترس و واهمه در جامعه جهانی از اتمی شدن جمهوری اسلامی با عمده کردن و حیاتی قلمداد نمودن انرژی هسته ای بحران را تشدید نمایند. تداوم این بحران باعث شده که جامعه ما نتواند هیچگاه مجال آن را پیدا کند تا به اقتصاد و بقیه معضلات و گرفتاری های خود سر وصورتی بدهد.

دولت احمدی نژاد از این نظر گوی سبقت را از سایر دولتهای جمهوری اسلامی ربوده است. شخص وی با اتکا بر واهیاتی همانند توانمندی نظامی و موشکی پاسداران انقلاب برای بستن تنگه هرمز، قدرت جلوگیری از به نتیجه رسیدن روند صلح در عراق و دیگر کشورهای همجوار مانند لبنان، فلسطین و افغانستان مدتی است به خواب و خیالی خام بنام ابر قدرت شدن حکومت اسلامی مبتلا شده است. وی بعد از شعار تو خالی و ابلهانه پاک کردن اسرائیل از روی نقشه جغرافی قصد دارد هواداران خود را با شعار توخالی تر «اسلامی شدن خاورمیانه» گرم نگهدارد. نادانی وافر نسبت به آنچه که در جهان می گذرد، بی اعتنائی محض نسبت به قطعنامه شورای امنیت، امید بستن واهی به افزایش قیمت نفت و به اینکه با قطع شریان آن غرب به زانو در خواهد آمد و بالاخره با دامن زدن به این وهم که «آمریکا جرات حمله به ایران را ندارد» موجب شده است که کشور ما عملا بطرف جنگی دیگر سوق داده شود. جناح جنگ طلب حزب جمهوریخواه آمریکا با بهره برداری گسترده از لاطائلاتی که احمدی نژاد و امثال وی ابراز میکنند، از مدتها قبل در حال آماده کردن افکار عمومی جهان برای حمله به ایران است.

احمدی نژاد و امثال وی درحکومت اسلامی قادر به درک این مهم نیستند که «جنگ روانی» بخشی از آماده کردن افکار عمومی جهان برای یک جنگ واقعی است. چنین «جنگی» مقدمه ای است برای آماده کردن زمینه برای حمله نظامی به ایران. در چنین موقعیتی ابراز مخالفت اتحادیه اروپا با حمله احتمالی آمریکا به ایران، مخالفت چند ژنرال بازنشسته آمریکائی با این جنگ و احتمالا مخالفت چند نماینده دموکرات در سنا و کنگره آن کشور برخلاف پندارهای بی پایه در جمهوری اسلامی نه تنها جلوگیرنده این جنگ نیست بلکه خود دلیلی است بر احتمال و قریب الوقوع بودن آن. این تصور نیز که رئیس جمهور آمریکا قادر نیست بدون موافقت کنگره و سنا دست به چنین جنگی بزند، از پایه بی اساس است. رئیس جمهور آمریکا میتواند طبق اختیاراتی که قانون اساسی آمریکا به وی محول کرده به هر کشوری که لازم می داند، حمله کرده و تا ۹۰ روز جوابگوی هیچ مرجعی در آمریکا نباشد.

کسانی که بدون آگاهی از آنچه که در جهان می گذرد، در رویای ابرقدرت شدن حکومت اسلامی در خاورمیانه بسر می برند و خواب تسلط کامل بر ذخیره های نفتی را می بینند، نمی دانند که در اثر بروز و نقل چنین توهماتی چه عوابق شومی برای مردم ایران تدارک دیده خواهد شد. دولت بوش درست با اتکا به همین گنده گوئی ها و مهملات است که از ماهها قبل اجازه حق استفاده از سلاحهای اتمی را در جنگ های احتمالی آینده از کنگره و سنای آمریکا کسب نموده است. مفسرین نظامی و سیاسی معتقدند که به مجرد اصابت اولین موشک سپاه پاسداران به خاک اسرائیل، دولت آمریکا جواب آنرا با یک بمب اتمی «تاکتیکی» خواهد داد، زیرا مطمئن است که افکار عمومی جهان در مقابل چنین اقدامی خلع سلاح شده و اعتراضی نخواهد داشت. مهره های نادان و بیشعوری مانند احمدی نژاد وپشتیبانان وی در حکومت اسلامی که تصور می کنند با بی اعتنائی محض به وجود چنین احتمالاتی میتوانند با شعارهای تو خالی و ادامه تحریکات، نگرانی مردم را برطرف سازند، عملا به عاملی جهت تقویت احتمالی چنین جنگی تبدیل شده اند.

جنگ، جنگ تا پیروزی؟

بحث در باره حمله احتمالی (قریب الوقوع؟) آمریکا به ایران در طی دو یا سه ماه آینده و انعکاس وسیع آن درسطح مطبوعات جهان عملا چنان جوی را ایجاد نموده که در صورت اتفاق، تعجب چندانی را بر نیانگیزد. یکی از مضرات این جنگ «روانی» ناشی از این است که مخالفین جنگ، جلوگیری از آن را «دیر» و «بی اثر» بدانند و هیچگونه اقدامی را برای پیشگیری از آن انجام ندهند.

