در اصل وجود رادیکالیسم در دانشگاه شک دارم
اظهارات مجید حاجی بابایی رئیس مرکز مطالعات استراتژیک جنبش دانشجویی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲۶ بهمن ۱٣٨۵ -
۱۵ فوريه ۲۰۰۷
رییس مرکز مطالعات استراتژیک جنبش دانشجویی، نقطه مطلوب فعالیت این جنبش را خودآگاهی نسبت به جایگاه خود و استقلال در تصمیم گیریهایش عنوان کرد و اظهار داشت:« فهم درست تحولات جامعه ایران و کنش معقولانه و معطوف به واقعیات، مهر باطلی بر رادیکالیسم خیالی و همچنین کمکی به حفظ و ادامه حیات تشکلهای رسمی دانشجویان است.»
مجید حاجی بابایی، با بیان این که "رادیکال" صفتی است که میتواند متعلق پدیدههای بسیاری قرار گیرد و لذا هنگامی که در مقام داوری درباره این مفهوم قرار میگیریم، باید به یک وضوح معنایی از آن دست پیدا کنیم، به خبرنگار خبرگزاری ایران(ایسنا) گفت: «عموما در جامعه ایران رادیکالیسم در ربط با عمل سیاسی معنا شده است؛ در حالی که یکی از وجوه فعالیت رادیکال، کنش سیاسی است؛ لذا ما با متفکران رادیکال در عرصه سیاست، اقتصاد و حتی سینما روبهرو میشویم که هیچگونه بار منفیای مترتب بر آنها نیست.»
وی با بیان این که رادیکالیسم به معنای نادیده گرفتن نظم و نظام مستقر در عرصههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است، تصریح کرد: «از این جا رادیکالیسم با "روحیه اوتوپیایی" رابطه برقرار میکند، همچنین با ایدئولوژی نیز نسبتی مستقیم دارد، هرچند تفاوتهایی با آن دارد و به نوعی بار منفیای که ایدئولوژی در جامعهشناسی معرفت دارد را واجد نیست. در ایدئولوژی مسخ مفاهیم میتواند در نظام نابرابر اجتماعی تولید آگاهی کاذب کند.»
رییس مرکز مطالعات استراتژیک جنبش دانشجویی با بیان اینکه عموما گفتمان قدرت و برخی دستگاههای فکری ایدئولوژیک برای ایجاد آگاهی کاذب تلاش میکنند، تصریح کرد: «هنگامی که فرد برای مقابله با گفتمان قدرت، خود مولد آگاهی کاذب میشود شکل وارونه و طنز آن اتفاق می افتد. از این رو برای فهم فعالیت رادیکال باید نخست به نظام فکری قائلان و به عبارت بهتر عاملان آن توجه کنیم.»
این فعال سیاسی، رادیکالیسم را به دو حوزه سیاسی و غیر سیاسی تقسیم کرد و اظهار داشت: «وجه افتراق این دو حوزه در عملکردشان و وجه اشتراک آنها در هم آوایی در تغییر نظم مستقر به صورت ریشهای و زیر بنایی است. به این معنا که عموما رادیکالیسم در حوزههای غیر سیاسی، مرتبط با عمل نیست یا حداقل انتظار عمل از آنها نمیرود هرچند ممکن است بر روی عملگرایان تاثیر بگذارد اما عمل به عنوان عنصر بالذات آنان تلقی نمیگردد.»
حاجی بابایی با بیان اینکه من در اصل وجود رادیکالیسم در دانشگاه، حداقل در نزد کسانی که خیال میکنند رادیکال هستند شک دارم، ابراز عقیده کرد: «بعد از انقلاب هیچ حرکت رادیکال پیوسته و دارای مبانی منقح در درون دانشگاه شکل نگرفته است. زیرا نیروهای اجتماعیای که میتوانستهاند مولد آن باشند یا در قدرت بودند یا در صحنه سیاست تعلیق شده بودند. دو نیروی عمدهای که به لحاظ تئوریک در جامعه ایران توانایی شکل دادن به حرکتهای رادیکال را داشتهاند یکی" چپها" و دیگری" نیروهای مذهبی" با قرائت انقلابی از اسلام هستند. لیبرالها نیز به هیچ عنوان توانایی عمل انقلابی و رادیکال ندارند و به جرات میتوان گفت تاکنون هیچ انقلاب واقعی که لیبرالی باشد اتفاق نیافتاده است. زیرا لیبرالیسم و محافظهکاری در عرصه سیاست پیوندی وثیق دارند. مهمترین عرصه مانور لیبرالها در مباحث فلسفی و زیربنایی دموکراسی است و اتفاقا در تاریخ اندیشه سیاسی نیز مهمترین رادیکالهای فلسفی در این حوزه به وجود آمدهاند.»
وی آنچه را که امروز به رادیکالیسم تعبیر میشود نفی کرد و اظهار داشت: «در گذشته عمده افراطیون دارای رادیکالیسم نظری کور بودند و امروز حتی از آن هم نشانی نمانده و جای آن را رادیکالیسم خیالی گرفته است. عمده انتظار در عرصه عمل سیاسی این است که تلاش برای بهبود شاخصهای دموکراسی و رفاه معیاری برای عمل باشد و راه رسیدن به آن از طریق روشهای محافظهکارانه، اصلاحطلبانه میسر می شود.»
حاجی بابایی با بیان اینکه رادیکالترین متفکران لیبرال جامعه ایران در چند سال گذشته از اصلاحطلبان حمایت کردهاند، تصریح کرد: «در لایههای جوان این گفتمان که در جنبش دانشجویی و به ویژه انجمنهای اسلامی تا حدودی دست بالا را پیدا کردند و با تکیه بر روشهای غیر دموکراتیک به حذف دیگران پرداختند نوعی آگاهی کاذب آنهم از نوع وارونهاش به وجود آمد. به این معنا که هم میخواستند لیبرال باشند و هم انقلابی.»
این فعال سیاسی انتساب جنبش دانشجویی به رادیکالیسم را دارای دو آبشخور مهم، یکی متوهمان و خیالپردازان و دیگری مخالفان جنبش دانشجویی دانست و گفت: «برخی کوشندگان با توهم و تخیلی که از جایگاه خود در عرصه سیاسی دارند، گمان میکنند که درحال اثرگذاری هستند و به نوعی "رادیکالیسم خیالی" مبتلا هستند و متاسفانه به دلیل ناکامیهای گذشته سعی در توجیه تئوریک شکست خویش دارند. درست مانند رفتاری که جامعه ایران بعد از حمله مغول از خود نشان داد و به زهد خانقاه پناه برد. عدهای نیز ناکامی خود را با نوعی زهد سیاسی توجیه میکنند، در حالی که این زهد بر آنان تحمیل شده و دائما درخواست میکنند که به دوران آسایش برگردند و چون نتیجهای نمی گیرند دوباره زاهدانه سخن میگویند. رادیکالیسم زاییده این تفکر بیشتر خیالی است تا واقعی. به همین دلیل دنبال دشمنی میگردد تا بیهزینه بتواند او را بنوازد. البته در این شرایط چه بهتر و مطلوبتر از آنان که هم در قدرت هستند هم بیرون قدرت، یعنی اصلاح طلبان، کارکردی دوگانه دارد. هم می تواند تشفی خاطر ناکامان باشد و هم شاید زمینهای برای حفظ بقا. در مقابل مخالفان حرکتهای دانشجویی با استقبال از این مساله دنبال القاء این مطلبند که رادیکالها در نهادهای رسمی نفوذ کردهاند تا بتوانند مشروعیت لازم برای برخورد را فراهم کنند. لذا در افتادن در این دام نیز برخاسته از آگاهی کاذبی است که دیگران تولید کننده آن هستند.»
وی با تاکید براینکه شکلگیری حرکت رادیکال درآینده نزدیک در شرایط فعلی جامعه ایرانی امکان پذیر نیست، اظهارداشت: «درحال حاضر دو نیروی عمده سیاسی که میتوانند فعالیت رادیکال داشته باشند به نوعی به لحاظ تئوریک حرکتشان ممتنع است. نیروهای چپ مهمترین بنیانشان بر انترناسیونالیسم است که از زمان روی کار آمدن دولت احمدی نژاد و روابط بسیار گرم ایشان با بلوک چپ، به نوعی آنان را برای عمل رادیکال در عرصه داخلی با محدودیت مواجه کرده است. شعاری نیست که آنها بخواهند بدهند و احمدینژاد تندتر از آن را نگفته باشد. از برخی شعارها همچون دفاع از حقوق بشر و انسانگرایی که وجه مشترک آنها با سایر نیروهای دموکراسیخواه است نیز حرکت رادیکال بیرون نمیآید. ممکن است در بعد فلسفی رادیکال باشد اما در عرصه عمل سترون است. چپ بدون عمل نیز تداعی کننده تفکرات تجدید نظر طلب است که خصلت رادیکال بودن را از چپ زدوده است.»
حاجی بابایی، مذهبیها را نیز در مصدر قدرت و در قالب دو نیروی عمده محافظه کار و اصلاح طلب دانست و گفت: « زمینهای برای مخالفت فراگیر این نیروها وجود ندارد، اما امکان اینکه بخشی از بنیادگرایان مذهبی که از عملکرد دینی جمهوری اسلامی ناراضی هستند به سوی حرکتهای رادیکال سوق پیدا کنند؛ وجود دارد.»
این فعال سیاسی، جنبش دانشجویی را بعد از انقلاب به دلیل عدم برابری امکانات برابر برای همه در شرایط متعادلی ندانست و گفت: «در بخش رسمی جنبش دانشجویی به ویژه ما شاهد این عدم تعادل بودهایم. درشرایطی وظیفه این جنبش تربیت کادرهای اجرایی در مناصب بالای اجرایی بود و در شرایط دیگر عدهای از آن سوءاستفاده کردند تا رانتهایی فرامرزی به دست بیاورند. به نظر میرسد چه آنان که در داخل از آن دوشیدند و نوشیدند چه آنان که در خارج این کار را کردند، به یک اندازه دارای خطای دید نسبت به جنبش دانشجویی بودهاند. هرچند اگر صادقانه قضاوت اخلاقی کنیم آنان که با حکومت پیوند داشتند صادقتر بودهاند زیرا کاملا آشکارا این کار را انجام دادهاند و میتوانند با توجیه انقلاب و فضای آن و کاریزماهای موجود آن را مدلل کنند. همچنین اشتباه در داخل یا خدمت به ایرانی بهتر از نوع بیگانه آن است.»
حاجی بابایی استقلال عمل جنبش دانشجویی را به معنای حرکت سکتاریستی و فرقهگرایانه ندانست و گفت: «به دلیل فراهم نبودن زمینه لازم برای اثرگذاری مستقل دانشجویان در مناسبات سیاسی و اجتماعی، جنبشهای دانشجویی در پیوند با گفتمان و فضاهای کلانتر فکری و اجتماعی معنا پیدا میکنند. از این رو در شرایط کنونی این جنبش باید با مشخص کردن نسبت خود با سایر نیروهای اجتماعی، زمینه را برای حرکت بهتر و همچنین جلوگیری از تکرار پارادوکسهای چند سال گذشته فراهم کند.»
رییس مرکز مطالعات استراتژیک جنبش دانشجویی در پایان با تاکید بر اینکه هر فعال سیاسی باید تصور درستی از جایگاه و میزان اثر گذاریش در سپهر سیاست داشته باشد، خاطرنشان کرد: «بر این باورم که رادیکالیسم فی نفسه امر نامطلوبی نیست و تنها "رادیکالیسم نظری کور" در گذشته و "رادیکالیسم خیالی" در حال حاضر مشکل ایجاد کرده است.»
|