برخلاف آنچه اذعان می شود مردم ایران قادرند و میتوانند در یک حرکت اعتراضی وسیع دولت احمدی نژاد را به تمکین در برابر خواست جامعه جهانی وادار سازند. هنوز میتوان با جلب اعتماد نسبت به حق استفاده صلح آمیز حکومت برای کسب انرژی هسته ای جلو گسترش تنش سازیها و ماجراجوئیهای احمدی نژاد را گرفت. بدبختانه کسانیکه در داخل حکومت اسلامی، از مجلس آن گرفته تا رقبائی چون خاتمی و رفسنجانی قادر به اینکه جلو احمدی نژاد را بگیرند، نیستند. تنها نیروئی که میتواند جلو تحریکات «دولت پادگانی» را بگیرد، مردم هستند. بنابراین سوال اساسی این است که آیا آنها قادرخواهند شد در اوج پراکندگی و نا امیدی موجود دست به چنین اقدامی بزنند؟

مقابله با جنگ طلبان چه در ایالات متحده آمریکا باشد و چه در مقابله با همپالگی های آنان در ایران مبرم ترین مسئله ای است که در برابر مخالفین این حکومت قرار دارد. چنین اقدامی عزم و اراده ای دیگر را از ما می طلبد. برخلاف آنچه که حکومت وانمود می سازد، سکوت مردم در این شرایط علامت بی تفاوتی آنها نسبت به بروز جنگ نیست. مردم ستمدیده ایران هنوز خاطرات روزهای دهشتناک جنگ هشت ساله با عراق را از یاد نبرده اند. زمانی که خمینی و سپاه پاسداران با تمام قوا از تائید قطعنامه آتش بس سازمان ملل خود داری می نمودند، همین مردم با وجود خفقان شدید در آن دوره با حضور ملیونی خود در خیابانها، درروز و ساعت معینی که از طرف دکتر شاپور بختیار توصیه و پیشنهاد شده بود، قادر شدند جام زهر را به رهبر انقلاب بخورانند.

همان مردم اکنون نیز وقایع را با دقت دنبال میکنند، چون می دانند که در صورت بی عملی چه فاجعه ای در انتظار آنهاست. آنها از آینده خود بیمناک و نگرانند ولی متاسفانه نیروئی که بتواند مانند دورانی که دکتر بختیار توانست خواست آنها را به اراده تبدیل کند، در کنار خود نمی بینند. در شرائط ترور و خفقان موجود که دست بسیاری از عناصر شناخته شده ملی در داخل ایران برای ترغیب و تشویق مردم برای سازماندهی بسته است، لاجرم نگاهها بطرف خارج متمرکز می شود.

واقعیت این است که بخش سازمان یافته اپوزیسیون تنها نیروئی است که میتواند در صورت اتحاد جای آتوریته اخلاقی و سیاسی یک رهبری سیاسی را که در میان مردم از اعتمادی برخوردار باشد، پر کند. بجای بغل کردن زانوی غم و تکرار اینکه از اپوزیسیون کاری بر نمی آید، لازم است که سازمانهای مدافع دمکراسی و حقوق بشر در خارج از ایران در اقدامی مشترک امر همآهنگ کردن و متحد نمودن مردم را که در آن زمان توسط دکتر بختیار انجام گرفت، به عهده بگیرند.

مردم ایران دعوت مخالفین جنگ را بمنظور یک کار زار وسیع اعتراضی بی جواب نخواهند گذاشت. آنها با برخورداری از تجربیات گرانبهائی که از حیله و فریب خمینی کسب نموده اند، بسیار سیاسی تر و سنجیده تر از بهمن ۵۷ عمل خواهند کرد، چرا که مدتهاست در درون خود به آن دوران می اندیشند و به این نتیجه رسیده اند که اگر سر وکله خمینی پیدا نشده بود آن قیام میتوانست کشور را به تدریج بطرف صلح، آزادی ،استقلال، قانون و عدالت رهنمون شود.
مردم ایران سالهاست شاهد و ناظر کشتار و قتل بیش از ۶۵۰ هزاز نفر از شهروندان عراقی می باشند و نمیخواهند تحت هیچ عنوانی خود و کشورشان را دچار چنین سرنوشت غمناکی سازند. آنها به مراتب بیش از هموطنانی که مقیم خارجند در معرض خطراتی که در کمین است قرار دارند، چرا که مصائب بلافصل جنگ را یکبار در سطحی محدودتر از آنچه که این بار محتمل است، تجربه کرده اند. کافی است به مجمعی معتقد و صادق اطمینان بیابند و بدانند که صدایشان در مخالفت با جنگ از طریق چنین مجمعی بگوش جهانیان خواهد رسید تا برای حفظ خود، موجودیت زیر بناهای اقتصادی و بقا و حیات کشور بپا خیزند.

ایران هرگز نخواهد مرد
هیات اجرائیه نهضت مقاومت ملی ایران
۱۹ بهمن ماه ۱٣٨۵ برابر ٨ فوریه ۲۰۰۷
http://www.namir.info
www.melliun.org


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست